توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۳۹۸ بهمن ۲۷, یکشنبه

تقوی و عبادت سعید بن جبیر


در مورد عبادت ایشان مقسم‌بن ایوب/ می‌فرمایند: حضرت سعید/ شب‌ها چنان عبادت و گریه می‌کرد، که چشم‌هایش قرمز و تاریک می‌شد، زمانی که قرآن را تلاوت می‌کرد و هنگام رسیدبه این آیه:
﴿وَٱتَّقُواْ يَوۡمٗا تُرۡجَعُونَ فِيهِ إِلَى ٱللَّهِۖ [البقرة: 281].
تا دیروقت این آیه را تکرار کرده گریه و زاری می‌نمودند. چرا که این کار نتیجه و محصول علم صحیح و خوف و خشیت خداأ است. چنانچه خداوندأ می‌فرمایند:
﴿إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْ [فاطر: 28].
همان طور که رسم و قانون حوزه‌های علمیه، مراکز علمی جهان این است که به فارغ‌التحصیلان خود مدارکی جهت معرفی بر عالم، و کاردان بودن آن‌ها می‌دهند، خداوندأ نیز به علماء مدارکی بنام خشیت و ترس عطاء می‌کند که نشانه عالم بودن آن‌ها است. و خداوندأ این مدرک بزرگ را به حضرت سعید بن جبیر/ عطاء فرمود.
خشیت الله را نشان علم دان


آیت یخشی الله در قرآن بخوان

عالم حقیقی کسی است که نشان از خوف و ترس الهی در وجود او باشد. در غیر این صورت «إن من العلم لجهلاً» یعنی بسیاری از علوم و دانش‌ها چیزی، جز جهل و نادانی نیست. علمی که به سوی حق و حقیقت راهنمایی نکند جهل و باری است که بر صاحبش همیشه سنگین می‌کند بدون آنکه سودی برایش داشته باشد. حافظ شیرازی در این مورد فرمودنده است:
سرای‌مدرسه‌و‌بحث علم ورق در ورق


چه‌سود،‌چون‌دل دانا و چشم‌بینا‌نیست

مولانا رومی نیز فرموده است:
در کنز و هدایه سؤال یافت خدا را


سیپاره دل بین که کتابی نیست

جان جمله علم‌ها این است و این


که بدانی من کیم در یوم دین

اگر به بررسی کارنامه علمی علماء بپردازید در میان تمامی کمالات و صفات آنان مهمترین و نمایان‌ترین صفت، که آدمی را به خود جلب می‌کند و به تفکر وامی‌دارد صفت خوف و خشیت الهیست:
زفرق تا بقدم هر کجا که می‌نگری


کرشمه‌دامن دل‌می‌کشد‌که جا‌اینجاست

وفا ابن ایاس/ فرمودند: باری حضرت سعید بن جبیر به من گفتند که من قرآن می‌خوانم و شما گوش کنید چنانچه حضرت سعید در همین یک مجلس قرآن مجید را از اول تا آخر خواندند.[1]
همچنین حضرت سعید/ فرمودند: که باری در بیت‌الله الحرام تمام قرآن مجید را در یک رکعت تلاوت کردم[2]. این ختم قرآن سعید/ هم همانند تلاوت ماها نبود که از گلو و حنجره‌ها پایین نمی‌روند.
حقیقت این است که خداوند در اوقات و لحظات زندگی بندگان خاص و مقبول خود برکات خاصی نهاده است این امر به گونه‌ای بود کارهای را که انسان برای انجام آن‌ها نیاز به عمری طولانی دارد و شاید یک عمر هم کفایت نکند آن‌ها در کمترین مدت زمان آن کار را انجام می‌دادند. شیخ عبدالوهاب شعرانی، در کتاب لطائف المنن و الاخلاق، خود، نمونه‌های زیادی از این نوع داستان‌ها نقل کرده است. جهت تفصیل و آگاهی کامل از این نوع داستان‌های بندگان خاص خداوند، به آن مراجعه شود.


[1]- ابن خلکان، صفحه 288، ج 1.
[2]- تذکرة الحفاظ، صفحه 66، ج 1.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...