در
مورد عبادت ایشان مقسمبن ایوب/ میفرمایند: حضرت سعید/ شبها
چنان عبادت و گریه میکرد، که چشمهایش قرمز و تاریک میشد، زمانی که قرآن را
تلاوت میکرد و هنگام رسیدبه این آیه:
﴿وَٱتَّقُواْ يَوۡمٗا تُرۡجَعُونَ فِيهِ إِلَى ٱللَّهِۖ﴾ [البقرة: 281].
تا دیروقت این آیه را تکرار
کرده گریه و زاری مینمودند. چرا که این کار نتیجه و محصول علم صحیح و خوف و خشیت
خداأ است. چنانچه خداوندأ
میفرمایند:
﴿إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ
ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْ﴾ [فاطر: 28].
همان طور که رسم و قانون حوزههای
علمیه، مراکز علمی جهان این است که به فارغالتحصیلان خود مدارکی جهت معرفی بر
عالم، و کاردان بودن آنها میدهند، خداوندأ نیز به علماء مدارکی بنام خشیت
و ترس عطاء میکند که نشانه عالم بودن آنها است. و خداوندأ
این مدرک
بزرگ را به حضرت سعید بن جبیر/ عطاء فرمود.
خشیت
الله را نشان علم دان
|
|
آیت
یخشی الله در قرآن بخوان
|
عالم حقیقی کسی است که نشان
از خوف و ترس الهی در وجود او باشد. در غیر این صورت «إن من العلم لجهلاً» یعنی بسیاری از علوم و دانشها
چیزی، جز جهل و نادانی نیست. علمی که به سوی حق و حقیقت راهنمایی نکند جهل و باری
است که بر صاحبش همیشه سنگین میکند بدون آنکه سودی برایش داشته باشد. حافظ شیرازی
در این مورد فرمودنده است:
سرایمدرسهوبحث
علم ورق در ورق
|
|
چهسود،چوندل
دانا و چشمبینانیست
|
مولانا رومی نیز فرموده است:
در
کنز و هدایه سؤال یافت خدا را
|
|
سیپاره
دل بین که کتابی نیست
|
جان
جمله علمها این است و این
|
|
که
بدانی من کیم در یوم دین
|
اگر به بررسی کارنامه علمی
علماء بپردازید در میان تمامی کمالات و صفات آنان مهمترین و نمایانترین صفت، که
آدمی را به خود جلب میکند و به تفکر وامیدارد صفت خوف و خشیت الهیست:
زفرق
تا بقدم هر کجا که مینگری
|
|
کرشمهدامن
دلمیکشدکه جااینجاست
|
وفا ابن ایاس/ فرمودند:
باری حضرت سعید بن جبیر به من گفتند که من قرآن میخوانم و شما گوش کنید چنانچه
حضرت سعید در همین یک مجلس قرآن مجید را از اول تا آخر خواندند.[1]
همچنین حضرت سعید/ فرمودند:
که باری در بیتالله الحرام تمام قرآن مجید را در یک رکعت تلاوت کردم[2].
این ختم قرآن سعید/ هم همانند تلاوت ماها نبود
که از گلو و حنجرهها پایین نمیروند.
حقیقت این است که خداوند در
اوقات و لحظات زندگی بندگان خاص و مقبول خود برکات خاصی نهاده است این امر به گونهای
بود کارهای را که انسان برای انجام آنها نیاز به عمری طولانی دارد و شاید یک عمر
هم کفایت نکند آنها در کمترین مدت زمان آن کار را انجام میدادند. شیخ عبدالوهاب
شعرانی، در کتاب لطائف المنن و الاخلاق، خود، نمونههای زیادی از این نوع داستانها
نقل کرده است. جهت تفصیل و آگاهی کامل از این نوع داستانهای بندگان خاص خداوند،
به آن مراجعه شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر