1- روزۀ رمضان رکن مهم مسلمانی است که منکر آن کافر و تارک آن فاسق و گناهکار است.
2- روزه بر هر فرد مسلمان که توانایی بر روزهداری داشته باشد واجب و فرض عین است.
3- روزه بر زن در حالت حیض و نفاس واجب نیست، و در آن حالت روزه درست نیست و حرام است و بعد از رمضان در حالت پاکی قضای آن واجب است.
4- حدوث حیض و نفاس، همچنان که در مفطرات روزه میآید، روزه را باطل میسازد.
5- اگر به وسیلۀ قرص ضد حاملگی که برای زن ضرر نداشته باشد و تجویز شود و حیض زن از موعد مقرر به تأخیر افتد، روزه گرفتن در چنین روزهایی که عادتش به تأخیر افتاده، واجب و درست است.
6- روزه بر بیماری که قدرت روزه گرفتن را ندارد واجب نیست، اگر امید به بهبود دارد، پس از شفا یافتن قضا میگیرد و اگر بیماری مزمن است و امید به بهبود ندارد، باید در برابر هر روز فدیه «طعام به مسکین» دهد (650 گرم گندم یا برنج).
7- بیماری که بیماری مزمن دارد و یا سالمندی که توانایی بر روزه گرفتن را ندارد در حکم برابرند، یعنی از روزه معاف شرعیاند و در ازای هر روز فدیه میدهند.
8- زن باردار و زن شیرده در حکم روزه چهار حالت دارند:
الف: هرگاه هیچ نوع زیانی در اثر روزهداری به ایشان و فرزندشان نرسد، لازم است روزه بگیرند و رخصتی در ترک روزه ندارند.
ب: هرگاه زیان متوجه خود زن شود و جنین یا طفل زیان نبیند، حق افطار را دارد و قضا لازم میگردد.
ج: هرگاه در اثر روزهداری جنین یا طفل زیان بیند، حق افطار را دارد و علاوه بر قضا، فدیه نیز لازم میگردد.
د: هرگاه «مادر و فرزند» هر دو زیان بینند، فقط قضا لازم میگردد و فدیه لازم نمیشود.
9- مسافری که سفرش 16 فرسنگ یا بیشتر باشد و سفر او برای معصیت نباشد، میتواند از رخصت فطر استفاده نماید، مشروط به اینکه پیش از اذان صبح سفر خود را آغاز نموده باشد. و با وجود این روزه گرفتن بهتر است، مگر اینکه روزه او را بیتاب سازد، میتواند افطار نماید و قضا لازم میگردد (1 فرسنگ = 6 کیلومتر).
10- روزه بر کسی که تمام روز بیهوش باشد، یا بر شخص دیوانه واجب نیست.
11- اگر شخص بیهوش لحظهای در روز به هوش آمد، روزهاش درست است.
12- اگر فرض شود، کسی تمام روز خواب رود و شب نیت روزه نموده باشد، روزهاش درست است.
13- روزه بر کودک نابالغ واجب نیست، ولی وظیفۀ والدین است که فرزندان خود را از سن هفت سالگی به روزهداری تشویق نمایند. و چون احتمال بلوغ از سن نه سالگی است، لذا احتیاط آن است که کودکان را از سن هفت سالگی به روزه گرفتن عادت دهند.
14- رکن روزه دوتاست و یا به عبارت دیگر دو چیز در روزه واجب است:
الف: نیت.
ب: امساک و خودداری از مفطرات.
15- طریقۀ نیت: نیت به معنای عزم و ارادۀ قلبی بر انجام دادن عبادت است، و لفظ آن که مؤکد نیت قلبی باشد عبارت است از: نیت کردم فردا روزه باشم، روزۀ ادای فرض ماه مبارک رمضان امسال برای خداوند بلندمرتبه.
16- امساک به معنای خودداری از تمام چیزهایی است که روزه را باطل میکند، از صبح صادق تا مغرب شرعی.
17- آنچه از مفطرات روزه میباشد و روزه را باطل میکنند عبارتند از:
1- خوردن و آشامیدن و رسیدن هر مادهای به جوف «خالیگاه» که ورود آن از راههای باز طبیعی بدن باشد، حتی استنشاق بخور و دود سیگار و...
2- جماع و نزدیکی زناشویی.
3- استمنا.
4- حدوث حیض، نفاس و زایمان.
5- جنون و دیوانگی.
6- بیهوشی مطلق تمام روز که لحظهای به هوش نیاید.
7- استفراغ به عمد.
8- سرم و آمپولی که رفع تشنگی و گرسنگی نماید.
18- آنچه روزه را باطل نمیکند به قرار زیر است:
1- استحمام و زیر آب رفتن به شرطی که آب از منافذ طبیعی بدن وارد «جوف» نشود.
2- استعمال سرمه در چشم و یا قطره و پماد چشمی.
3- سوزن و آمپول در رگ یا در عضله برای علاج و درمان.
4- خوردن و آشامیدن به طریق فراموشی، مشروط بر اینکه به محض متوجه شدن دست بردارد و لقمه را فرونبرد.
5- چیره شدن استفراغ.
6- استعمال حنا بر دست یا پا و یا روغنمالی پوست بدن.
7- ورود گرد و غبار یا پشه که بدون قصد و اختیار وارد حلق روزهدار گردد.
8- محتلم شدن در روز، و تأخیر در غسل جنابت که در شب واجب شده به بعد از اذان صبح، گرچه بهتر است پیش از اذان صبح غسل نماید.
19- کفارۀ روزه: مردی که روزۀ رمضان خود را به وسیله جماع عمدی باطل ساخت، علاوه بر گنهکاری، امساک بقیۀ روز و قضای آن، کفاره نیز بر او لازم میگردد. کفاره به ترتیب زیر است:
الف: آزاد کردن بردۀ مسلمان.
ب: در صورت نیافتن برده، دو ماه پی در پی روزه گرفتن.
ج: در صورت عدم توانایی شصت مسکین اطعام دادن، هر مسکینی یک مد: 650 گرم گندم یا برنج.
20- فدیۀ روزه: فدیه به معنای اطعام مسکین است و در برابر هر روز یک مد طعام واجب میگردد.
21- فدیه بر سه قسم است:
1- فدیهای که موجب اسقاط قضا میگردد.
2- فدیهای که موجب اسقاط قضا نمیگردد.
3- فدیۀ تأخیر قضا.
22- قسم اول فدیه، شامل دو نفر میباشد:
1- بیمار مزمن.
2- سالمند ناتوان که در برابر هر روز فدیه میدهد و روزهاش قضا ندارد.
23- قسم دوم که علاوه بر قضا، فدیه نیز لازم است شامل سه نفر میباشد:
الف: زن باردار که به خاطر ترس از جنین روزه نگرفته است.
ب: زن شیرده که به خاطر ترس از فرزند شیرخوار روزه نگرفته است.
ج: نجاتدهندهای که غریقی را نجات داده و موجب شکسته شدن روزهاش شده است. در هر سه مورد علاوه بر قضای روزه، فدیه نیز لازم میگردد.
24- فدیۀ تأخیر مخصوص کسانی است که در قضای روزه سستی کردهاند و سال یا سالهایی بر آن گذشته است. و به تعداد سالها برای هر روز یک فدیه لازم میگردد، مثلاً اگر پنج روز قضا دارد و یک سال بر آن گذشته است، پنج مد فدیه لازم است، و اگر دو سال گذشته است، برای پنج روز، ده فدیه لازم است.
25- تذکر: فدیۀ لازم، حتماً باید قوت غالب «گندم یا برنج» باشد و به هیچ وجه قیمت جایز نیست. خداوند میفرماید: ﴿وَعَلَى ٱلَّذِينَ يُطِيقُونَهُۥ فِدۡيَةٞ طَعَامُ مِسۡكِينٖ﴾ [البقرة: 184]. «و بر کسانی که توانایی روزه گرفتن ندارند، غذا دادن هر مسکین لازم است».
و طعام شامل قوت و غذای غالب مردم است. والله اعلم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر