توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ بهمن ۱۰, یکشنبه

مشروعیت کار

 

مشروعیت کار

در رابطه با مشروعیت کار دلایلی از قرآن کریم و سنت پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  واجماع امت وجود دارد که در ذیل ارائه می‌گردد.

1) از قرآن کریم

الف: قول پروردگار متعال که می‌فرماید: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمۡ لَا تَعۡلَمُونَهُمُ ٱللَّهُ يَعۡلَمُهُمۡۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيۡءٖ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ يُوَفَّ إِلَيۡكُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ٦٠ [الأنفال: 60]

«و برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیروی (مادی و معنوی) و (از جمله) اسب‌های ورزیده آماده سازید، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید؛ و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد. هر آنچه را در راه خدا (از جمله تجهیزات جنگی و تقویت بنیه دفاعی و نظامی اسلامی) صرف کنید، پاداش آن به تمام و کمال به شما داده می‌شود و هیچ گونه ستمی نمی‌بینید».‏

وجه استدلال از این آیه چنین است: مسلمانان از طرف خداوند متعال مأمور هستند که آخرین قوت و توانایی‌شان را به خرج دهند و خوف و ترس از خود را بر قلب کفار و مشرکین بگذارند، همچنین با نمایش قدرت خویش، در دل منافقین فرصت طلب نیز بیم و هراس ایجاد کنند؛ و مسلمانان به انفاق در راه الله تشویق شدند، زیرا انفاق در راه الله ماندنی است و هرگز ضایع نمی‌شود.[1]

برای آماده کردن قوت و نیرو، داشتن نفقه از اهمیت بسزایی برخوردار است و نفقه بدون کار ناممکن است و بدون کار نه مالی برای انسان خواهد بود و نه قوت و نیرویی.

ب: قول پروردگار که می‌فرماید: ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ١٠ [الجمعة: 10].

«آنگاه که نماز خوانده شد، در زمین پراکنده گردید و به دنبال رزق و روزی خدا بروید و خدای را (با دل و زبان) بسیار یاد کنید، تا این‌که رستگار شوید».‏

وجه استدلال از این آیه: خداوند متعال طلب رزق و روزی را مباح دانسته است؛ چرا که بدون کار -با اختلاف انواع واقسام آن- رزق و روزی بدست نمی‌آید. کار، اولین سلاح برای مبارزه با فقر است و از اولین اسباب رشد اقتصاد و ثروت نیز شناخته شده است، همچنین کار اولین عنصر در راستای آبادانی و عمران زمین است، همان سرزمینی که خداوند متعال وعده استخلاف و جانشینی در آن را به مسلمانان داده است.

ج: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَعَلَّمۡنَٰهُ صَنۡعَةَ لَبُوسٖ لَّكُمۡ لِتُحۡصِنَكُم مِّنۢ بَأۡسِكُمۡۖ فَهَلۡ أَنتُمۡ شَٰكِرُونَ٨٠ [الأنبياء: 80]

«و بدو ساختن زره را آموختیم تا (لباس جنگی) شما را در جنگ‌ها حفظ کند. آیا (خدا را در برابر همه این نعمت‌ها) سپاسگزاری می‌کنید؟‏»

وجه استدلال از آیه: خداوند متعال به پیامبرش داود  علیه السلام  ساختن زره را که برای مبارزه و نجات از دشمن هنگام جنگ استفاده می‌شود آموخت.[2]

وقتی ساخت وسایل جنگی را به پیامبرش مشروعیت داد به این معنا است که ساختن هرچیزی که سبب نجات از شر دشمنان می‌شود لازم و مشروع است.

د: و در آیه‌ی دیگر می‌فرماید: ﴿يَعۡمَلُونَ لَهُۥ مَا يَشَآءُ مِن مَّحَٰرِيبَ وَتَمَٰثِيلَ وَجِفَانٖ كَٱلۡجَوَابِ وَقُدُورٖ رَّاسِيَٰتٍۚ ٱعۡمَلُوٓاْ ءَالَ دَاوُۥدَ شُكۡرٗاۚ وَقَلِيلٞ مِّنۡ عِبَادِيَ ٱلشَّكُورُ١٣ [سبأ: 13]

«آنان هرچه سلیمان می‌خواست برایش درست می‌کردند، از قبیل: پرستشگاه‌های عظیم، مجسّمه‌ها، ظرف‌های بزرگ غذاخوریِ همانند حوض‌ها و دیگ‌های ثابت (که از بزرگی قابل نقل نبود. به دودمان داود گفتیم:) ای دودمان داود! سپاسگزاری (این همه نعمت را) بکنید، و (بدانید که) اندکی از بندگانم سپاسگزارند».

وجه استدلال از این آیه: منت گذاری خداوند متعال بر سلیمان  علیه السلام  در استخدام جن‌ها در کار‌ها از قبیل کار‌های معماری و صنعتی که مطابق خواست سلیمان  علیه السلام  عمل کنند؛ و این امر دلالت بر مشروعیت کار برای انسان‌ها دارد.[3]

هـ: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَقُلِ ٱعۡمَلُواْ فَسَيَرَى ٱللَّهُ عَمَلَكُمۡ وَرَسُولُهُۥ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۖ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَٰلِمِ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ١٠٥ [التوبة: 105]

«بگو: (هرچه می‌خواهید) انجام دهید (خواه نیک، خواه بد. امّا بدانید که) خداوند اعمال (ظاهر و باطن) شما را می‌بیند (و آن‌ها را به حساب شما می‌گیرد) و پیغمبر و مؤمنان اعمال (ظاهر) شما را می‌بینند و (به نسبت خوبی و بدی، با شما دوستی یا دشمنی می‌ورزند. این در دنیا، و امّا) در آخرت به سوی خدا برگردانده می‌شوید که آگاه از پنهان و آشکار (همگان و دیدنی و نادیدنی جهان) است و شما را بدانچه می‌کنید مطلع می‌سازد (و پاداش و پادافره اعمال و اقوال شما را می‌دهد)».

وجه استدلال از این آیه: در این آیه مطلقا دستور بر جواز کار داده شده است؛ و شامل اعمال نیک مخصوصا عبادات، مانند: نماز، روزه و غیره می‌شود؛ و در مفهوم کار، کار‌هایی که مبنای عبادتی دارد و بدون آن، عبادت مورد نظر محقق نمی‌شود نیز داخل است، مانند ساختن وسایل رزمی و دفاعی برای جهاد در راه خدا و کار‌های دیگری که در اصل مباح می‌باشند و موجب درآمد مال می‌گردند تا بنیه‌ی اقتصادی را تشکیل داده و رشد قابل ملاحظه‌ای ایجاد کنند و به عموم راه‌های خیر به مصرف برسند.

آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که دلالت بر مشروعیت کار می‌کند، اما ما به همین قدر بسنده می‌کنیم.

2) از سنت رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم

احادیث زیادی از رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  وارد است که به کار تشویق می‌کند و به کارگران همه اقشار جامعه مژده خیر می‌دهند و همزمان از ترک کار بیم داده و بیکاران را زشت می‌شمارد.

برخی از این احادیث عبارتند از:

الف: حدیث عبایة بن رافع بن خدیج، که از پدرش روایت می‌کند که گفت: «قيل يا رسول الله أي الكسب أطيب؟ قال: كسب الرجل بيده و كل بيع مبرور»[4]

«به پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  گفته شد که یا رسول الله! کدام کسب پاک‌تر و بهتر است؟ فرمودند: کسب انسان با دستانش و هر داد و ستد پسندیده‌ای».

آلبانی در صحیح الجامع حدیث ذیل را که تأکیدی است بر حدیث قبلی، تصحیح می‌کند: «أطيب الكسب عمل الرجل بيده، و كل بيع مبرور».[5]

«پاک‌ترین کسب انسان، کاری است که با دستانش انجام می‌دهد و هر داد و ستد پسندیده‌ای».

وجه استدلال از حدیث: این حدیث بر مشروعیت کار دلالت دارد، بگونه‌ای که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  کاری را که انسان با دست انجام می‌دهد، اصل و اساس پاک‌ترین و لذیذ‌ترین کسب پنداشتند که مورد رضایت پروردگار نیز است.

ب: حدیثی که در صحیح بخاری  رحمه الله  آمده است: عَنْ الْمِقْدَامِ  رضی الله عنه  عَنْ رَسُولِ اللَّهِ  صل الله علیه و آله و سلم  قَالَ: «مَا أَكَلَ أَحَدٌ طَعَامًا قَطُّ خَيْرًا مِنْ أَنْ يَأْكُلَ مِنْ عَمَلِ يَدِهِ وَإِنَّ نَبِيَّ اللَّهِ دَاوُدَ  علیه السلام  كَانَ يَأْكُلُ مِنْ عَمَلِ يَدِهِ»[6]

از مقدام  رضی الله عنه  روایت است که رسول ‏اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «هرگز کسی غذایی بهتر از غذای دست‌رنجش نخورده است. و همانا داوود، پیامبر خدا  علیه السلام ، همیشه از دست رنج خود، غذا می‌خورد».

وجه استدلال از این حدیث: پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  به ستایش کاری پرداخته‌اند که به دستان خود انسان انجام گیرد؛ و این حدیث بیان‌گر آن است که کاری که به دستان‌ انسان انجام گیرد، از بهترین انواع کسب می‌باشد. و داود پیامبر الله  صل الله علیه و آله و سلم  از کسب دستان خود می‌خورد و این خود تشویقی بزرگ برای کار است.

ج: حدیثی دیگری که بخاری در صحیح خود نقل می‌کند: «عَنْ الزُّبَيْرِ بْنِ الْعَوَّامِ  رضی الله عنه  عَنْ النَّبِيِّ  صل الله علیه و آله و سلم  قَالَ: لَأَنْ يَأْخُذَ أَحَدُكُمْ حَبْلَهُ فَيَأْتِيَ بِحُزْمَةِ الْحَطَبِ عَلَى ظَهْرِهِ فَيَبِيعَهَا فَيَكُفَّ اللَّهُ بِهَا وَجْهَهُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَسْأَلَ النَّاسَ أَعْطَوْهُ أَوْ مَنَعُوهُ»[7]

از زبیر بن عوام  رضی الله عنه  روایت است که رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «هرکس طناب برداشته و بار هیزمی را بر پشت خود حمل کند و در بازار بفروشد و خداوند به وسیله این کار، آبروی او را حفاظت کند، اين، برايش از دست دراز كردن و خواستن از مردم، بهتر است كه معلوم نيست به او چيزی بدهند يا خير».

وجه استدلال از این حدیث: تشویق پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  به کار، هر کاری که باشد و لو جمع کردن چوب از کوه و صحرا باشد، تا این‌که از سوال کردن و گدایی از مردم مستغنی گردد؛ بدون تردید و همچنان‌که از حدیث فهمیده می‌شود، کار به مراتب از گدایی بهتر است.

د: در حدیث عقبه بن عامر  رضی الله عنه  نزد صحیح مسلم آمده که: أَنَّهُ سَمِعَ عُقْبَةَ بْنَ عَامِرٍ يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ -  صل الله علیه و آله و سلم  - وَهُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ يَقُولُ «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ أَلاَ إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْىُ أَلاَ إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْىُ أَلاَ إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْىُ » [8]. عقبه بن عامر جهنی  رضی الله عنه  می‌گوید: از رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  شنیدم که بر منبر چنین فرمودند: ای مسلمانان! «هر چه در توان دارید برای آنان از قوه مهیا سازید» قوه: هر چیزی است که بتوان با آن در جنگ نیرومند شد و توان رزمی را بالا برد، از آن جمله؛ تجهیز نفرات، تأمین سلاح، مهمات، ساختن دژها و سنگرهای مستحکم، آموزش فنون جنگ و سایر تدابیر جنگی‌ای که باید توان و تلاش مسلمانان صرف آن بشود. ابن کثیر می‌گوید: «معنای قوه وسیع است». شایان ذکر است که رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  در حدیث شریف (قوه) را به «رمی: پرتاب تیر» تفسیر کرده اند: «ألا إن القوةَ الرميُ: آگاه باشید که قوه، تیر اندازی است». لذا آماده ساختن وسایل تیر اندازی و شلیک گلوله با همه انواع آن - از توپ‌های مختلف گرفته تا بمب اتمی و غیره - در مفهوم «رمی»، شامل است «و» ای مسلمانان! هر چه در توان دارید «از اسبان آماده» در برابر دشمن، مهیا سازید. در حدیث شریف آمده است: «در پیشانی اسب تا روز قیامت خیر گره زده شده است؛ [یعنی] پاداش و غنیمت». «تا با این» تدارکات و آمادگی‌ها «دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید» که همانا مشرکان مکه و دیگر گروه‌هایی‌اند که با شما می‌جنگند «و» نیز بترسانید «قوم دیگری را جز آنان که شما آنان را نمی‌شناسید و خداوند آن‌ها را می‌شناسد» که همانا منافقان و به قولی: یهود و به قولی: فارس و روم و دیگرانی هستند که دشمنی آن‌ها تا هنوز برای شما معلوم نشده است «و آنچه در راه الله انفاق کنید» یعنی: در جهاد «هرچه باشد» اندک و ناچیز، یا انبوه و بسیار «پاداشش بطور کامل به شما داده می‌شود» در دنیا و آخرت به چند و چندین برابر «و شما مورد ستم قرار نمی‌گیرید» در باز گرفتن پاداش‌تان بلکه پاداش خود را به تمام و کمال دریافت می‌کنید.[9]

بدین گونه، خداوند متعال آیه کریمه را با دستور آماده سازی نیروها آغاز و با امر به انفاق به پایان برد، زیرا بسیج و آماده سازی نیرو، بدون انفاق مال میسر نیست.

وجه استدلال از این حدیث: مراد پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  از قوت تیرانداختن و نشان زدن ذکر شده است و البته این منحصر در آن‌ها نیست، بلکه از باب ذکر اخص و اولی است. توانایی در مقابل دشمن -تا این‌که اعلای کلمة الله صورت بگیرد- مختلف است، نظر به اختلاف قوت دشمن. امروزه قدرت و توانایی وقتی محسوس است که کار و ساخت و ساز به پیمانه وسیع و گسترده ایجاد گردد، و حسب ضرورت بخاطر شکست و فروپاشی و درهم کوبیدن دشمن به کار گرفته شود، تا در حفاظت از سرزمین اسلامی و برافراشتن پرچم اسلام استفاده گردد. این روند کاری توقف نداشته و ادامه دارد، تا ضمانت بر توانایی رزمی نسل در نسل مساعد شود، روی این رفته پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  از ترک آمادگی متداوم بیم دادند، بطوری‌که عقبه بن عامر  رضی الله عنه  روایت می‌کند که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «مَنْ عَلِمَ الرَّمْىَ ثُمَّ تَرَكَهُ فَلَيْسَ مِنَّا أَوْ قَدْ عَصَى».[10] «کسی‌که مهارت تیر اندازی را آموخته باشد سپس آن‌را ترک کند، از ما نیست؛ و یا این‌که نافرمانی نموده است».

هـ: از ابو هریره  رضی الله عنه  روایت است که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «الْمُؤْمِنُ الْقَوِىُّ خَيْرٌ وَأَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ الضَّعِيفِ وَفِى كُلٍّ خَيْرٌ احْرِصْ عَلَى مَا يَنْفَعُكَ وَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ وَلاَ تَعْجِزْ وَإِنْ أَصَابَكَ شَىْءٌ فَلاَ تَقُلْ لَوْ أَنِّى فَعَلْتُ كَانَ كَذَا وَكَذَا. وَلَكِنْ قُلْ قَدَرُ اللَّهِ وَمَا شَاءَ فَعَلَ فَإِنَّ لَوْ تَفْتَحُ عَمَلَ الشَّيْطَانِ»[11].

«در نزد خدا مؤمن قوی و نیرومند از مؤمن ضعیف بهتر و محبوب‌تر است؛ و در هر کدام‌شان خیر وجود دارد. تلاش کن و حریص باش بدانچه برایت نفع می‌رساند؛ و از خداوند یاری خواسته و ناتوان مشو. هرگاه تورا چیزی برسد، مگو اگر من چنین می‌کردم چنین وچنان می‌شد، ولی بگو خدا مقدر ساخته بود و آنچه خداوند بخواهد انجام می‌دهد. زیرا کلمهء "اگر" دروازهء وسوسهء شیطان را باز می‌کند».

وجه استدلال از این حدیث: در این حدیث، انسان مؤمن تشویق شده تا بر قوت خود بیفزاید و قوت در این حدیث، مطلق است و شامل قوت ایمان و عمل صالح با اختلاف انواع آن می‌باشد، مانند قوت بدنی، مالی و سایر قوت‌ها. پس از مؤمن قوی خیر بی‌شمار در عرصه‌های مختلف به بار می‌آید، اما مؤمن ضعیف موثر نبوده و توانایی خیر کثیر را ندارد،؛ چرا که نه دینی را قایم می‌دارد و نه دنیا را آباد می‌کند. قرآن کریم قول دختر شعیب  علیه السلام  را که پدرش را به استخدام موسی  علیه السلام  تشویق نمود، بیان کرده است، آنجا که می‌فرماید:[12] ﴿إِنَّ خَيۡرَ مَنِ ٱسۡتَ‍ٔۡجَرۡتَ ٱلۡقَوِيُّ ٱلۡأَمِينُ٢٦ [القصص: 26]. «همانا بهترین کسی را که باید استخدام کنی شخصی است که نیرومند و درستکار باشد».

حکیم بن حزام  رضی الله عنه  می‌گوید: نبی اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «الْيَدُ الْعُلْيَا خَيْرٌ مِنْ الْيَدِ السُّفْلَى وَابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ وَخَيْرُ الصَّدَقَةِ عَنْ ظَهْرِ غِنًى وَمَنْ يَسْتَعْفِفْ يُعِفَّهُ اللَّهُ وَمَنْ يَسْتَغْنِ يُغْنِهِ اللَّهُ».[13] «دست بالا (صدقه دهنده) از دست پایین (صدقه گیرنده) بهتر است. صدقه را نخست، از افرادی شروع کنید که تحت تکفل شما هستند. و بهترین صدقه، آنست که (صدقه دهنده) از روی بی‌نیازی، آن‌را (صدقه) دهد. (یعنی طوری صدقه دهد که خود، محتاج نشود). هر کس، از خواستن، دوری جوید، خداوند نیز او را از آن، دور نگاه می‌دارد. و هر کس اظهار بی‌نیازی کند، خداوند او را بی‌نیاز می‌سازد».

احادیث فوق در مجموع به کار با اختلاف انواع و اهداف آن تشویق و دعوت نموده‌اند و هرگز قوتی بدون کار بدست نمی‌آید.

این‌ها مجموعه‌ای از احادیثی است که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  در آن مردم را به کار و طلب رزق و استغناء از مردم دعوت نموده است؛ همچنین ثابت گردید که تمامی پیامبران دارای کار و حرفه‌ بودند.

3) آثار وارد شده از صحابه و تابعین

از صحابه و تابعین نیز آثاری مبنی بر ضرورت کار و اهمیت آن در رشد اقتصاد و عدم تکیه بر دیگران نقل شده است که در ذیل به بخشی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

الف: معاویه بن قرة  رضی الله عنه  روایت می‌کند: «أن عمر بن الخطاب أتى على قوم» فقال: ما أنتم؟ قالوا: نحن المتوكلون قال بل أنتم المتكلون ألا أخبركم بالمتوكلين؟ رجل ألقى حبة في بطن الأرض ثم توكل على ربه» و قوله المتكلون يعني على أموال الناس.[14]

" عمر  رضی الله عنه  به قومی برخورد و فرمود: شما چه کسانی هستید؟ گفتند: ما توکل کنندگان هستیم. عمر  رضی الله عنه  گفت: بلکه شما سر بار دیگران هستید! آیا شما را از توکل کنندگان خبر کنم؟ انسان متوکل آن است که دانه را در دل زمین بکارد و سپس به الله توکل کند " مراد از متکلون یعنی بر اموال مردم تکیه می‌کنند.

ب: حدیث عایشه  رضی الله عنها  که می‌فرماید: «كَانَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ  صل الله علیه و آله و سلم  عُمَّالَ أَنْفُسِهِمْ وَكَانَ يَكُونُ لَهُمْ أَرْوَاحٌ فَقِيلَ لَهُمْ لَوْ اغْتَسَلْتُمْ».[15]

«یاران رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  خودشان کار می‌کردند، در نتیجه بوی بد (عرق) از آن‌ها به مشام می‌رسید، پس به آن‌ها گفته شد: اگر غسل می‌کردید (این بوی بد از بین می‌رفت)».

وجه استدلال از آثار فوق: در اثر اول عمر  رضی الله عنه  ترک کار را مذموم دانسته و به اختیار اسباب آن امر می‌کند. و در اثر دوم عایشه  رضی الله عنها  از حال صحابه خبر می‌دهد که آن‌ها کار را جایز دانسته و خودشان کار می‌کردند و کار‌های سنگین و سختی انجام می‌دادند که عرق آن‌ها را درمی‌آورد و بوی بد عرق از آن‌ها به مشام می‌رسید.[16]

ج: پس از عصر صحابه  رضی الله عنهم  نیز آثار زیادی در دست است که به کار دعوت می‌دهد و ما در این مجال تنها به اثری که از امام احمد و ابن عیینه در خصوص وجوب کار آمده، اکتفا می‌کنیم. خلال می‌گوید: محمد بن علی از صالح پسر امام احمد بن حنبل برایم نقل کرد که وی از پدرش پرسید: مراد از توکل کردن چیست؟ ایشان فرمود: «توکل چیز خوبی است، اما برای انسان مناسب نیست که سربار دیگران شود؛ انسان باید کار کند تا خود و خانواده‌اش خودکفا باشند و هرگز کار را ترک نکنند» صالح می‌گوید: از پدرم پرسیده شد و من به چشمم گروهی از انسان‌ها را می‌دیدم که کار نمی‌کردند و می‌گفتند: ما توکل کنندگان هستیم. پدرم گفت: «اینان گروهی بدعت‌گرند». ابوبکر مروزی روایت می‌کند که به ابو عبدالله " امام احمد "گفته شد: ابن عیینه هم می‌گفت که: «آنان بدعت‌گرانند». سپس امام احمد  رحمه الله  گفت: «آنان قوم بدی‌اند، می‌خواهند با این ادعای خود دنیا را تعطیل کنند»[17].

4) دلیل اجماع مبنی بر مشروعیت کار

آیات و احادیثی که سابقا ذکر کردیم همگی دعوت به کار داده و ثابت نموده‌اند که کار از عمل پیامبران، خلفای راشدین، صحابه کرام و جمیع سلف صالح بوده است، لذا این خود اجماع بر مشروعیت کار می‌باشد.[18]

از مجموع این منابع معتبر تشریع اسلامی برمی‌آید که اسلام دروازه‌های کار را به روی مسلمانان گشوده است تا هر فرد مسلمان کاری مناسب حال خودش که کفایت و نیازش را فراهم کند انجام بدهد و هیچ‌گاه عمل خاصی را بر مسلمانی تعیین و فرض نمی‌گرداند، مگر در صورتی که بجز او کسی دیگر این مصلحت را در جامعه آن‌ها نتواند فراهم کند، که در آن صورت بر وی لازم می‌گردد؛ همچنین هیچ دروازه‌ای را به روی مسلمانان بند نمی‌سازد مگر این‌که پیامد آن کار به ضرر دیگران و یا خودش باشد.

رزق و روزی و زندگی باکرامت برای انسان بدون سعی و تلاش بدست نمی‌آید، لذا خداوند متعال خوردن رزق را وابسته به گشت و حرکت و سعی در زمین قرار داده است. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَٱمۡشُواْ فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ [الملك: 15]

«پس در اطراف و جوانب زمین راه بروید و از روزی خدا بخورید».

پس کسی‌که تلاش نموده و حرکت می‌کند، نتیجه تلاش خود را بدست می‌آورد، ولی اگر انسانِ قادر حرکت نکند، سزوار آن است که از همه چیز محروم شود.

حکمت مشروعیت کار

در مشروعیت کار حکمت‌های بی شمار و غیر قابل حصری نهفته است که ما به بخشی از آن‌ها اشاره می‌کنم:

الف: اقامه دین الله بر روی زمین

خداوند متعال بندگانش را فرمان داده که به برپایی عدل و داد بر روی زمین بپردازند: ﴿كُونُواْ قَوَّٰمِينَ لِلَّهِ شُهَدَآءَ بِٱلۡقِسۡطِۖ [المائدة: 8]

«بر ادای واجبات خدا مواظبت داشته باشید و از روی دادگری گواهی دهید».

مراد از قوامت در این آیه، اقامه و برپایی دین است؛ و اقامه‌ی دین نیاز به قوت دارد؛ و قوت بدون کار و تلاش در بخش‌های مختلف زندگی تحقق نمی‌یابد.

ب: عزتمندی مسلمانان

بدون قوت عزتی نیست، قوت یافتن نتیجه‌ی کار و زحمت می‌باشد، هنگامی‌که ما مؤمن قوی، صنعتک‌ار ماهر، زراعت پیشه مبتکر و هنرپیشه هوشیار و لایق و تاجر بیدار و صادق داشته باشیم، امور مسلمانان به جدیت کامل و بهبودی پیش می‌رود و صنعت و تولیدات اعم از پوشاک و سلاح و محصولات زراعتی، غذا و نوشیدنی و فن آوری و حرفه‌های مختلف سد نیازمندی‌های بزرگ و کوچک مردم گردیده و تاجران ما کالاهای‌شان را وسیله رشد بازار و اقتصاد اسلامی با امانت و زیرکی خواهند نمود.

در وجود معیار‌های فوق، امت اسلام هرگز مورد اهانت و ذلت و انکسار قرار نمی‌گیرند، زیرا ارشاد رب العالمین است که می‌فرماید: ﴿فَلَا تَهِنُواْ وَتَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱلسَّلۡمِ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ وَٱللَّهُ مَعَكُمۡ وَلَن يَتِرَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ٣٥ [محمد: 35]

«سست مشوید و (کافران را) به صلح مخوانید، چرا که شما برترید و خدا با شما است، و هرگز از (اجر و ثواب) اعمال‌تان نمی‌کاهد».

پس کار برای مسلمانان مایه‌ی عزت و عنصر مهم زندگی می‌باشد.

عمر  رضی الله عنه  قومی را دید که دست به سینه در مسجد نشسته و مدعی توکل به خداوند هستند، ایشان تازیانه‌اش را بلند کرد و سخن مشهور خویش را گفت: لا يقعدن أحدکم عن طلب الرزق ويقول: اللهم أرزقني وقد علم أن السماء لا تمطر ذهبا ولا فضة، [19] وإن الله تعالى يقول: ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ [الجمعة: 10].‏

«از طلب روزی بازنیایید و نگویید: خدایا به من روزی بده (و خود نشسته هیچ کاری نکنید) در حالی که می‌دانید، از آسمان طلا و نقره نمی‌بارد و خداوند متعال می‌فرماید: «و آنگاه که نماز به پایان رسید (برای کسب فضل و روزی پروردگار) در زمین منتشر شوید».

تازیانه عمر  رضی الله عنه  در حقیقت رمز حاکمیت قانون است، چون بررسی و مراقبت بر تنفیذ احکام اسلام و راهنمایی‌های آن چنین ایجاب می‌کند. پس کسی را که توجیه قرآن تکان ندهد، ضرورتا عقاب سلطان تکان خواهد داد.

ج: دفع کردن اضرار از مسلمانان

زمانی‌که مسلمانان برای خود و جامعه خویش کار نکنند و کفار بیایند و کارهای آن‌ها را انجام بدهند، طبیعی است که زمینه برای آن‌ها مهیا می‌شود تا به اسرار مسلمانان اطلاع یابند؛ متعاقبا شناخت مواقع ثروت و خزاین و تشخیص امکانات و اندازه آمادگی و... همه برای‌شان منکشف می‌شود، در حالیکه آنان دشمنان اسلام‌اند.

 تصور کنید وقتی دشمن وارد خانه‌تان شود و ستر و پرده را برهم بزند و اسرار را آشکار کند، آیا توقع خیری از دشمن بر حراست مال و نفس و ناموس وجود دارد؟!.

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلۡكَٰفِرِينَ كَانُواْ لَكُمۡ عَدُوّٗا مُّبِينٗا١٠١ [النساء: 101]

«بی‌گمان کافران دشمنان آشکار شمایند».

د: دفع اضرار بیکاری و فراغ

 هر امتی که بیکار و فارغ و تنبل باشد پیامد‌های شومی مثل شیوع فساد، ارتکاب جرایم، ذلت وخواری، دور ماندن از ادای واجبات آن‌ها را تهدید می‌کند؛ چرا که بیکاری و فراغ کلید همه بدی‌ها است، زیرا وقتی انسان فارغ و بیکار بماند به امور ناشایستی مثل لهو و لعب و شهوت رانی و بیهودگی‌ها روی می‌آورد، آن وقت است که از هر خیری دست کشیده و تبدیل به بلا و مصیبتی برای جامعه و خانواده‌اش می‌گردد.

متأسفانه کم‌اند افرادی که از اوقات فراغت‌شان درست و معقول استفاده کنند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَإِذَا فَرَغۡتَ فَٱنصَبۡ٧ وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَٱرۡغَب٨ [الشرح: 7-8]

«پس هنگامی‌که (در کار و بارت) فراغت یافتی، بکوش.* و به‌سوی پروردگارت روی‌آر».

مشروعیت کار به این هدف است تا اضرار از فرد و جامعه دفع شده و سد راه بیکاران گردد و تاثیرات مثبت خود را در رشد اقتصاد اسلامی بگذارد.

هـ: اعمار سرزمین

از حکمت‌های الهی در مشروعیت کار برای مسلمانان اعمار و آبادانی زمین است، خداوند متعال در زمین امکانات آن‌را گذاشته تا در وقت نیاز برای تحقق آبادی زمین از آن استفاده نمایند. خداوند متعال در این مورد می‌فرماید: ﴿هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱسۡتَعۡمَرَكُمۡ فِيهَا [هود: 61]

«او ذاتی است که شما را از زمین آفریده است و آبادانی آن را به شما واگذار نموده است (و نیروی بهره‌وری و بهره‌برداری از آن را به شما عطاء کرده و در شما پدید آورده است)»

ونیز می‌فرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ [الحج: 65]

«مگر نمی‌بینی (ای انسان) که الله (به سبب رحم و لطفی که نسبت به شما بندگان دارد، تمام مواهب و امکانات و) چیزهایی را که در زمین است در اختیار و دسترس شما قرار داده است».

عمارت و آبادانی زمین طبق فرموده خداوند متعال جز به دستان مسلمانان راستکار صورت نمی‌گیرد، چرا که غیر از مسلمانان دیگران فساد برپا می‌کنند نه آبادی، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي ٱلۡأَرۡضِ لِيُفۡسِدَ فِيهَا وَيُهۡلِكَ ٱلۡحَرۡثَ وَٱلنَّسۡلَۚ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ ٱلۡفَسَادَ٢٠٥ [البقرة: 205]

«و هنگامی که پشت می‌کند و می‌رود (و یا به ریاست و حکومتی می‌رسد)، در زمین به تلاش می‌افتد تا در آن فساد و تباهی ورزد و زرع و نسل (انسان‌ها و حیوانات) را نابود کند (و با فساد و تباهی خود، اقوات و اموال و ارواح را از میان ببرد) و خداوند فساد و تباهی را دوست نمی‌دارد».

و نیز می‌فرماید: ﴿وَلَا تُطِيعُوٓاْ أَمۡرَ ٱلۡمُسۡرِفِينَ١٥١ ٱلَّذِينَ يُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا يُصۡلِحُونَ١٥٢ [الشعراء: 151-152]

«و از فرمان اسراف کنندگان فرمانبرداری مکنید* آن کسانی که در زمین تباهی می‌نمایند و اصلاح نمی‌کنند».‏

خداوند متعال کار را برای آبادی زمین مشروع نموده است، بگونه‌ای که آن‌را از زبان صالح  علیه السلام  به قومش برای ما حکایت می‌کند: ﴿قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥۖ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱسۡتَعۡمَرَكُمۡ فِيهَا [هود: 61]

«(صالح به آنان) گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که معبودی جز او برای شما وجود ندارد (و کسی غیر او مستحقّ پرستیدن نمی‌باشد) او است که شما را از زمین آفریده است و آبادانی آن را به شما واگذار نموده است (و نیروی بهره‌وری و بهره‌برداری از آن را به شما عطاء و در شما پدید آورده است».



[1]- تفسیر ابن کثیر (۲/۳۲۱).

[2]- تفسیر ابن کثیر (۳/ ۱۹۶).

[3]- تفسیر ابن کثیر (۳/۵۲۸).

[4]- مسند امام احمد بن حنبل (28/502) شماره حدیث (17265)، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی (متوفاى: 241هـ)، محقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، و دیگران، زیر نظر: دکتر عبد الله بن عبد المحسن الترکی، ناشر: مؤسسة الرسالة، چاپ: اول، 1421 هـ - 2001

[5]- سلسلة الأحادیث الصحیحة، آلبانی (۲ / ۱۵۹) شماره حدیث (۶۰۷).

[6]- شرح ابن بطال علی صحیح البخاري (6/ ۱۷۸) شماره حدیث (۲۲۴۷). ابن بطال، الشیخ العلامة أبو الحسن علی بن خلف بن عبدالملک القرطبی ثم البلنسی، بیروت لبنان، دار الکتب العلمیة، سال 1424 هـ ق و 2003 م

[7]- صحیح بخاری (2/730) شماره حدیث (1968).

[8]- صحیح مسلم به شرح امام نووی (۶/۵۴۳)، شماره حدیث (۱۹۱۷) الإامام المحدث الفقیه محی الدین یحی بن شرف أبي زکریا الدمشقی الشافعی، بیروت لبنان، دار إحیاء التراث العربی، سال 1420هـ ق 1999م.

[9]- تفسیر انوار القرآن (۲/ ۴۸۶). عبدالرؤوف مخلص، ایران، شيخ الإسلام احمد جام، سال 1389هـ ش.

[10]- شرح نووی (۶/۵۴۴) شماره حدیث (۱۹۱۹)

[11]- مرجع قبلی (۸/ ۲۶۰ـ۲۶۱) شماره حدیث (۲۶۶۴).

[12]- جامع العلوم والحکم (۲/ ۴۹۶ـ ۵۰۸) ابن رجب، الإمام الحافظ الفقیه زین الدین أبي الفرج عبد الرحمن ابن شهاب الدین البغدادی ثم الدمشقی، ریاض، طبع الخاصه بدارة الملک عبد العزیز، سال 1423هـ ق-2002م.

[13]- فتح الباري بشرح صحیح البخاري (۳/۳۴۵ـ۳۴۶)، شماره حدیث (۱۳۹۴) الإمام الحافظ أحمد بن علی بن حجر، ریاض، مکتبة العبیکان، سال نشر: 1421هـ ق 2001م.

[14]- جامع العلوم والحکم (۲/ ۵۰۷).

[15]- عمدة القاری شرح صحیح البخاری، عینی (۱۱/ ۲۶۵ـ). شماره حدیث (۲۰۷۱). الإمام العلامة بدرالدین أبي محمد محمود بن احمد، پشاور، المکتبة الحقانیة 1995م.

[16]- مرجع قبلی (۱۱/ ۲۶۳ـ ۲۶۶).

[17]- سلسلة أعمال القلوب، شیخ محمد صالح المنجد (1/32)، مجموعة زاد للنشر، چاپ اول، المملکة العربیة السعودیة 1430ـ 2009.

[18]- هموم العمل والعمال (۱۷ـ ۱۹). الطویل؛ عزت عبدالعظیم، دار المطبوعات الجدیدة، 1408 هـ 1988م، اسکندریه، مصر.

[19]- إحیاء علوم الدین، للغزالی (2/62) أبو حامد محمد بن محمد الغزالی الطوسی (المتوفى: 505هـ) الناشر: دار المعرفة – بیروت عدد الأجزاء: 4).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...