کار در نوعیت خود اختلاف گسترده داشته و برای حرفهها و شغلهای مردم حد معینی وجود ندارد. از جمله انواع کار، کارهای جدی و بیهوده را میتوان نام برد. الله تعالی در این مورد میفرماید: ﴿أَتَبۡنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ ءَايَةٗ تَعۡبَثُونَ١٢٨﴾ [الشعراء: 128]
«آیا شما بالای هر بلندی و مکان مرتفعی کاخ سر به فلک کشیدهای میسازید و (در آن) به خوشگذرانی و کارهای بیهوده میپردازید؟»
برخی از کارها بصورت انفرادی صورت گرفته و برخی دیگر جمعی میباشند؛ برخی از کارها به واسطهی اعضای بدن انجام میشود و برخی دیگر توسط فکر و دست و توسط آلات و وسایل پرخطر و ساده و بسیط و غیره انجام میگیرد. با وجود این تقسیمات و انواع کار، امکان حصر آن وجود دارد که در چند مهم آن را خلاصه میکنیم و در هر نوع آن تعداد بیشماری از نیروهای بشری مصروف فعالیتاند. و از قرار ذیل میباشد:
کار زمین داری و زراعت: کشت و زراعت از قدیمیترین و گستردهترین اشتغالات انسان برای حصول رزق میباشد. کشت و زراعت ارتباط با زمین است که نزدیکترین چیز به انسان میباشد. خداوند متعال بخاطر فضل و مرحمت خود، برای بندگانش اکثر وسایل امرار حیات و خیرات را گذاشته است، از آسمان برای احیای زمین آب را فرود آورده و جویبارها و دریاها و چشمهها را جاری ساخته است تا سبب نشو و نمو و کشت و زراعت و میوهها گردد. تعداد بسیار زیادی از انسانها به این نعمت بزرگ الهی دسترسی داشته و از آن استفاده میکنند و در زمین کشت و زراعت میکنند و انواع مختلفی از میوهها و غیره را بدست میآورند که خود و حیواناتشان از آن مستفید میشوند. خداوند متعال میفرماید: ﴿فَلۡيَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ إِلَىٰ طَعَامِهِۦٓ٢٤ أَنَّا صَبَبۡنَا ٱلۡمَآءَ صَبّٗا٢٥ ثُمَّ شَقَقۡنَا ٱلۡأَرۡضَ شَقّٗا٢٦ فَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا حَبّٗا٢٧ وَعِنَبٗا وَقَضۡبٗا٢٨ وَزَيۡتُونٗا وَنَخۡلٗا٢٩ وَحَدَآئِقَ غُلۡبٗا٣٠ وَفَٰكِهَةٗ وَأَبّٗا٣١ مَّتَٰعٗا لَّكُمۡ وَلِأَنۡعَٰمِكُمۡ٣٢﴾ [عبس: 24-32]
«انسان باید به غذای خویش بنگرد و درباره آن بیندیشد (که چگونه ما آن را برای او فراهم کردهایم و در ساخت مواد غذایی و اجزاء حیات بخش آن، چه دقّت و مهارت و ظرافتی به کار بردهایم) ما آب را از آسمان به گونه شگفتی میبارانیم. سپس زمین را میشکافیم و از هم باز میکنیم. در آن دانهها را میرویانیم (که مایه اصلی خوراک انسان است) و رَزها و گیاهان خوردنی را. («عِنَباً»: انگور. رَز. مو. «قَضْباً»: گیاهان خوردنی همچون سبزیجات، که اغلب دستچین و به صورت خام خورده میشوند.
و در ختان زیتون و خرما را. و باغهای پردرخت و انبوه را. و میوه و چَراگاه را. برای استفاده و بهرهمندی شما و چهارپایان شما».
از خصوصیات کار زراعت اینست که هیچگاه تحت تأثیر شرایط قرار نگرفته و متوقف نمیشود، چون از گستردگی و سهولت و نزدیکی حاصلی که دارد برخوردار هست، لذا هیچ کاری نمیتواند جایگاه زراعت را احراز کند، زیرا ارتباط به رفع نیازهای اولیهی انسانها دارد. آیات زیادی پیرامون جایگاه زراعت و نقش حیاتی آن که نعمت بسیار ارزندهای است، نازل شده تا شکر و سپاس خداوند متعال را بجا آوریم، چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَحۡرُثُونَ٦٣ ءَأَنتُمۡ تَزۡرَعُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلزَّٰرِعُونَ٦٤﴾ [الواقعة: 63-64]
«آیا هیچ درباره آنچه کشت میکنید اندیشیدهاید؟ آیا شما آن را میرویانید، یا ما میرویانیم؟»
و در آیهای دیگر میفرماید: ﴿إِنَّا بَلَوۡنَٰهُمۡ كَمَا بَلَوۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ إِذۡ أَقۡسَمُواْ لَيَصۡرِمُنَّهَا مُصۡبِحِينَ١٧ وَلَا يَسۡتَثۡنُونَ١٨ فَطَافَ عَلَيۡهَا طَآئِفٞ مِّن رَّبِّكَ وَهُمۡ نَآئِمُونَ١٩ فَأَصۡبَحَتۡ كَٱلصَّرِيمِ٢٠ فَتَنَادَوۡاْ مُصۡبِحِينَ٢١ أَنِ ٱغۡدُواْ عَلَىٰ حَرۡثِكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰرِمِينَ٢٢﴾ [القلم: 17-22]
«ما آنان را آزمودهایم، همانگونه که صاحبان باغ را آزمودهایم. هنگامی که سوگند یاد کردند که میوههای باغ را بامدادان (دور از انظار مردم) بچینند. و هیچ چیز از آن بر جای نگذارند. شب هنگام که آنان در خواب بودند، بلای بزرگ و فراگیری از جانب پروردگارت سراسر باغ را در بر گرفت و باغ (سوخت و) همچون شب (تاریک و سیاه) گردید! سحرگاهان همدیگر را ندا در دادند. اگر میخواهید میوههای خود را بچینید، صبح زود حرکت کنید و خویشتن را به کشتزار خود برسانید». و نیز میفرماید: ﴿۞وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلٗا رَّجُلَيۡنِ جَعَلۡنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيۡنِ مِنۡ أَعۡنَٰبٖ وَحَفَفۡنَٰهُمَا بِنَخۡلٖ وَجَعَلۡنَا بَيۡنَهُمَا زَرۡعٗا٣٢ كِلۡتَا ٱلۡجَنَّتَيۡنِ ءَاتَتۡ أُكُلَهَا وَلَمۡ تَظۡلِم مِّنۡهُ شَيۡٔٗاۚ وَفَجَّرۡنَا خِلَٰلَهُمَا نَهَرٗا٣٣ وَكَانَ لَهُۥ ثَمَرٞ فَقَالَ لِصَٰحِبِهِۦ وَهُوَ يُحَاوِرُهُۥٓ أَنَا۠ أَكۡثَرُ مِنكَ مَالٗا وَأَعَزُّ نَفَرٗا٣٤﴾ [الكهف: 32-34]
«(ای پیغمبر!) برای آنان مثالی بیان کن، مَثَل دو مرد (کافر ثروتمندی و فقیر مؤمنی) را که (در روزگاران گذشته اتّفاق افتاده است، و) ما به یکی از آن دو (یعنی کافر ثروتمند) دو باغ انگور داده بودیم. گرداگرد باغها را با نخلستانها احاطه کرده بودیم و در میان باغها (زمینهای) زراعتی قرار داده بودیم. هر دو باغ (از نظر فرآوردههای کشاورزی کامل بودند و درختان) به ثمر نشسته بودند (و کشتزارهای داخل آن خوشه بسته بودند) و هر دو باغ در میوه و ثمره چیزی فروگذار نکرده بودند؛ و ما در میان آنها رودبار بزرگی (از زمین) برجوشانده بودیم (که در زیر درختان جریان داشت) (صاحب این دو باغ علاوه از آنها) دارایی دیگری (از طلا و نقره و اموال و اولاد) داشت (و دنیا به کام او بود و غرور ثروت او را گرفت) پس در گفتگویی به دوست (مؤمن) خود (مغرورانه و پرخاشگرانه) گفت: من ثروت بیشتری از تو دارم و از لحاظ نفرات (خانواده و خویش و رفیق) مقتدرتر از تو و فزونترم».
ودر سوره نمل میفرماید: ﴿وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ حَدَآئِقَ ذَاتَ بَهۡجَةٖ مَّا كَانَ لَكُمۡ أَن تُنۢبِتُواْ شَجَرَهَآۗ﴾ [النمل: 60]
«و برای شما از آسمان آبی بارانده است که با آن باغهای زیبا و فرحافزا رویانیدهایم؟ باغهایی که شما نمیتوانستید درختان آنها را برویانید». و از احادیث پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مجموعهای از احادیث در اختیار داریم که زراعت را ستایش نموده و بر زراعت پیشگان مژده اجر و ثواب در مقابل خسارتهایی را که متحمل میگردند، میدهد.
1- از انس رضی الله عنه روایت است که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ يَغْرِسُ غَرْسًا أَوْ يَزْرَعُ زَرْعًا فَيَأْكُلُ مِنْهُ طَيْرٌ أَوْ إِنْسَانٌ أَوْ بَهِيمَةٌ إِلَّا كَانَ لَهُ بِهِ صَدَقَةٌ»[1]
«هر مسلمانی درختی غرس نماید یا بذری بیافشاند تا اینکه انسان، پرنده و یا حیوانی، از آن بخورد، برایش صدقه محسوب میگردد».
مهلب میگوید: این حدیث دلالت بر آن دارد که صدقه بر هر حیوان و بر هر جاندار ثابت بوده و در برابر آن اجر مترتب میگردد، اما برای مشرکین دادن صدقات و زکات را امر نمیکنیم بنابر حدیث رسول الله صل الله علیه و آله و سلم : «امر شدم که صدقات را از ثروتمندانشان بگیرم و به فقرای شان پس بگردانم"
فقه حدیث: این حدیث بر جواز گرفتن اجر از صنعتگری و کشاورزی دلالت دارد؛ و خداوند متعال این امر را برای مسلمانان مباح دانسته است، تا قوت خود و اهل و عیال شان را در راه بینیازی از دیگران تأمین نمایند و به فساد قول کسانی دلالت دارد که آنرا جایز نمیبینند، زیرا اگر قرار به گفته آنان بود نباید به کسیکه کشتی کرده و از آن انسان یا حیوان بخورد اجر مترتب شود، زیرا بر امری که انجام آن جایز نیست، اجر مترتب نمیگردد. [2]
2- از جابربن عبدالله رضی الله عنهما روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ يَغْرِسُ غَرْسًا إِلاَّ كَانَ مَا أُكِلَ مِنْهُ لَهُ صَدَقَةٌ وَمَا سُرِقَ مِنْهُ لَهُ صَدَقَةٌ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ مِنْهُ فَهُوَ لَهُ صَدَقَةٌ وَمَا أَكَلَتِ الطَّيْرُ فَهُوَ لَهُ صَدَقَةً وَلاَ يَرْزَؤُهُ أَحَدٌ إِلاَّ كَانَ لَهُ صَدَقَةٌ».[3]
«هر مسلمانی که نهالی را غرس کند، همینکه از آن بخورد برایش صدقه است؛ و هر مقدار که از آن دزدی شود برایش صدقه است؛ و هر حیوانی از آن بخورد، برایش صدقه است و هر چه پرندگان از آن بخورند برایش صدقه است و هرکس نقصی را بر آن وارد کند، برایش صدقه پنداشته میشود».
همچنین در حدیث انس رضی الله عنه آمده که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «إنْ قَامَت السَّاعةُ وَفِي يَد أَحَدِكُم فَسِيلةٌ فَإنْ استَطاعَ أنْ لا تَقُومَ حَتى يَغرِسَهَا فَليَغِرسْهَا»[4].
«اگر قیامت قایم شود و در دست کسی از شما نهالی باشد و بتواند قبل از قیام قیامت آنرا غرس کند، پس این کار را بکند».
و احادیث دیگری که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بر بر زرع و زراعت آن تشویق نمودند.
گاهی این احادیث با احادیثی که در ذم و نکوهش زراعت آمده، برای برخی از مردم خلط میشود؛ مثل حدیث ابو امامه باهلی، آنگاه که بعضی از آلات کشت و زراعت را دید گفت: من از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم شنیدم میفرمودند: «لاَ يَدْخُلُ هَذَا بَيْتَ قَوْمٍ إِلاَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الذُّلَّ»".[5]
«در هر خانهای که این (ابزار و آلات کشاورزی) وارد شود، خدا آنان را، دچار ذلت و خواری خواهد کرد».
مفهوم این حدیث: مهلب در مفهوم حدیث میگوید: - والله اعلم - تشویق بر بهترین حال زندگی و طلب رزق از اشرف صنعتها است. زمانیکه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از اشتغال امتش بر کشت و زراعت و سواری اسب احساس بیم کردند و این امر را موجب ترک جهاد فی سبیل الله دانستند، این حدیث را ایراد فرمودند، زیرا اگر امت اسلام مشغول به کشت و زراعت شوند، ملتهای سوار بر اسب که در آسایشاند از مکاسبشان استفاده نموده و بر آنها غلبه مینمایند، لذا تشویق نمودند تا زندگی مسلمانان توأم با جهاد باشد نه اینکه تنها رو به سکون و آرامش آورده و به آبادی زمین و ملازمت آن توجه نمایند؛ و بالاخره زمینه مسلط شدن حکمرانان سوار بر اسب مهیا گردد؛ چنانکه عمر رضی الله عنه میفرماید: «در معیشت، شدت و سختی به خرج دهید و آسایش و راحت طلبی در خورد و نوش و زندگیتان را بگذارید و بر اسب سواری روی بیاورید. یعنی تملک و آسایش طلبی ناز و نعمت را بگذارید و خشونت و سختی در زندگی را اختیار کنید تا صبر و تحمل در زندگی را بیاموزید؛ و امر فرمود با اسب سواری و تمرین کردن آن به شیوههای روز، ملازمت داشته باشید، تا مانند کسانی باشید که شأنشان صلابت در زندگی بوده و به تمرین اجسام خود مصروفاند و به اسب سواری مشغولاند. واقعا عاقبت و نتایج این وصیت گرانبهای عمر رضی الله عنه را در عصر امروزی دیدیم، آنگاه که راحتی و آسایش را برای خود انتخاب نمودیم.[6]
دکتر عبدالقادر عوده میگوید: اصل در شریعت اسلامی اینست که هر آن چیزیکه به امت اسلام منفعت بخش است چه در خصوص دین باشد یا دنیایشان، از قبیل علم، فن و صنعت، فرض کفایه بوده و آموختن آن برای امت اسلامی واجب است و این امر هیچگاه اختیاری نبوده بلکه تعیین شده است. بنابر آن یادگیری مهارت اسب سواری که در تحت آن انواعی از مهارتها و قوت و تفوق نهفته است، فرضی از فروض کفایه بوده و بر افراد امت واجب است و عقب نشینی از آن جواز ندارد. [7]
در حدیثی که عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت نموده آمده است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «إِذَا تَبَايَعْتُمْ بِالْعِينَةِ وَأَخَذْتُمْ أَذْنَابَ الْبَقَرِ وَرَضِيتُمْ بِالزَّرْعِ وَتَرَكْتُمُ الْجِهَادَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ ذُلاًّ لاَ يَنْزِعُهُ حَتَّى تَرْجِعُوا إِلَى دِينِكُمْ».[8]
«هرگاه داد و ستد ربوی عینه را انجام دهید و دُم گاوها را بگیرید و به کشت و زراعت خرسند و راضی گردید و جهاد در راه الله را رها کنید، خداوند، بر شما خواری و خفتی مسلط میکند و آن را از شما برنمیدارد تا آنکه به دینتان بازگردید».
گفتی است که بین آن عده از احادیثی که تشویق بر زراعت نموده و بین حدیث فوق و امثال آن که ظاهرا کشت و زراعت را نکوهش نموده است هیچ تعارضی وجود ندارد، زیرا زراعتی که امت را بطرف انحراف و بیمسئولیتی در برابر ادای واجبات دینی و آسایش و راحت طلبی بکشاند و از اشتغال به امور رزمی و تدریب و آمادگی در راه الله باز دارد زراعتی مذموم است، و مراد از حدیث فوق نیز همین میباشد. و بهترین مثال بر مصداقیت حدیث مذکور، حالات درد آور اندلس است که در نتیجه روی آوردن مسلمانان به دنیا، بزرگترین مرکز سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مسلمانان به دست صلیبیها سقوط کرد.
پس در حدیث فوق مذمت زراعت مربوط به حالتی است که امت به زراعت راضی شده و جهاد را ترک نمایند. لذا زراعت مطلقا مذموم نیست تا زمانیکه در برابر قابلیتهای تاکتیکی در عرصه جهاد مانند تیر اندازی و ساخت و ساز اسلحه حایل واقع نشود؛ در غیر آن مورد ستایش بوده و از بهترین مشغولیتها پنداشته میشود.
بدون شک زراعت از مهمترین ستونهای اقتصادی و رشد آن میباشد، اما دسترسی به سطح ازدهار و انکشاف چشمگیر مراحلی را نظر به محیط ایجاب میکند، گاهی هم به قوت و ضعف مواجه میگردد، روی هم رفته به پیگیری روایات تاریخی راجع به زراعت و فواید آن نیازمند هستیم.
کتاب فتوح البلدان از بلاذری از جمله مصادر معتمد در تاریخ زراعت و امور متعلق به آن میباشد، بلاذری بطور مفصل از محصولات زراعی طائف و میوههای آن و احکام زکات بحث نموده است. همچنین در رابطه با محصولات زراعی کشور یمن و عراق و تولیدات زراعی آن توضیحاتی داده است. ابن عبدالحکم در رابطه با زراعت مصر و چیزهایی که در سرزمین زراعی مصر تولید میشد، توضیحاتی داده است.
شکی نیست که زمین از مهمترین مصادر تولید غذا برای انسانها میباشد. و از سوی دیگر شاهد افزایش روز افزون تعداد ساکنان جهان هستیم؛ اگر در برابر این مصدر رزق و اقتصاد بیاعتنایی صورت گیرد، منجر به نقص تولیدات زراعتی شده و در کاهش تولیدات حیوانی نیز تاثیر بزرگی میگزارد و مانعی عمده در حرکت رشد اقتصاد شده و زندگی بشر را به وخامت میکشاند.
زراعت و کشاورزی برای مسلمانان از اهمیت بس بزرگی برخوردار است، زیرا ضمن آبادانی زمین، یکی از تکلیفهای آنها محسوب میشود و چنانکه ذکر شد، کشاورزی از عوامل بزرگ رشد اقتصاد شناخته شده و بهبود معیشت انسان را تضمین میکند؛ و از پیامدهای آن سرسبز شدن صحراها و درههای بیشمار زمین است که هر بینندهای را خوشحال مینماید.
هرگاه فکر و تامل نماییم درمییابیم که معیار ثروت و رشد اقتصاد و عدم آن، تابع کثرت و قلت زراعت و زراعتپیشگان است؛ و هرگاه این گروه حضور چشمگیر در کشت و زراعت داشته باشند، غنامندی پیدا میشود و کم رنگی ایشان در این عرصه سبب قحطی میشود، پس هر ملتی که از اشتغال به زراعت و ملحقات آن دست بکشد سربار دیگران میگردد. لذا زراعت و کشاورزی را باید به عنوان اساس و منبع رشد اقتصاد و آبادانی زمین شناخت.
کار صنعت از فرصتهای گسترده و اشتغال زایی بزرگ برای انسانها بشمار میرود. هرچند زراعت را تاج کارها در زندگی بشناسیم، ولی گاهی صنعت و تولیدات در بعضی شرایط و زمان بر زراعت برتری پیدا مینماید، چون شکل زندگانی مردم تغییر کرده و به بطرف اسراف و تجمل طلبی روی آوردهاند لذا تقاضای صنعتهای غیر ضروری و غیر اساسی حیات را ببار آورده است. البته صنعت در هر شرایط واحوال، به قوای کاری زیادی نیاز دارد، تا خواستههای مردم را تأمین کند، روی هم رفته یگانه مصدر رزق اکثریت مردم را تشکیل خواهد داد.
تولیدات صنعتی از عمدهترین اشیای زندگی مسلمانان بشمار رفته و بدون تولیدات صنعتی زندگی شرافتمندانه برایشان تحقق نمییابد، زیرا با پیشرفت در تولیدات صنعتی، در این بخش، از دشمنان اسلام بینیاز میگردند، همزمان ظرفیتهای کاری و توانایی آنها، بیشتر نیازمندیها را مرفوع ساخته و میتوانند در برابر دشمن با آمادگی کامل ایستادگی نموده و از دیار و اموال و ثروت شان حفاظت نمایند. وجود کارخانجات صنعتی، افراد جامعه اسلامی را تغذیه نموده و برای صاحبان کار زمینه رشد کار و تجارت موثرتر را ایجاد کرده و بستر خوبی برای رشد اقتصادی فراهم نموده است. کار صنعتی با کار زراعتی متفاوت هست، چون در کارهای صنعتی نیروی کارگر نیازمند تجارب و تدویر ورکشاپها و تریننگ تخنیکی است. بنیانگزاری این علوم و تجارب و مهارتها باید در سالهای آغازین تعلیم بطور مسلکی صورت بگیرد، برنامهها باید به شکل عملی و تطبیقی و بواسطه وسایل صورت بگیرد نه فقط نظری، تا متخصصان مسلکی به جامعه تقدیم گردد، ولی با تأسف این خلأ و کمبود در اکثر کشورهای اسلامی بنظر میرسد، و فارغ تحصیلان دانشگاهها از بخشهای فنی و تخنیکی و لابراتواری شکایت دارند، وجود وسایل تخصصی زمینه تحصیل موثری را مهیا میسازد، ولی در نهادهای تحصیلی کشور ما کم رنگ و یا هم در برخی آن بی رنگ و مفقود میباشد و توجه خاصی در این بخش صورت نگرفته و اثرات منفی خود را بجا گذاشته است.
زمینههای کار صنعتی، انواع و بخشهای آن بسیار زیاد است، مثلا: ماشین آلات نفتی با زمینههای بزرگ کاری، صنعت آهن، وسایل اکتشاف و استخراج فنی معادن، و سخت ابزارها و انواع و اقسام آن، صنعت لوازم جنگی و اسلحه اعم از کوچک و بزرگ، صنعت وسایل نقلیه زمینی، هوایی و دریایی، صنعت وسایل ارتباطی لین دار و بیلین، برق و لوازم آن، صنعت مواد غذایی با اختلاف انواع و اقسام آن، صنعت وسایل و سامان خانه چوبی و پلاستیکی وغیره. صنعت ماشین آلات سنگین و سبک که به اغراض مختلف تهیه و تدارک میگردند. صنعت اوراق به اشکال و اندازههای مختلف... که حد معینی ندارند. کارگران صنعت و فابریکهها با کارگران زراعت از چندین جنبه متفاوتاند، چون کارگران صنعت و فابریکهها و معادن تحت برخی از فشارها و عوامل نفسی و اجتماعی قرار گرفته و متأثر میشوند و برخی منزوی شده و دچار ناراحتی و غم میگردند، که به برخی از اسباب و عوامل آن اشاره میکنیم:
1) بسیاری از کارگران هدف از کاری را که انجام میدهند، نمیدانند.
2) پایین بودن سطح آگاهی دینی و فرهنگی آنها به سبب مشغولیتهای مستمر و طولانی که موجب از هم پاشیدن روابط اجتماعی و تنفر از کار در بین آنها میشود.
3) نادیده گرفتن شایستگیهای برخی از کارمندان مخلص و فداکار و کاهش استحقاقات آنها.
4) استمرار کار یکنواخت و مکرر و طولانی بدون هیچ تغییری و وجود اوضاع نامناسب صحی و انسانی.
5) کار مستمر و طولانی و نداشتن فرصت تفریح و تعطیلات تا اینکه روح و روان کارگر آرامش پیدا کند.
6) پایین بودن سطح دستمزدها و عدم پرداخت تشویقی و پاداش به کارگران و از سویی افزایش قیمت مواد اولیه و مورد نیاز.
7) برخورد متکبرانه و خشن برخی از صاحبان کار با کارگران و حقیر شمردن آنها.
8) احوال نامناسب و بد بعضی از فابریکهها و معادن و وجود سر و صداهای اذیت کننده و چراغهای نادرست و یا نبودن آن به شکل معیاری در فضای فابریکه و پرخطر بودن فضای معدنها.
9) بهره برداری از اوقات و توانایی جسمی کارگران و عدم توجه به بالا بردن سطح معنویات آنها در تولید و انتاج صنعتی در بیشتر فابریکهها.
اینها از جمله عواملی بودند که گاهی کارگر شرکت صنعتی و تولیدی و معادن را به آثار روانی و اجتماعی کشنده دچار میکنند و این پدیده خصوصا در فابریکههای کشورهای غیر اسلامی بیشتر اتفاق میافتد، اما کارگران فابریکهها، در کشورهای اسلامی که صاحبان آن، شریعت اسلامی را در محیط فابریکه اجرا میکنند، از این ناهنجاریها در امن خواهند بود و این خود تفاوتی بزرگ میان فابریکههای اسلامی و غیر اسلامی است.
· چنانکه قبلا تذکر یافت، قرآن و سنت، صنعت و تولید را مشروع دانسته و کار صنعتی را ستودهاند که ما به برخی از آن اشاره میکنیم:
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَعَلَّمۡنَٰهُ صَنۡعَةَ لَبُوسٖ لَّكُمۡ لِتُحۡصِنَكُم مِّنۢ بَأۡسِكُمۡۖ فَهَلۡ أَنتُمۡ شَٰكِرُونَ٨٠﴾ [الأنبياء: 80]
«و به او ساختن زره را آموختیم تا (این لباس جنگی) شما را در جنگها حفظ کند. آیا (خدا را در برابر همه این نعمتها) سپاسگزاری میکنید؟»
و در موضعی دیگر میفرماید: ﴿يَعۡمَلُونَ لَهُۥ مَا يَشَآءُ مِن مَّحَٰرِيبَ وَتَمَٰثِيلَ وَجِفَانٖ كَٱلۡجَوَابِ وَقُدُورٖ رَّاسِيَٰتٍۚ ٱعۡمَلُوٓاْ ءَالَ دَاوُۥدَ شُكۡرٗاۚ وَقَلِيلٞ مِّنۡ عِبَادِيَ ٱلشَّكُورُ١٣﴾ [سبأ: 13]
«آنان هر چه سلیمان میخواست برایش درست میکردند، از قبیل: پرستشگاههای عظیم، مجسّمهها، ظرفهای بزرگ غذاخوریِ همانند حوضها و دیگهای ثابت (که از بزرگی قابل نقل نبود. به دودمان داود گفتیم:) ای دودمان داود! سپاسگزاری (این همه نعمت را) بکنید، و (بدانید که) اندکی از بندگانم سپاسگزارند (و خدای را به هنگام خوشی و نعمت یاد میآرند. پس کاری کنید که از زمره این گروه گزیده شکرگزار باشید)».
و در آیهای دیگر از سوره هود میفرماید: ﴿وَٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡكَ بِأَعۡيُنِنَا وَوَحۡيِنَا﴾ [هود: 37]
«(به نوح وحی شد که) کشتی را تحت نظارت ما و برابر تعلیم وحی ما بساز»
و آیات دیگری که دلالت بر مشروعیت این موضوع دارد و این امتنانی است از جانب پروردگار متعال بر بندگانش که چنین مهارتهایی را به ایشان بخشیده است.
دلایلی از سنت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم :
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بر آموختن تیراندازی امر نموده و تشویق کردند، تیر و کمان و امثال آن که امروزه اسلحه پیشرفته جای آنرا گرفته است بدون صنعت امکان ندارد، طوریکه از ارشادات ایشان معلوم است. عقبه بن عامر رضی الله عنه از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم شنید که بر بالای منبر فرمودند: «﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ﴾ أَلاَ إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْىُ أَلاَ إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْىُ أَلاَ إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْىُ» [9]
«برای (مبارزه با) آنان تا آنجا كه میتوانيد نيرو آماده کنید، آگاه باشید که قوت همانا انداختن (تیر) است، قوت همانا انداختن تیر است، قوت همانا انداختن تیر است».
و در حدیث عقبه رضی الله عنه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم تاکید میکند که: «مَنْ عَلِمَ الرَّمْىَ ثُمَّ تَرَكَهُ فَلَيْسَ مِنَّا أَوْ قَدْ عَصَى»[10].
«کسیکه تیر انداختن را بیاموزد سپس ترکش کند از ما نیست، یا اینکه نافرمانی کرده است».
و نیز در حدیث دیگری میفرماید: «وَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَيُدْخِلُ بِالسَّهْمِ الْوَاحِدِ ثَلاثَةً الْجَنَّةَ: صَانِعَهُ مُحْتَسِبًا فِيهِ، وَالْمُمِدَّ بِهِ، وَالرَّامِيَ بِهِ، وقال: ارموا وارکبوا، ولأن ترموا أحب إلي من أن ترکبوا»[11]
«خداوند متعال بواسطهی یک تیر سه کس را وارد بهشت میکند، تولید کنندهی آن را که نیت دریافت اجر و پاداش از سوی خدا را داشته باشد؛ پیش کش کننده تیر تا پرتاب شود و رامی که تیر میاندازد؛ و فرمودند: پرتاب کنید و سوار شوید؛ و انداختن تیرتان برایم خوشایندتر از سوار شدنتان است».
در این حدیث پیامبر صل الله علیه و آله و سلم کارگر و صانع تیر را برابر مجاهد تیرانداز در اجر قرار داده است، البته کارگری که اراده خیر داشته باشد، این در حقیقت فضل و کرامت بزرگی برای کارگر خیر اندیش است. بیشتر انبیا و صالحین صاحبان صنعت و حرفه بودند، طوریکه اهل تجارب گفتهاند: صنعت سپر و وقایه از فقر میباشد.
در مورد اهمیت صنعت در رشد اقتصاد میتوان از حال اروپاییها بعد از انقلاب صنعتی هم استدلال نمود، در مقابل برخی از شعرا و قصیصهای غربی مانند شیلرSchiller، وردز Wordsworth، وکیر جارد Kieegaed وفولکنر Fau Lkner، همواره از منزلت جامعه صنعتی میکاستند -بنابر عقیده آنها- کار و صنعت ارزشهای انسانی را پایین میآورد!
اما در اسلام، مساله مسلم و آشکار است، چرا که کار صنعت چیزی ضروری و لاینفک زندگی انسان بوده و متضمن دستیابی به زندگی شرافتمندانه است، چنانکه قرآن به برخی از صنعتهای مهم جوامع آن روزگار اشاره نموده و آثار و فواید بزرگ آنرا تذکرداده است، زیرا کار صنعت از بزرگترین نعمتهای خداوند بر بندگانش میباشد و خداوند برخی از صنایع و حرفههای بشری را یادآور شده است:
صنعت آهن و معادن: خداوند متعال میفرماید: ﴿وَأَنزَلۡنَا ٱلۡحَدِيدَ فِيهِ بَأۡسٞ شَدِيدٞ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ﴾ [الحديد: 25]
«و آهن را فرود آوردیم که دارای نیروی زیاد و سودهای فراوانی برای مردمان است».
و در خصوص آهنگری میفرماید: ﴿ءَاتُونِي زُبَرَ ٱلۡحَدِيدِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا سَاوَىٰ بَيۡنَ ٱلصَّدَفَيۡنِ قَالَ ٱنفُخُواْۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَعَلَهُۥ نَارٗا قَالَ ءَاتُونِيٓ أُفۡرِغۡ عَلَيۡهِ قِطۡرٗا٩٦﴾ [الكهف: 96]
«(سپس ذوالقرنین شروع به کار کرد و گفت:) قطعات بزرگ آهن را برای من بیاورید. (آن گاه دستور چیدن آنها را بر روی یکدیگر صادر کرد) تا کاملاً میان دو طرف دو کوه را برابر کرد (و شکاف بین آنها را از آهن پُر نمود. فرمان داد که بالای آن آتش بیفروزند، و) گفت: بدان بدمید؛ تا وقتی که قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد (و قطعات به هم جوش خورد. سپس) گفت: مس ذوب شده برای من بیاورید تا (آن را) بر این (سدّ) بریزم».
ودر خصوص مواد خام معدنی میفرماید: ﴿وَأَسَلۡنَا لَهُۥ عَيۡنَ ٱلۡقِطۡرِۖ﴾ [سبأ: 12]
«و چشمه مس مذاب را برای او روان ساختیم».
یعنی مس ذوب شدهای که در صنعت دیگهای بزرگ و ظروف استفاده میشود.
صنعت لباس: چنانکه در این آیه به آن اشاره شده است: ﴿يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكُمۡ لِبَاسٗا يُوَٰرِي سَوۡءَٰتِكُمۡ وَرِيشٗاۖ﴾ [الأعراف: 26]
«ای آدمیزادگان! ما لباسی برای شما درست کردهایم که عورات شما را میپوشاند و لباس زینتی را (برایتان ساختهایم که خود را بدان میآرایید. امّا باید بدانید که) لباس تقوا و ترس از خدا، بهترین لباس است (که انسان خود را بدان میآراید و خویشتن را از عذاب آخرت میرهاند». و نیز میفرماید: ﴿وَمِنۡ أَصۡوَافِهَا وَأَوۡبَارِهَا وَأَشۡعَارِهَآ أَثَٰثٗا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِينٖ٨٠﴾ [النحل: 80]
«و از پشم و کرک و موی چهارپایان وسایل منزل و موجبات رفاه و آسایش شما را فراهم کرده است که تا مدّتی (که زندهاید) از آنها استفاده میکنید».
صنعت چرم: و در باره آن چنین اشاره شده است: ﴿وَٱللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنۢ بُيُوتِكُمۡ سَكَنٗا وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ ٱلۡأَنۡعَٰمِ بُيُوتٗا تَسۡتَخِفُّونَهَا يَوۡمَ ظَعۡنِكُمۡ وَيَوۡمَ إِقَامَتِكُمۡ﴾ [النحل: 80]
«خانههایتان را محلّ آرامش و آسایشتان گردانده است و از پوستهای چهارپایان (با ایجاد خواصّ ویژه) خیمههایی برایتان ساخته است که در سفر و حضر خود، آنها را (به آسانی جابجا میکنید و) سبک مییابید»
بنایی یا گلکاری غرض سکونت: خداوند متعال میفرماید: ﴿وَبَوَّأَكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورٗا وَتَنۡحِتُونَ ٱلۡجِبَالَ بُيُوتٗاۖ﴾ [الأعراف: 74]
«در سرزمین (حجر، میان حجاز و شام) استقرار بخشیده است. (سرزمینی با دشتهای مسطّح و حاصلخیز و با کوهستانهای مستحکم و مستعدّی که میتوانید) در دشتهای آن کاخها برافرازید و در کوههای آن خانهها بتراشید و بسازید».
ونیز میفرماید: ﴿وَتَنۡحِتُونَ مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُيُوتٗا فَٰرِهِينَ١٤٩﴾ [الشعراء: 149]
«و ماهرانه در دل کوهها خانههایی را بتراشید (و بسازید و در آنها به عیش و نوش بپردازید؟)»
در رابطه با صنعت کشتیهای بحری میفرماید: ﴿وَٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡكَ بِأَعۡيُنِنَا وَوَحۡيِنَا﴾ [هود: 37]
«و -به نوح وحی شد که- کشتی را تحت نظارت ما و برابر تعلیم وحی ما بساز».
و در موضع دیگر میفرماید: ﴿وَلَهُ ٱلۡجَوَارِ ٱلۡمُنشََٔاتُ فِي ٱلۡبَحۡرِ كَٱلۡأَعۡلَٰمِ٢٤﴾ [الرحمن: 24]
«خدا کشتیهایی ساخته و پرداخته (آفریدگان خود به نام انسانها) در دریاها دارد که همسان کوهها هستند».
شکار و وسایل صنعتی آن: خداوند متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَيَبۡلُوَنَّكُمُ ٱللَّهُ بِشَيۡءٖ مِّنَ ٱلصَّيۡدِ تَنَالُهُۥٓ أَيۡدِيكُمۡ وَرِمَاحُكُمۡ﴾ [المائدة: 94]
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید! خداوند شما را به چیزی از شکار که دست و نیزههایتان بدان میرسد آزمایش خواهد کرد».
و نیز میفرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِي سَخَّرَ ٱلۡبَحۡرَ لِتَأۡكُلُواْ مِنۡهُ لَحۡمٗا طَرِيّٗا وَتَسۡتَخۡرِجُواْ مِنۡهُ حِلۡيَةٗ تَلۡبَسُونَهَاۖ﴾ [النحل: 14]
«و اوست که دریا را مسخر (شما) ساخته است تا اینکه از آن گوشت تازه بخورید و از آن زیوری بیرون بیاورید که بر خود میپوشید (و خویشتن را بدان میآرایید)».
جامعه اسلامی و صنعت کاری
کار و فعالیتهای متعدد صنعتی از خصوصیتهای اساسی تمدن اسلامی پنداشته میشود، مسلمانان بنا بر سطح بالای عقلی و کاریشان توانستهاند همه نظریات علمی را در عمل پیاده نمایند و هدف بزرگ نفع رسانی به مردم را محقق ساخته و به مراتب عالی اجتماع متمدن نایل گردند، این امر در قرون عدیده باعث پیشرفت تمدن و اقتصاد اسلامی در تمامی عرصههای علمی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی گردیده بود، زیرا وجود عقیده ناب اسلامی یگانه وسیله مهم برای اتباع و پیروی بوده و با نظر سلیم و واقعیتهای روز تعامل مینماید.
در مورد این نکته میخواهم به مساله مهمی اشاره نمایم: در شریعت اسلامی برای هیچ کارگری جواز ندارد که بخاطر کار و صنعت وغیره، ادای فرایض و واجبات دینی و شرعی را ترک کند، همچنین در هیچ صورتی نباید از ادای نمازهای پنجگانه با جماعت تخلف ورزد. اوقات نماز را مطابق کار خود نسازد، بلکه کار را در اوقاتی انجام دهد که با اوقات نماز در تزاحم قرار نگیرد، به همین شکل کار در ایام ماه رمضان نیز باید متناسب با آن روزها باشد، تا کارگران بتوانند واجبات دینیشان را در فضای امن ادا نموده و مسولیت کاری آنها نیز انجام پذیرد. این است نمونهای از کار و صنعت در فابریکه و کارخانجات اسلامی که نسبت به دیگران در برکت و سلامتی و برتری در تولید و پیداوار متفاوت است.
کار تجارت معنا و مفهوم بزرگی در عرصه طلب رزق و اشتغال زایی و رشد اقتصاد دارد. مفهوم کار معلوم است و نیازی به توضیح بیشتر ندارد. اما تجارت نیاز به توضیح و تعریف دارد: کلمه تجارت در لغت عربی چنین آمده است: تجر واتجر یتجر تجرا وتجارة؛ و به اسم فاعل آن تاجر میگویند. تاجر به کسی گفته میشود که داد و ستد داشته باشد. و تجارت عبارت است از پیشکش و دوران دادن مال غرض فایده و منفعت.[12]
تعریف تجارت در اصطلاح عام نیز به تعریف لغوی آن نزدیک است که عبارت از خرید و فروش و دوران اموال به قصد سود و منفعت است.[13] تجارت از حیث مقصد بر سه دسته تقسیم میگردد:
1/ تجارت آجله ."به تأخیر"
تجارت آجله: این نوع تجارت از بهترین تجارتها به شمار میرود، این همان تجارتی است که هرگز تباه و نابود نمیگردد. یعنی بیرونقی و زیانمندی و نابودی ندارد، این نوع تجارت، تجارت با خداوند متعال است که عبارت از به مصرف رساندن اوقات، مساعی و اموال در راه الله به امید حصول رضایت او تعالی است، چنانکه میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَتۡلُونَ كِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِيَةٗ يَرۡجُونَ تِجَٰرَةٗ لَّن تَبُورَ٢٩﴾ [فاطر: 29]
«کسانی که کتاب خدا (قرآن را) میخوانند و نماز را برپا میدارند و از چیزهایی که بدیشان دادهایم، پنهان و آشکار، بذل و بخشش مینمایند، آنان چشم امید به تجارتی دوختهاند که هرگز بیرونق نمیگردد و از میان نمیرود».
و در موضع دیگر میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰ تِجَٰرَةٖ تُنجِيكُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ١٠ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ١١﴾ [الصف: 10-11]
«ای مؤمنان! آیا شما را به تجارت و معاملهای رهنمود سازم که شما را از عذاب بسیار دردناک دوزخ رها سازد؟ (و آن این است که) به خدا و پیغمبرش ایمان میآورید و در راه خدا با مال و جان تلاش و جهاد میکنید. اگر بدانید این برای شما (از هر چیز دیگری) بهتر است».
2/ تجارت عاجل وآجل: این نوع تجارت عبارت از تجارتی است که به قصد دنیا و آخرت انجام شود، مسلمان در این نوع تجارت علاوه بر تجارت مادی، اراده کسب خیر نیز میکند، ضمنا طلب رزق حلال نموده و از طلب رزق حرام پرهیز میکند و خود را در داد و ستدش در چارچوب دستورات شرع آماده میکند، تا حصول ثواب اخروی تحقق یافته و از عقاب پروردگار پناه یابد؛ به علاوه از این راه برای یاری دین الله استفاده نموده و موفقیت دنیا و آخرت را از آن خود میکند.
3/ تجارت عاجل: این نوع تجارت، تجارتی است که هدف انسان از آن صرفا منفعت دنیایی است و از آخرت در غفلت کامل قرار دارد، این چنین انسانهایی بین تجارت سودمند و مضر فرقی نمیگذارند و این نوع تجارت، از زیانمندترین تجارتها بشمار میآید.
دلایل مشروعیت کار تجارتی:
دلایل کتاب الله و سنت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم بر مشروعیت کار تجارت دلالت دارند و از قرار ذیل میباشند:
دلایلی از قرآن کریم:
1. خداوند متعال میفرماید: ﴿إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَٰرَةً حَاضِرَةٗ تُدِيرُونَهَا بَيۡنَكُمۡ﴾ [البقرة: 282]
«مگر اینکه داد و ستد حاضر و نقدی باشد که در میان خود دست به دست میکنید، پس در این صورت بر شما باکی نیست اگر آن را ننویسید».
2. و نیز میفرماید: ﴿إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَٰرَةً عَن تَرَاضٖ مِّنكُمۡۚ﴾ [النساء: 29]
«مگر این که (تصرّف شما در اموال دیگران از طریق) داد و ستدی باشد که از رضایت (باطنی دو طرف) سرچشمه بگیرد».
دلایلی از سنت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم :
1. از عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «التاجر الأمين الصدوق المسلم مع الشهداء يوم القيامة». [14]
«تاجر مسلمان امانت دار و راست گو روز قیامت با شهدا میباشد».
2. در حدیث ابو موسی اشعری رضی الله عنه آمده است: «أَنَّ أَبَا مُوسَى الْأَشْعَرِيَّ اسْتَأْذَنَ عَلَى عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ رضی الله عنه فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُ وَكَأَنَّهُ كَانَ مَشْغُولًا فَرَجَعَ أَبُو مُوسَى فَفَرَغَ عُمَرُ فَقَالَ أَلَمْ أَسْمَعْ صَوْتَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ قَيْسٍ ائْذَنُوا لَهُ قِيلَ قَدْ رَجَعَ فَدَعَاهُ فَقَالَ كُنَّا نُؤْمَرُ بِذَلِكَ فَقَالَ تَأْتِينِي عَلَى ذَلِكَ بِالْبَيِّنَةِ فَانْطَلَقَ إِلَى مَجْلِسِ الْأَنْصَارِ فَسَأَلَهُمْ فَقَالُوا لَا يَشْهَدُ لَكَ عَلَى هَذَا إِلَّا أَصْغَرُنَا أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُّ فَذَهَبَ بِأَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ فَقَالَ عُمَرُ أَخَفِيَ هَذَا عَلَيَّ مِنْ أَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ صل الله علیه و آله و سلم أَلْهَانِي الصَّفْقُ بِالْأَسْوَاقِ يَعْنِي الْخُرُوجَ إِلَى تِجَارَةٍ».[15]
«از ابوموسی اشعری رضی الله عنه روایت است که وی اجازه خواست تا نزد عمر رضی الله عنه برود. ظاهراً عمر مشغول کاری بود و به ایشان، اجازه داده نشد. ابوموسی برگشت. وقتی عمر رضی الله عنه فارغ شد، گفت: آیا صدای عبد الله بن قیس (ابوموسی) نبود که من شنیدم؟ به او اجازه دهید تا بیاید. گفتند: برگشته است. عمر رضی الله عنه او را طلبید و (علت برگشتنش را از او جویا شد). ابوموسی گفت: آنحضرت صل الله علیه و آله و سلم به ما چنین امر فرموده است (که اگر اجازه ندادند برگردید). عمر رضی الله عنه گفت: برای این (ادعای خود) گواه بیاور. ابوموسی به مجلس انصار رفت و از آنها (در این مورد)، پرسید. گفتند: کوچکترین فرد ما که ابوسعید است، بر این مطلب، گواهی خواهد داد. او (ابوموسی) ابوسعید را نزد عمر رضی الله عنه برد. عمر (با تعجب) فرمود: آیا چنین دستوری از رسول الله صل الله علیه و آله و سلم بر من پوشیده مانده است؟ و افزود که داد و ستد در بازار مرا از (شنیدن) آن باز داشته است.» یعنی تجارت باعث شده بود که کمتر در مجلس رسول الله صل الله علیه و آله و سلم حاضر شوم.
و دیگر احادیثی که دلالت بر اشتغال در تجارت از قبیل بیوع و اجاره و غیره دارد.
اما سخن از انواع تجارت و شاخههای آن بسیار گسترده است و نمیتوان آن را محصر نمود. و هر کار و شغلی که شامل تعریف گذشته تجارت گردد، در ضمن تجارت داخل است. در تجارت فعال با امانت مصلحتهای بزرگ برای جامعه اسلامی وجود دارد، که زمینه رونق و بازاریابی کالاهای صنعتی و فابریکهها میگردد، و کشت وحاصلات زراعتی و تولیدات افزایش مییابد و بازارها مورد هجوم و ازدحام داد و ستد قرار میگیرند و تاثیر مثبت در عواید فرد گذاشته و سیستم اداری تقویت شده و نیازمندیها را تکافو مینماید.
تاجر مسلمان باید تقوا پیشه کند و بیاد آورد که قبل از اینکه بنام تاجر شناخته شود، یک مسلمان است و از تجارت حرام و هر چیزی که برای دین، اخلاق، عادات و اقتصاد ضرر داشته باشد، باید بپرهیزد، تا مبادا اسلام از همچو حرکات و تصرفات ناشایستی بدنام شده و مورد نکوهش قرار بگیرد. زیرا تاجر، قویترین انسان فعال جامعه بوده و میتواند امور را به بهبودی و یا به بیراهه و فساد سوق دهد.
نوع چهارم: کار در خدمات اجتماعی «عامه»
مراد از خدمات عامه اجتماعی، همان کارهایی است که هر کارگری در عوض کار خود، از بیت المال مسلمین اجرتی را میگیرد که از رئیس دولت شروع شده و تا پایینترین کارمند دولت را شامل میشود و همه پستها، وظایف یا ماموریت دولتی نامیده میشوند. این بخش، از بزرگترین بخشهای کاری در امت اسلامی میباشد و اینان کسانیاند که مسؤولیت همهی کارهای دولت اسلامی مثل سیاست، روابط، قضا، اقتصاد، اجتماع، امنیت، تعلیم، رسانه و دیگر خدمات عمومی را بر عهده دارند. بر دوش این طبقه از مردم مسؤولیت بزرگ دینی گذاشته شده که باید نزد خداوند متعال پاسخگو باشند، لذا باید تمام تلاش خویش را به خرج دهند و مخلصانه، صادقانه و بدور از ظلم و خیانت و اختلاس در این میدان گام بردارند. این میدان، بخش بزرگی از نیروی بشری را پوشش میدهد، ولی برخی بنابر اغراض خاصی مانند راحت طلبی، شهرت، یا خوف از اشتغال، به کارهای خصوصی که گاهی منجر به خسارت میگردد روی میآورند. واقعیت نشان میدهد که تنها تعداد کمی از مردم از روی اخلاص و رضایت و ضمیر بیدار در وظایف دولتی اراده منفعت رساندن به مردم را دارند.
خدمات عامه اجتماعی اعم از ملکی و نظامی، از ضرورتهای زندگی میباشند، چون برای همبستگی و امرار شئونشان جز آن راه دیگری نیست. پس باید صالحترین افراد جامعه بر این پستها گماشته شوند، تا اینکه حقوق محفوظ مانده و صفا و صمیمیت و همبستگی ایجاد گردد و ظلم و ستم و رشوهگیری و دیگر انحرافات از تمامی سطوح جامعه رخت بر بندد. کارمندان، نخستین کسانیاند که در این میدان، الگو و نقش سازنده در توجیه و راهنمایی افراد جامعه را ایفاء مینمایند و نظر به عملکرد آنان امت یا سربلند و یا سرافگنده میشوند. بر این اساس تمام کارها به آن بستگی دارد، پس باید توجیه سالم، تنظیم درست، مراقبت و پیگیری که از عناصر مهم در کیفیت سازی کار میباشد در نظر گرفته شود، تا خود کفایی و تکامل را در تمامی احتیاجات و خواستهها تضمین نموده و تحقق ببخشد و بالأخره تاثیر مثبت در ادامه روند رشد اقتصاد و شایستگی تولیدات و سلامتی حقوق داشته باشد.
قضات، فرماندهان ارتش و افراد مسؤول در دولت، در اين راستا نقش اساسی داشتند، به خلفای راشدین رضی الله عنهم نیز این روند را پیمودند. آنها نیز در انتخاب افراد بسیار دقت میکردند تا اینکه فرد اصلح و برازندهترین اشخاص را به وظایف بگمارند، با این وجود نیز بر آنها تکیه کامل نداشتند و همیشه آنها را مورد پیگیری و مراقبت قرار میدادند، تا امانت رعایت شده و نیازهای مردم برآورده گردد.
نوع پنجم: کار در رشد و افزایش حیوانات
مقصد از افزایش ثروت حیوانی، ازدیاد نسل حیوانات با اختلاف انواعشان است، چه حیوانات بحری باشد یا بری "خشکه " و یا گوشت آن حلال باشد یا حرام.
حیوانات به چند هدف تربیت میشوند، ازجمله: برای خوردن گوشت، نوشیدن شیر، ریستن پشم، استفاده از پوست، استخدام برای حمل و نقل و قلبه، استفاده در جنگ، برای زینت و امور دیگری که مهمترین آن خوردن گوشت و نوشیدن شیر آن است.
اشتغال در افزایش و تربیت حیوانات از مهمترین بخشهای کار در نزد مسلمانان میباشد، زیرا به گوشت و مرکبات آن نیاز دارند و باید در این عرصه خودکفا شوند، تا اینکه محتاج گوشت کشورهای غیر اسلامی نگردند، ساکنان کشورهایی که حلال و حرام در نزدشان مطرح نیست و ذبح غیر شرعی را میخورند، در واقع حیوان خود مرده و مردار را میخورند که عواقب بدی را برای سلامتی آنها در پی دارد؛ پس مسلمانان باید در چنین مسائل و موضوعاتی تعاون و همکاری داشته باشند تا رشد و تکثیر ثروت حیوانی عمومیت پیدا کند و از احتیاج یافتن به غیرمسلمان استغنا حاصل نمایند. الحمدلله کشورهای اسلامی از نگاه ثروتهای مختلف طبیعی از قبیل چراگاهها و علوفه و غیره غنیاند و یگانه چیزی که به آن ضرورت محسوس است، همانا توزیع ثروتهای حیوانی است که میتواند زمینه رشد خوب اقتصاد اسلامی را ایجاد میکند.
خداوند متعال در سیاق امتنان بر انسانها از وجود این حیوانات و تسخیر آن و نعمتهای دیگری که از آنها استفادههای متنوع مینمایند خبر داده فرموده است: ﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا خَلَقۡنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتۡ أَيۡدِينَآ أَنۡعَٰمٗا فَهُمۡ لَهَا مَٰلِكُونَ٧١ وَذَلَّلۡنَٰهَا لَهُمۡ فَمِنۡهَا رَكُوبُهُمۡ وَمِنۡهَا يَأۡكُلُونَ٧٢ وَلَهُمۡ فِيهَا مَنَٰفِعُ وَمَشَارِبُۚ أَفَلَا يَشۡكُرُونَ٧٣﴾ [يس: 71-73]
«مگر نمیبینند که برخی از آن چیزهایی که دستان ما آفریده است، چهارپایانی است که برای انسانها خلق کردهایم و ایشان صاحب آنهایند؟ و چهارپایان را رام ایشان ساختهایم. برخی از آنها را مرکب خود میسازند و از برخی دیگر تغذیه میکنند».
و نیز میفرماید: ﴿وَٱلۡأَنۡعَٰمَ خَلَقَهَاۖ لَكُمۡ فِيهَا دِفۡءٞ وَمَنَٰفِعُ وَمِنۡهَا تَأۡكُلُونَ٥ وَلَكُمۡ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسۡرَحُونَ٦ وَتَحۡمِلُ أَثۡقَالَكُمۡ إِلَىٰ بَلَدٖ لَّمۡ تَكُونُواْ بَٰلِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ ٱلۡأَنفُسِۚ إِنَّ رَبَّكُمۡ لَرَءُوفٞ رَّحِيمٞ٧ وَٱلۡخَيۡلَ وَٱلۡبِغَالَ وَٱلۡحَمِيرَ لِتَرۡكَبُوهَا وَزِينَةٗۚ وَيَخۡلُقُ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٨﴾ [النحل: 5-8]
«و چهارپایان (چون گاو و شتر و بز و گوسفند) را آفریده است که در آنها برای شما وسیله گرما (در برابر سرما، از قبیل پوشیدنی و گستردنی ساخته از پشم و مویشان) و سودهایی (حاصل از نسل و شیر و سواری و غیره) موجود است و از (گوشت) آنها میخورید (و در حفظ حیات خود میکوشید). و برایتان در آنها زیبایی است بدانگاه که آنها را (شامگاهان از چرا) باز میآورید و آنگاه که آنها را (بامدادان به چرا) سر میدهید. آنها بارهای سنگین شما را به سرزمین و دیاری حمل میکنند که جز با رنج دادن فراوان خود بدان نمیرسیدید. بیگمان پروردگارتان (که اینها را برای آسایشتان آفریده است) دارای رأفت و رحمت زیادی (در حق شما) است. و (خدا) اسبها و اشترها و الاغها را (آفریده است) تا بر آنها سوار شوید و زینتی باشند (که به دلهایتان شادی بخشد، و خداوند) چیزهایی را (برای حمل و نقل و طی مسافات) میآفریند که (شما هم اینک چیزی از آنها) نمیدانید».
همچنین در آیهی دیگری میفرماید: ﴿وَٱللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنۢ بُيُوتِكُمۡ سَكَنٗا وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ ٱلۡأَنۡعَٰمِ بُيُوتٗا تَسۡتَخِفُّونَهَا يَوۡمَ ظَعۡنِكُمۡ وَيَوۡمَ إِقَامَتِكُمۡ وَمِنۡ أَصۡوَافِهَا وَأَوۡبَارِهَا وَأَشۡعَارِهَآ أَثَٰثٗا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِينٖ٨٠﴾ [النحل: 80]
«خدا است که (به شما قدرت آن را داده است که بتوانید برای خود خانهسازی کنید و) خانههایتان را محلّ آرامش و آسایشتان گردانده است، و از پوستهای چهارپایان (با ایجاد خواصّ ویژه) چادرهایی برایتان ساخته است که در سفر و حضر خود آنها را (به آسانی جابجا میکنید و) سبک مییابید، و از پشم و کرک و موی چهارپایان وسایل منزل و موجبات رفاه و آسایش شما را فراهم کرده است که تا مدّتی (که زندهاید) از آنها استفاده میکنید (و پس از پایان این جهان، نه شما میمانید و نه نعمتهای آن».
آیات زیادی وجود دارد که خداوند متعال با لطف و مرحمت خود حیوانات بری و بحری را برای انسان مسخر گردانده است تا وسیله خوبی برای زندگی و ثروت و مایه آرامش گردد.
در ثروتهای حیوانی فارمهای ماهی، مرغداری و سایر پرندهها و انواع شکارهای حلال با اختلاف انواعشان داخل است. کار در زمینه رشد و افزایش حیوانات، میدان بزرگی برای طلب رزق و روزی حلال است و تأثیر بسزایی در بالا بردن سطح اقتصاد امت اسلامی دارد.
حرف و احترف یعنی کسب کرد. و مراد از حرفه کسب، است؛ و محترف: به کسی اطلاق میشود که کسب کند و یا کار صنعتی انجام دهد، در اثری که از عمر رضی الله عنه نقل شده میفرماید: «لَحِرْفة أَحَدهم أَشَدُّ عليَّ من عَيْلَته» [16]
«حرفه نداشتن یکی از شما بر من سختتر از اینکه فقیر باشد».
ابن قتیبه میگوید: مراد عمر رضی الله عنه این است که رسیدگی به فقر و ناداری فقراء برایم سادهتر است از اینکه به اصلاح فاسدی بپردازم؛ مانند کسیکه نه تجارتی دارد و نه سعی و تلاشی برای کسب معاش مینماید و اگر سعی هم نماید، صاحب رزق نمیگردد.
و از آن جمله گفته میشود: محارف. و در جایی دیگر، حرفه را به معنای کسب و حاصل گفتهاند.[17]
«قال عمر رضی الله عنه إِنِّي لأرَى الرَّجُلُ فيُعجبني فأَقُولُ هَلْ لهُ حِرْفَةٌ فَإِنْ قالوا لا سَقَطَ من عَيْني»[18]
عمر رضی الله عنه میفرماید: «زمانیکه مردی را میبینم، خوشم میآید و با خود میگویم: آیا این مرد حرفهای دارد؟ اگر بگویند: خیر، از چشمم میافتد».
پس کار حرفهای عبارت است از: کسب و کار انسان در تمامی عرصههایی که برای دستیابی به روزی حلال آموزش دیده، تا در آن کار کند و به نیازهای مردم رسیدگی نماید، مانند معماری، نجاری، آهنگری، نلدوانی، لین دوانی برق، زرگری، حجامت، آبرسانی، خیاطی، رنگمالی، آشپزی، خبازی، ترمیم عرادهجات و ماشینآلات، خطاطی و رسامی، طبابت، دارو سازی و حرفههای دیگری که در بین مردم معروف و معمول میباشد. حرفههای فوق از حیثیت ویژهای در زندگی مردم برخوردار است، چرا که این طبقه از اهل حرفه نیازمندیهای مردم را تهیه و فراهم میکنند، البته هیچ گاه یک فرد به تنهایی نمیتواند همهی این حرفهها را آموخته و انجام بدهد و نیز اکثریت مردم از این خدمات و سهولتها بینیاز نیستند.
کسانی میتوانند از عهده این اعمال برآیند، که در آن کار و حرفه مهارت داشته باشند. لذا به عموم اداراتی که وظیفهی صدور مجوز فعالیت را به عهده دارند، توصیه میگردد که به متقاضیان توجه جدی داشته باشند و به مجرد ادعای حرفهای بودن، به آنها جواز فعالیت ندهند، تا عملا مورد امتحان قرار نگیرند، اگر در حرفههای خود لیاقت و توانایی داشته باشند خوب؛ در غیر آن نباید مجوز فعالیت به آنها داده شود تا زمانیکه از شایستگی برخوردار گردند.
این نوع توجه در حقیقت حمایت و حفاظت از حقوق و اموال مردم است، از جانب دیگر زمینه رشد و شایستگی و دقت کاری در بین اهل حرفه ایجاد میگردد، تا هرچه بیشتر در مقبولیت کارشان تلاش به خرج دهند و نباید آنها را به کارهایی گمارد که توان آن را ندارند، زیرا این کار هم به جامعه خسارت میزند و هم بر خود فرد؛ و در میان مردم بذر خصومت را کاشته و سبب نابودی اموال آنها میشود و تاثیرات منفی در رشد اقتصاد میگذارد.
کار حرفهای در اسلام از مشغولیتهای محترم شناخته میشود، زیرا به واسطه دستان انسانها انجام میگیرد و کار دست از مرغوبترین کسب و کارهاست، طوریکه در حدیث مقدام رضی الله عنه آمده که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «مَا أَكَلَ أَحَدٌ طَعَامًا قَطُّ خَيْرًا مِنْ أَنْ يَأْكُلَ مِنْ عَمَلِ يَدِهِ وَإِنَّ نَبِيَّ اللَّهِ دَاوُدَ عَلَيْهِ السَّلَام كَانَ يَأْكُلُ مِنْ عَمَلِ يَدِهِ»[19].
«هرگز کسی غذایی بهتر از غذای دست رنجش، نخورده است. و همانا داود، پیامبر خدا جل جلاله همیشه از دست رنج خود، غذا میخورد».
کار حرفهای از وسیعترین میدانهای کار و زمینه مناسبی برای طلب رزق و روزی میباشد، به همین خاطر عدد بزرگی از قوای بشری در این زمینه مشغول هستند، چون مساعد بودن فرصتهای کاری، عواید بهتر، سهولت روابط و محدود بودن در مسئولیتها و آسایش در تولیدات و سرعت در روند حصول عواید، مورد توجه بوده و علاقه مردم را بخود جلب نموده است.
فوایدی که در کارهای حرفوی وجود دارد بر مسلمانان لازم میگرداند که تعداد زیادی از آنان به تعلیم و تدریب در بخشهای مختلف حرفهای گماشته شوند تا تعلیم تطبیقی و تدریب عملی ببینند و با تقدیم خدمات متنوع به نیازمندی سایر مسلمانان لبیک گفته کفأت عالی و تخنیک وسیعی را به نمایش بگذارند، تا نیازی به ساختهها و تولیدات دشمنان احساس نشود.
نکات فوق شش نوع از انواع مهم کار بود که توضیح گردید و فرصتی خوب و مناسب برای هر جوینده کار است و هیچ گونه محدودیتی در فراروی آنها وجود ندارد. بدون شک راه اندازی کارهای فوق با شایستگی و لیاقت عالی، سبب عزت و سرفرازی مسلمانان شده و دشمنان اسلام را مایوس مینماید.
مسأله: کدام نوع کار بهتر است: دانشمندان اسلام در خصوص اینکه کدام کار بهتر است اختلاف نظر دارند؟ با وجود این اختلاف، بر فضیلت کار مشروع اتفاق نظر دارند.
دستهای از دانشمندان کار زراعت را نظر به دلایلی که در مورد آن آمده و تشویق نموده بر سایر کارها فضیلت دادهاند؛ اما بعضی دیگر گفتهاند که: حرفههای صنعتی بهتر است، چونکه صد در صد کار دست میباشد. و بعضی هم گفتهاند: بهترین کار، تجارت حلال با صدق و راستی است، چون کار تجارت اکثرا تاجران را به فریب و حیله وادار میکند تا از حلال بگذرند، ولی زمانیکه در مقابل آن ایستادگی نموده و به دنبال رزق حلال باشند و صداقت پیشه کنند، بدون شک بهترین کار خواهد بود. و بعضی گفتهاند: بهترین کار، جهاد در راه الله است، زیرا از پیامدهای آن بدست آوردن اموال و املاک کفار است»[20].
با نگرش دقیق به نظریات فوق، روشن میگردد که بهترین کسب و کار، کاری است که در رفع نیازمندیهای ضروری امت و نظر به شرایط زمان مؤثر واقع شود، چرا که در سد احتیاجات امت نیاز و وابستگی به دشمنان اسلام باقی نمیماند؛ زیرا دشمنان اسلام هرگاه مسلمانان را بخود محتاج ببینند، بخاطر تأمین اهداف خودشان، دست همکاری دراز مینمایند و از ذلت و احتقار مسلمانان لذت میبرند و این چیزی است که برای مسلمانان شرعا مناسب و قابل تحمل نیست.
دانستن وضعیت و شرایط زندگی مسلمان در این بابت مهم و لازم است، شاید گاهی صنعت به نفع مسلمانان باشد و آن وقتی است که مسلمانان به صنعت اسلحه و ماشین آلات جنگی به منظور تاثیر اندازی بر دشمن نیاز داشته باشند. و گاهی هم شرایط طوری ایجاب کند که عمل و رشد زراعت را بهتر بدانیم. به این ترتیب گاهی تجارت و گاهی رشد ثروت حیوانی از بهترین کارها خواهد بود آنگاه که ضرورت بیشتری به آن احساس شود. اما اگر مسلمانان از قوت و نیروی همه جانبه برخوردار بوده در برابر دشمنان اسلام سلطنت و حکمفرمایی قوی داشته باشند و ضرورت جدی به هیچ نوعی از انواع کارهای فوق نداشته باشند، در آن صورت شاید زراعت از بهترین کارها محسوب شود، چرا که در زراعت، زمینه گسترده کار و اشتغال زایی وسیع برای افراد جامعه ایجاد میگردد. والله اعلم
[1]- صحیح بخاری (3/103)، شماره حدیث (2320).
[2]- شرح ابن بطال علی صحیح البخاري (۶/۳۷۵).
[3]- صحیح مسلم بشرح الإمام النووی (۶ /۵۹ـ۶۰)، شماره حدیث (۳۹۴۵).
[4]- المصنف في الأحادیث والآثار، ابن أبي شیبه (۱/۳۸)، شماره حدیث (۹).
[5]- شرح السنة، بغوی (۷/۳۰۲) شماره حدیث (۳۹۵۵) أبو محمد الحسین بن مسعود، بیروت لبنان، دار الکتب العلمیة، سال نشر 1412 هـ ق 1992 م.
[6]- شرح ابن بطال علی صحیح البخاري (۶/۳۷۶). شماره حدیث (۲۴۴۱).
[7]- التشریع الجنائي الإسلامي مقارنا بالقانون الوضعي (۱/۵۲۶)، عبدالقادرعوده عالم و فقیه و حقوقدان، بیروت، لبنان، دار الکتاب العربی.
[8]- عون المعبود شرح سنن أبي داود (۹/ ۲۶۱ـ ۲۷۲)، شماره حدیث (۳۴۵۹) العظیم آبادی، أبوطیب محمد شمس الحق، بیروت لبنان، دارالفکرللطباعة والنشروالتوزیع، سال نشر: 1423هـ ق-2003م.
[9]- الجمع بین الصحیحین البخاري ومسلم، محمد بن فتوح الحمیدي (3/351)، شماره حدیث (2994)، تحقیق: د. علی حسین البواب، تعداد أجزاء: 4، دار النشر / دار ابن حزم - لبنان/ بیروت - 1423هـ - 2002م، چاپ دوم.
[10]- صحیح مسلم بشرح الإمام النووي (۶/۵۴۴)، شماره حدیث (۴۹۲۶).
[11]- تحفة الأحوذي شرح جامع الترمذي (۵/۲۵۸)، شماره حدیث (۱۶۳۷).
[12]- تاج العروس من جواهر القاموس، زبیدی (۱۰/۲۷۹) فصل تا از باب راء؛ محمد بن محمد بن عبدالرزاق الزبیدی، قاهره مصر، دار الهدایة.
[13]- التعریفات، جرجانی (ص: ۷۳)، علی بن محمد بن علی الجرجانی، بیروت لبنان، دار الکتاب العربی للطباعة والنشر والتوزیع، نشر 1405 هـ.
[14]- ضعیف الجامع الصغیر وزیادته، البانی (۱/۳۶۷)، أبو عبدالرحمن محمد ناصر الدین بن الحاج نوح بن نجاتي بن آدم الأشقودي الألباني، بیروت لبنان، المکتب الإسلامي.
[15]- فتح الباري بشرح صحیح البخاري (۱۱/۲۸ـ ۲۹)، شماره حدیث (۶۰۲۵).
[16]- غریب الحدیث لإبن الجوزی (1/205) أبو الفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد بن علی إبن عبیدالله بن حمادی بن أحمد بن جعفر الناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة الأولى، 1985تحقیق:د.عبدالمعطی أمین قلعجی عدد الأجزاء
[17]- غریب الحدیث لابن قتیبه (۱/۳۲۲)، أبو محمد عبد الله بن مسلم بن قتیبة الدینوری المحقق: د. عبد الله الجبوری الناشر: مطبعة العانی – بغداد الطبعة: الأولى، 1397 عدد الأجزاء: 3
[18]- مصدر قبلی (۱/۳۲۲).
[19]- إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری للقسطلانی (۴/ ۱۹) شماره حدیث (۲۰۷۲). أحمدبن محمد ابن أبي بکر بن الملک أبو العباس شهاب الدین، مصر، المطبعة الکبری الأمیریة، طبع هفتم، سال نشر1323هـ ق.
[20]- فتح الباري بشرح صحیح البخاري (۴/۳۰۴).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر