نماز بعد از توحید بزرگترین رکن دین است، (هرکس نماز را برپا دارد دین را برپا داشته است، و هر کس نماز را برپا ندارد دین را برپا نداشته است). و نماز (اولین چیزی است که روز قیامت در مورد آن از بنده سوال میشود، و اگر نماز فاسد باشد تمام عمل فاسد خواهد بود).
ببین که با تکیه بر اهرم حذف و تنگ کردن دایره با آن چکار کردهاند:
اوقات نماز پنجگانه در سه وقت خلاصه شده است، و با توجه به این برای نماز اذان گفته نمیشود و در غیر از این وقتها ادا نمیگردد.
نمیخواهم در این مورد بحث کنم که نماز سه تا هستند یا پنج تا، بلکه میخواهم این را بگویم که عقربه در مسائل عبادی به طرف تنگ کردن کج میشود. در صورتی که در اموری که منافع مادی یا جنسی یا جسمی دارند عقربه به سوی توسعه و فزونی میرود، و برای کسی که بخواهد از متشابهات پیروی کند استدلال کردن دشوار نیست، چون حکمت الهی چنین اقتضا نموده که متشابهات وجود داشته باشد تا منحرفین در متشابهات با روی بر تافتن از محکم هلاک شوند، همان طور که خداوند متعال فرموده است:﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ مِنۡهُ ءَايَٰتٞ مُّحۡكَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمۡ زَيۡغٞ﴾ [آل عمران: 7]. «او کسى است که این کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آیات «محکم» (صریح و روشن) است; که اساس این کتاب مىباشد; (و هر گونه پیچیدگى در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف مىگردد) و قسمتى از آن، «متشابه» است (آیاتى که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مىرود; ولى با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار مىگردد) اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگیزى کنند (و مردم را گمراه سازند)».
از وضوء شستن هر دو پا حذف شدهاند، و در مسح سر اگر به اندازه یک یا دو انگشت مسح شود کافی است، تکرار مسح بیش از یکبار جایز نیست!.
نماز جمعه از قرن پنجم هجری حذف شده و بطور کلی تعطیل شده است، و اگر فقیهی به اقامه نماز جمعه فتوا بدهد جز مقلدان او کسی آن را نمیخواند، و چون آن فقیه بمیرد یا کشته شود مقلدانش از فتوای فقیهی دیگر تقلید میکنند که بسا به مستحب بودن نماز جمعه یا به باطل بودن آن فتوا میدهد، بعد از اینکه فقیهی که پیش از او بوده است میگوید: خواندن نماز جمعه واجب است و هر یک ادعا میکند که دلیل دارد و هر یک نیز مدعی است که مذهبش جعفری است!!.
و اینگونه فرمان خدا بر امضای انسانی وابسته است که گاهی اجازه میدهد به آن عمل شود و گاهی از انجام فرمان الهی منع میکند. و خلاصه اینکه خداوند به فقیه نیازمند است و فقیه به خدا نیازی ندارد! و اگر فقیه چیزی بگوید اجرا میشود گرچه بر خلاف گفته خداوند باشد، زیرا فقیه از هر قیدی و بندی آزاد است، اما گفته و دستور خداوند اجرا نمیشود مگر اینکه فقیه توافق کند، و این دقیق همان چیزی است که خداوند در مورد اهلکتاب فرموده است: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ﴾ [التوبة: 31]. «(آنها) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایى در برابر خدا قرار دادند».
و این چیزی است که اهل جهنم را بر آن میدارد که میگویند:﴿يَقُولُونَ يَٰلَيۡتَنَآ أَطَعۡنَا ٱللَّهَ وَأَطَعۡنَا ٱلرَّسُولَا۠٦٦ وَقَالُواْ رَبَّنَآ إِنَّآ أَطَعۡنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَآءَنَا فَأَضَلُّونَا ٱلسَّبِيلَا۠٦٧﴾ [الأحزاب: 66-67]. «در آن روز که صورتهاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از کار خویش پشیمان مىشوند و) مىگویند: اى کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم! و مىگویند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند».
نماز جماعت کاملاً حذف شده یا نادیده گرفته میشود، و جز تعداد اندکی کسی به آن اهمیتی نمیدهد، و یا اینکه آن را مستحب میدانند، و برای اقامه نماز جماعت شرایط سختی گذاشتهاند و یا شرایطی که امکان ندارد و یا در توان نیست، مثل اینکه شرط صحت نماز جماعت وجود امام غائب یا نائبش میباشد، یا باید کسی نماز جماعت را برپا کند که شرایط عدالت به طور کامل در او وجود داشته باشد، و نسبت به مقتدی و نمازگذار از هر عیب و نقصی سالم باشد، و اگر بعضی وقتها نماز جماعت اقامه شود بدون نظم و بدون از اینکه صفها را برابر کنند اقامه میگردد!!.
نماز عید همچنین حذف شده یا به فراموشی سپرده شده است. و زیارت قبرها جایگزین نماز عید شده است. زیرا مردم از نیمه شب با جمعی زیاد دوان دوان به زیارت قبرها میشتابند، و قبل از سپیده دم و طلوع خورشید باید خود را به آنجا برسانند، و اگر دیر بروند مردهایشان آنها را نخواهد دید!.
و با این کار یکی از شعایر بزرگ دین تعطیل شده است.
اما عید برای کسی که خادم و متولی قبر است گویا دو عید است، و راز آن برای کسی که دو چشم بینا دارد پوشیده نیست! و به نظرم نیازی نیست که از آنچه میان زنان و مردان انجام میگیرد حرف بزنم و موشکافی کنم! زیرا زبان نمیتواند سخن بگوید و میخشکد...
فکر کن که چگونه این تهمت به امام صادق نسبت داده میشود: از ابی عبدالله علیه السلام روایت است که گفت: «هر مومنی که در غیر از روز عید به قبر امام حسین بیاید و حق او را بداند برایش بیست حج و عمره مبرور و مقبول، و بیست حج همراه پیامبر یا امام عادل نوشته میشود، و هر کس در روز عید به قبر حسین بیاید ثواب صد حج و صد عمره و صد غزوه که همراه با پیامبر یا امامی عادل انجام شدهاند نوشته میشود.!!»([1]).
پس چه نیازی هست به نماز عید!!.
قیام رمضان بطور کامل در مسجد و دیگر جاهها تعطیل است به جز شب بیست و سوم که امکان شب قدر است، اما در بقیه روزهای رمضان شبها با نوحهسرایی و خواندن مقتل زنده داشته میشوند!!.
نوافل به طور کلی از برنامه عملی حذف شدهاند گرچه از نظر تئوری خواندن نوافل را برای بیشتر مردم دشوار نموده است.
در نماز همراه با سوره فاتحه جز سورههای کوتاهی خوانده نمیشود، یا سوره اخلاص یا قدر یا نصر خوانده میشود، با اینکه خداوند فرموده است: ﴿فَٱقۡرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنۡهُ﴾ [المزمل: 20] «پس آنچه میسّر باشد از قرآن بخوانید». و با وجود کوتاهی این سورهها در دو رکعت آخر قرائت کاملاً حذف شده است، و چند تسبیح به جای آن کفایت میکند.
نماز جنازه جز وسیلهای برای جمعآوری پول و مال بیش نیست، و بدون خشوع خوانده میشود، و به آن اهمیت داده نمیشود، و یا اینکه تلاش میشود تا تعداد زیادی در آن شرکت نمایند، اما بیشترشان نمیدانند که چگونه خوانده میشود، گویا این رازی است که جز خادم قبر که خوش شانس است و جیبهایش پر میشود کسی آن را نمیداند، پس او چه نیازی دارد که به مردم بیاموزد و خودش را درد سر کند. بنابر این، نماز جنازه در مسجدها خوانده نمیشود و بلکه در کنار قبرها خوانده میشود.
اشکال ندارد که انسان نماز نخواند و بمیرد، زیرا به سرعت میتوان روزها و سالهایی را که نماز نخوانده حسابکرد، و به (سید) در مقابل این روزهای خجسته مبلغی پول داد، به امید اینکه او خودش این نمازها را به جای مرده میخواند! و اگر روزی ده نفر پیش (سید) بیایند و از او بخواهند که به جای مردگانشان نماز بخواند بدون تردید میپذیرد!! تو چرا ناراحت میشوی؟ بگذار مردم روزی بدست بیاورند!.
این بود قیمت نماز که بدون تردید بزرگترین رکن دین است، و در مورد آنچه از نماز پایینتر هستند چه فکرمیکنی؟!!.
حسینیهها جاهایی برای برپایی مراسم عزاداری و نوحهسرایی برای مردگان و زنجیر کوبی در برخی موسمها هستند که آب و غذا و سیگار هم فراهم میشود، بدون از اینکه حرمت حسین رضی الله عنه مد نظر باشد، و در آن جا صندلیها و مبلهای بزرگی گذاشته شده است، گویا حسینیهها اماکنی برای استراحت هستند که وقت در آن جا گذرانده میشود، و شبها با داستانسرایی و گفتگو سپری کرده میشود، و آب و غذا صرف میشود، سپس سیگار روشن کرده میشود، و در بعضی حسینیهها وقتی وارد میشوی چنان احساس میکنی گویا در یک قهوه خانه هستی!.
اغلب نماز جمعه و جماعت در مساجد برگزار نمیشود، و روزی فقط سه بار صدای اذان از مسجد به گوش میرسد، و اینچنین مساجد فقط پیکره و اسکلتهایی هستند که از هدفی که خداوند به خاطر آن دستور داده تا مساجد ساخته شوند خبری نیست!.
اهمیت ندادن و سردی بازار مساجد را با گستردگی ذلتبار و شرمآور ساخت مزارها و مرقدها و مقامها مقایسه کن، طوری که هیچ منطقه مسکونی گرچه روستایی دور افتاده باشد، از وجود مزار و بارگاه خالی نیست. آری، آنها چون در مرقدها منافع مادی و غیره دارند ساخت آن را گسترش میدهند.
و این بدبختهایی که در امور دینشان جز آداب و رسوم زیارت و ادای زیارت که در آن گنبدها و ساختمانهایی که آن را مانند خانههای خدا کردهاند و به آن اهمیت داده و آن را آراسته و بلند نمودهاند، و ساخت و ساز تعداد آن را گسترش دادهاند، نمیدانند نزدیک است مسجد از زندگی اینها حذف شود.
و اینگونه به صورت یک واقعیت که مشاهده میشود، و کسی نمیتواند آن را انکار کند، ما مساجد را تعطیل نمودهایم، و به جای آن زیارتگاهها را آباد کردهایم.
و آنچه جلب توجه مینماید این است که به هر شهری نزدیک شوی اولین چیزی که میبینی منارههای زیارتگاهها و گنبدهای آن است، نه منارههای مساجد!.
مرقد و مقبره هر چند که فردی که در آن به خاک سپرده شده جایگاه بلندی داشته باشد، اما امکان ندارد که از خانه خدا بزرگتر باشد. و پرچم سرباز نباید از پرچم امیر بلندبر باشد. ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰ﴾ [النحل: 60]. «و براى خدا، صفات عالى است».
کمتر به قرآن توجه میشود و اهتمام به قرآن بسیار ضعیف است، و در نماز خوانده نمیشود و کسی قرآن را حفظ نمیکند. زیرا عالم و فقیهی یافت نمیشود که قرآن را حفظ داشته باشد، گذشته از اینکه فردی عادی آن را حفظ نماید، و این قضیهایست که باید در مورد آن فکر کرد!!.
قرآن نه به کودکان و نه بزرگترها آموخته میشود، نه در حسینهها آن را تدریس میکنند، و نه در حوزههای علمیه به قواعد تلاوت قرآن اهمیتی داده میشود، و حسینیههای ما هرگز چیزی را به عنوان کلاس حفظ قرآن نمیشناسند. بلکه قرآن فقط برای بدست آوردن پول خوانده میشود! که با خواندن قرآن بر مردهها و قبرها و در فاتحه خوانیها مزد معینی گرفته میشود، با اینکه خداوند اهل کتاب را مورد خطاب قرار داده و فرموده است: ﴿بَِٔايَٰتِي ثَمَنٗا قَلِيلٗا﴾ [البقرة: 41]. «و آیات مرا به بهاى ناچیزى نفروشید». و از پیامبرانش خبر داده است که میگویند: ﴿وَمَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ﴾ [الشعراء: 109] «من براى این دعوت، هیچ مزدى از شما نمىطلبم».
باری برای یک تشییع جنازه به کربلا رفتم، من دیر رسیدم و دیدم که مردی کنار قبر نشسته و سوره یس را میخواند گفتم: آیه به آنچه خداوند در این سوره میگوید توجه نمیکند که میفرماید: ﴿ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا يَسَۡٔلُكُمۡ أَجۡرٗا﴾ [یس: 21]. «از کسانى پیروى کنید که از شما مزدى نمىخواهند و خود هدایت یافتهاند». ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ وَقُرۡءَانٞ مُّبِينٞ٦٩ لِّيُنذِرَ مَن كَانَ حَيّٗا﴾ [یس: 69-70]. «این (کتاب آسمانى) فقط ذکر و قرآن مبین است تا افرادى را که زندهاند بیم دهد». و تو برعکس، مردگان را با قرآن بیم میدهی و از زندهها پول میخواهی!! او با گوشه چشم نگاهی به من انداخت و چیزی نگفت، سپس بلند شد تا مبارزه پیوسته خود را با بیچارگانی دیگر ادامه دهد پس از اینکه یکی از این بیچاره و بینوایان ما به او مبلغی پول داده بود.
و دوستی به من گفت: به دیدار یکی از خویشاوندانم رفته بودم، روز جمعه بود، مردی را دیدم که کنار قبر - که هنوز مرده دفن نشده بود - سوره جمعه را میخواند، خندیدم و به او گفتم: نماز جمعه بر مردهها فرض نیست!! خواننده دعوت دادن زندهها را به پایان رسانده و آمده تا مردهها را دعوت بدهد، پس او گوی سبقت را در زمینه دعوت از پیشینیان و آیندگان برده است، چون مردهها و زندهها را دعوت داده است!!!.
من نگاهی کردم و گفتم: خداوند درست فرموده است: ﴿إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡ﴾ [فاطر: 14]. «اگر آنها را بخوانید صداى شما را نمىشنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمىگویند».
﴿وَلَوۡ عَلِمَ ٱللَّهُ فِيهِمۡ خَيۡرٗا لَّأَسۡمَعَهُمۡۖ وَلَوۡ أَسۡمَعَهُمۡ لَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعۡرِضُونَ٢٣﴾ [الأنفال: 23].
«و اگر خداوند خیرى در آنها مىدانست، (حرف حق را) به گوش آنها مىرساند; ولى (با این حال که دارند،) اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپیچى کرده و روگردان مىشوند».
این هر دو آیه بر آنها صدق پیدا میکند، و عجیب اینجاست که زندهها نماز جمعه نمیخوانند، آن هم با حکم شرعی آن را نمیخوانند!!.
آری، مردم را از قرآن و فهمیدن آن با دلایل و یاوههای مختلفی رویگردان کردهاند، و از جمله یاوههایشان یکی این است که میگویند: فهمیدن قرآن مشکل است، و قرآن فقط برای برکت خوانده میشود.
و آنچه خداوند در مورد قرآن گفته است را فراموش کردهاند که فرموده است: ﴿كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ ءَايَٰتِهِۦ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٢٩﴾ [ص: 29]. «کتابی است خجسته که آن را بر تو فرو فرستادهایم تا در آیههایش تدبر کنند و تا خردمندان پند گیرند».
خداوند قرآن را هم بابرکت خوانده و هم فرموده تا در آن بیاندیشند.
و یکی از دلائلی که به مردم ارائه میدهند تا از قرآن رویگردان شوند این است که میگویند: قرآن ناقص است و تحریف شده است، و قرآن درست و واقعی نزد مهدی است. همان طور که کلینی از ابوعبدالله روایت میکند که گفت: (قرآنی که جبرئیل برای محمد صل الله علیه و آله و سلم آورده است هفده هزار آیه است)([2]).
آیا معنی این سخن را میدانی؟ قرآنی که در دست ماست شش هزار و اندکی آیه بیش نیست، پس نزدیک به یازده هزار آیه دیگر کجاست؟!.
و روایتی روایت شده که سبب پنهان بودن قرآن درست و واقعی این است که امام علی علیه السلام بر صحابه خشمگین شد، چون آنها آن قرآن را نپذیرفتند. بنابراین، او آن قرآن را از آنها پنهان نمود و آن را جز به فرزندانش به کسی دیگر نداد، و همچنان فرزندان او فقط آن را به یکدیگر میدادند تا اینکه به مهدی رسید، و این قرآن تا مهدی ظهور نکند برای مردم پدیدار نمیشود)!!([3]).
و از مثالهایی که برای اثبات وقوع تحریف در قرآن ارائه شده است، مطلبی است که در کافی از ابوعبدالله علیه السلام روایت شده که مردی این آیه را پیش او خواند ﴿وَقُلِ ٱعۡمَلُواْ فَسَيَرَى ٱللَّهُ عَمَلَكُمۡ وَرَسُولُهُۥ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾ [التوبة: 105]. «و بگو: عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مىبینند». ابوعبدالله گفت: اینطور نیست، بلکه (المأمونون) درست است، و (مأمونون) ما هستیم([4]).
و نمونههای دیگر زیادی هست که میگویند تحریف شده است، مثلاً در قرآن آمده: ﴿وَإِذَا ٱلۡمَوۡءُۥدَةُ سُئِلَتۡ٨ بِأَيِّ ذَنۢبٖ قُتِلَتۡ٩﴾ [التکویر: 8-9]. «و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود. به کدامین گناه کشته شدند؟». میگوید: دراصل: وَإِذَا ٱلۡمَوۡءُۥدَةُ سُئِلَتۡ. یعنی وقتی که از دوستی اهل بیت پرسیده شود که چرا کشتهاند. و این یاوه به امام صادق رحمه الله نسبت داده میشود([5]).
و اینطور اعتماد مردم خواه عالم و خواه افرادی عادی به این کتاب گرانقدر کم شده است، و بنابراین از قرآن روی برتافتهاند، و از حفظ قرآن و اندیشیدن در قرآن اعراض نموده و به کتابهایی دیگر مانند کتابهای دعا و زیارتنامهها و کتابچههای کوچکی که معتقدند از بیماری شفا میدهد و از چشمزخم حفاظت مینماید، و حسد را دور میکند، و از بدی و شر مصون میدارد روی آوردهاند، و در ضمن این چیزها وسیلهای برای بدست آوردن پول از افراد نادان و جاهل است.
بدون تردید، ولی امر وقتی نیت و قصدش فاسد و نادرست باشد و به مال یتیمی که در تحت سرپرستی او قرار دارد و چشم دوخته باشد نمیخواهد که یتیم به رشد و آگاهی برسد، زیرا میترسد اگر یتیم به رشد و آگاهی برسد او از مال محروم میشود، امت با فهمیدن و اندیشیدن قرآن به رشد و بلوغ فکری خود میرسد. بنابراین، بسیاری از مردان مذهبی که به اموال مردم چشم طمع دوختهاند یا اهدافی دور و دراز دارند، برای دور کردن امت از قرآن فعالیت کردهاند تا امت همواره و همیشه در مرحله کودکی فکری باقی بماند که سالهاست هر شب خواب میبیند که پدرش برگشته است!.
موعظهها خواه در مساجد یا بیرون از آن، مانند فاتحهخوانیها و مجالس عزا ایراد شوند همه با نوحهسرایی و سینهزنی آغاز میشوند، و با نوحهسرایی و سینهزنی پایان مییابند، و مداح و نوحهسرا امکان ندارد که بدون مزد برای خدا نوحهسرایی کند. و از پیش مزد او به طور قطعی مشخص شده حتی در رمضان که بهترین غذاها و نوشیدنیها تقدیم میگردد و حتی فتواها در مقابل پول داده میشوند. و عقدهای ازدواج و ثبت طلاق به جای خود.
[1]- فروع الکافی 4/580 – 581 باب فضل زیاره الحسین علیه السلام .
[2]- أصول الکافی 2/ 634، باب النوادر.
[3]- کتاب سلیم بن قیس ص 361 روایت 42 مطبعه الهادی 1420هـ.
[4]- أصول الکافی 1/ 424، بحار الأنوار باب 20 عرض الأعمال علیهم.
[5]- أصول الکافی 1/295 ـ باب الإشارة والنص على أمیر المؤمنین، و بحار الانوار آخر باب تأویل قوله تعالى: ﴿وَإِذَا ٱلۡمَوۡءُۥدَةُ سُئِلَتۡ٨﴾. 23/256 و بحار الأنوار باب 44 حقیقة الرؤیا 61/186).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر