توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ بهمن ۱۰, یکشنبه

فصل‌ پنجم: نكاح‌ و همه‌ آنچه‌ كه‌ جائز است‌ يا جايز قرار داده‌ شده‌ است‌

 

فصل‌ پنجم: نكاح‌ و همه‌ آنچه‌ كه‌ جائز است‌ يا جايز قرار داده‌ شده‌ است‌

بی بند و باری‌

بی‌بند و باری‌ و تساهل‌ در آنچه‌ متعلق‌ به‌ این‌ موضوع‌ (جنسی‌) می‌باشد از بلاهایی‌ است‌ که‌ خطر او فراگیر و شر آن‌ فزونی‌ یافته، و آتش‌ پاره‌های‌ آن‌ به‌ هر کجا رسیده‌ است، بسیاری‌ از مردم‌ به‌ حد زیادی‌ دچار انحطاط‌ و بی‌توجهی‌ و ضعیف‌ شدن‌ غیرت‌ یا از بین‌ رفتن‌ آن‌ شده‌اند، و گرفتار کارهای‌ زشت‌ و نادرستی‌ مانند زنا با محارم‌ و لواطت‌ و امثال‌ آن‌ شده‌اند، وضعیت‌ بسیار فاجعه‌ بار است‌، و آنچه‌ در واقعیت‌ موجود پیش‌ می‌آید بزرگ‌تر از آن است‌ که‌ قابل‌ توصیف‌ باشد، و به‌ تمام‌ جنبه‌های‌ آن‌ پرداخته‌ شود! همه‌ این‌ کارها در مقابل‌ چشم‌ و گوش‌ کسانی ‌انجام‌ می‌شوند که‌ ادعای‌ علم‌ و اصلاح‌ می‌نمایند بدون‌ از این‌که‌ کوچک‌ترین‌ اعتراضی‌ بشود یا تأسفی‌ خورده شود، و بدون‌ این‌که‌ کوششی‌ در راه‌ معالجه‌ کاری‌ انجام‌ شود که‌ از ضروریات‌ است‌.

چقدر زیادند این‌ (مصلحان‌)! اما چاره‌ چیست، وقتی‌ این‌ مصیبت‌ها به‌ تناسب‌ کثرت‌ مصلحین‌ بیشتر می‌شود؟

آری، این‌ یک‌ حقیقت‌ اجتماعی‌ است‌ که‌ می‌بایست‌ به‌ آن‌ آگاه‌ بود، شاید بتوانیم‌ منبع‌ فاجعه‌ و مصدر فتوا را بیابیم‌!.

موضوع‌ امور جنسی‌ را خیلی‌ دامنه‌دار و گسترده کرده‌اند، حتی‌ برخی‌ از ارتباطات‌ جنسی‌ را که‌ با زنا فرقی‌ ندارد و فقط‌ نامش‌ زنا نیست‌ جایز قرار داده، و روایت‌هایی‌ در مورد آن‌ ساخته‌ و به‌ دروغ‌ به‌ ائمه‌ نسبت‌ داده‌اند - و ائمه از آن‌ روایت‌ها پاک‌اند - تا برای‌ اغفال‌ شدگان‌ انجام‌ آن‌ را آسان‌ کنند و خویشتن‌ را از بار اعتراض‌ به‌ آن‌ سبکدوش ‌نمایند!.

و از آن‌ جمله‌ یکی‌ ازدواج‌ موقت‌ است‌.

متعه‌ یا ازدواج‌ موقت‌

آنچه‌ در واقعیت‌ موجود به‌ نام‌ (متعه‌) انجام‌ می‌شود به‌ صراحت‌ زناست، و هیچ‌ فرقی‌ با زنا ندارد!.

و اگر نه‌ چرا این‌ نمونه‌ ارتباطات‌ جنسی‌ که‌ حلال‌ قرار داده‌ شده‌اند به‌ نام‌ (متعه‌) انجام‌ می‌گیرند!.

برخی‌ از آن‌ را در اینجا نقل‌ می‌کنم‌ تا خودم‌ و شما را در مجادله‌ای‌ بیزانسی‌ در مورد دلائل‌ و این‌که‌ آیا در قرآن‌ و سنت‌ چیزی‌ در مورد حلال‌ بودن‌ متعه‌ آمده‌ یا نیامده‌ وارد نکنم‌ تا در دام‌ بازیچه‌ای‌ نیافتیم‌ که‌ می‌خواهند بوسیله‌ آن‌ ما را از دیدن‌ واقعیت‌ غم‌انگیز و تأسف‌‌بار و کارهایی‌ که‌ انجام‌ می‌گیرد باز دارند، کارهایی‌ فکر نمی‌کنم در مورد ندرت‌ و دور بودن‌ آن‌ از وجدان‌ سالم‌ گذشته‌ از شریعت‌ کسی‌ اختلافی‌ داشته‌ باشد.

بیا تا با هم‌ صورت‌های‌ منحطی‌ از ارتباط‌ جنسی‌ که‌ میان‌ فرزندان‌ آدم‌ بنام‌ متعه‌ انجام‌ می‌شود بخوانیم، انسان‌هایی ‌که‌ خداوند آنان‌ را بر دیگر آفریده‌ها‌ برتری‌ داده‌ است‌.

اگر این‌ سوال‌ را بپرسی‌ که‌:

آیا برای‌ هر مردی‌ جایز است‌ که‌ با هر زنی‌ که‌ می‌خواهد در هر جایی‌ و در هر زمانی‌ آنچه‌ می‌خواهد انجام‌ دهد؟ و سپس‌ آن‌ را رها کند تا به‌ زنی‌ دیگر روی‌ بیاورد و این‌ کار را فقط‌ با تبادل‌ چند کلمه‌ که‌ زن‌ و مرد با یکدیگر سخن ‌می‌گویند از پول‌ و از تعداد مرتبه‌ها (خودم‌ را به‌ تو متعه‌ دادم‌) سخن‌ می‌گویند و بدون‌ نیاز به‌ شاهد و سرپرست زن‌ انجام‌ می‌شود. و اگر زن‌ شوهردار باشد یا روسپیگری‌ را زشت‌ می‌داند‌ سؤالی‌ نیست‌؟

از معتمدترین‌ منبع‌ چنین‌ پاسخ‌ داده‌ می‌شود:

(باسمه‌ تعالی‌ این‌ جایز است‌)!!([1]).

استفاده‌ و بهره‌برداری‌ جنسی‌ با دختر بچه‌ دوشیزه‌ جایز است‌ اگر نه‌ سال‌ سن‌ داشته‌ باشد - یا طبق‌ روایتی‌ دیگر هفت‌ سال‌ داشته‌ باشد - به‌ شرط‌ این‌که‌ آلت تناسلی را در داخل شرمگاهش نکند، نه این‌که حرام‌ است‌ یا از نظر اخلاقی‌ و وجدانی‌ زشت‌ است‌، بلکه‌ برای‌ این‌که نوعی‌ عیب‌ برای‌ خانواده‌اش‌ شمرده‌ می‌شود([2]).

شما فکر کنید که‌ آینده اخلاقی‌ این‌ دختربچه‌ با این‌ سن‌ و سال‌ که‌ روی‌ آلت‌های‌ تناسلی‌ مردان‌ زیر و رو می‌شود و حرکت‌های‌ جنسی‌ ایشان‌ را مشاهده‌ می‌کند، و مردان‌ هر کاری‌ با او می‌کنند به‌ جز جماع‌ و آمیزش‌!! چه‌ خواهد بود.

و جماع‌ و آمیزش‌ با این‌ دختربچه‌ فقط‌ از راه‌ جلو ناپسند است‌ یعنی‌ آمیزش‌ و مجامعت‌ از پشت‌ (دبر) جایز است‌!.

آیا انسان‌ با غیرت‌ و بزرگواری‌ چنین‌ چیزی‌ را برای‌ دختر یا خواهر یا فامیل‌ یا بر هر بچه‌ از بچه‌های‌ دنیا می‌پسندد؟!!!.

به‌ راستی‌ اگر چنین‌ چیزی‌ را در مورد دختر بچه‌ معصوم‌ خود تصور کنی‌ چه‌ احساس‌ خواهی‌ کرد؟!! فقط‌ اگر تصور کنی،‌ نه‌ این‌که‌ چنین‌ چیزی‌ انجام‌ شود.

حلال‌ قرار دادن‌ چنین‌ عمل‌ حیوانی‌ حتی‌ از شیطان‌ سر نمی‌زند و هیچ‌ وحشی‌ و دشمن‌ انسانی‌ چنین‌ چیزی‌ را حلال‌ قرار نمی‌دهد، پس‌ چگونه‌ چنین‌ چیزی‌ به‌ امامان‌ ما نسبت‌ داده‌ می‌شود، و به‌ شریعت‌ ما چسبانده ‌می‌شود؟ چگونه‌؟!.

آیا این‌ اخلاق مزدک‌ و اباحی‌گری‌ و بی‌بند و باری‌ مجوس‌ نیست؟!‌ چگونه‌ از زبان‌ پاک‌ قومی‌ این‌ سخن‌ پلید بیرون می‌آید که‌ خداوند درباره‌شان‌ فرموده‌ است‌: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا [الأحزاب: 33]. «خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد».

آیا پلیدیی‌ پلیدتر از این‌ هست‌؟!!.

اما (امام‌ زمان‌) و (راهنمای‌ امت‌) مسئله‌ را چنین‌ آب‌ و تاب‌ می‌دهد:

آمیزش‌ کردن‌ با زن‌ قبل‌ از کامل‌ شدن‌ نه‌ سالگی‌ جایز نیست، خواه‌ نکاح‌ دائم‌ باشد یا موقّت‌. اما سایر لذت‌ جویی‌ها مانند دست‌ زدن‌ با شهوت‌ بغل‌ کردن‌ و ران‌ چسباندن‌ حتی‌ با دختر شیرخوار اشکالی‌ندارد(!!!!!)([3]).

حتی‌ دختر شیرخوار نجات‌ نیافته‌ است‌!!.

سوگند به‌ خدا که‌ این‌ اخلاق مزدک‌ و بابک‌ است‌ که‌ آن‌ را پوشش‌ می‌دهند و بدون‌ این‌که‌ خجالت‌ بکشند آن‌ را به‌ اهل‌ بیت‌ نسبت‌ می‌دهند تا بلعیدن‌ و فرو بردن‌ آن‌ برای‌ بیچارگان‌ آسان‌ باشد.

از خوابتان‌ بیدار شوید!! ای‌ بیچارگان‌ فرو رفته‌ در خواب‌!.

مجموعه‌‌ای از طلاب‌ در (بخش‌ داخلی‌) زن‌ هرزه‌ای‌ را می‌آورند یکی‌ با او آمیزش‌ می‌کند و بقیه‌ در سالن‌ منتظر‌اند تا این‌که‌ زن‌ بیرون‌ می‌شود و آن‌ گاه‌ دیگری‌ آن‌ را می‌برد...

و اینطور ادامه‌ دارد تا این‌که‌ در یک‌ جا و در یک‌ ساعت‌ شب‌ یا روز آمار تکمیل‌ می‌شود! چگونه‌ چنین‌ کاری‌ جایز است‌؟! این‌ کار متعه‌ (صیغه‌) می‌باشد!!.

در مورد عده‌ (خیالی‌) که‌ زن‌ باید بگذراند می‌توان‌ از این‌ حیله‌ استفاده‌ کرد که‌ مرد از زن‌ استفاده‌ کند تا این‌که وقت‌ تمام‌ می‌شود، آن‌ گاه‌ بار دیگر او را به‌ عقد دائم‌ در بیاورد و سپس‌ قبل‌ از آمیزش‌ کردن‌ با او، وی‌ را طلاق دهد تا برای‌ هر کس‌ (به‌ خیال‌ آن‌ها) که‌ می‌خواهد از آن‌ استفاده‌ جنسی‌ نماید و هر زمانی‌ که‌ بخواهد حلال‌ شود این‌ حیله‌ را در مقابل‌ این‌ نص‌ قرآنی‌ درست‌ کرده‌اند: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نَكَحۡتُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ طَلَّقۡتُمُوهُنَّ مِن قَبۡلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمۡ عَلَيۡهِنَّ مِنۡ عِدَّةٖ تَعۡتَدُّونَهَاۖ فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحٗا جَمِيلٗا٤٩ [الأحزاب: 49]. «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که با زنان با ایمان ازدواج‏ کردید و قبل از همبستر شدن طلاق دادید، عده‏اى براى شما بر آن‌ها نیست که بخواهید حساب آن را نگاه دارید; آن‌ها را با هدیه مناسبى بهره‏مند سازید و بطرز شایسته‏اى رهایشان کنید».

این‌ را نعمت‌ الله الجزائری در کتابش‌ (زهر الربیع‌) ذکر کرده‌ است‌!!.

برادران‌ تاجری‌ به‌ کشورهای‌ همسایه‌ مسافرت‌ می‌نمایند خانه‌ای‌ اجاره‌ نموده‌اند و زنی‌ را آن‌ جا نشانده‌اند تا برایشان‌ کار کند و همه‌ آن‌ را به‌ این‌ صورت‌ زشت‌ نکاح‌ کرده‌اند، اولی‌ می‌آید و در طول‌ روزهایی‌ که‌ در آن‌ اقامت دارد از آن‌ استفاده‌ جنسی‌ می‌کند تا این‌که‌ برادرش‌ می‌آید تا در جای‌ او قرار بگیرد و او آن‌ را برای‌ برادرش‌ ترک می‌کند و به‌ کشورش‌ باز می‌گردد تا نفر سوم‌ بیاید... و این‌ چنین‌. خداوند شما را نجات‌ دهد!!.

مردی‌ همسرش‌ را در بیمارستان‌ بستری‌ نموده‌ و خواهرزنش‌ به‌ جای‌ زنش‌ آمده‌ تا خدمت‌ فرزندانش‌ را بکند. آیا می‌دانی‌ که‌ شوهر خواهرش‌ چگونه‌ می‌تواند با او زنا کند؟

فقیه‌ به‌ او می‌گوید: زنت‌ را طلاق بده‌ بدون‌ این‌که‌ کسی‌ را خبر کنی‌ که‌ ممکن‌ است‌ به‌ زن‌ تو خبر بدهد. تا وقتی زنت‌ به‌ خانه‌اش‌ بر می‌گردد آن‌ وقت‌ بازگرداندن‌ او را به‌ همسری‌‌ات‌ نیت‌ کن‌، و مشکل‌ حل‌ است‌!.

و اینگونه‌ این‌ فرد پلید با خواهر زنش‌ به‌ مدت‌ چهل‌ روز که‌ زنش‌ در بیمارستان‌ به‌ سر می‌برد آمیزش‌ جنسی ‌می‌نماید، و همواره‌ این‌ مرد بدون‌ این‌که‌ خجالت‌ بکشد در گوش‌ برخی‌ از دوستانش‌ در حالی‌ که‌ لب‌هایش‌ را از روی‌ لذت‌ بردن‌ و حسرت‌ خوردن‌ بر آن‌ دوران‌ زیبا می‌لیسد ماجرا را زمزمه‌ می‌کند و همواره‌ به‌ آن‌ شکار دلبسته ‌است‌!.

به‌ نظر شما اگر خواهر زنش‌ باری‌ دیگر به‌ دیدار خواهرش‌ به‌ خانه‌ او برود - که‌ حتماً اتفاق می‌افتد - به‌ نظر شما وقتی‌ با شوهر خواهرش‌ روبرو شود یا تنها باشد چه‌ اتفاق خواهد افتاد؟!

دینی‌ که‌ چیز حرامی‌ در آن‌ نیست‌! محارم‌ وجود ندارد! حرمتی‌ نیست‌! چگونه‌ این‌ دین‌ به‌ اهل‌ بیت‌ نسبت‌ داده می‌شود؟!!.

این‌ پرسش‌ و پاسخ‌ آن‌ را که‌ با عبارتش‌ نقل‌ می‌کنم‌، بخوان‌: آیا استفاده‌ جنسی‌ و متعه‌ با دختر دوشیزه‌ مسلمانی بدون‌ اجازه‌ ولی‌ آن‌ جایز است‌ اگر دختر بیم‌ آن‌ را داشته‌ باشد که‌ مرتکب‌ حرام‌ خواهد شد؟

بله، اگر ولی‌ دختر او را از ازدواج‌ با کفو منع‌ کند با این‌که‌ دختر به‌ آن‌ علاقه‌ دارد جایز است، و این‌ منع‌ کردن‌ چون برخلاف‌ مصلحت‌ دختر است، اعتبار اذن‌ ولی‌ ساقط‌ می‌شود، و نیز اگر عقد موقت‌ به‌ شرط‌ داخل‌ نکردن‌ آله ‌تناسلی‌ در راه‌ جلو و راه‌ عقب‌ باشد جایز است‌!([4]).

آیا اجازه‌ ولی‌ در مورد دوشیزه‌ اگر بدون‌ شرط‌ دخول‌ باشد شرط‌ است‌؟ در عقد موقت‌ اگر لفظاً عدم‌ دخول ‌شرط‌ کرده‌ شود اجازه‌ ولی‌ شرط‌ نیست‌([5]).

اى شیعان با غیرت بفهمید که اینان گرگ‌هایی هستند در لباس میش می‌خواهند ناموس و شرف شما را فاسد کنند، خانه‌هایتان را ویران کنند و شما در غفلت بسر می‌برید، بفهمید که دزدان ناموس بسیار خطرناک‌تر از دزدان اموال هستند، این‌ها مانند شیطان‌ها انسان‌ را گام‌ به‌ گام‌ به‌ پایین‌ می‌برند از آن‌ها بپرهیزید. ﴿وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٌ [البقرة: 168]. «و از گام‌هاى شیطان، پیروى نکنید! چه این‌که او، دشمن آشکار شماست».

اجرای‌ عملی‌ این‌ فتوا‌ها صورت‌های‌ زیادی‌ از ارتباطات‌ جنسی‌ را جایز قرار می‌دهد، برخی‌ از آن‌ این‌ است‌:

دانشجویی‌ در دانشکده‌ با دوست‌ دخترش‌ روبرو می‌شود، روزی‌ از دختر دانشجو می‌خواهد که‌ با هم‌ به ‌گوشه‌ای‌ دور از دید و نگاه‌ها بروند و در مکانی‌ وارد شوند تا دختر بدنش‌ را به‌ او نشان‌ بدهد، و سپس‌ همه شیوه‌های‌ جنسی‌ را به‌ کار بگیرند - که‌ نیازی‌ به‌ بیان‌ تفاصیل‌ تحریک‌آمیز آن‌ نیست - دختر اعتراض‌ نموده‌ و می‌گوید: او هنوز دوشیزه‌ و بکر است‌ و می‌ترسد رسوا شود، پسر به‌ او اطمینان‌ می‌دهد و می‌گوید: نترس‌ ما می‌توانیم‌ از قسمت‌‌هایی‌ از وجود خود استفاده‌ کنیم‌ و بهره‌مند شویم‌ بدون‌ این‌که‌ دخولی‌ صورت‌ بگیرد، و اگر دوست‌ داری‌ از راه‌ دیگر کار می‌گیریم‌، پسر برای‌ این‌که‌ تردید او را از بین‌ ببرد و بر حیای‌ او چیره‌ شود از میان‌ کتاب‌هایش‌ کتابی‌ از (جناب سید...) در می‌آورد که‌ عنوانش‌ این‌ است‌ (مسائل‌ و ردود ـ پرسش‌ها و پاسخ‌ها ـ) و تحت‌ عنوان‌ (مسائل‌ حول‌ النکاح‌ ـ پرسش‌‌هایی‌ در مورد ازدواج‌) فتوایی‌ که‌ پیش‌تر بیان‌ شد را می‌خواند! پس‌ وقتی که‌ (سید) چنین‌ چیزی‌ را حلال‌ قرار می‌دهد چرا باید به‌ خود تردید راه‌ داد؟! آیا مگر اینطور نیست‌ که‌ آن‌ها سایه‌ خدا در زمین‌ هستند و امنای‌ خدا بر شریعتش‌ می‌باشند؟! و اینجاست‌ که‌ دختر می‌پذیرد و جسم‌ها گرم‌ و فروزان‌ به‌ هم‌ بر می‌خورند تا آتش‌ شعله‌ور شهوت‌ حرام‌ را به‌ برکت‌ علما در زیر دستمال‌ (ازدواج‌ موقت‌) خاموش‌ کنند.

در دیدارهای‌ خانوادگی‌ بین‌ خویشاوندان‌ و دوستان‌ می‌بینیم‌ که‌ فتواهای‌ گذشته‌ برای‌ هر جوانی‌ از آن‌ها جایز قرار می‌دهد که‌ با هر دختر جوانی‌ از خانواده‌ مهمان‌ یا میزبان‌ اتفاق کنند تا در مکانی‌ دورتر باشند سپس‌ هر چه آنجا می‌خواهند از قبیل‌ بغل‌ کردن‌، بوسیدن‌، لخت‌ کردن‌، انجام‌ دهند و فراتر از این‌ هم‌ اشکالی‌ ندارد تا زمانی‌که‌ دخول‌ نشده‌ است‌، و پدر محترم‌ در این‌ لحظه‌ با کمال‌ تشریفات‌ در سالن‌ پذیرایی‌ نشسته‌ است‌ و با میزبانش ‌به‌ گفتگو مشغول‌ است‌ و چای‌ می‌نوشد تا این‌که‌ دخترش‌ کشمکش‌ و نبرد شریف‌ خود را به‌ پایان‌ می‌رساند، این ‌وقتی‌ است‌ که‌ دختر دوشیزه‌ باشد اما اگر بیوه‌ باشد به‌ این‌ صورت‌ که‌ مادر مهمان‌ یا خواهر بیوه‌اش‌ یا دختر طلاق گرفته‌اش‌ باشد در اینجا همه‌ چیز حلال‌ و گوارا است، و از هر راهی‌ که‌ بخواهد عمل‌ جنسی‌ را می‌تواند انجام‌ دهد!!.

ملاحظه‌ای‌ مهم‌:

وقتی‌ دختر باکره‌ باشد می‌توان‌ از راه‌ پشت‌ آمیزش‌ کرد ـ یک‌ بار دیگر به‌ فتوا مراجعه‌ کنید ـ اما اگر شوهر داشته ‌باشد می‌توان‌ از آن‌ استفاده‌ کرد بدون‌ این‌که‌ نیاز باشد در مورد حالتش‌ پرسیده‌ شود.

این‌ بی‌بند و باری‌ است‌ و جامعه‌ جنگل‌ است‌ که‌ حیوانات‌ روی‌ یکدیگر سوار می‌شوند!!.

اعتماد کرده‌اند که‌ فتوای‌ (سید) و موضوع‌ (دبر) در فتوای‌ گذشته‌اش‌ اشاره‌ای‌ لطیف‌ به‌ دختر جوانی‌ پاکدامن‌است‌ که‌ او می‌تواند کارهای‌ جنسی‌ را از راه‌ (دبر) انجام‌ دهد ـ اگر بخواهد ـ تا بتواند راه‌ جلویش‌ را تا زمان‌ نیاز سالم‌ نگاه‌ دارد زمانی‌ که‌ شاه‌ داماد در شب‌ زفاف‌ می‌آید تا همسر (پاکدامن‌) (شریف‌) به‌ (حفظ‌) و (نگاهداری‌) را ببیند!!.

ای‌ شرافتمندان‌! ای‌ مسلمانان‌ مذاهب‌ دیگر!.

امیدوارم‌ که‌ به‌ برادران‌ شیعه‌ای‌تان‌ بدگمان‌ نشوید، زیرا آن‌ها چنین‌ بی‌بند و باری‌ و حیوانی‌‌گری‌ را نمی‌پسندند و تصور نمی‌کنند که‌ فتواهای‌ این‌ (سیدها) تا این‌ حد به‌ انحطاط‌ منجر می‌شود، بلکه‌ اغلب‌ شیعیان‌ از آن‌ چیزی نمی‌دانند، و بسیاری‌ وقتی‌ به‌ این‌ فتواها بر می‌خورند زیاد در آن‌ توقف‌ نمی‌کنند و نیز جرأت‌ مناقشه‌ یا اشتباه‌ قرار دادن‌ آن‌ را ندارند، گذشته‌ از این‌که‌ آن‌ را انکار نمایند و در مقابلش‌ بایستند.

آنان‌ بر مقدس‌ دانستن‌ علماء یا علمانماها و ترس‌ از آن‌ها تربیت‌ شده‌اند تا جایی‌ که‌ به‌ آن‌ها چون‌ انسان‌‌های معصوم‌ می‌نگرند و رفتار می‌نمایند!

و اگرنه‌ کدام‌ انسان‌ باغیرت‌ چنین‌ چیز‌هایی‌ را برای‌ ناموس‌ خود قبول‌ می‌کند؟! و ازدواج‌ با زنی‌ که‌ چندین‌ سال در این‌ رسوایی‌‌ها به‌ سر برده‌ و از آغوش‌ این‌ مرد به‌ آغوش‌ آن‌ یکی‌ منتقل‌ و زیر و رو می‌شده‌ گوارا می‌کند!!

آیا تو تصدیق‌ می‌کنی‌ که‌ این‌ دین‌ محمد  صل الله علیه و آله و سلم  است‌؟ و آیا قبول‌ می‌کنی‌ که‌ اهل‌ بیت‌ چنین‌ چیزی‌ را می‌پسندند؟ و یا خوبی‌های‌ اخلاق عرب‌ که‌ پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  آمد تا آن‌ را تکمیل‌ نماید این‌ را گوارا می‌کند و تائید می‌نماید؟

پیامبر بزرگوار  صل الله علیه و آله و سلم  می‌فرماید: (من‌ آمده‌ام‌ تا خوبی‌های‌ اخلاق را کامل‌ کنم‌). کامل‌ کنم‌ نه‌ این‌که‌ منهدم‌ کنم‌!.

 

 

بی‌بند و باری‌ اروپایی‌:

و برای‌ این‌که‌ نقاب‌ ـ نه‌ بیشتر از این‌ ـ از حقیقت‌ ماجرا دور شود تا مقصود و هدف‌ آشکار شود بدون‌ این‌که‌ به تفسیر و پرده‌برداری‌ نیازی‌ باشد این‌ فتوا را با عبارتش‌ برایتان‌ نقل‌ می‌کنم‌:

مسأله ( 289) آیا متعه‌ کردن‌ و استفاده‌ جنسی‌ از دختر اروپایی‌ غربی‌ بدون‌ اجازه‌ ولی‌اش‌ جایز است‌؟

جواب‌: اگر فرض‌ کنیم‌ که‌ ولی‌ او را رها کرده‌ و در همه‌ کارهایش‌ او را به‌ خودش‌ سپرده‌ است‌ نیازی‌ به‌ اجازه‌گرفتن‌ نیست‌ حتی‌ در مورد دختر مسلمان(!!!) و همچنین‌ اگر مذهب‌ دختر چنین‌ بود که‌ اجازه‌ گرفتن‌ لزومی ‌نداشت‌ بدون‌ مراجعه‌ به‌ ولی‌ جایز است‌ حتی‌ در مورد دختر مسلمان‌ نیز(!!!)

چنان‌ که‌ اگر ولی‌ دختر را از ازدواج‌ کردن‌ با کفو منع‌ کند در صورتی‌ دیگر کفوی‌ نباشد اعتبار اذن‌ او ساقط‌ می‌شود([6]).

آیا این‌ جایز قرار دادن‌ همه‌ هرج‌ و مرج‌ جنسی‌ و بی‌بند و باری‌ حیوانی‌ که‌ در اروپا و غرب‌ انجام‌ می‌شود نیست‌؟!.

آیا این‌ فتوا تلاشی‌ ننگین‌ نیست‌ که‌ جناب‌ سید برای‌ نقل‌ بی‌بند و باری‌ به‌ جامعه‌ مسلمان‌ می‌نماید؟!.

سوال‌ کننده‌ از جامعه‌ اروپایی‌ غربی‌ و دختر جوان‌ اروپایی‌ می‌پرسد و (سید) او را راهنمایی‌ می‌کند که‌ این‌ کار حتی‌ اگر با دختر مسلمان‌ در جامعه‌ اسلامی‌ شرقی‌ انجام‌ شود اشکالی‌ ندارد زمانی‌ که‌ ولی‌ دیوث‌ (دختر را رها کرده‌ باشد و او را به‌ خودش‌ سپرده‌ باشد)!!! و یا اگر دختر از تحت‌ سرپرستی‌ و اطاعت‌ ولی‌اش‌ بیرون‌ باشد (تا ولی‌ را با خواست‌ و توجیه‌ مرجع‌ خود دیوث‌ کند، زیرا (مذهب‌ دختر این‌ است‌ اجازه‌ گرفتن‌ لازم‌ نیست‌)، اما (سید) به‌ ما نگفت‌ حکم‌ ولی‌ که‌ دخترش‌ را رها می‌کند و او را به‌ خودش‌ واگذار می‌نماید تا هر چه‌ می‌خواهد انجام‌ دهد چیست، و در شریعت‌ سید حکم‌ ولی‌ چیست‌؟!!.

چنین‌ جامعه‌ای‌ نیاز دارد که‌ با اتو معالجه‌ شود تا با دستمال‌ کاغذی‌ خشک‌ کننده‌ که‌ بوسیله‌ آن‌ زخم‌هایی‌ که‌ چرک‌ و گندگی‌ از آن‌ بیرون‌ می‌آید عطرآگین‌ گردد.

اطلاع‌ داشتن‌ ما از چنین‌ فتواهایی‌ که‌ پاکدامنی‌ جامعه‌ را ترور می‌نماید و شناخت‌ ما از آنچه‌ پشت‌ پرده‌ می‌گذرد یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ عواملی‌ است‌ که‌ ما را وادار می‌نماید که‌ فریاد بزنیم‌ (آیین‌ و شیوه‌ اهل‌ بیت‌ را نجات‌ دهید).

چرا برادران‌مان‌ را از مذاهب‌ دیگر وقتی‌ مذهبی‌ را که‌ فتوای‌ علمایش‌ این‌ است‌ به‌ ریشخند و تمسخر می‌گیرند سرزنش‌ می‌کنیم‌؟

چرا از تنفر آن‌ها از این‌ مذهب‌ خشمگین‌ می‌شویم‌؟

در حالی‌ که‌ آن‌ها آنچه‌ اتفاق می‌افتد را با چشمان‌ خودشان‌ مشاهده‌ می‌کنند، و آنچه‌ خوار و رسوا می‌نماید را می‌خوانند، و همه‌ آنچه‌ ما انجام‌ می‌دهیم‌ این‌ است‌ که‌ تلاش‌ می‌کنیم‌ تا واقعیت‌ و وضعیت‌ ننگین‌ و خفت‌‌باری ‌را با کاغذ پاره‌هایی‌ که‌ روی‌ آن‌ نوشته‌ شده: فقیه‌ گفت‌، مرجع‌ فتوا داد، گفت‌ و شنید، و گفت‌: روایت‌ و حکایت‌ می‌شود! پیوند بزنیم‌ و بپوشانیم‌.

چگونه‌ می‌خواهی‌ مرا قانع‌ کنی‌ که‌ به‌ پزشکی‌ اعتماد کنم‌ که‌ بیماران‌ از پیش‌ او همراه‌ با بیماری‌ها و میکروب‌های‌ واگیردار بیرون‌ می‌آیند و سپس‌ به‌ من‌ می‌گویی‌: این‌ اصول‌ پزشکی‌ و روش‌ آن‌ است‌؟!.

من‌ به‌ عنوان‌ یک‌ انسان‌ خداوند عقل‌ اندیشه‌گر و پویا به‌ من‌ ارزانی‌ داشته‌ است، و در میان‌ دو راه‌ قرار دارم‌ که‌ راه سومی‌ نیست‌. یا این‌که‌ این‌ پزشک‌ فقط‌ ادعا می‌کند و معالجه‌ بلد نیست،‌ و یا این‌که‌ ما باید در این‌ اصول‌ و شیوه که‌ چنین‌ پزشکی‌ را تحویل‌ جامعه‌ داده‌ بازبینی‌ کنیم‌.

بخوان‌ و تعجب‌ کن‌:

1ـ مساله‌ (237) کشورهای‌ زیادی‌ هستند که‌ زنا در آن‌ مشهور است، و زنا برای‌ بسیاری‌ از دختران‌ این‌ کشورها منبع‌ درآمد است، پس‌ اگر شخصی‌ بخواهد با دختری‌ از دختران‌ این‌ کشورها ازدواج‌ کند آیا لازم‌ است‌ از آن بپرسد که‌ متأهل‌ است‌ یا زناکار است‌؟ و آیا عادت ماهیانه گذرانده‌ یا نه‌؟

پاسخ‌: پرسیدن‌ از حالت‌ آن‌ در صورتی‌ که‌ اشکالی‌ داشته‌ باشد لازم‌ نیست‌ مگر این‌که‌ به‌ یقین‌ معلوم‌ باشد که متأهل‌ است(!!) یا طلاق گرفته‌ است، پس‌ اگر در مرحله‌ اول‌ در مورد طلاق گرفته‌ بودنش‌ شک‌ کرد باید بپرسد که‌ آیا او طلاق گرفته‌ است‌ یا نه‌؟ پس‌ اگر گفت‌: بله،‌ من‌ طلاق گرفته‌ام، کافی‌ است‌، و در بار دوم‌ اگر شک‌ داشت‌ که‌ از عده‌ بیرون‌ آمده‌ یا نه‌ باید بپرسد، وقتی‌ گفت‌: بله‌، به‌ همین‌ کفایت‌ کند. اما زنان‌ زناکار معروف‌ ازدواج‌ با آن‌ها بنابر قول‌ احوط‌ درست‌ نیست، مگر زنی‌ که‌ واقعاً توبه‌ کرده‌ باشد، پس‌ آن‌ وقت‌ ازدواج‌ موقت‌ و دائم‌ با آن‌ها درست‌ است([7]).

توجه‌ کن‌ (طبق‌ قول‌ احوط‌) یعنی‌ لازم‌ نیست، بلکه‌ از روی‌ احتیاط‌ چنین‌ است‌. بدون‌ شک‌ چنین‌ موانع‌ اختیاری که‌ لازم‌ نیستند در چنین‌ مسائلی‌ از بین‌ می‌رود و ارزش‌ واقعی‌ نخواهند داشت‌ مگر به‌ نزد اندک‌ بسیار کمی‌ و بسا چنین‌ افرادی‌ یافت‌ نمی‌شود!.

به‌ کار بردن‌ چنین‌ کلماتی‌ مانند (از روی‌ احتیاط‌) و (مکروه‌ است‌)، و امثال‌ آن‌ از طرف‌ فقیه‌ در چنین‌ مسائلی وسیله‌هایی‌ برای‌ تقیه‌ بیش‌ نیستند، اما برعکس‌ ـ یعنی‌ موافق‌ است‌ مخالف‌ نیست‌ ـ تا از نفرت‌ یا اعتراضی‌ که‌ در وجودش‌ پدید می‌آید بپرهیزد! با این‌که‌ برخی‌ ازدواج‌ با زناکار را بدون‌ (از روی‌ احتیاط‌) به‌ طور مطلق‌ جایز می‌دانند!!.

11ـ مساله‌ (293) آیا خبر کردن‌ مردی‌ که‌ می‌خواهد زنی‌ را صیغه‌ کند به‌ این‌که‌ این‌ زن‌ از مردی‌ که‌ پیش‌تر او را صیغه‌ کرده‌ عده‌ نگذرانیده‌ است‌ واجب‌ است‌؟

پاسخ‌: خبر کردن‌ واجب‌ نیست(!!!)([8]).

چگونه‌ واجب‌ نیست‌!! بر اساس‌ کدام‌ دین‌ و آیین‌ واجب‌ نیست‌؟! چگونه‌ در صورتی‌ که‌ ممکن‌ است‌ زن‌ از شوهر قبلی‌ حامله‌ شده‌ باشد! و اگر بعداً حامله‌ بودنش‌ مشخص‌ گردید فرزند به‌ چه‌ کسی‌ نسبت‌ داده‌ می‌شود؟!.

فاجعه‌ای‌ دیگر:

12ـ مساله ‌(290): آیا می‌توان‌ با دختر جوان‌ دوشیزه‌ای‌ که‌ پدرش‌ وفات‌ نموده‌ و مادرش‌ زنده‌ است‌ و دختر نیز به سن‌ رشد رسیده، بدون‌ اجازه‌ کسی‌ ازدواج‌ کرد؟

جواب‌: اشکالی‌ ندارد(!!!!) اگر پدربزرگی‌ از طرف‌ پدر نداشته‌ باشد، و اگرنه‌ احتیاط‌ این‌ است‌ که‌ از او اجازه گرفته‌ شود([9]).

فکر کن‌ چگونه‌ انسان‌ می‌تواند در چنین‌ جامعه‌ای‌ در مورد دخترانش‌ ایمن‌ باشد؟!.

اگر این‌ بیوه‌ بیچاره‌ روزی‌ افراد ناشناسی‌ را در خانه‌اش‌ ببیند که‌ با دخترانش‌ آمیزش‌ جنسی‌ می‌نمایند و آن‌ها را بر بستر دخترش‌ مشاهده‌ کند چکار خواهد کرد؟! اگر به‌ او بگوییم‌ ـ یا بگویند ـ آن‌ها متعه‌ می‌کنند؟! و وقتی‌ به‌ نزد (سید) برد و جوابش‌ این‌ باشد: باسمه‌ تعالی‌، این‌ جایز است‌؟!!

جامعه‌ای‌ که‌ رهبرانش‌ (و کدام‌ رهبران‌!! روحانی‌های‌ مقدس‌) به‌ زشتی‌ دستور می‌دهد و فساد را تحریک‌ می‌نمایند، و قافله‌ فسادکاران‌ را رهبری‌ می‌نمایند، به‌ راستی‌ که‌ چنین‌ جامعه‌ای‌ حالتش‌ از جامعه‌ اروپایی‌ بدتر است‌، چون‌ آن‌ها کار‌هایی‌ که‌ می‌کنند به‌ نام‌ دین‌ انجام‌ نمی‌دهند بلکه‌ دینشان‌ را از این‌ زشتی‌ پاک‌ کرده‌اند و با کمال‌ شجاعت‌ مسئولیت‌ آلوده‌ شدن‌ به‌ این‌ زشتی‌ها را به‌ گردن گرفته‌اند.

فردی‌ که‌ شراب‌ می‌نوشد و به‌ حرام‌ بودن‌ آن‌ عقیده‌ دارد مرتکب‌ یک‌ گناه‌ می‌شود، و فردی‌ که‌ بنام‌ دین‌ آن‌ را حلال‌ قرار می‌دهد و می‌خورد مرتکب‌ دو گناه‌ شده،‌ بلکه‌ او کافر است‌.

اگر حرمت‌ شراب‌ را می‌دانسته‌ است‌.

پس‌ در مورد کسی‌ که‌ آن‌ را بنام‌ شریعت‌ پاک‌ خوردنش‌ را واجب‌ می‌داند چه‌ فکر می‌کنی‌؟!!!.

جامعه‌ بی‌بند و بار آمریکا پاک‌تر و شریف‌تر و صداقتش‌ با خودش‌ بیشتر است،‌ و این‌ جامعه‌ رئیس‌ جمهورش‌ (کلینتون‌) را به‌ خاطر ارتباط‌ مشکوک‌ وی‌ با کارمند کاخ‌ سفید (مونیکا لوینسکی‌) محاکمه‌ می‌نماید.

اگر کلینتون‌ دینی‌ می‌داشت‌ مانند این‌ فتواها که‌ این‌ کار را برایش‌ جایز قرار می‌داد مشکلی‌ برایش‌ پیش‌ نمی‌آمد، چون‌ او با تمام‌ سادگی‌ و خیلی‌ راحت‌ ادعا می‌کرد که‌ او را صیغه‌ کرده‌ است، و به‌ صورت‌ موقت‌ ازدواج‌ نموده ‌است‌. شکی‌ نیست‌ که‌ چنین‌ خواهد شد (مردان‌ دین‌) را می‌بینی‌ که‌ این‌ شرایط‌ ظاهری‌ را اجرا می‌کنند و کلمه ‌(خودم‌ را به‌ متعه‌ تو دادم‌) را تلفظ‌ می‌نماید و قبول‌ کردم‌ را بیان‌ دارند و مزد و مدت‌ را ذکر می‌کنند، و با این ارتباط‌ صحیح‌ و شرعی‌ می‌شود و اشکال‌ برطرف‌ می‌شود، و (روحانی‌ها و مردان‌ دینی‌ ما) هر روز و بی‌پرده آنچه‌ را کلینتون‌ با مونیکا لونیسکی‌ انجام‌ داده‌ انجام‌ می‌دهند! آیا قبول‌ می‌کنی‌؟!!.

 

 

حلال‌ زاده‌!

13ـ مساله‌ (194): اگر شوهر با زنش‌ بعد از پایان‌ یافتن‌ مدت‌ عقد موقت‌ به‌ باور این‌که‌ هنوز مدت‌ باقی‌ است‌ و تمام‌ نشده‌ آمیزش‌ کرد، حکم‌ فرزندی‌ که‌ به‌ دنیا می‌آید چیست‌؟

جواب‌: فرزند مذکور در این‌ صورت‌ حلال‌ زاده‌ است([10]).

باز به‌ پژوهش‌ و جستجو پرداختم:‌

گفتم:‌ آیا معقول‌ است‌ که‌ اسلام‌ برابر خود چنین‌ بی‌بند و باری‌ عجیبی‌ را در جامعه‌ غربی‌ ببیند سپس‌ آن‌ را تایید نماید و تشویق‌ کند؟!!.

و می‌گفتم‌ که‌ یک‌ مرد از تمام‌ این‌ جامعه‌ غیرتش‌ بوجود می‌آید و مردانگی‌‌اش‌ حرکت‌ می‌کند و آن‌ را حرام‌ قرار می‌دهد!.

یکی‌ فقط‌؟!!

به‌ منابع‌ بازگشته‌ و آن‌ را می‌خواندم‌ و فکر می‌نمودم و جستجو می‌کردم‌ در آن‌ چیزها یافتم‌ که‌ موجب‌ خوشنودی‌ام‌ شده‌ و آرام‌ گرفتم‌.

نخست‌ یافتم‌: که‌ ازدواج‌ (متعه‌) که‌ به‌ هنگام‌ بعثت‌ پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  وجود داشته‌ است، ازدواجی‌ است‌ که‌ با ازدواج شرعی‌ هیچ‌ فرقی‌ ندارد مگر در وقت‌ و ارث، یعنی‌ موافقت‌ ولی‌ و گرفتن‌ شاهد در آن‌ شرط‌ است‌، اما این صورت‌های‌ زشتی‌ که‌ فقها امروز اجازه‌ می‌دهند از متعه‌ نیست، فقط‌ نام‌ متعه‌ را بر آن‌ یدک‌ می‌کشند. (متعه‌ای‌) که در ابتدای‌ امر بود یک‌ چیز بود، و این‌ چیزی‌ که‌ اتفاق می‌افتد چیزی‌ دیگر است، پس‌ استدلال‌ کردن‌ آن‌ از متعه نوعی‌ مغالطه‌ است‌ که‌ اساس‌ آن‌ جز بازیچه‌ اشتراک‌ لفظی‌ دیگر چیزی‌ بیش‌ نیست. با وجود این‌، پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  در آخر زندگی‌‌اش‌ ازدواج‌ موقت‌ را حرام‌ قرار داد، و هنوز وفات‌ نکرده‌ بود که‌ ازدواج‌ موقت‌ را حرام‌ نمود آن‌ طور که‌ در آخر کار شراب‌ را حرام‌ نمود.

و دلیل‌ قطعی‌ حرام‌ بودن‌ ازدواج‌ موقت‌ این‌ است‌ که‌ هیچ‌ یک‌ از ائمه‌ و هیچ‌ یک‌ از فرزندان‌ و نوادگانشان‌ صیغه‌زاده‌ و محصول‌ ازدواج‌ موقت‌ نبوده‌ است، و در طول‌ مدت‌ زمانی‌ طولانی‌ که‌ سه‌ قرن‌ که‌ با آنچه‌ معروف‌ به ‌(غیبت‌ کبری‌) است‌ پایان‌ می‌یابد، و با وجود این‌که‌ در خلال‌ این‌ مدت‌ طولانی‌ آنان‌ صدها زن‌ گرفته‌اند، و از آن‌ها صاحب‌ صدها پسر و دختر شده‌اند، هیچ‌ فرزندی‌ از فرزندانشان‌ صیغه‌زاده‌ و محصول‌ ازدواج‌ موقت‌ نبوده‌ است‌! و کتاب‌هایی‌ از نسب‌ صحبت‌ می‌نمایند که‌ مخصوص‌ آن‌ها می‌باشند و فرزندان‌ و مادر فرزندانشان‌ را ذکر می‌کنند و آن‌ها را به‌ دو گروه‌ تقسیم‌ می‌نمایند، می‌گویند: این‌ مادرش‌ آزاد بود، و این‌ مادرش‌ کنیز بوده‌ است، و بعضی‌ وقت‌ها می‌گویند: فلانی‌ مادرش‌ ام‌ ولد است‌، یعنی کنیز است. صرف‌ نظر از نوادگان‌ اهل‌ بیت‌ غیر از ائمه‌. پس‌ اگر ازدواج موقت‌ (متعه‌) حلال‌ می‌بود آن‌ها آن‌ را انجام‌ می‌دادند، و از راه‌ ازدواج‌ موقت‌ صاحب‌ صدها فرزند می‌شدند، و این کتاب‌ها چنین‌ می‌نوشتند که‌ فلانی‌ مادرش‌ فلانی‌ است، پدرش‌ (امام‌ یا غیر از او هر کس‌ که‌ باشد) مادرش‌ را به صورت‌ موقت‌ به‌ ازدواج‌ خود در آورده‌ بود.

آیا از من‌ می‌خواهی‌ تصدیق‌ کنم‌ یا درک‌ نمایم‌ که‌ آن‌ها صدها زن‌ صیغه‌ کرده‌اند اما به‌ قدرت‌ خداوند قادر سبحان هیچ‌ یک‌ از این‌ زن‌ها حامله‌ نشده‌ و فرزندی‌ به‌ دنیا نیاورده‌ است‌؟!.

اتفاق ائمه‌ و دیگر اهل‌ بیت‌ بر پرهیز ازدواج‌ موقت‌ دلیل‌ قاطعی‌ است‌ بر این‌که‌ ازدواج‌ موقت‌ نزد آن‌ها حرام‌ بوده است‌. و در این‌ مورد، روایت‌های‌ زیاد از آن‌ها در کتاب‌ها آمده‌ که‌ پوشیده‌ نگاه‌ داشته‌ شده‌اند، به‌ جز شیعیان‌ زیدی‌ آنان‌ این‌ را از امام‌ زین‌ العابدین  رحمه الله  روایت‌ و اظهار نموده‌ و آشکار کرده‌اند، و ازدواج‌ موقت‌ در مذهبشان‌ حرام‌ است‌.

در کتاب‌ (الروض‌ النضیر شرح‌ مجموع‌ الفقه‌ الکبیر) در فقه‌ زیدیه‌ 4/218 آمده‌ است‌:

- از امام‌ زید  علیه السلام  روایت است‌ او از پدرش‌ علی‌  علیه السلام ، و پدرش‌ از پدر بزرگش‌ حسین‌  علیه السلام  و او از علی‌  علیه السلام  روایت‌ می‌نماید که‌ گفت‌: «پیامبر خدا ص در سال‌ خیبر از ازدواج‌ متعه‌ نهی‌ کرد». و در روایتی‌ دیگر به‌ جای‌ نهی‌ کرد آمده‌ که‌ حرام‌ قرار داد.

- نوه‌ امام‌ زید  علیه السلام  حسن‌ بن‌ یحیی‌، فقیه‌ عراق در زمان‌ خودش‌، گفته‌ است‌: (خاندان‌ پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  بر کراهیت‌ ازدواج‌ و نهی‌ کردن‌ از آن‌ اجماع‌ کرده‌اند). به‌ کلمه‌ اجماع‌ کرده‌اند توجه‌ کنید.

- و از امام‌ صادق  رحمه الله  در مورد متعه‌ (ازدواج موقت‌) روایت‌ شده‌ که‌ گفت:‌ (آن‌ زناست‌).

- و امام‌ باقر  رحمه الله  در مورد آن‌ فرموده‌: (متعه‌ همان‌ زناست‌).

و وقتی‌ به‌ منابع‌ اثناعشری‌ مراجعه‌ کنیم‌ این‌ مطالب‌ را می‌بینیم‌.

 کلینی‌ با سند خودش‌ از مفضل‌ بن‌ عمر روایت می‌نماید که‌ گفت:‌ از ابو عبدالله  علیه السلام  شنیدم‌ که‌ می‌گفت:‌ (ازدواج‌ موقت‌ را ترک‌ کنید، آیا فردی‌ از شما حیا نمی‌کند که‌ در جای‌ عورتی‌ دیده‌ شود و این‌ بر برادران‌ و یاران‌ صالح‌ او حمل‌ شود)([11]).

و از مام‌ زید  علیه السلام ، از پدرانش،‌ از امیر المؤمنین‌ علی‌  علیه السلام  روایت‌ است‌ که‌ گفت‌: «پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  روز خیبر گوشت خرهای‌ اهلی‌ و ازدواج‌ موقت‌ را حرام‌ قرار داد»([12]).

و این‌ موافق‌ با آنچه‌ که‌ اینک‌ به‌ روایت‌ زیدی‌ها ذکر شد.

و از صادق  رحمه الله  روایت‌ است‌ که‌ او در مورد متعه‌ پرسیده ‌شد؟ گفت‌: (نزد ما جز انسان‌های‌ فاسق‌ کسی‌ آن‌ را انجام‌ نمی‌دهد)([13]).

امام ابو الحسن‌ نکته‌ زیبایی‌ از اسرار باطل‌ بودن‌ نکاح‌ متعه‌ (ازدواج‌ موقت‌) را بیان‌ می‌نماید و آن‌ این‌ است‌ که‌ با ازدواج‌ موقت‌ مردان‌ از زن‌های‌ خود روی‌ گردان‌ شده‌ و زنان‌ زیان‌ می‌بینند، و این‌ چیزی‌ است‌ که‌ هر زنی‌ که شورهش‌ با زنان‌ دیگر صیغه‌ می‌کند رنج‌ می‌برد، و این‌ چیزی‌ است‌ که‌ مشاهده‌ شده‌ - اگر می‌خواهید بپرسید - و بسا این‌ کار باعث‌ می‌شود تا زن‌ به‌ انحراف‌ کشانده‌ شود، او از ازدواج‌ موقت‌ سخن‌ می‌گوید و بیان‌ می‌دارد (با مشغول‌ شدن‌ به‌ ازدواج‌ موقت‌ از زنان‌ خود روی‌ گردان‌ نشوید، آنگاه‌ زنانتان‌ ناسپاسی‌ می‌کنند و بیزاری می‌جویند، و کسی‌ را که‌ به‌ این‌ کار فرمان‌ می‌دهد دعای‌ بد می‌کنند و ما را نفرین‌ خواهند کرد)([14]).

عمل‌ کردن‌ به‌ روایت‌هایی‌ که‌ ازدواج‌ موقت‌ را حرام‌ قرار می‌دهد شیعه‌ را از مذهبش‌ بیرون‌ نمی‌کند، چون‌ در بین‌ روایت‌های‌ متضاد با یکدیگر او برخی‌ را بر برخی‌ ترجیح‌ می‌دهد، و این‌ ترجیح‌ دادن‌ چیزی‌ نیست‌ که‌ از مذهب‌ یا دین‌ بیرون‌ کند، بلکه‌ تمام‌ مذهب‌ ـ در واقع‌ ـ بر اساس‌ ترجیح‌ قائم‌ است، زیرا هیچ‌ مسئله‌ای‌ یافت ‌نمی‌شود مگر این‌که‌ روایت‌ها از ائمه‌ در مورد آن‌ متعارض‌ و متضاد هستند، و این‌ قضیه‌ای‌ است‌ که‌ گذشتگان‌ از آن‌ رنج ‌برده‌اند، و به‌ خاطر همین‌ قضیه‌، شیخ‌ طوسی‌ شیخ‌ طائفه‌ کتابش‌ (تهذیب‌ الاحکام‌) را نوشت، پس‌ چگونه اگر قول‌ مرجوح چیزی‌ باشد که‌ عقل‌ و دین‌ آن‌ را نمی‌پذیرد؟!.

بگو: شما را به‌ یک‌ چیز پند می‌دهم‌.

اگر زنی‌ که‌ شوهر ندارد حامله‌ شود ـ مانند این‌که‌ بیوه‌ یا طلاق گرفته‌ باشد ـ یا حتی‌ دختری‌ دوشیزه‌ باشد ـ که‌ به ‌علت‌ زنا ـ حامله‌ شده‌ باشد سپس‌ خانواده‌اش‌ پی‌ برد و او رسوا شد پس‌ بر آن‌ها ـ تا خودش‌ را از عذاب‌ برهاند - اعتراض‌ کرد و گفت‌: که‌ او با ازدواج‌ شرعی‌ حامله‌ شده‌ و ازدواج‌ شرعی‌ (متعه‌) است، چگونه‌ می‌توانیم‌ میان‌ دوچیز فرق بگذاریم‌؟!!.

ای‌ ملت‌!

دینی‌ که‌ آنچه‌ بین‌ منکر و معروف‌ فرق می‌گذارد در آن‌ دین‌ پوشیده‌ است‌، و حدود مرزهای‌ شرک‌ و توحید یا دروغ‌ و راست‌ و ازدواج‌ و زنا در آن‌ شناخته‌ نمی‌شود!.

دینی‌ که‌ در آن‌ هر مردی‌ می‌تواند دمِ‌ درِ خانه‌اش‌ بایستد، و زنانی‌ که‌ صبح‌ و شام‌ از آنجا می‌گذرند خود را به آن‌ها عرضه نماید تا یکی توافق‌ نماید که‌ یک‌ ساعت‌ فقط‌ یا کم‌تر از یک‌ ساعت‌ با او داخل‌ خانه‌ بیاید و او درِ اتاقش‌ را ببندد تا غریزه خود را اشباع‌ کند، سپس‌ او را رها کند تا با سلامتی‌ برود و به‌ دنبال‌ کسی‌ دیگر غیر از او باشد، و او نیز به‌ جستجوی‌ زنی‌ دیگر بپردازد. دقیق‌ مانند کار زناکاران‌ و هیچ‌ فرقی‌ جز چند کلمه‌ که‌ ایجاب‌ و قبول‌ وقت‌ است‌ ندارد، و نیز می‌تواند مشتی‌ آرد یا یک‌ نان‌ به‌ عنوان‌ مهریه‌ بدهد.

دینی‌ که‌ چیزی‌ را درست‌ می‌داند و تایید‌ می‌کند امکان‌ ندارد که‌ دین‌ خدا باشد، و امکان‌ ندارد که‌ چنین‌ دینی‌ را خداوند برای‌ اهل‌ بیت‌ پیامبرش‌ به‌ عنوان‌ شریعت‌ ارائه‌ دهد.

مرد دیگر که‌ همین‌ کار را با زنی‌ که‌ آن‌ را از خیابان ‌آورده‌ انجام‌ داده‌ زناکار شمرده‌ می‌شود، و بر او حد جاری‌ می‌گردد که‌ گاهی‌ به‌ سنگسار کردنش‌ تا این‌که‌ بمیرد می‌رسد، چون‌ این‌ کارهای‌ ظاهری‌ را انجام‌ نداده‌ است، با این‌که معمولاً زنا در هر حالتی انجام شود زمان‌ و پول‌ آن‌ مشخص‌ می‌گردد.

عقل‌ها کجا رفته‌اند؟!

این‌ روایت‌ را در روضه‌ کافی‌ کلینی‌ بخوانید:

از محمد بن‌ مسلم‌ روایت‌ است‌ که‌ می‌گوید: «به‌ نزد ابوعبدالله  علیه السلام  رفتم‌ و به‌ او گفتم:‌ در خواب‌ دیدم‌ که‌ وارد خانه‌ام‌ شدم‌ و همسرم‌ به‌ سوی‌ من‌ آمد و گردوهای‌ زیادی‌ شکست و روی‌ من‌ ریخت،‌ از این‌ خواب‌ شگفت‌ زده شدم‌... تعبیرش‌ چیست‌؟ گفت‌: ای‌ پسر مسلم، زنی‌ را صیغه‌ می‌کنی‌ همسرت‌ باخبر می‌شود و لباس‌های‌ نو‌ تو را پاره‌ پاره‌ می‌نماید، زیرا پوست‌ لباس‌ مغز است‌. ابن‌ مسلم‌ گفت‌: سوگند به‌ خدا بین‌ تعبیر او جز صبح‌ جمعه فاصله‌ نبود، صبح‌ جمعه‌ من‌ دمِ‌ در نشسته‌ بودم‌ ناگهان‌ کنیزی‌ از کنار من‌ رد شد، پسندم‌ آمد به‌ غلام‌ خود دستور دادم‌ کنیز را برگرداند، و سپس‌ آن‌ را وارد خانه‌ام‌ کردم، من‌ با آن‌ آمیزش‌ کردم، همسرم‌ باخبر شد، و وارد خانه‌ای‌ شد که‌ در آن‌ بودیم، کنیز به‌ سوی‌ در شتافت، و من‌ باقی‌ ماندم‌ و همسرم‌ لباس‌های‌ نو‌ مرا که‌ در روزهای‌ عید می‌پوشیدم‌ پاره‌ کرد»([15]).

ارتباط‌ زناشویی‌

نگاه‌ کن‌ چگونه‌ آن‌ را توسعه‌ و بسط‌ داده‌اند!.

- آمیزش‌ با زن‌ از راه‌ عقب‌ جایز است‌. و به‌ گمان‌ من‌ اگر زن‌ راه‌ سوم‌ یا چهارم‌ و حتی‌ اگر راه‌ دهمی‌ می‌داشت‌ که‌ آمیزش‌ در آن‌ ممکن‌ بود آن‌ را حلال قرار می‌دادند، و چرا نه‌؟

کلینی‌ از رضا  علیه السلام  روایت‌ کرده‌ که‌ از او پرسیده‌ شد: مردی‌ با زنش‌ از راه‌ عقب‌ آمیزش‌ می‌کند؟ گفت‌: می‌تواند([16]).

و این‌ ـ بدون‌ شک‌ ـ تهمتی‌ است‌ که‌ امکان‌ ندارد امام‌ رضا  علیه السلام  چنین‌ یاوه‌ای‌ را به‌ زبان‌ بیاورد.

- آمیزش‌ با زن‌ حائض‌ را در زمان‌ حیضش‌ را سهل‌ می‌انگارند به‌ صورتی‌ که‌ می‌توان‌ پس‌ از انجام‌ این‌ کار مبلغی پول‌ پرداخت‌! اما اگر از راه‌ عقب‌ آمیزش‌ کرد بر او چیزی‌ لازم‌ نیست‌!.

نهایت‌ آنچه‌ فقها در (مسائل‌ عملی‌) گفته‌اند این‌ است‌ که‌ چنین‌ کاری‌ مکروه‌ است‌.

و من‌ معنی‌ گفته‌ خداوند متعال‌ را نمی‌دانم‌ که‌ فرموده‌ است‌: ﴿ فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطۡهُرۡنَ [البقرة: 222]. «از این‏رو در حالت قاعدگى، از آنان کناره‏گیرى کنید! و با آن‌ها نزدیکى ننماید، تا پاک شوند». وقتی‌ ارتباط‌ جنسی‌ برقرار کردن‌ از راه‌ عقب‌ به‌ هر حال‌ جایز است‌! پس‌ دوری‌ کردن‌ با وجود ارتباط‌ جنسی برقرار کردن‌ چگونه‌ انجام‌ می‌شود؟! سپس‌ از دو راه‌ کدام‌ یک‌ آلودگی‌ بیشتری‌ دارد؟! و خداوند متعال‌ می‌گوید: ﴿وَيَسۡ‍َٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ [البقرة: 222]. «و از تو، در باره خون حیض سؤال مى‏کنند، بگو: «چیز زیانبار و آلوده‏اى است; از این‏رو در حالت قاعدگى، از آنان کناره‏گیرى کنید».

سبب‌ دوری‌ کردن‌ را وجود آلودگی و اذیت‌ در شرمگاه‌ زن‌ قرار داده‌ است، آیا راه‌ دیگری‌ همیشه‌ آلوده و اذیت‌ نیست‌؟!! بلکه‌ آلوده‌تر است، گمان‌ می‌کنی‌ کسی‌ در این‌ مورد با من‌ مخالفت‌ نماید.

 

این‌ فتوا را بخوان‌:

مساله (267) آمیزش‌ با زن‌ حائض‌ از راه‌ جلو در روزهای‌ عادت‌ ماهانگی‌ حرام‌ است‌... اما آمیزش‌ با آن‌ از راه‌ عقب‌ اشکال‌ دارد، گرچه‌ بیشتر آنچه‌ به‌ نظر می‌آید این‌ است‌ که‌ در صورت‌ رضایت‌ داشتن خانم‌ به‌ طور مطلق‌ جایز است‌، اما در صورت‌ عدم‌ رضایت‌ زن‌ از روی‌ احتیاط‌ بهتر این‌ است‌ که‌ انجام‌ نشود.!!!([17]).

مسئله (68) از روی‌ احتیاط‌ و بهتر این‌ است‌ که‌ اگر کسی‌ در حالت‌ حیض‌ با این‌که‌ می‌دانست‌ زنش‌ حیض‌ دارد با زنش‌ آمیزش‌ کرد کفاره‌ بدهد([18]).

پس‌ این‌ از روی‌ احتیاط‌ است‌ نه‌ به‌ طور لزوم‌!!.

اما شیخ‌ الطائفه‌ ابوجعفر طوسی‌ چنین‌ روایت‌ می‌کند:

- از ابویعفور روایت‌ است‌ که‌ گفت‌: از ابوعبدالله  علیه السلام  در مورد مردی‌ که‌ از راه‌ عقب‌ با زن‌ جماع‌ می‌کند پرسیدم. گفت‌: اگر زن‌ راضی‌ باشد اشکالی‌ ندارد.

- از ابوالحسن‌ رضا  علیه السلام  در مورد مجامعت‌ مرد با زن‌ از راه‌ عقب‌ پرسیدم.‌ گفت‌: آیه‌ای‌ از کتاب‌ خدا آن‌ را حلال‌ کرده‌است‌؛ قول‌ لوط‌  علیه السلام  که‌ ﴿هَٰٓؤُلَآءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطۡهَرُ لَكُمۡ [هود: 78]. و لوط‌ می‌دانست‌ که‌ آن‌ها جز دبر چیزی‌ نمی‌خواهند.

طوسی‌ با شرحی‌ بر دو روایتی‌ که‌ در مورد تحریم‌ آمیزش‌ با زن‌ از راه‌ عقب‌ آمده‌اند، یکی‌ روایتی‌ است‌ از سدیر که گفت‌: از ابوعبدالله  علیه السلام  شنیدم‌ که‌ می‌گفت‌: پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «راه‌ پشت‌ زنان‌ بر امت‌ من‌ حرام‌ است».

می‌گوید: توجیه‌ این‌ دو روایت‌ این‌ است‌ که‌ نوعی‌ کراهت‌ است، زیرا بهتر این‌ است‌ که‌ از این‌ کار گرچه‌ ممنوع نباشد پرهیز شود، و آنچه‌ احمد بن‌ محمد بن‌ عیسی‌ از برقی‌ و او از ابویعفور روایت‌ می‌نماید بر همین‌ دلالت‌ می‌کند او می‌گوید: از آمیزش‌ با زنان‌ در راه‌ عقب‌ پرسیدم‌؟ گفت‌: اشکالی‌ ندارد، و دوست‌ ندارم‌ تو انجام‌ دهی‌... و احتمال‌ دارد که‌ این‌ روایت‌ که‌ این‌ کار را حرام‌ قرار می‌دهند به‌ صورت‌ تقیه‌ گفته‌ شده‌اند([19]).

خلوت‌ گزینی‌ با زنان‌

از پدیده‌های‌ شایع‌ یکی‌ این‌ است‌ که‌ بسیاری‌ از کسانی‌ که‌ ادعای‌ دیانت‌ و سیدی‌ می‌کنند وقتی‌ یکی‌ از آن‌ها بخواهد زنی‌ را دم‌ و افسون‌ کند شرط‌ می‌گذارد که‌ با او تنها باشد، پس‌ حاضران‌ بیرون‌ می‌روند و او با زن‌ تنها می‌ماند.

و در منطقه‌ ما یکی‌ از این‌ نوع‌ افراد هست‌ که‌ هرگاه‌ مردی‌ با زن‌ یا خواهرش‌ پیش‌ او برود به‌ او می‌گوید: ما جز زنان‌ کسی‌ را نمی‌پذیریم‌! و نمی‌گذارد او داخل‌ شود.

بلکه‌ عرف‌های‌ اجتماعی‌ خطرناکی‌ در جامعه‌ ریشه‌ دوانیده‌ است، پسردایی‌ام‌ برایم‌ تعریف‌ نمود و گفت‌: به‌ همراه‌ یکی‌ از دوستانم‌ در بازار بودم‌ او مرا به‌ خانه‌اش‌ دعوت‌ کرد، به‌ خانه‌ آمدیم، در خانه‌ جوانی‌ را دیدیم‌ که برای‌ رفتن‌ به‌ حمام‌ که‌ خواهر دوستم‌ در همین‌ لحظه‌ برایش‌ تدارک‌ دیده‌ بود خودش‌ را آماده‌ کرده‌ بود، دوستم گرم‌ به‌ او خوش‌ آمد گفت، و بار بار می‌گفت‌: خوش‌ آمدی‌ سید، برکت‌ پیش‌ ما آمده‌ (سید)... و سید جز یک‌ شلوار چیزی‌ بر بدنش‌ نبود! چاق و زیبا بود. سپس‌ کمی‌ بعد ما بیرون‌ رفتیم‌ و سید را در خانه‌ گذاشتیم‌، و در خانه‌ جز سه‌ تا خواهر جوان‌ دوستم‌ کسی‌ نبود!!.

در بین‌ راه‌ در گوش‌ دوستم‌ زمزمه‌ کردم‌: چگونه‌ مرد غریبه‌ای‌ را در خانه‌ای‌ می‌گذاری‌ و در خانه‌ جز زنان‌ کسی نیست‌؟ دیدم‌ ناگهان‌ با اعتراض‌ و خشمگین‌ در حالی‌ که‌ نزدیک‌ بود از چشم‌هایش‌ آتش‌ ببارد گفت‌: آیا در سید شک داری‌؟!!.

نذر زن‌ برای‌ (سید)

این‌ امر شایع‌ و معروفی‌ است‌ با وجود این‌که‌ زنان‌ مورد توهین‌ قرار می‌گیرند و شخصیت‌ و انسانیت‌ زن‌ از بین می‌رود، و نوعی‌ زورگویی‌ در سرنوشت‌ و اراده زن‌ است‌. باری‌ زنی‌ پیش‌ من‌ آمد و گفت‌: مادرش‌ او را در کودکی برای‌ (سید) نذر کرده‌ است، اما او به‌ نذرش‌ وفا نکرده‌ و اینک‌ از روابط‌ ناراحت‌ کننده‌ زناشویی‌ رنج‌ می‌برد، بیچاره از من‌ پرسید: آیا ممکن‌ است‌ سبب‌ آن‌ وفا نکردن‌ به‌ نذر باشد؟!!.

عجائب‌ و غرائب‌ و کم‌ یافت‌ها

- جایز بودن‌ نگاه‌ کردن‌ به‌ چهره زنان‌ زیبا([20]).

- جایز بودن‌ نگاه‌ کردن‌ به‌ شرمگاه‌های‌ زنان‌ غیرمسلمان‌([21]).

و بسیار راحت‌ از این‌ نص‌ که‌ به‌ دروغ‌ به‌ اهل‌ بیت‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ برای‌ جایز بودن‌ تماشای‌ فیلم‌های‌ جنسی ‌بیگانه‌ می‌توان‌ استناد کرد.

اما در عورت‌ مسلمان‌ در پوشیدن‌ آن‌ فقط‌ همین‌ قدر کافی‌ است‌ که‌ دست‌ بر شرمگاه‌ گذاشته‌ شود، اما دبر نیاز به پوشش‌ ندارد، زیرا دنبه‌ها آن‌ را پوشانده‌اند([22]).

در نماز، عورت‌ باید پوشانده‌ شود و عورت‌ مرد آله‌ تناسلی‌ و دبر و بیضه‌ها هستند(!!!)([23]). و این‌ در نماز است‌!!! تصور کنید نمازگزاری‌ به‌ این‌ صورت‌ نماز می‌خواند!! یا گروهی‌ از نمازگزاران‌ با این‌ وضعیت‌ نماز می‌خوانند!! و تو می‌توانی‌ لخت‌ وارد حمام‌ بشوی‌ به‌ محض‌ این‌که بدنت‌ را با داروی‌ نظافت‌ بمالی، و آن‌ ماده‌ای‌ است‌ موبر که‌ کاملاً مانند پودر است‌!!!([24]).

بلکه‌ نگاه‌ کردن‌ به‌ زنان‌ نیمه‌ عریان‌ هرزه‌ و خودفروش‌ به‌ شرط‌ لذت‌ نبردن‌ جایز است، و در این‌ مورد زنان‌ کافر و دیگران‌ فرقی‌ ندارند، همان‌ طور فرقی‌ بین‌ چهره‌ و دست‌ها و بین‌ سایر اعضای‌ بدن‌ که‌ عادت‌ اینگونه‌ زنان‌ است که‌ آن‌ را نمی‌پوشانند وجود ندارد([25]). بلکه‌ و حتی‌ نگاه‌ کردن‌ به‌ ران‌ها یا بالاتر یا پایین‌تر تا زمانی‌ که‌ عادت‌ باشد اشکالی‌ ندارد! اما شرط‌ این‌ است‌ که نگاه‌ کردن‌ از روی‌ شهوت‌ و لذت‌ بردن‌ نباشد، مثل‌ این‌که‌ بگویی‌ نوشیدن‌ شراب‌ جایز است‌ به‌ شرط‌ این‌که‌ مست‌ نکند.

و تنها بودن‌ با زن‌ بیگانه‌ (به‌ شرط‌ ایمن‌ بودن‌ از فساد!!!) اشکالی‌ ندارد([26]). چه‌ شرطی‌!.

برای‌ زن‌ جایز است‌ که‌ نزد مرد بیگانه‌ رانندگی‌ بیاموزد، به‌ اینصورت‌ که‌ با هم‌ به‌ محل‌های‌ مناسب‌ برای‌ تمرین‌ و آموزش‌ رانندگی‌ بروند گرچه‌ آن‌ جا از مردم‌ خالی‌ باشد، اما به‌ شرط‌ این‌که‌ (مهم‌ شرط‌ است‌) مستلزم‌ ارتکاب‌ حرام‌ نباشد!!([27]).

مثل‌ این‌که‌ بگویی‌ نوشیدن‌ شراب‌ جایز است‌ به‌ شرط‌ این‌که‌ مست‌ نکند.

و برای مرد جایز است که در میان دو زن در یک بستر بخوابد([28]).

و نیز برای‌ مرد جایز است‌ (و همه‌ چیز جایز است‌) وقتی‌ به‌ زن‌ غلامش‌ نگاه‌ کرد و آن‌ را پسندید با آن‌ آمیزش‌ کند و غلامش‌ را دستور دهد آن‌ را رها کند، سپس‌ هر وقت‌ خواست‌ زن‌ غلامش‌ را به‌ او برگرداند([29]). (استعاره‌ است‌!!).

و همچنین‌ جایز است‌ که‌ مرد به‌ برادرش‌ عاریه‌ بدهد... چه‌ چیزی‌ را به‌ امانت‌ و عاریه‌ می‌دهد... شرمگاه کنیزش‌ را به‌ برادرش‌ عاریه‌ می‌دهد، تا با آن‌ آمیزش‌ کند سپس‌ آن‌ را به‌ او برگرداند([30]).

و عمر دختر علی‌  علیه السلام  را غصب‌ کرد و علی‌  علیه السلام  از ترس‌ عمر به‌ این‌ راضی‌ شد. و این‌ یاوه‌ به‌ امام‌ صادق  علیه السلام  نسبت‌ داده‌اند و با کلماتی‌ آن‌ را ترتیب‌ داده‌اند که‌ انسان‌ وحشت‌ می‌کند: (آن‌ شرمگاهی‌ بود که‌ از ما غصب شده است)([31]).

با این‌که به زور گرفتن حتی در شریعت و آیین کلینتون و تاچر و باراک زشت و ناپسند است، و همواره جوامع ـ حتی بی‌بند و بار ـ این کار را جنایتی قرار می‌دهند که مرتکب آن مورد پیگرد قانونی قرار می‌گیرد!!!. غیر از این‌که‌ علی‌ ـ آن‌ طور که‌ مشخص‌ می‌شود ـ یک‌ کیلو را دو کیلو کرده‌ است‌ ـ بر حسب‌ روایت‌ شائع‌ ـ وقتی شبی‌ را نزد عمر گذراند صبح‌ کرد در حالی‌ که‌ او در آغوش‌ خواهر عمر شب‌ را گذرانده‌ بود، بدون‌ این‌که‌ عمر بداند و با هم‌ روبرو شدند در حالی‌ که‌ هر یک‌ برای‌ دیگر در سرش‌ کلک‌ و نیرنگی‌ پرورانده‌ بود:

عمر: مگر من‌ نگفتم‌ هر کس‌ در شهر است‌ نباید شب‌ را مجرد سپری‌ کند؟!!.

علی‌: از خواهرت‌ بپرس‌!!([32]).

و شاید بعد از این‌ افطار را با هم‌ صرف‌ کرده‌اند، و با یکدیگر خداحافظی‌ کرده‌اند در حالی‌ که‌ می‌خندیده‌اند!.

آیا سیمای‌ جامعه‌ نبوی‌ این‌ است‌؟! یا این‌ دیوثی‌ است‌؟!.

به‌ نظر شما! اگر دوستی‌ پیش‌ شما بخوابد سپس‌ بعد از نصف‌ شب‌ بیدار شوی‌ و او را در آغوش‌ خواهرت‌ ببینی چه‌ موضعی‌ خواهی‌ داشت‌؟!!.

آیا عذرخواهی‌ می‌کنی‌ و دوبار درِ اتاق آن‌ها را می‌بندی‌ یا چیزی‌ دیگر؟! و علی‌ آن‌ گونه‌ که‌ روایت‌های‌ دروغین‌ ادعا می‌کنند چنین‌ کرده‌ است، و فتواهایی‌ که‌ اندکی‌ پیش‌ خواندیم‌ این‌ را جایز می‌داند؟!!.

کمرشکن‌

در کتاب‌ کافی‌ از کلینی‌ خواندم‌ ـ چه‌ زشت‌ بود آنچه‌ خواندم‌ ـ که‌ انسان‌ برگزیده خداوند و بزرگ‌ترین‌ مردمان‌ از نظر اخلاق و حیا وقتی‌ می‌خواست‌ با زنی‌ ازدواج‌ کند زنی‌ را می‌فرستاد که‌ به‌ آن‌ نگاه‌ کند و او را سفارش‌ می‌کرد و می‌گفت‌: (به‌ شتالنگ‌ پایش‌ نگاه‌ کن‌ اگر بزرگ‌ و بر آمده‌ بود شرمگاهش‌ بزرگ‌ خواهد بود)([33]).

و در حاشیه‌ آمده‌ که‌ کلمه‌ (کعبث‌) که‌ در روایت‌ آمده‌ یعنی‌ فرج‌ بزرگ، و زشتی‌ها را به‌ زنان‌ پیامبران‌ نسبت ‌داده‌اند([34]). پس‌ وقتی‌ حال‌ پیشوا این‌ باشد عموم‌ مردم‌ چگونه‌ خواهند بود؟!.

زیاد سخن‌گفتن‌ از امور جنسی در کتابها و رساله‌های‌ فقهی‌ (عملی‌)

 آنچه‌ در این‌ منابع‌ جلب‌ توجه‌ می‌کند این‌ است‌ که امور جنسی‌ زیاد سخن‌ گفته‌ شده، و با کلمات‌ و اوصاف‌ زشتی‌ بیان‌ شده‌ است‌.

و همچنین‌ در این‌ منابع‌ کارهای‌ زشتی‌ بیان‌ می‌شود که‌ نفس‌های‌ سالم‌ از آن‌ متنفر می‌شوند، نه‌ به‌ خاطر چیزی دیگر، بلکه‌ فقط‌ به‌ خاطر بیان‌ حیله‌ها و راه‌های‌ شرعی‌ تا از گناه‌ آن‌ آزاد گردد! و چنان‌ احساس‌ می‌کنی‌ که‌ گویا این‌ جنایت‌ها و زشتی‌ها کارهای‌ عادی‌ هستند که‌ مردم‌ به‌ انجام‌ آن‌ عادت‌ کرده‌اند، و می‌توان‌ بدون‌ هیچ ‌اعتراضی‌ آن‌ را انجام‌ داد و مرتکب‌ شد، حتی‌ علما دست‌ به‌ ارتکاب‌ آن‌ می‌زنند! همه‌ آنچه‌ که‌ در جنایتی‌ مانند لواطت‌ فکر فقیه‌ را به‌ خود مشغول‌ می‌کند این‌ است‌ که‌ آیا غسل‌ کردن‌ بعد از لواطت‌ واجب‌ است‌ یا باید از روی ‌احتیاط‌ غسل‌ کرد!! و در ذکر اموری‌ که‌ قلم‌ از نوشتن‌ آن‌ خجالت‌ می‌کشد زیاده‌روی‌ می‌کنند. مانند: لواطت‌ با پدر زن‌ یا برادر زن‌ یا عموی‌ زن‌ یا پدربزرگ‌ زن‌ و یا مجامعت‌ با مادر و خاله‌ زن‌ و دیگر مصیبت‌ها و بلاهایی‌ که فراگیر شده‌ است‌.

(پسربچه‌ گفت،‌ مرد کوسه حکایت‌ کرد، و نزدیکی کردند،‌ و در چاله‌ فرو رفت، ‌و چنین مزخرفاتی).

و چیزهایی‌ از این‌ قبیل‌ که‌ به‌ انسان‌ جرات‌ می‌دهد تا مرتکب‌ آن‌ بشود و انجامش‌ برای‌ او آسان‌ می‌گردد، و گوش به‌ شنیدن‌ آن‌ عادت‌ می‌کند، و جامعه‌ برای‌ پذیرفتن‌ آن‌ حاضر می‌شود، بلکه‌ در حالی‌ که‌ صفحه‌ کتاب‌های‌ فقهی‌ که ویژه‌ این‌ بحث‌ها هستند ورق می‌زنی احساس‌ می‌کنی‌ که‌ تو برای‌ نزدیک‌ شدن‌ به‌ این‌ جنایت‌ها اکنون‌ بعد از خواندن‌ کتاب‌ بیشتر علاقمند هستی‌! که‌ قبل‌ از خواندن‌ چنین‌ نبودی‌.

این‌ فتواها را بخوان‌:

وط کردن‌ (آمیزش‌) در دبر خنثی‌ باعث‌ جنابت‌ می‌شود، از روی‌ احتیاط‌ باید غسل‌ کرد... اگر خنثی‌ آله خودش‌ را در مردی‌ داخل‌ کرد یا در زنی‌ و آب‌ بیرون‌ نیامد غسل‌ بر خنثی‌ واجب‌ نیست، اما بر مرد و زن‌ واجب‌ است([35]).

جماع‌ در راه‌ جلو و عقب‌ زن‌ باعث‌ جنابت‌ می‌شود هم‌ برای‌ مرد و هم‌ برای‌ زن‌، و احتیاط‌ را در مجامعت‌ کسی دیگر غیر از زن‌ برای‌ هر دو نباید ترک‌ شود([36]). غیر از زن‌؟!!.

مفهوم‌ عملی‌ این‌ فتوا و امثال‌ آن‌ بیش‌ از راهنمایی‌ کردن‌ به‌ وجود راهی‌ دیگر چون‌ راه‌ ترافیک است‌ چیزی‌ نیست، و فقیه‌ راهنمایی‌ می‌کند و پاداش‌ می‌یابد و چرا پاداش‌ نیابد؟! راهنمایی‌ به‌ خوبی‌ مانند انجام‌ دهنده‌ آن‌ است‌.

مساله‌ (982) اگر کسی‌ با خاله‌اش‌ زنا کرد قبل‌ از این‌که‌ دخترش‌ را عقد کند دختر خاله‌اش‌ بر او حرام‌ می‌شود، و همین‌ طور در مورد عمه‌ از روی‌ احتیاط‌ (چرا؟) اگر با عمه‌ و خاله‌ زنا کرد بعد از این‌که‌ دختر را عقد کرده‌ بود و با او مجامعت‌ نموده‌ بود بر او حرام‌ نمی‌شود، و نیز اگر زنا بعد از عقد ازدواج‌ و قبل‌ از مجامعت‌ رخ‌ داد طبق‌ قول ارجح‌!([37]).

مساله‌ (983): اگر با زنی‌ بیگانه‌ زنا کرد بهتر این‌ است‌ و احتیاط‌ این‌ است‌ (توجه‌ کن‌ احتیاط‌ این‌ است‌) که‌ با دخترش‌ ازدواج‌ نکند. و اگر دخترش‌ را عقد کرده‌ بود سپس‌ با مادرش‌ زنا کرد بدون‌ هیچ‌ اشکالی‌ برای‌ او حرام نیست([38])‌.

مساله‌ (985): اگر با زنی‌ شوهردار یا زنی‌ که‌ در عده‌ طلاق رجعی‌ بود زنا کرد از روی‌ احتیاط‌ برای‌ همیشه‌ بر او حرام‌ است‌، اما زنا با زنی‌ که‌ در عده‌ای‌ غیر از عده‌ طلاق رجعی‌ به‌ سر می‌برد باعث‌ حرمت‌ زنی‌ که‌ با آن‌ زنا شده نمی‌گردد، و زنا کننده‌ می‌تواند بعد از تمام‌ شدن‌ عده‌اش‌ با او ازدواج‌ کند([39]).

این‌ فتوا کجا و فرموده‌ الهی‌ کجا که‌ می‌فرماید: ﴿...وَٱلزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوۡ مُشۡرِكٞ [النور: 3]؟!! «... و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمى‏آورد».

مساله‌ (986): و اگر با زنی‌ ازدواج‌ کرد که‌ شوهر نداشت‌ و در عده‌ نبود جایز است‌ که‌ با او ازدواج‌ کند، و احتیاط‌ این است‌ که‌ عقد را به‌ تاخیر بیاندازد تا زن‌ حیض‌ شود. بله، برای‌ غیر از زناکار قبل‌ از این‌ ازدواج‌ با آن‌ زن‌ جایز است، گرچه‌ احتیاط‌ این‌ است‌ که‌ تاخیر شود([40]) طبق‌ یک‌ قول‌، و طبق‌ قولی‌ دیگر: غیر از زانی‌ برای‌ کسی‌ دیگر جایز است‌ که‌ آن‌ را قبل‌ از آمدن‌ عادت‌ ماهانگی‌ به‌ ازدواج‌ خود در بیاورد، مگر این‌که‌ زن‌ به زنا کردن‌ معروف‌ باشد، در این‌ صورت‌ احتیاط‌ این‌ است‌ که‌ با آن‌ قبل‌ از این‌که‌ توبه‌ کند ازدواج‌ نکند، همان‌ طور که ‌احتیاط‌ این‌ است‌ که‌ با مردی‌ که‌ با زنا کردن‌ معروف‌ است‌ ازدواج‌ نشود مگر بعد از این‌که‌ توبه کرده‌ باشد. و احتیاط‌ و بهتر این‌ است‌ که‌ رحم‌ زن‌ زناکار قبل‌ از ازدواج‌ از آب‌ حرام‌ بوسیله‌ آمدن‌ خون‌ حیض‌ خالی‌ و صاف‌ شود خواه‌ با مرد زناکار ازدواج‌ کند و خواه‌ با کسی‌ دیگر (!!!!)([41]).

مساله‌ (989): اگر زن‌ زنا کند بر شوهرش‌ حرام‌ نمی‌شود گرچه‌ به‌ زنا کردن‌ اصرار بورزد اما بهتر این‌ است‌ (بهتر است‌!!) در صورت‌ عدم‌ توبه،‌ شوهر آن‌ را طلاق بدهد(!!)([42]).

نمی‌دانم‌ فقیه‌ در این‌ فتوا چه‌ کسی‌ را مخاطب‌ خود قرار می‌دهد؟ آیا جز فرد دیوثی‌ کسی‌ می‌تواند مخاطب‌ او باشد؟ و آیا دیوث‌ از حلال‌ و حرام‌ می‌پرسد مگر در جامعه‌ای‌ که‌ منکر در آن‌ معروف‌ شده‌ و معروف‌ منکر شده ‌است، و مردم‌ دیگر چنین‌ زشتی‌‌هایی‌ را آسان‌ می‌پندارند و با آن‌ زندگی‌ می‌کنند؟ گویا چیزهای‌ عادی‌ هستند؟ و اگر نه‌ این‌ انسان‌ با چنین‌ فتواهایی‌ چکار می‌کند در حالی‌ که‌ او به‌ چیزی‌ راضی‌ است‌ که‌ چهارپایان‌ به‌ دیدن‌ آن راضی‌ نیستند؟!.

ارزش‌ جامعه‌ای‌ که‌ همه‌ این‌ زشتی‌ها بدون‌ اعتراضی‌ در آن‌ انجام‌ می‌شود چیست‌؟ فتواها چه‌ فایده‌ای‌ دارند؟!.

این‌ فتواها جز امضاهایی‌ به‌ نشان‌ راضی‌ بودن،‌ یا چشم‌‌پوشی‌ کردن،‌ چیزی‌ بیش‌ نیستند، و فقها این‌ زشتی‌ها را اجرا می‌کنند!.

پس‌ آیا نقش‌ آن‌ها این‌ است‌؟!!.

چرا این‌ میکروب‌ها در مناطق‌ دیگر یافته‌ نمی‌شوند، و فقهای‌ آن‌ به‌ سخن‌ گفتن‌ از این‌ زشتی‌ها نیاز ندارند، و نیازی به‌ صدور فتوایی‌ در مورد این‌ چیزها ندارند؟ فقیه‌ در فتوای‌ خود سخن‌ را بر لب‌ مطلب‌ متمرکز نمی‌کند، بلکه‌ به اموری‌ حاشیه‌ای‌ می‌پردازد و آن‌ را محل‌ سخن‌ و محور فتوای‌ خود قرار می‌دهد.

به‌ عنوان‌ مثال، فقیه‌ از بزرگی‌ جنایت‌ دیوثی‌ سخن‌ نمی‌گوید و کسی‌ که‌ راضی‌ است‌ در خانه‌اش‌ عملی‌ زشت‌ و منافی‌ عفت‌ انجام‌ شود دیوث‌ است، و دیوث‌ وارد بهشت‌ نمی‌گردد، این‌ جوهر و هسته‌ فقیه‌ است، اما فقیه‌ سخن گفتن‌ از این‌ را به‌ طور کامل‌ به‌ فراموشی‌ می‌سپارد تا به‌ سوی‌ کارهای‌ حاشیه‌ای‌ بی‌ارزشی‌ برود.

این‌ فتوا را بخوان‌:

مساله‌ (991): هرگاه‌ فرد بالغی‌ با بچه‌ای‌ لواطت‌ کرد و فرو برد، بر جماع‌ کننده‌ مادر جماع‌ شده‌ و خواهرش‌ و دخترش‌ (خویشاوندان‌ درجه‌ یک‌ فقط‌!) حرام‌ می‌شوند، و اگر در داخل‌ شدن‌ آله‌ شکی‌ بود یا گمان‌ داخل‌ شدن آن‌ می‌رفت‌ بر او حرام‌ نمی‌شوند، همچنان‌ که‌ اگر جماع‌ کننده‌ نابالغ‌ بود و فرد جماع‌ شده‌ بالغ‌ بود حرام نمی‌شوند(!!!!!!)([43]).

و دیگری‌ می‌گوید: و این‌ سه‌ تای‌ مذکور اگر در دخول‌ شک‌ بود حرام‌ نمی‌شوند بلکه‌ اگر گمان‌ داخل‌ شدن می‌رفت‌ نیز حرام‌ نمی‌گردند([44]).

مساله‌ (992): هرگاه‌ با زنی‌ ازدواج‌ کرد سپس‌ با پدرش‌ یا برادرش‌ یا پسرش‌ لواطت‌ کرد زن‌ بر او حرام‌ نمی‌شود([45]).

جامعه‌ای‌ که‌ به‌ چنین‌ فتواهایی‌ نیاز دارد جامعه‌ای‌ منحط‌ و از بین‌ رفته‌ می‌باشد، و علماء و فق‌هایی‌ که‌ وجودشان ‌در جامعه‌ای‌شان‌ مانع‌ سقوط‌ در ورطه‌ هلاکت‌ نشده‌ است‌ باید بار و بنه‌ خود را جمع‌ کرده‌ و جامعه‌ را ترک‌ بگویند، بعد از این‌که‌ از محقق‌ کردن‌ آنچه‌ از امثال‌ آن‌ها مطلوب‌ است‌ شکست‌ خورده‌اند، به‌ خصوص‌ که‌ آن‌ها با اموال‌ فرزندان‌ جامعه‌ خود و تلاش‌ و عرق آن‌ها زندگی‌ می‌کنند!!.

آیا وظیفه‌ فقیه‌ این‌ است‌ که‌ با شاذ و نادری‌ بنگرد یا این‌که‌ به‌ وضعیت‌ کنونی‌ نگاه‌ کند و سپس‌ فتوا وضع ‌نماید و یا ـ بهتر بگوییم‌ ـ به‌ نتیجه‌گیری‌های‌ شرعی‌ بپردازند؟

و یا این‌که‌ وظیفه‌ فقیه‌ این‌ است‌ که بین‌ جامعه‌ و گرفتار شدن‌ به‌ منجلاب‌ زشتی‌ها مانع‌ شود، یا حداقل‌ برای‌ راه‌ حل موفقیت‌آمیز جستجو نماید، اگر حالت‌ از دست‌ او در رفته‌ است‌ یا حالت‌هایی‌ هست‌ که‌ راه‌های‌ پیشگیری‌ مفید واقع‌ نمی‌شود؟ اما این‌که‌ انحراف‌ به‌ واقعیتی‌ تبدیل‌ شود که‌ گریزی‌ از آن‌ نیست،‌ و به‌ صورت‌ یک‌ وضعیت‌ قرار یافته‌ شود بدون‌ این‌که‌ بر آن‌ اعتراضی‌ بشود و با فتواها رشد کند و فعال‌ شود و مفتی‌‌هایی‌ که‌ به‌ منکر با آرامی و خونسردی‌ نگاه‌ می‌کنند گویا که‌ برایشان‌ مهم‌ نیست، و جامعه‌ جامعه‌ آن‌ها نیست، این‌ چیزی‌ است‌ که‌ مانندی‌ بر آن‌ جز در تورات‌ یهودی‌ها که‌ آن‌ را کتاب‌ مقدس‌! می‌دانند ندیده‌ام، آن‌ها منکر را مقدس‌ می‌دانند!!.

اگر به‌ مردی‌ گفته‌ شود که‌ دخترت‌ بر اثر زنا حامله‌ است، و می‌خواهد جنین‌ خود را بیاندازد و سقط‌ کند؟ او بگوید: این‌ حق‌ را دارد یا بگوید: نه‌ جایز نیست، سپس‌ پتو را روی‌ خود بیاندازد و به‌ خواب‌ راحت‌ و عمیقی‌ فرو برود!! من‌ در پدر بودن‌ او شک‌ می‌کنم‌ یا به‌ دیوث‌ بودنش‌ یقین‌ می‌نمایم‌ و شیرین‌ترین‌ هر یک‌ از این‌ دو مورد از تلخ‌ تلخ‌تر است‌! و بر این‌ قیاس‌ کن‌.

اینطور این‌ فقها با جامعه‌یشان‌ و با جنایت‌ها و منکراتی‌ که‌ در آن‌ انجام‌ می‌شود رفتار می‌نمایند!!.

شاید با این‌ سخنان‌ قلب‌ شما گویا با کارد تکه‌ تکه‌ می‌شود! مگر به‌ تو نگفتم‌ که‌ حقیقت‌ تلخ‌ است‌؟ اما...

کاردهایی‌ در دنیا از کاردهای‌ آخرت‌ راحت‌تراند!.

و در آخر این‌ مصیبت‌ را بخوان، و امثال‌ آن‌ زیاداند:

و از جمله‌ چیزهایی‌ که‌ به‌ سبب‌ آن‌ انسان‌ جنب‌ می‌شود جماع‌ است‌: و جنابت‌ با داخل‌ شدن‌ سر آله‌ در راه‌ جلو یا راه‌ عقب‌ زن‌ محقق‌ می‌شود، اما اگر در جایی‌ دیگر داخل‌ شود احتیاط‌ این‌ است‌ که‌ وط‌ کننده‌ و وط‌ شده‌ هردو هم‌ وضو بگیرند و هم‌ غسل‌ کنند، اگر وضو نداشتند، و اگر وضو داشتند فقط‌ به‌ غسل‌ اکتفا شود([46]).

پرهیزگاری‌ چنین‌ است‌ و اگر نه‌، نه‌!.

یعنی‌ فردی‌ که‌ لواطت‌ انجام‌ می‌دهد و فردی‌ که‌ با او لواطت‌ می‌شود اگر قبل‌ از لواطت‌ وضو داشته‌ باشند غسل ‌کردن‌ بر آن‌ها واجب‌ است، نه‌ وضو، و این‌ از روی‌ احتیاط‌ است‌. آیا مسئله‌ را تصور کردی‌؟! لوطی‌ وضو دارد گویا که‌ برای‌ خواندن‌ نماز آمادگی‌ گرفته‌ است، نه‌ برای‌ کاری‌ که‌ از زشت‌ترین‌ و بدترین‌ منکرات‌ است‌! اینگونه‌ این ‌(فقهاء) که‌ امین‌ دین‌ جامعه‌ هستند زشتی‌ و منکر را ترویج‌ می‌نمایند!.

اجرای‌ عملی‌ این‌ فتوا را جز به‌ یکی‌ از صورت‌های‌ زیر نمی‌توان‌ ممکن‌ دانست‌، یا فاعل‌ و مفعول‌ برای‌ خواندن نماز آمادگی‌ کرده‌اند و به‌ فکر افتاده‌اند که‌ در جایی‌ شاید هم‌ در اتاقی‌ که‌ کنار حرم‌ است‌ یکدیگر را سوار شوند، و از آن‌ جا که‌ غسل‌ کردن‌ بر آن‌ها از روی‌ احتیاط‌ واجب‌ است، و چون‌ آن‌ها قبل‌ از لواطت‌ وضو داشته‌اند. بنابراین، به وضو و غسل‌ نیازی‌ ندارند و می‌توانند با تمام‌ فروتنی‌ و خشوع‌ نماز را ادا نمایند!.

و یا این‌که‌ کار لواطت‌ را بعد از نماز انجام‌ داده‌اند، و یا قبل‌ از این‌که‌ این‌ کار را با یکدیگر انجام‌ دهند وضو گرفته‌اند، و در این‌ صورت‌ مستحب‌ این‌ است‌ که‌ وضو بگیرند، این‌ در کتاب (منهاج الصالحین = شیوه‌ صالحان‌) است، اما در شیوه‌ و برنامه‌ فاسدان نمی‌دانم‌ که‌ قضیه‌ چطور است‌؟

آیا به‌ تو حالت‌ تهوع‌ دست‌ داده‌ است‌؟ اگر خواستی‌ استفراغ‌ کنی‌ از این‌ نسخه‌ استفاده‌ کن‌:

پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  علی‌ بن‌ ابی‌ طالب  علیه السلام  را سفارش‌ نمود و گفت‌: «ای‌ علی، وقتی‌ عروس‌ وارد اتاق تو شد، وقتی می‌نشیند کفش‌هایش‌ را در بیاور و پاهایش‌ را بشوی‌ (امیرالمومنین‌ کفش‌های‌ عروس‌ را بیرون‌ می‌آورد و پاهایش‌ را می‌شوید!!!). ای‌ علی، با زنت‌ در ابتدای‌ ماه‌ و وسط‌ ماه‌ و آخر ماه‌ آمیزش‌ نکن، زیرا دیوانگی‌ و جذام‌ به‌ سراغ‌ او و فرزندش‌خواهد رفت‌. ای‌ علی، بعد از ظهر با همسرت‌ آمیزش‌ نکن، زیرا در این‌ وقت‌ اگر همسرت‌ بچه‌دار شود فرزندش‌ چپ چشم‌ خواهد شد...

ای‌ علی، هنگامی‌ نزدیکی‌ با زن‌ حرف‌ نزن، زیرا اگر صاحب‌ فرزندی‌ بشوید از لال‌ شدن‌ در امان‌ نخواهد بود. و هیچکس‌ از شما به‌ شرمگاه‌ زنش‌ نگاه‌ نکند و به‌ هنگام‌ آمیزش‌ باید نگاهش‌ را پایین‌ بیاندازد زیرا نگاه‌ کردن‌ به شرمگاه‌ بچه‌ را کور می‌نماید. ای‌ علی، با زنت‌ با خیال‌ شهوت‌ و عشق‌ زنی‌ دیگر آمیزش‌ مکن‌، زیرا می‌ترسم‌ اگر صاحب‌ فرزندی‌ بشوید فرزندتان‌ مخنث‌ یا دختر دیوانه‌ای‌ باشد... ای‌ علی، با همسر خود آمیزش‌ مکن‌ مگر این‌که‌ تکه‌ پارچه‌ای‌ با تو باشد و تکه‌ پارچه‌ با زنت‌ همراه‌ باشد، و با یک‌ تکه‌ پارچه‌ خودتان‌ را پاک‌ نکنید، زیرا شهوت‌ روی‌ شهوت‌ قرار می‌گیرد، و باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ دشمنی‌ میان‌ شما می‌گردد، و منجر به‌ طلاق و جدایی‌ می‌شود.

ای‌ علی، در حالت‌ ایستاده‌ با زن‌ خود آمیزش‌ نکن، زیرا این‌ کار خرهاست، و اگر صاحب‌ فرزندی‌ بشوید همواره‌ بر رختخواب‌ ادرار خواهد کرد مانند خر که‌ در هر جا ادرار می‌کند.

ای‌ علی، در شب‌ عید قربان‌ با زن‌ خود نزدیکی‌ نکن، زیرا اگر صاحب‌ فرزندی‌ بشوید یا شش‌ انگشت‌ خواهد داشت‌ یا چهار انگشت‌ خواهد داشت‌.

ای‌ علی، زیر درخت‌ میوه‌ داری‌ با زن‌ خود نزدیکی‌ نکن، زیرا اگر صاحب‌ فرزندی‌ بشوید فرزندتان‌ جلاد و آدمکش‌ یا طالع‌‌بین‌ خواهد شد.

ای‌ علی، در آفتاب‌ و جایی‌ که‌ خورشید می‌تابد با زن‌ خود آمیزش‌ مکن، مگر این‌که‌ با پارچه‌ای‌ خود را بپوشانی‌.

ای‌ علی، در میان‌ اذان‌ و اقامت‌ با زن‌ خود نزدیکی‌ مکن‌... ای‌ علی، با زن‌ خود وقتی‌ که‌ حامله‌ است‌ آمیزش‌ مکن، ‌مگر این‌که‌ وضو داشته‌ باشی‌.

ای‌ علی، در نیمه‌ شعبان‌ با زن‌ خود نزدیکی‌ نکن،‌ زیرا اگر صاحب‌ فرزندی‌ شوید بدشگون‌ خواهد بود.

ای‌ علی‌، بالای‌ سقف‌ خانه‌ها با زن‌ خود نزدیکی‌ نکن‌... ای‌ علی، چون‌ به‌ سفری‌ که‌ به‌ اندازه سه‌ شب‌ و روز بود رفتی‌ با زن‌ خود نزدیکی‌ نکن‌...

ای‌ علی، دوشنبه‌ شب‌ با همسر خود نزدیکی‌ کن‌، زیرا اگر صاحب‌ فرزند شوید فرزندتان‌ حافظ‌ کتاب‌ خدا خواهد شد... ای‌ علی، اگر در شب‌ سه‌شنبه‌ با زن‌ خود نزدیکی‌ نمودی‌ و صاحب فرزندی‌ شدید شهادت‌ نصیب‌ او خواهد شد. ای‌ علی، اگر در شب‌ پنجشنبه‌ با زن‌ خود آمیزش‌ کردی‌ و حامله شد فرزندتان‌ حاکمی‌ از حکام‌ یا عالمی‌ از علما خواهد بود، و اگر روز پنجشنبه‌ به‌ هنگام‌ زوال‌ خورشید از وسط ‌آسمان‌ آمیزش‌ کردی‌ و دارای‌ فرزندی‌ شدید شیطان‌ به‌ نزدیک‌ بچه‌ی‌تان‌ نخواهد رفت‌ تا این‌که‌ جوان‌ می‌شود.

ای‌ علی، اگر در شب‌ جمعه‌ با زن‌ خود آمیزش‌ کردی‌ و همسرت‌ حامله‌ شد فرزندتان‌ سخنران‌ خواهد بود، و اگر بعد از عصر با زن‌ خود جماع‌ کردی‌ و دارای‌ فرزندی‌ شدید فرزندتان‌ معروف‌ و مشهور و عالم‌ خواهد شد، و اگر در شب‌ جمعه‌ بعد از عشاء با زن‌ خود آمیزش‌ کردی‌ امید می‌رود که‌ فرزندتان‌ از ابدال‌ شود...

ای‌ علی، در نخستین‌ لحظه‌های‌ شب‌ با زن‌ خود آمیزش‌ نکن، زیرا اگر صاحب‌ فرزندی‌ شوید بیم‌ آن‌ می‌رود که جادوگر باشد... ای‌ علی، این‌ وصیت‌ مرا به‌ خاطر بسپار آن‌ طور که‌ من‌ آن‌ را از جبریل‌ به‌ خاطر سپردم»)[47](.

قمی‌ فراموش‌ کرده‌ است‌ که‌ به‌ ما یاد دهد که‌ با کدام‌ آمیزش‌ معصوم‌ به‌ دنیا می‌آید.

امام‌ عصر حاضر (با این‌که‌ او نماز عصر را نمی‌خواند) این‌ وصیت‌ را اجرا نموده‌ و فتوایی‌ داده‌ است‌ که‌ همه‌ این امور را به‌ طور کامل‌ در بر گرفته‌ است‌. و از آن‌ جمله‌ این‌ است‌: آمیزش‌ و نزدیکی‌ کردن‌ با زن‌ در حالت‌ ایستاده‌ و زیر تابش‌ خورشید و زیر درخت‌ میوه‌دار مکروه‌ است، و نیز مکروه‌ است‌ که‌ تکه‌ پارچه‌ زن‌ و مرد یکی‌ باشد. بلکه‌ مرد باید یک‌ تکه‌ پارچه‌ای‌ داشته‌ باشد و زن‌ یکی‌ دیگر داشته‌ باشد، و با یک‌ تکه‌ پارچه‌ خود را پاک‌ نکنند، زیرا شهوت‌ بر شهوت‌ می‌افتد، و در حدیث‌ آمده‌ است‌ (این‌ کا در میان‌ آن‌ها دشمنی‌ ایجاد می‌نماید)([48]).

اما او ـ به‌ خاطر شدت‌ پرهیزگاری‌ و پاکدامنی‌اش‌ استغفرالله ـ سخن‌ گفتن‌ به‌ هنگام‌ آمیزش‌ جز ذکر نام‌ خدا را مکروه‌ دانسته‌ است([49])‌.

خداوند همه‌ گناهان‌ را می‌آمرزد

با وجود این‌ همه، گناه‌ها بخشوده‌ شده‌ هستند! هرچند بزرگ‌ باشند، و هر چند زیاد باشند بخشیده‌ شده‌اند! و گناهان‌ صغیره‌ و کبیره‌ فرقی‌ ندارند. آیا مگر ائمه‌ را دوست‌ نداری‌ و به‌ آن‌ها عقیده‌ نداری‌؟ و آیا این‌ برای‌ نجات‌ از عذاب‌ خدا کافی‌ است‌؟ بله، امامان‌ برای‌ هر دوستداری‌ که‌ آن‌ها را دوست‌ دارد شفاعت‌ می‌کنند، هر کس‌ که‌ باشد و هر چند گناه‌ که‌ انجام‌ داده‌ باشد، هرگز او را نمی‌گذارند که‌ وارد جهنم‌ شود. چگونه‌ می‌گذارند که‌ او به‌ جهنم‌ برود حال‌ آنکه‌ او به‌ ولایت‌ آن‌ها عقیده‌ دارد و آن‌ها را دوست‌ می‌دارد، و به‌ محبت‌ و یاری‌ کردن‌ آن‌ها باور دارد!.

آیا مگر امام علی‌ تقسیم‌ کننده‌ بهشت‌ و جهنم‌ نیست‌؟!! آیا مگر اینطور نیست‌ که‌ هر کس‌ که‌ به‌ بهشت‌ می‌رود باید بلیطی‌ از علی‌ گرفته‌ باشد؟! و علی  علیه السلام  هیچ‌ یک‌ از شیعیان‌ خود را نمی‌گذارد مگر این‌که‌ به‌ او بلیط‌ نجات‌ را خواهد داد، هر عملی‌ هم‌ که‌ داشته‌ باشد!! و اینطور دین‌ به‌ اندیشه‌ای‌ خالی‌ و بدون‌ عمل‌ و پایبندی‌ تبدیل‌ گردیده‌ است‌.

این‌ روایت‌ها را بخوان، روایت‌هایی‌ که‌ از معتبرترین‌ منابع‌ هستند سپس‌ به‌ وضعیت‌ موجود و آنچه‌ در آن‌ می‌گذرد بیاندیش‌ که‌ واقعیت‌ موجود چگونه‌ با این‌ روایت‌ها مطابقت‌ می‌نماید و بر روش‌ و شیوه آن ‌حرکت‌ می‌کند!.

- خداوند به‌ پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  تعهد داده‌ است‌ که‌ هیچ‌ گناه‌ صغیر و کبیره‌ای‌ برای‌ شیعیان‌ علی‌ نگذارد، و بدی‌های‌ آنان‌ به نیکی‌ تبدیل‌ می‌گردد([50]).

- خداوند از عذاب‌ دادن‌ امتی‌ که‌ ولایت‌ امام‌ عادلی‌ را پذیرفته‌ شرم‌ می‌نماید، گرچه‌ آن‌ امت‌ ستمگر و بد باشد([51]).

- بدی‌ شیعه‌ از نیکی‌ دیگران‌ بهتر است([52]).

- و از ابوعبدالله  علیه السلام  روایت‌ است‌: هیچ‌ مومنی‌ نیست‌ که‌ در شب‌ و روز خود مرتکب‌ چهل‌ گناه‌ کبیره‌ شود، و ایستاده ‌بگوید: «أستغفر الله الذي لا إله إلا هو الحي القيوم، بديع السموات والأرض ذو الجلال والإكرام، وأسأله أن يصلي على محمد وأن يتوب علي» مگر این‌که‌ خداوند او را می‌آمرزد و کسی‌ که‌ در روزی‌ بیش‌ از چهل‌ گناه‌ کبیره مرتکب‌ شود در او چیزی‌ نیست‌([53]).

فکر کن‌! مومن‌ است‌ و در شب‌ و روز مرتکب‌ چهل‌ بدی‌ می‌شود نه‌ از گناهان‌ صغیره‌ بلکه‌ از گناهان‌ کبیره‌ مانند زنا، لواطت‌ یا نوشیدن‌ شراب‌، دزدی‌ و... پس‌ وقتی‌ چنین‌ کسی‌ مومن‌ است‌ کافران‌ چگونه‌ خواهند بود؟!!

(و در روایت‌ها آمده که‌ زنی‌ زناکار از همسایگان‌ گناهکاران‌ و از همسایگان‌ عزاداران‌ حسین‌ رفت‌ که‌ آتشی‌ از مجالس‌ عزا بیاورد وقتی‌ آن‌ جا رفت‌ دید که‌ آتش‌ خاموش‌ شده‌، آتش‌ را روشن‌ کرد و بر اثر دود آتش‌ اشک چشم‌هایش‌ سرازیر شد و خداوند او را بخشید)([54]).

دوستی‌ به‌ ما گفت‌ که‌: در عاشورا در یکی‌ از مجلس‌های‌ عزا حاضر شدم‌ از (مداح‌) شنیدم‌ که‌ می‌گفت‌: زن ‌زناکاری‌ از خانه‌اش‌ بیرون‌ آمد تا آتش‌ بیاورد از کنار دیگ‌ حلوایی‌ که‌ آتش‌ آن‌ خاموش‌ شده‌ بود گذشت، او زیر دیگ‌ دمید تا این‌که‌ آتش‌ را روشن‌ کرد، و سپس‌ از آن‌ شعله‌ آتشی‌ برای‌ خود گرفت‌ و رفت، در خواب‌ دید که ‌کسی‌ به‌ او می‌گفت‌: خداوند همه‌ گناهانی‌ را که‌ مرتکب‌ شده‌ای‌ بخشید، چون‌ تو آتش‌ زیر دیگ‌ حلوا را روشن نمودی‌! گفت:‌ این‌ پاداش‌ کسی‌ است‌ که‌ قصد روشن‌ کردن‌ آتش‌ را نداشته‌ باشد، پس‌ پاداش‌ کسی‌ که‌ قصد او پختن‌ حلوای‌ ابوعبدالله باشد، چه‌ خواهد بود!!

صدا از هر طرف‌ بلند شد و فریاد می‌زدند: «اللهم‌ صلي‌ علي‌ محمد وآل‌ محمد».

دوستم‌ می‌گفت‌: من‌ به‌ سخنران‌ و مداح‌ گفتم‌: شاید تو نمی‌دانی‌ ـ یا می‌دانی‌ ـ که‌ هشتاد درصد یا بیشتر حاضران در مجلس‌ گرفتار گناهانی‌ چون‌ زنا و شراب‌ و غیره‌ هستند، آیا این‌ سخن‌ تو دعوتی‌ برای‌ ادامه‌ دادن‌ راه‌ زشتی نیست وقتی‌ که‌ همه‌ چیز با یک‌ هیزم‌ که‌ زیر دیگ‌ حلوا گذارده‌ می‌شود بخشیده‌ می‌شوند، پس‌ توبه‌ چه‌ معنی‌دارد؟! و این‌ هشدار و وعید سخت‌ در قرآن‌ و حدیث‌ که‌ برای‌ زنا و قتل‌ و شراب‌ و غیبت‌ و دروغ‌ آمده‌ برای‌ چه‌ کسی ‌است‌؟!.

می‌گفت‌: ناگهان‌ ـ برای‌ اولین‌ بار ـ از این‌که‌ کسی‌ تخت‌ کبریا و بزرگی‌ او را تکان‌ می‌دهد وحشت‌ زده‌ شد، و این چیز بود که‌ او خودش‌ را برای‌ چنین‌ اعتراضی‌ آماده‌ نکرده‌ بود چون‌ او انتظارش‌ را نداشت، پس‌ ساکت‌ شد، گویا سنگی‌ به‌ دهانش‌ گذاشته‌ شد.

من‌ می‌گویم‌: اگر در هر مجلسی‌ یک‌ نفر مانند این‌ مرد می‌بود که‌ فکرش‌ آزاد و شخصیت‌ او قوی‌ بود و بر بندهای تقلید کورکورانه‌ بند نمی‌بود حمله‌ می‌برد امثال‌ چنین‌ سخنران‌هایی‌ جرات‌ نمی‌کردند مردم‌ را فاسد کنند و مال‌هایشان‌ را به نام‌ اهل‌ بیت‌ از دستشان‌ بگیرند، و مردم‌ به‌ تدریج‌ می‌دانستند که‌ این‌ها در راهی‌ هستند و اهل‌ بیت‌ در راهی‌ دیگر.

واقعیت‌ و وضعیت‌ موجود گواهی‌ می‌دهد که‌ درخت‌ روایت‌های‌ دروغین‌ از دیر زمان‌ به‌ بار نشسته‌ و میوه‌ داده ‌است‌.

مرا تصدیق‌ کنید که‌ این‌ واقعه‌ نفرت‌‌انگیزی‌ که‌ هم‌ اینک‌ حکایت‌ خواهم‌ کرد با یکی‌ از خویشاوندانم‌ پیش‌ آمده ‌است‌:

من‌ آن‌ را حکایت‌ می‌کنم‌ تا شاید عزت‌ را در دل‌های‌ شرافتمندان‌ تحریک‌ کنم‌، و نظر غیرتمندان‌ را به‌ چاله‌ عمیقی که‌ بسیاری‌ از کسانی‌ که‌ فریب‌ آنچه‌ را که‌ گفته‌ می‌شود و به‌ اهل‌ بیت‌ نسبت‌ داده‌ می‌شود خورده‌اند، و در این‌ سیاهچال‌ افتاده‌اند جلب‌ می‌کنم‌.

با توجه‌ به‌ این‌که‌ این‌ واقعه‌ جز قطره‌ای‌ از فاضلاب‌ متعفنی‌ که‌ بسیاری‌ آن‌ را می‌دانند اما جرات‌ سخن‌ گفتن ‌از آن‌ را به‌ خاطر دلائلی‌ ندارند، بیش‌ نیست‌.

این‌ خویشاوندم‌ به‌ من‌ گفت‌ که‌ او به‌ دیدار یکی‌ از دوستان‌ سرباز معلم‌ خود رفته‌ بود و از آن‌ جا که‌ باید مهمان‌ را گرامی‌ داشت، این‌ معلم‌ به‌ مهمان‌ خود پیشنهاد می‌کرد که‌ موهای‌ تنش‌ برخاست‌! به‌ او گفت:‌ دانش‌ آموزی‌ دارم ‌که‌ مورد پسند تو خواهد بود بسیار زیباست‌!!.

چه‌ می‌گوی‌؟؟!!.

اگر از گناه‌ می‌ترسی‌ این‌ حمام‌ آماده‌ است‌ غسل‌ می‌کنیم، سپس‌ به‌ همین‌ نزدیکی‌ به‌ بارگاه‌ (امام‌) می‌رویم‌ و زیارتش‌ می‌کنیم، و همه‌ چیز تمام‌ می‌شود!!.

محیط‌ آماده‌ شد و اخلاق فاسد گردید، و اینگونه‌ محیط‌ کاملاً برای‌ انجام‌ یافتن‌ هر گناه‌ و زشتی‌ آماده‌ شده‌ است، و در نتیجه‌ اخلاق از بین‌ رفته‌ و مردم‌ فاسد شده‌اند.

این‌ حقیقتی‌ دردناک‌ و تلخ‌ است، وقت‌ آن‌ رسیده‌ تا ما به‌ تلخی‌ آن اعتراف کنیم، و ما از دیر زمان تلخی و هندوانه‌ ابوجهل‌ که‌ در پوشش‌ قرار داده‌ شده‌ را به‌ نام‌ حلوا و عسل‌ می‌خوریم‌.

اولین‌ گام‌ در راه‌ معالجه‌ این‌ است‌ که‌ مریض‌ اعتراف‌ کند که‌ او مریض‌ است، و به‌ خود جرات‌ بدهد که‌ نخست‌ باید خودش‌ اعتراف‌ نماید و سپس‌ پیش‌ پزشک‌ به‌ مریضی‌ خود اعتراف‌ کند و سرسختی‌ نشان‌ دادن‌ و رو بر تافتن‌ به مریض‌ جز این‌که‌ بیماری‌ و عذابش‌ را بیشتر کند چیزی‌ نمی‌افزاید.




[1]- ن‌. ک‌ مثلاً فروع‌ الکافی‌ 5/540.

[2]- ن‌. ک‌ مثلاً فروع‌ الکافی‌ 5/542.

[3]- تحریر الوسیلة - الخمینی‌ 2/241.

[4]- مسائل‌ وردود - محمد صادِ ق الصدر / چاپ‌ اول‌ 1416هـ - 1995م‌ ص‌ 55.

[5]- حواله‌ مذکور.

[6]- مسائل‌ و ردود - محمد صادق الصدر، چاپ‌ اوّل‌ 1416هـ، 1995م ص‌ 55.

[7]- مصدر سابق.

[8]- مصدر سابق.

[9]- مصدر سابق.

[10]- مصدر سابق.

[11]- فروع‌ الکافی‌ - کلینی‌ 5/453 وسائل ‌الشیعة‌ - حر عاملی‌ 4/45.

[12]- تهذیب‌ الأحکام‌ - أبوجعفر طوسی‌ 7/251، الاستبصار 3/142، ووسائل‌ الشیعة‌ - حرعاملی‌ 4/441.

[13]- بحار الأنوار - المجلسی‌ 100/318.

[14]- فروع الکافی‌5/453.

[15]- روضة‌ الکافی‌ 8/292.

[16]- فروع‌ الکافی‌ 5/540.

[17]- المسائل‌ المنتخبة‌ - السیستانی‌ 35 ـ 36 ط‌. دارالمؤرخ‌ العربی‌ 1416هـ.

[18]- حوالة گذشته.

[19]- الاستبصار - الطوسی‌3/242 چاب طهران‌ 1390هـ.

[20]- فروع‌ الکافی‌ 5/542.

[21]- حواله‌ گذشته‌ 6/501.

[22]- حوالة‌ گذشته.

[23]- المسائل‌ المنتخبة - السیستانی‌ 100، و نیز الخوئی‌.

[24]- فروع‌ الکافی‌ 6/503.

[25]- المسائل‌ المنتخبة – السیستانی (348) مساله‌ (1020).

[26]- حوالة گذشته مسأله (1030).

[27]- مسائل‌ وردود - سید محمد صادق صدر / 77 مساله‌ 407.

[28]- فروع الکافی 5/ 560.

[29]- حوالة‌ گذشته‌ 5/470.

[30]- حوالة‌ گذشته‌ 5/470.

[31]- زهر الربیع‌ - نعمة‌ الله الجزائری‌ ص‌ 14 و می‌گوید: بهمین‌ خاطر عمر متعه‌ را ممنوع‌ کرد.

[32]- فروع‌ الکافی‌ 235.

[33]- فروع‌ الکافی‌5/225.

[34]- اصول‌ الکافی‌ 2/404.

[35]- منهاج‌ الصالحین‌ - الخوئی‌ 1/47 ـ 48. عجب منهاجی و خدا رحم کند چنین صالحینی.

[36]- المسائل‌ المنتخبة‌ - الخوئی‌ 14- 15. چاب نجف، 1399هـ - 1979م.

[37]- المسائل‌ المنتخبة‌ - السیستانی‌ 339.

[38]- حوالة گذشته.

[39]- المسائل‌ المنتخبة‌ - السیستانی‌ 339.

[40]- المسائل‌ المنتخبة‌ للخوئی‌ 300.

[41]- المسائل‌ المنتخبة‌ - السیستانی‌ 339.

[42]- حواله گذشته 340.

[43]- المسائل‌ المنتخبة‌ - الخوئی‌ ص‌ 300.

[44]- المسائل‌ المنتخبة – السیستانی 340 مسأله 991.

[45]- المسائل‌ المنتخبة‌ - الخوئی‌ ص‌ 300. اما سیستانی از روى احتیاط آن را تحریم مىکند.

[46]- منهاج‌الصالحین‌ - الخوئی‌ 1/47 مساله‌ 172.

[47]- فقیه‌ من لا یحضره‌ الفقیه‌ 3/358 ـ 361 چاب طهران‌ 1390 هـ.

[48]- تحریرالوسیلة - الخمینی‌ 2/239 ـ 240 مساله‌ 8.

[49]- حواله گذشته.

[50]- اصول‌ الکافی‌ 1/444.

[51]- اصول‌ الکافی‌ 1/376.

[52]- حواله‌ مذکور 2/464.

[53]- حواله گذشته 2 / 438- 439.

[54]- أنوار الولایة‌ از آیت‌ الله ملا زین‌ العابدین‌ گلپایگانى‌ ص‌ 338.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...