(47) اساسات و قواعد عمدۀ صحت و بهداشت در اسلام
در گذشته نکاتی را پیرامون اهمیت صحت در روشنی آیات قرآنی و احادیث صحیح و معتبر ارائه نمودم، اکنون به ادامۀ موضوع قبلی میخواهم اساسات و قواعد عمدۀ صحت و بهداشت را از دیدگاه اسلام مورد ارزیابی قرار دهم.
خداوند متعال بنابر فضل و کرم بیپایان خود بخاطر بهداشت و حفظ صحت و سلامتی افراد جامعۀ انسانی، و سلامتی قلمرو و محیطیکه انسان در آن زندگی میکند، و همچنان بخاطر درمان و تداوی امراض روحی و جسمی ظاهری و باطنیکه در نتیجۀ عدم مراعات نمودن قواعد بهداشتی به انسان عارض میگردد، نسخۀ جاودانی قرآنکریم را فرو فرستاده است تا اینکه بشریت و افراد جامعۀ انسانی دواهای تجویز کرده آن را مطابق به دستور و فرمان او بدون کم و کاست بکار برند، تا در پرتوی آن بتوانند سلامت و تندرستی عقل و جان، همچنان سعادت و خورسندی خود را در دنیا و آخرت باز یابند.
و از همینجا است که خداوند متعال در قرآنکریم این نسخۀ معصوم و جاودانی، و پیامبر گرامی اسلام در احادیث و روایات خود برای صحت و سلامتی ابدان، و نیز به غرض جلوگیری از هجوم هرگونه امراض سه قاعدۀ بسیار عمده و مهم را که اساس علم طب را تشکیل میدهد، معرفی نموده است، و آن قواعد عبارتاند از:
1- حفاظت و نگهداری صحت و تندرستی.
2- پرهیز نمودن از اشیای مضر و زیانآور که اساس و هستۀ طب وقایوی را تشکیل میدهد.
3- استفراغ و یا ازالۀ مواد فاسد شده. و منظور از استعمال تمام ادویهجات همین دو قاعده نخستین است.
چنانچه علامه ابن قیم جوزی غرض و هدف استعمال دواها را تذکر داده، میگوید: غرض و هدف از تمام انواع ادویهجات دو چیز است:
اول: وقایه و بهداشت.
دوم: حفظ صحت.
وقایه و بهداشت هم بر دو قسم است، یکی وقایه از آنچه که موجب جلب مرض و یا اصابت انسان به مرض میگردد، و اینگونه وقایه را باید افرادیکه از نعمت صحت و سلامتی برخورداراند، رعایت نمایند.
دوم وقایه از آنچه که سبب ازدیاد مرض گردد. و اینگونه وقایه برای افراد مریض است تا مرضشان در حدیکه هست توقف کند و از آن به عضو دیگر سرایت و تجاوز نکند. سپس به قواعد حفظ صحت اشاره کرده میگوید: مدار و اساس صحت انسان مبنی بر سه چیز است:
1- حفظ قوت و توانائی.
2- پرهیز و وقایه از اشیای مؤذی و یا ایذاء و تکلیف رساننده که از آن به عنوان میکروب هم میتوان تعبیر کرد.
3- ازاله و از بینبردن مواد فاسده.
سپس در ادامه سخنان ارزشمندش علاوه میکند که نظر هر داکتر و طبیب بر همین اصول فوق مبنی و استوار است[1].
اکنون به طور مختصر و فشرده به شرح قواعد فوق میپردازم.
در مورد قاعدۀ حفظ صحت خداوند متعال در آیۀ روزه فرموده است:
﴿فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَيَّامٍ أُخَرَ﴾ [البقرة: 184].
«کسانیکه از شما بیمار و یا مسافر باشند اگر افطار کردند و روزه نگرفتند به اندازۀ آن روزها چند روز دیگری را روزه میدارند».
در این آیت مبارکه خداوند متعال برای افراد مریض و مسافر به علت مرض و سفر که هردو در اثر انحلال غذا ضعف و ناتوانی را برای انسان بار میآورد، خوردن و یا افطار نمودن روزه را بخاطر حفظ صحت و توانائی اشخاص مریض و مسافر مباح قرار داده است.
و دلیل دیگر برای حفظ صحت این آیه مبارکه است که خداوند متعال در آن فرموده است:
﴿وَكُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْ﴾ [الأعراف: 31] «بخورید و بنوشید و اسراف نکنید».
پس طوریکه ملاحظه میگردد خداوند متعال در این آیۀ مبارکه بندگان خود را امر فرموده است تا در عوض غذای منحل شده نان و غذا بخورند، و آب بنوشند ولی متوجه این نکته باشند که غذای را که مصرف میکنند باید از معیار و کیفیت بهتری برخوردار بوده برای سود و منفعت بدن ایشان تمام شود، زیرا در صرف غذا هرگاه معیار و مقدار خاص را در نظر گرفته نشود اسراف شمار میگردد. و هردوی آن یعنی ابا ورزیدن از خوردن و نوشیدن طوریکه یکعده مردم بخاطر بدست آوردن اهداف شخصی و یا سیاسی خود دست به اعتصاب غذائی میزنند، و همچنین بر عکس آن اسراف و عدم اعتدال در خوردن و نوشیدن هردو مانع صحت شده، سبب بروز امراض متعدد میگردد.
پس طوریکه ملاحظه میگردد تمام قواعد حفظ صحت در این دو کلمۀ الهی گنجانیده شده است.
قاعدۀ دوم: پرهیزنمودن از اشیای مضر:
اساس قاعدۀ دوم این آیۀ مبارکه است که خداوند متعال در مورد وضوء فرموده است:
﴿وَإِن كُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنكُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدٗا طَيِّبٗا﴾ [النساء: 43].
«اگر شما مریض یا مسافر بودید و یا اینکه از قضای حاجت و یا رفع حاجت برگشتید، و یا اینکه با زنان و همسرانتان نزدیک شدید و در همه این احوال آب مورد نیاز را نیافتید، پس با خاک پاک تیمم کنید».
خداوند متعال در این آیۀ مبارکه برای مریض در صورتیکه استعمال آب به ضرر وی تمام میشده باشد، تیمم با خاک را مشروع قرار داده است، و این عمل دلیل واضحی است بر مشروعیت پرهیزکردن از استعمال هرگونه اشیای مضر و زیانآور.
در تعلیمات والای پیامبر صل الله علیه و آله و سلم هم مثالها و نمونههای متعددی را در ارتباط پرهیز نمودن از اشیای مضر میبینیم که از آن جمله میتوان یک نمونهاش را ذکر کرد. و آن عبارت است از توصیۀ جاودانی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که در مورد شیوۀ برخورد با وباهای مهلک و کشنده.
چنانچه امام بخاری در کتاب طب صحیح البخاری از عبد الله بن عامر روایت میکند که خلیفۀ مسلمین عمر بن الخطاب رضی الله عنه بصوب شام حرکت کرد، زمانیکه در منطقهای بنام «سرغ» رسید خبر شد که در سرزمین شام «طاعون» یعنی مرض وبا پیدا شده است. در نتیجۀ رسیدن این خبر او متحیر شد که چه کاری را انجام دهد؟. آیا بعد از پیمودن مسیر طولانی دوباره به طرف مدینه برگردد، و یا اینکه به مسیر خود ادامه داده داخل سرزمین شام شود؟. صحابی مشهوری بنام عبد الرحمن بن عوف با ارائهنمودن حدیثی این تردد و تحیر عمر بن خطاب را رفع نموده، گفت: من از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در چنین مورد حدیثی را شنیدم که فرمودند: «إِذَا سَمِعْتُمْ بِهِ بِأَرْضٍ فَلاَ تَقْدَمُوا عَلَيْهِ، وَإِذَا أوَقَعَ بِأَرْضٍ، وَأَنْتُمْ بِهَا فَلاَ تَخْرُجُوا فِرَارًا مِنْهُ». بخاری. (7/130). «شما زمانیکه از بروز مرض وباء در یکی از سرزمینها مطلع شدید پس از رفتن و ورود به آن سرزمین خود داری کنید، و اگر در سرزمینیکه شما زندگی میکنید وباء بیاید از آن سرزمین بیرون نشوید».
بخاطر نقش مؤثر پرهیز در حفظ صحت انسان این قول از بعض حکمای عرب بسیار مشهور است که گفته بود: «المعدة بيت الداء والحمية رأس الدواء». «یعنی معده مرکز ولانۀ مرض، و پرهیز نمودن اساس تداوی و علاج است».
قاعدۀ سوم: استفراغ و یا ازالۀ مواد فاسد شده:
اساس قاعده فوق این آیۀ مبارکه است که خداوند متعال در مورد جو از و مباحبودن تراشیدن موی سر برای آن حاجی و یا زائر خانه خدا که از ناحیه سر در تکلیف و اذیت باشد، فرموده است:
﴿فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوۡ بِهِۦٓ أَذٗى مِّن رَّأۡسِهِۦ فَفِدۡيَةٞ مِّن صِيَامٍ أَوۡ صَدَقَةٍ أَوۡ نُسُكٖ﴾ [البقرة: 196].
«اگر کسی از شما بیمار شد یا ناراحتی در سرداشت و محتاج شد تا موی سرش را بتراشد، باید که فدیه بدهد از قبیل روزه یا صدقه و یا گوسفندی».
پس طوریکه ملاحظه میگردد خداوند متعال در این آیت برای انسان مریض و شخصیکه از ناحیۀ سر و مویهای خود تکلیف و مشکلی داشته باشد، اجازه میدهد تا بخاطر نجات یافتن از مواد مضریکه سبب پیداشدن خارش و تکلیف شده است، موی سر خود را بتراشد.
***
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر