توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۱ فروردین ۱, دوشنبه

توحید و اقسام آن

 

توحید و اقسام آن

تعریف توحید:

توحید یعنی: عبادت، فرمانبرداری، خضوع، امید، طلب یاری، پناه‌جویی، محبت و ترس، مخصوص ذات اقدس الهی قرار داده‌ شود و اعتقاد به ‌این‌که او در ذات، صفات، فرمانروایی و کردارهایش بی‌همتا است، پس خداوند متعال در ذات، اسماء و صفات یکی است و هیچ نظیر و شبیهی برای او یافت نمی‌شود، خداوند جل جلاله در این خصوص می‌فرماید:

﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١ [الشورى: ١١].

«هیچ چیزی همانند خدا نیست و او شنوا و بینا است».

خداوند سبحان در فرمانروایی، تصمیمات و تقدیراتش نیز همانندی ندارد:

﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ [آل‌عمران:‌٢٦].

«بگو پروردگارا! ای همه چیز از آن تو! تو هرکه را بخواهی حکومت و دارایی می‌بیشی و از هرکه بخواهی حکومت و دارایی بازپس می‌گیری».

ذات اقدس الهی در زمینه الوهیت و شایستگی احراز مقام معبود بودن هم بی‌نظیر است و معبود واقعی دیگری یافت نمی‌شود و کسی جز او شایستگی عبادت را ندارد:

﴿قُلۡ إِنِّيٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّينَ ١١ [الزمر: ١١].

«بگو به من فرمان داده شده است كه خدا را بپرستم و پرستش را خاص او کنم».

انواع توحید

توحید سه‌ نوع دارد:

1-    توحید ربوبیت (اعتقادی).

2-    توحید الوهیت (عملی).

3-    توحید اسماء و صفات.

نخست: توحید اعتقادی (ربوبیت)

یعنی این‌که باید انسان مؤمن و موحد در زمینه افعال مانند: آفرینش، روزی دادن، زنده کردن، میراندن، فرود آوردن باران و رویاندن گیاهان، خدا را یکی دانسته و معتقد باشد هیچ کس غیر از او توانایی انجام اینگونه کارها را ندارد و فرمانروایی مطلق جهان هستی از آن او است.

بر اساس بیان قرآن کریم مشرکان به ‌این نوع توحید اعتراف می‌کردند، چنان‌چه می‌فرماید:

﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣١ [يونس: ٣١].

«بگو: چه کسی از آسمان و از زمین به‌شما روزی می‌رساند؟ یا چه کسی بر گوش و چشمها توانا است؟ یا چه کسی زنده را از مرده‌، و مرده را از زنده بیرون می‌آورد؟ یا چه کسی امور را می‌گرداند؟ خواهند گفت: آن خدا است، پس بگو: آیا پروا نمی‌کنید و پرهیزگار نمی‌شوید؟».

دوم: توحيد عملی (الوهیت)

یعنی این‌که باید در افعال بندگان که بخاطر تقرب به خدا انجام می‌شوند، خدا را واحد و بی همتا دانست، و همچنین معتقد بود که باید تنها در برابر مقام با عزت خدا به کرنش در آمد و وی را پرستش نمود، و این‌که‌ غیر از او فرمانروایی وجود ندارد و جز او کسی شایسته‌ی عبادت نمی‌باشد، و بایستی انواع عبادات ذیل تنها برای او به‌ انجام رسانده‌ شوند:

نماز: جایز نیست برای کسی غیر از خدا نماز خوانده‌ شود.

دعا: جایز نیست غیر از خدا، کسی دیگر فرا خوانده‌ شود.

قربانی: قربانی تنها برای خداوند جل جلاله جایز است.

نذر: برای کسی جز از خدا جایز نیست که‌ نذر شود.

یاری خواستن: در کارهایی که‌ مربوط به‌ خداوند جل جلاله است، یاری خواستن تنها از خداوند جایز است.

به فریاد طلبیدن: در کارهایی که‌ مربوط به‌ خداوند جل جلاله است، باید تنها از خداوند طلب یاری شود.

این نوع توحید، انسان مسلمان را ملزم و مکلف می‌کند که: غیر از خدا را پرستش ننماید، از غیر او بیم نداشته باشد، در برابر غیر او فروتنی نکند، به غیر از او پناه نبرد و یاری نجوید و جز شریعت و قوانین وی را در زمینه‌های مختلف زندگی، سرلوحه زندگیش قرار ندهد.

عدی بن حاتم – که در زمان جاهلیت به آیین مسیحیت گرویده بود – این آیه را از پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  شنید که درباره یهودیان می‌فرماید:

﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ [التوبة: ٣١].

(یهودیان و ترسایان علاوه از خدا، علما دینی و پارسایان خود را هم به خدایی پذیرفته‌اند، مسیح پسر مریم را نیز خدا می‌شماردند).

عدی گفت: ای پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  ایشان علما و پارسایان را پرستش نکرده بودند. پیامبر فرمود:

«بلى إنهم حَرَّمُوا عليهم الحلالَ، وأحلوا لهم الحرام، فاتبعوهم. فذلك عبادتهم إياهم».

«آری ایشان (علما و پارسایان) حلال را از مردم حرام و حرام‌ها را برایشان حلال کرده و آنان نیز از ایشان پیروی نمودند، که‌ این هم بندگی مردم برای ایشان محسوب می‌شود».

توحید مورد نظر پیامبران

پیامبران -علی نبینا وعلیهم الصلوة والسلام- مردم را به سوی توحید عملی (الوهیت) فراخوانده‌اند، ولی در مقابل، کافران و مخالفان آن را انکار می‌کردند، لذا از زمان نوح علیه السلام  تا دوران پیامبر بزرگوار اسلام  صل الله علیه و آله و سلم  جنگ و درگیری بر سر این نوع توحید بود:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ ٢٥ [الأنبياء: 25].

«ما پیش از تو هیچ پیغمبری را نفرستاده‌ایم، مگر این که به او وحی کرده‌ایم که: معبودی جز من نیست، پس فقط مرا پرستش کنید».

و يا می‌فرمايد: ﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ [النحل: ٣٦ ].

«ما به ميان هر ملتی پیغمبری را فرستاده‌ایم که خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید».

یعنی: تنها خدا را پرستش کرده و از بندگی غیر او بپرهیزید، پس هرکه فقط خدا را عبادت نماید از صراط مستقیم دنباله‌روی نموده و به محکم‌ترین دست آویز درآویخته است:

﴿فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ [البقرة: ٢٥٦].

«بنابراین کسی که از طاغوت نافرمانی کند و به خدا ایمان بیاورد، به محکم‌ترین دستاویز درآویخته است و اصلا گسستن ندارد».

و یا می‌فرماید: ﴿لَا تَتَّخِذُوٓاْ إِلَٰهَيۡنِ ٱثۡنَيۡنِۖ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَإِيَّٰيَ فَٱرۡهَبُونِ ٥١ [النحل: ٥١].

«دو معبود دوگانه برای خود برنگزینید، بلکه خدا معبود یگانه‌ای است و تنها و تنها از من بترسید و بس».

مشرکان عرب اقرار و اعتراف می‌کردند که: خداوند آفریننده همه‌ چیز است و خدایان ایشان توانایی آفرینش، روزی دادن، زنده کردن و میراندن را ندارند:

﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡعَلِيمُ ٩ [الزخرف :9].

«اگر از مشرکان بپرسی که چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است، قطعا خواهند گفت: خداوند با عزت و بس آگاه».

ولي با وجود آن مشرک قلمداد می‌شدند چون علاوه بر خدا، خدایان دروغینی را نیز -كه می‌پنداشتند زمینه نزدیک شدن به خدا را برايشان فراهم می‌سازد- پرستش می‌کردند، لذا توحیدی که بدان اعتقاد داشتند (توحید ربوبیت) سودی برایشان در بر نداشت، زیرا توحید الوهیت را انکار نموده‌ بودند:

﴿وَمَا يُؤۡمِنُ أَكۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِكُونَ ١٠٦ [يوسف: ١٠٦].

«و اكثر آنان که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرک می باشند».

چون تنها برای خدا سر فرود نیاورده و تنها از او یاری نمی‌خواستند، بلکه علاوه بر ایشان خدایان دیگری را هم پرستش می‌کرده و می‌گفتند:

﴿مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ [الزمر: ٣].

«ما آنان را پرستش نمی‌کنیم مگر بدان خاطر که ما را به خداوند نزدیک گردانند».

ویا می‌گفتند: ﴿وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ [يونس: ١٨].

«و می‌گویند: این‌ها میانجی‌های ما در نزد خدایند».

بنابراین هرکه توحید اعتقادی را تأیید ولی توحید عملی را انکار نموده و در کنار خدا، خدایان دیگری را نیز پرستش کند، مشرک محسوب می‌گردد و به‌ عنوان مسلمان قلمداد نمی‌شود.

خدا کیست؟

همانا خدا یکتا و بی‌همتا است:

خداوند متعال بر خلاف دیدگاه کسانی که معتقدند دارای زن و فرزند است، اله و معبودی است که در هر سه زمینه ذات، صفات و افعال یکتا و بی‌همتا است:

﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ ٢ لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ ٣ وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ ٤ [الإخلاص: ١-٤].

«بگو: خدا یگانه و یکتا است. خدا، سرور والای برآورنده ‌امیدها و برطرف‌کننده نیازمندی‌ها است. نزاده است و زاده نشده است. و کسی همتا و همگون او نمی‌باشد».

و همچنین بر خلاف کسانی که می‌پندارند: خدا یکی از سه خدایان می‌باشد - خدا بس والاتر و بالاتر از آن است -:

﴿لَّقَدۡ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٖۘ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ [المائدة: ٧٣].

«بی‌گمان کسانی که کافرند می‌گویند: خداوند یکی از سه خدا است! معبودی جز معبود یگانه وجود ندارد».

﴿وَإِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ ١٦٣ [البقرة: ١٦٣].

«خداوند شما، خداوند یکتا و یگانه است و هیچ خدایی جز او که بخشنده مهربان است وجود ندارد».

و نیز بر خلاف کسانی که گمان می‌کنند غیر از خدا، خدایان دیگری وجود دارند که جهان هستی تحت تأثیر و اراده آنها هم اداره می‌شود:

﴿لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا يَصِفُونَ ٢٢ [الأنبياء: ٢٢].

«اگر در آسمان‌ها و زمین، غیر از یزدان معبودها و خدایانی می‌بودند قطعا آسمان‌ها و زمین تباه می‌گردید، لذا یزدان صاحب سلطنت جهان، بسی برتر از آن چیزهایی است که‌ایشان بر زبان می‌رانند».

سوم: توحید اسماء و صفات

آن یعنی همه‌ی نام‌هایی که خداوند جل جلاله در قرآن و یا پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  در احادیث صحیح برای خدا اثبات کرده داخل دایره فراخنای اسماء و صفات می‌گردد بدون اینکه تشبیه، تحریف و یا تعطیلی به میان آید[1].

از اینرو ما مسلمانان معتقدیم: خدا دارای نام‌ها و صفاتی است که بیانگر کمال مطلق و عظمت بی‌منت‌های ایشان است و هیچکس نیز از چنین ویژگی‌هایی برخوردار نیست.

 این اسماء و صفات هم در قرآنکریم و هم در احادیث صحیح پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  ذکر شده‌اند، لذا باید کما هو الواقع بدان‌ها معتقد بود:

﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١ [الشورى: ١١].

«هیچ چیزی همانند خدا نیست او شنوا و بینا است».

نمونه‌هایی از اسماء وصفات

1-    اسماء مانند: الرحمن، الرحیم، القاهر، القادر، السمیع، البصیر و القدوس.

2-    صفات مانند: العلو، السمع، البصر، القدرة، الوجه، الید و النزول.

و اینک پس از بیان انواع توحید به تعریف پیامبران و هدف از بعثتشان خواهیم پرداخت:

تعریف پیامبران

پیامبران کسانی‌اند که از طرف خداوند حکیم برای تبلیغ پیام‌های آسمانی، دعوت مردم به سوی یکتاپرستی و پرهیز از شرک و انحراف گزینش شده‌اند، این کاروان عظیم و مبارک با حضرت نوح علیه السلام  آغاز و با پیامبر بزرگوار اسلام  صل الله علیه و آله و سلم  پایان می‌یابد.

هدف از ارسال پیامبران

خداوند متعال ایشان را به منظور رساندن پیام الهی به‌ مردم و اتمام حجت بر بندگان فرستاد، تا فرمانبرداران را به بهشت و سعادت ابدی نوید داده و گناهکاران را نیز به کیفر سخت اخروی بیم دهند، خداوند جل جلاله می‌فرماید:

﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ [النساء: ١٦٥].

«ما پیغمبران را فرستادیم تا مژده‌رسان، و بیم‌دهنده باشند، و بعد از آمدن پیغمبران حجت و دلیلی برای مردمان باقی نماند».

فضیلت توحید

توحید از جایگاه و اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و به عنوان کشتی نجات در دنیا و آخرت محسوب می‌گردد.

اما در دنیا: هرکه در دنیا از زمره موحدان بوده و لباس پلید شرک‌ورزی را دور اندازد، خداوند جل جلاله او را غرق امنیت، آرامش، هدایت و زندگی خوشایند و پاکیزه‌ای خواهد کرد، چنانکه‌ می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٨٢ [الأنعام: ٨٢].

«کسانی که ایمان آورده باشند و ایمان خود را با شرک نیامیخته باشند، امن و امان ایشان را سزا است و آنان راه یافتگانند».

مراد از واژه «ظلم» در این آیه شرکورزی است، یعنی کسی که ‌ایمانش را با شرک در نیامیخته باشد مشمول امنیت و هدایت قرار می‌گیرد.

درباره بخشیدن زندگی پاکیزه به یکتاپرستان هم می‌فرماید:

﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ [النحل: ٩٧].

«هرکس چه زن و چه مرد کار شایسته‌ انجام دهد و مؤمن باشد، بدو زندگی پاکیزه و خوشایندی می‌بخشیم».

و اما در مورد آخرت: انسان موحد در آخرت نیز از جایگاه والایی برخوردار بوده و وارد بهشت موعود خواهد شد و از آتش سوزان دوزخ رهایی می‌یابد، در صحیح بخاری و مسلم آمده که پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود:

 «إن الله حرَّم على النار من قال: لا إله إلا الله. يبتغي بذلك وجه الله»[2].

«خداوند آتش را بر کسی که مخلصانه شعار توحید را بر زبان جاری نموده باشد، حرام کرده است».




[1]- سؤال وجواب فی أهم المهمات، شیخ عبد الرحمن بن سعدی. ص13

[2]- صحیح بخاری (6/202) ومسلم کتاب: الایمان (1/61) حدیث شماره: 54 از عتبان بن مالک.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...