توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۱ فروردین ۸, دوشنبه

مسح پاها

 

مسح پاها

یکی دیگر از بدعت‌های اهل تشیع، واجب کردن مسح پاها و منع نمودن شستن آن‌ها و مسح بر موزه‌ها میباشد[1].

در حالی که در حدیث صحیحی که علی[2]  رضی الله عنه  آن را روایت کرده از پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  درباره‌ی آیه:﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ [النحل: 44]. «و قرآن را بر تو نازل کردیم تا شریعتی را که به سویشان نازل شده، برایشان بیان کنی» روایت شده که ایشان پاهایشان را شسته‌اند و به شستن آن‌ها دستور داده‌اند.

همچنین از طریق عثمان ذی‌النورین، ابن عباس، زید بن عاصم[3]، معاویه بن مره[4]، مقداد بن معدیکرب، انس، ام‌المؤمنین عایشه، ابوهریره، عبدالله بن عمر[5]، عمرو بن عَبَسه و دیگران، چنین حدیثی روایت شده است[6].

همچنین از پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  به ثبوت رسیده که ایشان فرموده‌اند: «ويل للأعقاب من النار»[7] «وای بر کسانی که پاشنه پاهایشان را – در هنگام وضو – نمیشویند»!.

مجموع سنت‌های قولی و فعلی پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  مبنی بر شستن پاها، مفید علم ضروری است و هر کس آن را انکار نماید، سنت متواتر را انکار نموده است و حکم انکار کننده‌ی سنت متواتر روشن است؛ حداقل آن، این است که چنین فردی فاسق بوده و بلکه نمازش باطل است و در روز قیامت با حالت ادای نماز بدون طهارت شرعی، برانگیخته میشود.

درباره‌ی مسح بر موزه‌ها که اهل تشیع آن را جایز نمیدانند، از پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  با روایت در حدود پنجاه صحابی یا هشتاد صحابی و حتی بیشتر از آن، به ثبوت رسیده که ایشان بر موزه‌ها مسح نموده‌اند؛ پس منکر آن، مبتدع است[8].

بنابراین هیچ خیر و نیکی‌ای در قومی وجود ندارد که افعال متواتر پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  را ترک میکنند، افعالی که تبعیت کردن از آن در همه کارها واجب است. هر کس از آن تبعیت کند، هدایت مییابد و هر کس از آن تبعیت نکند، گمراه و منحرف میشود. خداوند ما را بر سنت پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  زنده گرداند و ما را بر ملت و امتش بمیراند و ما را در زمره‌ی پیروان ایشان محشور گرداند!.



[1]- نگا: مَن لایحضره الفقیه، قمی (1/ 114- 117)، و الکافی (3/ 33)، و منهاج الکرامة، ابن مطهر رافضی (4/ 170 و 171) ضمن منهاج السنة النبویة اثر گرانبهای شیخ الإسلام ابن تیمیه  رحمه الله ، و الاستبصار طوسی (1/ 120 و 121).

[2]- حافظ ابن کثیر در تشریح آیه‌ی وضوء در سوره‌ی مائده، آیه‌ی (6) نوشته است: و مشروعیت مسح بر خفین به تواتر قولی و فعلی از رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  ثابت شده است چنانکه مدت مسح و تفصیل آن را در کتاب الأحکام الکبیر مقرر داشته‌ایم، و روافض با همه‌ی این تفاصیل بدون درنظرداشت دلیل مخالفت نموده‌اند، در حالی که در صحیح مسلم از روایت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب  رضی الله عنه  ثابت می‌باشد، و هم‌چنین در صحیحین از علی  رضی الله عنه  از رسول الله ثابت است که ایشان از نکاح متعه منع نموده‌اند و روافض آن را جایز می‌شمارند، و هم چنین این آیه‌ی کریمه. و روافض با همه‌ی آن مخالف‌اند، و در واقع دلیل صحیح ندارند، و الحمدلله.

نووی در شرح صحیح مسلم (3/ 107) نوشته: و علمای کرام بر وجوب شستن کامل روی و هر دو دست و هر دو پا اجماع نموده‌اند، و روافض از اجماع امت سرپیچی نموده و گفته‌اند: واجب است هر دو پا مسح شوند، و این خطای آنان را نشان می‌دهد، در حالی که نصوص کتاب و سنت شستن پاها را واجب می‌دانند، و هم چنین تمام راویانی که وضوی رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  را نقل کرده‌اند اتفاق نظر دارند که آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  پاهای خویش را شسته‌اند.

[3]- درست عبدالله بن زید بن عاصم است، و او همان شخصی است که صفت وضوء را نقل کرده، و او غیر از راوی‌ای است که اذان را روایت کرده، او عبدالله بن زید بن عبدربه بن ثعلبه انصاری خزرجی است چنانچه در تقریب التهذیب آمده.

[4]- درست معاویه بن ابوسفیان است که راوی این حدیث می‌باشد چنانچه بعدا خواهد آمد.

[5]- درست عبدالله بن عمرو است نه ابن عمر.

[6]- احادیث مسح بر خفین متواتر می‌باشد، اما حدیث علی را ابوداود، احادیث شماره: 111 و 112 و 113و 114 و نسائی، احادیث شماره: 93 و 94 و 95 روایت کرده‌اند، و آن حدیثی صحیح است. و اما حدیث عثمان  رضی الله عنه  را امام بخاری در صحیح خود، حدیث شماره: 159 و امام مسلم در صحیح مسلم، حدیث شماره: 226 روایت کرده‌اند. و حدیث ابن عباس را امام بخاری، حدیث شماره: 140 روایت کرده. و حدیث عبدالله بن زید بن عاصم را امام بخاری در صحیح خود، حدیث شماره: 185 و امام مسلم، حدیث شماره: 235 روایت کرده‌اند. و حدیث امیر معاویه  رضی الله عنه  چنانکه در تحفة الأشراف (ج8 ص448) روایت شماره: 11442 را ابوداود در سنن، حدیث شماره: 124 و 125 روایت کرده که در آن ابوالأزهر مغیره بن فروه شامی آمده که مقبول است، و یزید بن ابی مالک از معاویه  رضی الله عنه  نشنیده چنانچه در جامع التحصیل آمده است. و اما حدیث مقدام بن معدیکرب را ابوداود در سنن، حدیث شماره: 121 و ابن ماجه در سنن، حدیث شماره: 442 روایت کرده‌اند. و حدیث انس را ابوداود در سنن، حدیث شماره: 173 و ابن ماجه در سنن، حدیث شماره: 665 و بیهقی در الکبری (ج1 ص70) و آن از طریق جریر بن حازم از قتاده است، و در روایت او از قتاده ضعف وجود دارد چنانچه در تهذیب التهذیب آمده. و ابوداود گفته: این حدیث مشهور نیست و جز ابن وهب کسی آن را روایت نکرده. لکن از عمر فاروق در صحیح مسلم، حدیث شماره: 243 روایت شده، و اما حدیث ام‌المؤمنین عائشه را امام مسلم در صحیح خود، حدیث شماره: 240 روایت کرده. و حدیث ابوهریره در صحیح بخاری، حدیث شماره: 165 و صحیح مسلم، حدیث شماره: 243 آمده. و حدیث عبدالله بن عمرو در صحیح بخاری، حدیث شماره: 163 و صحیح مسلم، حدیث شماره: 241 روایت شده، و حدیث عمرو بن عبسه را امام مسلم در صحیحش، حدیث شماره: 832 آورده که حدیث طویلی است و داستان اسلام آوردنش را نیز در آن ذکر کرده.

[7]- متفق علیه از ابوهریره و عبدالله بن عمرو بن عاص، و در صحیح مسلم از عائشه‌ی صدیقه، و تخریج آن گذشت.

[8]- ابن ابوالعز حنفی گفته: احادیث ثابت‌کننده‌ی مسح بر خفین و شستن پاها به حد تواتر رسیده است، و روافض با این سنت متواتر مخالفت می‌کنند. شرح الطحاویة، ص386 با تعلیق علامه آلبانی.

می‌گویم: و شاعر گفته:

مما تواتر حدیث من کذب

 

ومن بنی لله بیتا واحتسب

ورؤیـة شفـاعـة والحوض

 

ومسح خفین وهذی بعض

«از جمله احادیثی که به طور متواتر از آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم   ثابت شده، یکی: حدیث: «من کذب علیّ متعمدا...» می‌باشد، و دیگری حدیث: «مَن بنی لله بیتا» است. و هم چنین حدیث رؤیت پروردگار و حدیث شفاعت پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  برای امت، و حدیث حوض کوثر و حدیث مسح بر خفین، و این برخی از احادیث متواتره است که عده‌ای در هذیان افتاده و آن را قبول ندارند».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...