توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۱ فروردین ۸, دوشنبه

وصیت و سفارش پیامبر در مورد جانشینی ایشان

 

وصیت و سفارش پیامبر در مورد جانشینی ایشان

ابن معلم مشهور به مفید[1] در کتابش «روضة الواعظین[2]» نوشته است: زمانی که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  پس از حجة الوداع به‌سوی مدینه بازگشت، خداوند جبرئیل را بر وی فرو فرستاد و گفت:‌ای محمد، همانا خداوند متعال بر تو سلام میفرستد و به تو میگوید: علی را برای امامت منصوب کرده و امت خود را بر جانشینی او مطلع گردان. پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: برادرم جبرئیل! همانا خداوند – با این کار اصحاب  رضی الله عنهما  را دشمن علی گردانیده است. میترسم که آنان به من ضرر برسانند، پس از جانب من از پروردگارم معذرت خواهی کن. آنگاه جبرئیل نزد خداوند رفت و پاسخ پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  را به او عرض کرد. خداوند دوباره جبرئیل را فرو فرستاد و پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  همانند گفته‌ی اول را تکرار فرمود و مجدداً از خداوند معذرت خواهی کرد. سپس جبرئیل نزد خداوند رفت و پاسخ پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  را تکرار نمود. آنگاه خداوند بار دیگر جبرئیل را فرو فرستاد و با این آیه پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  را مورد سرزنش و عتاب قرار داد؛ آنجا که میفرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُ [المائدة: 67].

 «ای فرستاده (خدا، محمد مصطفی!) هر آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است (به تمام و کمال و بدون هیچ گونه خوف و هراسی، به مردم) برسان (و آنان را بدان دعوت کن)، و اگر چنین نکنی، رسالت خدا را (به مردم) نرسانده‌ای (و ایشان را بدان فرا نخوانده‌ای، چرا که تبلیغ جمیع اوامر و احکام بر عهده‌ی توست، و کتمان جزئی از جانب تو، کتمان کلّ به شمار است».

آنگاه پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  یارانش را جمع کرد و فرمود:‌ای مردم! همانا علی، امیر مؤمنان و جانشین من از طرف پروردگار جهانیان است. غیر از علی هیچ کس دیگری بعد از من خلیفه نیست. هر کس که من مولای او هستم پس علی هم مولای اوست. خداوندا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن بدار.

ای برادر مؤمن! نگاه کن به روایت این دروغگویان، روایتی که ضعف و سستی الفاظ و بطلان مقاصدش، بر ساختگی بودن آن دلالت میکند و غیر از عبارت «من کنت مولاه»[3] هیچ یک از الفاظ آن روایت از پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  صحت ندارد. و هر کس صحت این روایت را باور داشته باشد، قطعاً هلاک و بدبخت میگردد؛ چون به طور قطع در آن، پیامبر معصوم متهم شده به دلیل آنکه ابتدا از دستور پروردگارش اطاعت نکرده و این نسبت دادن نقص به پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  است و نسبت دادن نقص به پیامبران  علیه السلام  کفر است. همچنین بنا به این روایت، خداوند متعال کسانی را به عنوان اصحاب و یاران پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  برگزیده که با بهترین فرد از اهل بیت پیامبر دشمنی ورزیده‌اند، و در آن عیب گرفتن از پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  و مخالفت با آیاتی است که خداوند، پیامبر و یارانش را ستوده است؛ آنجا که میفرماید:

﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡ‍َٔهُۥ فَ‍َٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا٢٩ [الفتح: 29].

«محمد، فرستاده‌ی الله است؛ و آنان که با او هستند، در برابر کافران سرسختند و با یکدیگر مهربان. آنان را در حال رکوع و سجده می‌بینی؛ فضل و حشنودی الله را می‌جویند. نشانه‌(ی درست‌کاری) آنان از اثر سجده در چهره‌هایشان پیداست؛ این، وصف آنان در تورات است. و وصفشان در انجیل مانند زراعتی است که جوانه زده و تنومندش ساخته و ستبر و ضخیم شده و بر ساقه‌هایش ایستاده است و کشاورزان را شگفت‌زده می‌سازد تا به‌وسیله‌ی آنان کافران را به خشم آورد. الله به اینها که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، نوید آمرزش و پاداش بزرگی می‌دهد».

معلوم است که اعتقادی که مخالف قرآن و حدیث پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  باشد، کفر است.

همچنین بنا به روایت مذکور، پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  از ضرر رسانیدن مردم به وی، ترسیده در حالی که خداوند میفرماید:﴿وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِ [المائدة: 67]. «و خداوند تو را از (خطرات احتمالی کافران و اذیت و آزار) مردمان محفوظ میدارد». و همان طور که معلوم است اعتقاد به عدم توکل پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  به پروردگارش، نسبت دادن نقص به ایشان است و نسبت دادن نقص به او کفر است. همچنین در این روایت، بر خداوند دروغ بسته شده، و این ظلم بسیار بزرگی است؛ خداوند متعال میفرماید:﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ كَذَّبَ [الأنعام: 21]. «چه کسی ستمکارتر از کسی است که بر خدا دروغ میبندد»؟ و در این روایت، بر پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  دروغ بسته شده، و هر کس آن را جایز بداند، بی‌تردید کفر ورزیده و گمراه شده است.

در عبارت «من کنت مولاه» (که تنها این لفظ از پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  صحت دارد)، هیچ نصی برخلافت بلافصل علی  رضی الله عنه  وجود ندارد و اگر نصی در این زمینه میبود، قطعاً خود ایشان آن را ادعا میکرد؛ زیرا او در این مورد از همه عالم‌تر به منظور پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  بود. هر کس ادعا کند که علی ادعای خلافت کرده، ضرورتاً ادعایش باطل و پوچ است و ادعای اینکه علی علم داشته به اینکه در فرموده‌ی پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  نص بر خلافت وی هست، و ادعایش را به خاطر تقیه ترک نموده، ادعای بسیار باطلی است.

این شیعیان چه قوم بسیار بدی هستند که امامشان را به ترس و سستی و ضعف در دین نسبت میدهند در حالی که او از شجاع‌ترین و قوی‌ترین مردمان بود.



[1]- او ابوعبدالله محمدبن محمد بن نعمان مشهور به شیخ مفید است که حدود 200 کتاب در تأیید و تقویه‌ی بدعت‌ها و بدعت‌گرایان و تردید گستاخی سلف صالح تألیف نمود، مفید به سال413 هجری بمرد. خطیب بغدادی گفته: کتاب‌های زیادی در تأیید گمراهی‌های روافض و دفاع از عقاید باطل آنان نوشته، و بر صحابه‌ی کرام، تابعین و ائمه‌ی مجتهدین طعن فراوان وارد کرده، و با این کتابهایش عده‌ی زیادی را به وادی هلاکت کشاند تا اینکه خداوند متعال مردم را از شر او راحت ساخت. (لسان المیزان)

[2]- کتاب مذکور تألیف محمدبن قتال نیشابوری است، و شاید نسبت دادن کتاب به ابن معلم (مفید) اشتباه ناسخ باشد. به هر حال کتاب از روافض است چه آن را ابن قتال تألیف کرده باشد یا دیگری.

[3]- این اندازه از حدیث را ترمذی در سنن خود به شماره‌ی: 3722، و امام احمد در مسند، حدیث شماره: 22841، و نسائی در خصائص، صفحه‌ی: 99 آورده که از تعدادی از صحابه‌ی کرام از جمله: سعدبن ابی‌وقاص روایت نموده‌اند. و این جزء. حدیث صحیح است که شیخ آلبانی در صحیح الجامع، حدیث شماره: 6523 و شیخ وادعی در «الصحیح المسند مما لیس فی الصحیحین» جلد اول، صفحه‌ی 259 آن را صحیح گفته‌اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...