توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۱ فروردین ۸, دوشنبه

جمع میان زن و عمه‌ی زن در یک نکاح

 

جمع میان زن و عمه‌ی زن در یک نکاح

یکی دیگر از اعمال ناشایست رافضیان، جایز دانستن جمع میان زن و عمه و خاله‌اش در یک نکاح میباشد[1].

در حالی که از علی  رضی الله عنه  روایت است که گفت: رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «لا تنکح الـمرأة علی عمتها ولا العمة علی خالتها والخالة علی بنت أختها ولا تنکح الصغرى علی الکبری ولا الکبری علی الکبری»[2]. «نکاح با زن و عمه‌اش با هم جایز نیست. و نکاح با زن و برادرزاده‌اش با هم جایز نیست. همچنین ازدواج با زن و خاله‌اش با هم جایز نیست. و ازدواج با زن و خواهرزاده‌اش جایز نیست، و نه صغری (کوچک‌تر) بر کبری (بزرگ‌تر) و نه کبری بر کبری نکاح می‌شود». به روایت بزار[3].

همچنین از ابن عباس  رضی الله عنه  حدیثی همانند حدیث علی روایت شده که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «لا تنکح الـمرأة علی عمتها...» همانند حدیث علی، امام احمد و ابوداود و ترمذی و ابن حبان آن را روایت کرده‌اند، و در حدیث ابن عباس این عبارت افزوده شده: «إنکم إذا فعلتم قطعتم أرحامکم»[4]. «همانا اگر شما چنین کاری بکنید، رابطه‌ی خویشاوندی را قطع مینمائید». و ابن ماجه از ابوسعید خدری همانند آن را روایت کرده است[5].

 و ابن حبان از ابن عمر  رضی الله عنه  نیز همانند آن را روایت کرده است[6]. ابوداود و ترمذی و نسائی هم از ابوهریره مانند آن را روایت نموده‌اند[7]. و امام احمد و امام بخاری و ترمذی و نسائی نیز از جابر چنین حدیثی را روایت کرده‌اند[8]. و همه‌شان ‌مرفوع است.

 ابن عبدالبر اجماع را بر تحریم آن نقل کرده است[9]، بدین صورت معلوم میگردد که رافضیان از همه مردم بیشتر اوامر و دستورات خداوند را ترک نموده و نواهی او را انجام میدهند. و همانا بسیاری از آنان از نطفه‌ی ناپاکی که در رحم قرار داده شده، به وجود آمده‌اند؛ از این رو جز اعتقاد و عمل ناپاک چیزی از آنان دیده نمیشود. از قدیم گفته‌اند: هر چز به اصل خود میگردد.



[1]- الکافی، کلینی (5/ 425)، و الاستبصار، طوسی (3/ 250).

[2]- لفظ حدیث: «ولا الکبری علی الصغری» می‌باشد چنانچه در سنن ابوداود، حدیث شماره: 2065 آمده است.

[3]- حدیث علی  رضی الله عنه  را بزار در مسند خود، حدیث شماره: 888 و امام احمد در مسند، حدیث شماره: 577 و ابویعلی موصلی در مسند خود (ج1 ص360) تخریج نموده‌اند، و لفظ آن اینست که: «لا تنکح الـمرأة علی عمتها، ولا علی خالتها»، و در سند آن ابن لهیعه آمده که مختلط است، اما این حدیث از طرق دیگر صحیح می‌باشد.

[4]- این حدیث را امام احمد در مسند، حدیث شماره: 1878 و 3530، و ابوداود در سنن، حدیث شماره: 2067 روایت کرده‌اند، و در سند آن خصیف بن عبدالرحمن جزری آمده که صدوق و بد حافظه است و در آخر عمر حافظه‌اش به هم خورده چنانچه در تقریب التهذیب آمده، و ترمذی نیز آن را در سنن به شماره‌ی: 1127، و ابن حبان به شماره‌ی: 4116 با «الإحسان» آورده و در سند آن ابوحریز عبدالله بن حسین قاضی سجستان است که برخی از حافظان حدیث او را تضعیف کرده و برخی او را عادل دانسته‌اند. و این حدیث حسن است و قسمت اضافی آن را ابن حبان ضعیف گفته، والله أعلم.

[5]- ابن ماجه آن را در سنن، حدیث شماره: 1930، و امام احمد در مسند، حدیث شماره: 11580، و ابن ابی‌شیبه، به شماره‌ی: 16754 روایت کرده‌اند، و در این روایت عنعنه‌ی محمد بن اسحاق است که بوصیری در الزوائد (2/ 100) گفته: سند این حدیث ضعیف می‌باشد؛ به دلیل تدلیس ابن اسحاق که در این سند عنعنه (یعنی راوی اینطور گفته: فلان عن فلان عن فلان) کرده است. می‌گویم: تصریح به حدّثنا در روایت محمدبن نصر مروزی در کتاب السنة، حدیث شماره: 277 آمده، و طبرانی آن را در المعجم الأوسط، حدیث شماره: 4492 آورده، و در سند آن عطیه‌ی عوفی است که ضعیف می‌باشد.

[6]- ابن حبان این روایت را به شماره‌ی: 5996 با «الإحسان» در حدیث طویلی آورد، و در سند آن سنان بن حارث است که غیر از ابن حبان کسی او را توثیق نکرده چنانچه در الجرح والتعدیل آمده، و ابن ابی‌شیبه آن را به شماره‌ی: (16764) روایت کرده و در آن جعفر بن بُرقان آمده که از زهری روایت می‌کند، و در روایت جعفر از زهری اضطراب می‌باشد چنانچه در تهذیب التهذیب وارد شده. و طبرانی آن را در المعجم الأوسط به سند حسن، حدیث شماره: 982 روایت کرده و علامه آلبانی نیز آن را در إرواء الغلیل (6/ 291) حسن دانسته، پس حدیث صحیح است.

[7]- سنن ابوداود، حدیث شماره: 2065 و سنن ترمذی، حدیث شماره: 1128، و سنن نسائی، حدیث شماره: 3296، و اصل این حدیث در صحیح بخاری، حدیث شماره: 5109 و صحیح مسلم، حدیث شماره: 1408 به همین معنی آمده است.

[8]- صحیح بخاری، حدیث شماره: 5108 و مسند امام احمد، حدیث شماره: 14687، و سنن ترمذی، حدیث شماره: 1127 از ابن عباس، و سنن نسائی، حدیث شماره: 3297.

[9]- التمهید (11/ 77) طبع الفاروق. و الاستذکار (5/ 451) طبع دار الکتب العلمیة.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...