توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۱ فروردین ۸, دوشنبه

چه کسانی سرزمین‌ها را گشودند و مردم را از بردگی رها کردند؟

 

چه کسانی سرزمین‌ها را گشودند
و مردم را از بردگی رها کردند؟

سؤال سوّم متوجه آن برادر شیعه نمودم و گفتم: برادر گرامی آن‌هایی که در سرزمین‏های فارس، شام، مصر، مغرب، آذربایجان، ارمنستان وغیره..کشورگشایی کردند و بردگان را آزاد می‏کردند چه کسانی بودند؟ مگر آنان که اقدام به این فتوحات کردند و سرزمین‌ها را آزاد کردند اصحاب پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  نبودند؟

مگر آن‌ها نبودند که کاخ‌های کسری و قیصر را به لرزه انداختند و آن‌ها را ویران کردند، و ملت‌ها و قبایل را به دین اسلام مشرّف کردند؟

 یا اینکه کسانی که این فتوحات بزرگ را به نتیجه رساندند اصحاب بزرگوار نبودند، بلکه ملت‌های ناشناخته دیگری بوده‏اند که در مورد آن‌ها اطلاعی نداریم.

مگر ابوبکر صدیق رضی الله عنه  خالد بن ولید را به عنوان فرمانده جنگ برای مبارزه با مرتدین در جزیره عرب منصوب نکرد و سپس او را به جنگ فارس و روم اعزام داشت، و بعد از او عمر فاروق رضی الله عنه  نبود که سرزمین‌های فارس کاملاً فتح کرد، و مسلمین در زمان او وارد طاق کسری شدند، و بعد از آن همه سرزمین‌های شام، مصر، و لیبی فتح شدند و حضرت عمر رضی الله عنه  وارد بیت المقدس شد و کلیدهای آن را از یکی از بزرگان نصاری تحویل گرفت؟ و آیا او نبود که پیمان‏نامه‏ی معروف به پیمان‏نامه‏ی عمری نوشت، که تا امروز هم ماندگار است؟

سپس عثمان بن عفان رضی الله عنه  آمد تا فتحات عمر بن خطاب رضی الله عنه  را تکمیل نماید، خصوصاً سرزمین‌هایی که حضرت عمر رضی الله عنه  فتح آن‌ها را نیمه‏ تمام جا گذاشته بود؛ از جمله سرزمین ماوراءالنهر و مناطق خاص دیگری که فتح شدند، که اگر آن فتنه و آشوب زمان حضرت علی رضی الله عنه  بین مسلمین بوقوع نمی‏پیوست؛ سایر سرزمین‌های فتح می‏شدند، و افراد بیشتری از زیر یوغ بردگی آزاد می‏شدند. شیعه‏ی امامیه خودشان اعتراف می‏کنند که اصحاب بزرگوار رضی الله عنهم  آن فتوحات را در تاریخ ثبت نمودند، امّا می‏گویند: این فتوحات به راهنمائی و دستور حضرت علی رضی الله عنه  صورت گرفته است، ما (اهل سنّت) می‏گوئیم: اگر با دستور و رهنمون او هم باشد هیچ اشکالی ندارد و مورد قبول ما است، چون امام علی رضی الله عنه  به خلفای قبل ازخود (ابوبکر، عمر و عثمان) پیشنهاد می‏کرد، و آن‌ها هم با او مشاوره کرده و از او درخواست اظهار نظر می‏نمودند، و نظر او را مورد تأیید قرار می‏دادند.

اکنون باید این سؤال مهم مطرح شود که آیا اگر اصحاب رضی الله عنهم  بعد از وفات پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  کافر و مرتد گشته‏اند؛ امام علی رضی الله عنه  چگونه راضی شده است که وزیر و مشاور ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنهم  باشد، حال آنکه (به ادعای شما) می‏دانسته آن‌ها کافر و مرتد و خارج از دین اسلام هستند؟

شاید گفته شود: چه اشکالی دارد، حضرت یوسف علیه السلام  هم وزیر پادشاه مصر بود، او مسلمان و یکتاپرست و حاکم مصر کافر و بت‏پرست بود، با این حال راضی بود که وزیر آن کافر باشد!.

 امّا قرآن سبب و علّتی را یاد آوری کرده که یوسف به خاطر آن سمت وزارت را قبول کرد، آنجا که می‏فرماید:

﴿وَقَالَ ٱلۡمَلِكُ ٱئۡتُونِي بِهِۦٓ أَسۡتَخۡلِصۡهُ لِنَفۡسِيۖ فَلَمَّا كَلَّمَهُۥ قَالَ إِنَّكَ ٱلۡيَوۡمَ لَدَيۡنَا مَكِينٌ أَمِينٞ٥٤ [یوسف: 54]

پادشاه مصر بعد از اینکه از صداقت، امانت، پاکی و پاکدامنی یوسف باخبر شد، او را برگزید و آن انتخاب موفق سبب شد مصر از گرسنگی وخشک‌سالی نجات یابد، اما در خصوص امام علی رضی الله عنه  مطابق آراء و روایات شیعه‏ی امامیه، او با نص صریح از طرف خدا و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  به امام و خلیفه‏ی منصوب گردیده، با این حال خلافت از او غصب گردید و ابتدا به ابوبکر رضی الله عنه ؛ سپس بعد از او به عمر رضی الله عنه ، و بعد به عثمان رضی الله عنه  رسید. امام علی رضی الله عنه  چگونه به خود اجازه داد که مشاور و دلسوز و امین سه خلیفه‏ی مرتد و کافر و نافرمان از امر و فرمان خدا گردد؟ مگر این ادعا یاوه‏سرایی و تناقض‏گویی نیست؟ صرف نظر از این‏که قیاس کردن امام علی رضی الله عنه  بر یوسف علیه السلام  باطل است، زیرا یوسف بعنوان مشاور دلسوز انتخاب شده بود و کارش را به خاطر این نکته دوست داشت که از این طریق دعوت توحیدی و رسالت الهی خود را به عنوان پیامبر خدا ابلاغ کند و موفق هم عمل کرد، اما علی رضی الله عنه  می‏دانست - به قول شیعه- نه حسن نیت دارند، و نه اهل سازش هستند و از دشمنی دست برمی‏دارند، لذا آنجا یک حکم شرعی وجود دارد که بایستی یا آن را اجرا می‏کرد، یا کناره گیری می‏کرد.

این از یک جهت، و از جهت دیگر؛ آن اصحاب رضی الله عنهم  که کافر شدند و از اسلام روی برتافتند، با همین وضع کفر و بی‏دینی وعقب‏گرایی که(به ادعای شما) داشتند، چرا و چگونه حامل پیام اسلام بودند، و آن را به دیگر ملت‌ها و قبایل رساندند، بر اساس منطق درست : «کسی که چیزی را نداشته باشد نمی تواند آن را ببخشد» وضع وحال آن‌ها هم چنین اقتضاء می‏کرد که این ملت‌ها و قبایل را به سوی جاهلیت پست دعوت کنند؛ نه به سوی اسلام عظیم.

نه هرگز، ای برادر شیعی؛ ما چنین منطقی نداریم و اینگونه هم فکر نمی‏کنیم، ما می‏گوییم: علی مشاور، وفادار، امین و منتخب سه خلیفه‏ی قبل از خود و تمام اصحاب بزرگوار بوده است، و آن اصحاب گرامی همان بزرگواران بودند که سرزمین‌ها را گشودند، و انسان‌ها را از بردگی بندگان به سوی بندگی پروردگار همه بندگان رهانیدند، و این دین بردوش آن‌ها پا گرفت، و بعد از لطف خداوند متعال با مجاهدت‏های آنان اسلام در تمام جهان منتشر شد.

قبرها‏ی متعدد آن بزرگواران که در سرزمین‌های دور از جزیره عرب یافت می‏شود دلیل این مدعاست؛ چون در مسیر دعوت و نشر اسلام شهید شده‏اند، و شاهد و گواه صداقت و اخلاص و فداکاری آن‌ها در حمل این دین اسلام بسوی جهانیان است.

 آیا شیعه‏ی امامیه سرزمین‌های فارس، روم، شام، مصر و سرزمین‌های ماوراءالنهر را فتح کردند، یا اصحاب پیامبر صل الله علیه و آله و سلم ؟ من این سؤال را از هر شیعه‏ی عاقل و منصف و حقیقت‏جو می‏پرسم.

یکی از بلاها این است که عاقل ساکت بنشیند و جاهل سخن بگوید، (گنبد کر و ناشنوا جز تکرار و انعکاس صدا چیزی را بر نمی‏گرداند).

***


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...