توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۱ فروردین ۸, دوشنبه

مخالفت آنان با اهل سنت

 

مخالفت آنان با اهل سنت

یکی دیگر از عقاید رافضیان این است که آنان مخالفت با اهل سنت و جماعت (کسانی که از روش و سنت پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  و اصحابش پیروی میکنند) را مایه‌ی نجات و رستگاری قلمداد میکنند در نتیجه هر کاری که اهل سنت انجام بدهند، ترک میکنند و هر کاری که اهل سنت ترک بکنند، انجام میدهند. بنابراین با این کارشان از دایره‌ی دین اسلام از همان اول خارج شده‌اند؛ زیرا شیطان چنین کاری را برای آنان آراسته و به آنان مهلت داده است. و ادعا میکنند که مخالفت با اهل سنت، نشانه‌ی آن است که ایشان فرقه ناجیه هستند[1].

در حالی که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرموده‌اند: «الفرقة الناجية هي السواد الأعظم وما أنا عليه وأصحابي»[2]. «فرقه‌ی ناجیه همانا اکثریت است و کسانی که دنباله رو چیزی هستند که من و اصحابم بر آن هستیم». بنابراین برای اینکه بدانی فرقه‌ی ناجیه کدامین فرقه است به فِرق اسلامی و اعتقادات و کردارشان نگاه کن، هر فرقه‌ای که اعتقادات و کردارشان با راه و روش پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  و اصحابش موافقت داشته باشد، بدان که آن فرقه‌ی ناجیه است. و تنها اهل سنت هستند که از راه و روش رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  و راه و روش اصحابش پیروی میکنند آن طور که بر هیچ منصفی که به خود حق مینگرد، پوشیده نیست. پس تنها اهل سنت مستحق آن هستند که فرقه‌ی ناجیه باشند. دلیل ظاهری نجات و رستگاری اهل سنت به خاطر استقامت و پایداری‌شان ‌بر دین بدون آنکه آن را تحریف بکنند، و گسترش مذهب و اقتدارشان در اغلب مناطق، وجود دانشمندان محقق و محدثین و اولیا و صالحان در میانشان، میباشد. ولی ولایت از رافضی‌ها گرفته شده به گونه‌ای که هیچ گاه شنیده نشده که آنان ولی‌ای داشته باشند.




[1]- رمضات الجنات: 6/ 306.

[2]- شیخ  رحمه الله  حدیث را به معنی روایت کرده و لفظ آن این است: «افترقت بنوإسرائیل علی إحدی وسبعین فرقة، أو قال اثنتین وسبعین فرقة، وتزید هذه الأمة فرقة واحدة، کلها فی النار إلا السواد الأعظم: بنو اسرائیل به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند، و یا فرمود: به هفتاد و دو فرقه، و این امت یک فرقه زیاد می‌شود (به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد)، همه در آتش‌اند مگر سواد اعظم (اکثریت مطلق که همان اهل‌سنت‌اند»، طبرانی آن را در المعجم الکبیر (8/ 74) و در المعجم الأوسط، حدیث شماره: 5302، و ابن ابی‌عاصم در السنة، حدیث شماره: 68 از ابو امامه  رضی الله عنه  روایت کرده‌اند، و آن حدیثی حسن است.

احادیث دیگری نیز در این باب وجود دارند، مانند حدیث امیر معاویه  رضی الله عنه  که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «آگاه باشید اهل کتاب که قبل از شما بودند به هفتاد و دو گروه تقسیم شدند، و این امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد، هفتاد و دوتای آن در آتش جهنم، و یکی در بهشت؛ همه در دوزخ به جز یکی و آن جماعت است»، سنن ابوداود، حدیث شماره: (4597) و آن حدیثی است صحیح.

و ابن ماجه آن را در سنن خود، حدیث شماره: (2/ 1322) از انس  رضی الله عنه  به این لفظ آورده: «بنواسرائیل به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند، و این امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد که همه در دوزخ‌اند به جز یک گروه؛ و آنان پیروان جماعت‌اند» روایتی صحیح. و اما لفظی را که مصنف  رحمه الله  ذکر کرده و آن اینکه: «(صرف یک گروه نجات می‌یابد) و آنان کسانی‌اند که بر مثل آنچه که من و اصحابم بر آن هستیم باشند» را ترمذی در سنن، حدیث شماره: 2646 آورده و در سند آن عبدالرحمن بن زیاد بن انعم افریقی است که ضعیف می‌‌باشد، چنانکه در تقریب التهذیب آمده.

و شاهد از روایاتی که گذشت این است که اهل سنت همان فرقه‌ی نجات‌یافته‌اند، و آنان سواد اعظم و اکثریت قریب به اتفاق امت اسلامی را تشکیل می‌دهند، پس برای مسلمان شایسته است بیزاری خویش را از تمام گروه‌های گمراه و فرقه‌های منحرف که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  از آنان برحذرمان داشته اعلام نموده و به کاروان اهل حدیث که همان اهل سنت‌اند بپیوندد، و چه زیبا است روایتی که امام احمد  رحمه الله  در مسند، ج4 ص383 از سعیدبن جمهان آورده که گفت: نزد عبدالله بن ابی‌اوفی در حالی که کور شده بود- آمده و سلام کردم، او گفت: تو کی هستی؟ گفتم: سعیدبن جمهان هستم. گفت: پدرت چکار می‌کند؟

گفتم: پدرم به دست ازارقه (بخشی از خوارج) به قتل رسید. گفت: خداوند ازارقه را لعنت کند، خداوند ازارقه را لعنت کند، پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  به ما گفتند که خوارج سگ‌های آتش‌اند، گفتم: تنها ازارقه یا همه‌ی خوارج؟. گفت: بلکه تمام خوارج. گفت: گفتم: پادشاه بر مردم ظلم کرده و کارهای زشتی در برابر آنان انجام می‌دهد. گفت: وای بر تو‌ای ابن جمهان! با جماعت بیشتر همراه باش، با جماعت بیشتر همراه باش، اگر پادشاه از تو می‌شنود در خانه‌اش برو و آنچه می‌دانی به او خبر ده، اگر از تو پذیرفت (که خوب است) و الا رهایش کن، که تو از او داناتر نیستی.

این حدیث را شیخ وادعی  رحمه الله  در کتاب ارزشمند خود «الجامع الصحیح مما لیس في الصحیحین» (ج5 ص113) باب فتنة الخوارج روایت نموده. والله المستعان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...