توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۱ فروردین ۸, دوشنبه

ناسزاگویی آنان به عایشه‌ی پاکدامن

 

ناسزاگویی آنان به عایشه‌ی پاکدامن

یکی دیگر از عقاید باطل و مزخرف رافضیان، نسبت دادن فاحشه[1] و تهمت زنا به عایشه‌ی پاکدامن است. بر اساس آنچه که از آنان نقل شده، امروزه چنین باوری در میانشان وجود دارد.

خداوند متعال در پاکدامنی ام‌المؤمنین عایشه‌ی صدیقه و مبرا بودن وی از آن تهمت ناروا میفرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ جَآءُو بِٱلۡإِفۡكِ عُصۡبَةٞ مِّنكُمۡۚ لَا تَحۡسَبُوهُ شَرّٗا لَّكُمۖ بَلۡ هُوَ خَيۡرٞ لَّكُمۡۚ لِكُلِّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُم مَّا ٱكۡتَسَبَ مِنَ ٱلۡإِثۡمِۚ وَٱلَّذِي تَوَلَّىٰ كِبۡرَهُۥ مِنۡهُمۡ لَهُۥ عَذَابٌ عَظِيمٞ١١ لَّوۡلَ إِذۡ سَمِعۡتُمُوه ظَنَّ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بِأَنفُسِهِمۡ خَيۡرٗا وَقَالُواْ هَٰذَآ إِفۡكٞ مُّبِينٞ١٢ لَّوۡلَا جَآءُو عَلَيۡهِ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَۚ فَإِذۡ لَمۡ يَأۡتُواْ بِٱلشُّهَدَآءِ فَأُوْلَٰٓئِكَ عِندَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡكَٰذِبُونَ١٣ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ لَمَسَّكُمۡ فِي مَآ أَفَضۡتُمۡ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ١٤ إِذۡ تَلَقَّوۡنَهُۥ بِأَلۡسِنَتِكُمۡ وَتَقُولُونَ بِأَفۡوَاهِكُم مَّا لَيۡسَ لَكُم بِهِۦ عِلۡمٞ وَتَحۡسَبُونَهُۥ هَيِّنٗا وَهُوَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِيمٞ١٥ وَلَوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ قُلۡتُم مَّا يَكُونُ لَنَآ أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَٰذَا سُبۡحَٰنَكَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِيمٞ١٦ يَعِظُكُمُ ٱللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثۡلِهِۦٓ أَبَدًا إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ١٧ وَيُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِۚ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ١٨ إِنَّ ٱلَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِي ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ١٩ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ٢٠ ۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيۡطَٰنِۚ وَمَن يَتَّبِعۡ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَإِنَّهُۥ يَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۚ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ مَا زَكَىٰ مِنكُم مِّنۡ أَحَدٍ أَبَدٗا وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَآءُۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٞ٢١ [النور: 11-21].

«به‌راستی کسانی که آن تهمت بزرگ را (درباره‌ی ام‌المؤمنین عایشه) به میان آوردند، گروهی از شما بودند. این تهمت را شر و زیانی برای خود مپندارید؛ بلکه این تهمت، برای شما سراسر خیر و نیکی است. برای هر یک از آنان سهمی از گناهی که مرتکب شده‌اند، (محفوظ) است. و شخصی که بیشترین سهم را در این تهمت داشت، مجازات بزرگی (در پیش) دارد. چرا هنگامی که این تهمت را شنیدید، مردان و زنان مؤمن به خودشان گمان نیک نبردند و نگفتند: «این دروغ بزرگ و آشکاری است»؟ چرا چهار گواه بر ادعایشان نیاوردند؟ و چون گواهانی نیاوردند، به ‌راستی که آنان نزد الله دروغگو هستند. و اگر فضل و رحمت الله در دنیا و آخرت بر شما نبود، به‌طور قطع در جریان تهمتی که میان شما رد و بدل شد، عذاب بزرگی به شما می‌رسید. آن‌گاه که آن را به زبان می‌گرفتید و دهان‌هایتان به سخنانی گشوده می‌شد که به آن علم و دانشی نداشتید و آن را سخن معمولی و آسانی می‌پنداشتید و حال آنکه این بهتان نزد الله بس بزرگ بود. و چرا هنگامی که این تهمت بزرگ را شنیدید، نگفتید: سزاوارمان نیست که در این‌باره سخن بگوییم؛ (پروردگارا!) تو پاک و منزهی و این، تهمت بزرگی است؟. الله، پندتان می‌دهد که اگر مؤمن هستید، هرگز چنین عملی را تکرار نکنید. و الله، آیه‌های (خویش) را برایتان بیان می‌کند. و الله، دانای حکیم است. به‌راستی آنان که دوست دارند کارهای خیلی زشت در میان مؤمنان شایع شود، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت خواهند داشت. و الله می‌داند و شما نمی‌دانید. و اگر فضل و رحمت الله بر شما نبود و اینکه الله، بخشاینده‌ی مهرورز است، (مجازات سختی می‌شدید).‌ای مؤمنان! از گام‌های شیطان پیروی نکنید. و هر کس از گام‌های شیطان پیروی ‌کند، بداند که شیطان به کارهای بسیار زشت و ناپسند فرمان می‌دهد. و اگر فضل و رحمت الله بر شما نبود، هرگز هیچیک از شما پاک نمی‌شد؛ ولی الله هر که را بخواهد، پاک می‌گرداند. و الله، شنوای داناست».

و در دنباله میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡغَٰفِلَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ لُعِنُواْ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ٢٣ يَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَيۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ وَأَيۡدِيهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٢٤ يَوۡمَئِذٖ يُوَفِّيهِمُ ٱللَّهُ دِينَهُمُ ٱلۡحَقَّ وَيَعۡلَمُونَ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ ٱلۡمُبِينُ٢٥ ٱلۡخَبِيثَٰتُ لِلۡخَبِيثِينَ وَٱلۡخَبِيثُونَ لِلۡخَبِيثَٰتِۖ وَٱلطَّيِّبَٰتُ لِلطَّيِّبِينَ وَٱلطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَۖ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ٢٦ [النور: 23-26]. «بی‌گمان کسانی که به زنان پاک‌دامن، مومن و بی‌خبر از بدکاری، تهمت می‌زنند، در دنیا و آخرت نفرین شدند و عذاب بزرگی (در پیش) دارند. روزی که زبان‌ها و دستان و پاهایشان بر ضد آنان به اعمالی که مرتکب می‌شدند، گواهی می‌دهند. در آن روز الله، سزای قطعی و ثابتشان را به آنها می‌دهد و خواهند دانست که الله، همان پروردگار راستین و ظاهر است. زنان ناپاک، سزاوار مردان ناپاک و مردان ناپاک، سزاوار زنان ناپاکند. و زنان پاک، سزاوار مردان پاکند و مردان پاک، سزاوار زنان پاک. ایشان از آنچه (مردم) می‌گویند، مبرّا و به دور هستند و آمرزش و روزی نیکی دارند».

عبدالرزاق، امام احمد، عبد بن حمید، امام بخاری، ابن جریر، ابن منذر، ابن ابی حاتم، ابن مردویه و بیهقی در «شعب الإیمـان» از ام‌المؤمنین عائشه‌ی صدیقه  رضی الله عنها  روایت کرده‌اند که او به وسیله‌ی این آیات از آن تهمت ناروا تبرئه شده است[2].

سعید بن منصور، امام احمد، امام بخاری، ابن منذر و ابن مردویه از‌ام رومان  رضی الله عنها  حدیثی را روایت کرده‌اند که دلالت میکند بر اینکه عائشه  رضی الله عنها  همان فرده‌ی مورد نظری است که به وسیله‌ی آیات فوق الذکر تبرئه شد[3].

بزار و ابن مردویه با سند حسن از ابوهریره چیزی همانند گفته‌ی قبل را روایت نموده‌اند[4].

ابن مردویه و طبرانی هم از ابن عباس  رضی الله عنه  همانند گفته‌ی قبل را روایت کرده‌اند[5].

طبرانی و ابن مردویه هم از ابن عمر  رضی الله عنهما  همانند گفته‌ی قبلی را روایت کرده‌اند[6].

ابن مردویه و طبرانی از ابو إیاس[7] انصاری حدیثی را مانند مضمون حدیث قبل روایت نموده‌اند[8].

ابو حاتم و طبرانی نیز از سعید بن جبیر حدیثی را همانند مضمون حدیث قبل روایت کرده‌اند[9].

طبرانی از حکم بن عتیبه هم، همانند حدیث قبل را روایت کرده است[10].

 و از عبدالله بن زبیر مانند آن روایت شده[11]، همچنین از عروه بن زبیر و سعید بن مسیب و علقمه بن وقاص و عبیدالله بن عبدالله بن عتبه بن مسعود، و عمره بنت عبدالرحمن، و عبدالله بن ابوبکر بن حزم، و ابوسلمه بن عبدالرحمن بن عوف، و قاسم بن محمد بن ابوبکر، و اسود بن یزید، و عباد بن عبدالله بن زبیر و مِقسم برده‌ی‌ ابن عباس و دیگران از ام‌المؤمنین عایشه  رضی الله عنها  مانند آن را روایت کرده‌اند[12].

اینکه حضرت عایشه همان زن تبرئه شده مورد نظر قرآن به وسیله‌ی آیات سوره‌ی نور است، مشهور و بلکه متواتر می‌باشد.

هرگاه این را دانستی، پس بدان هر کس تهمت زنا به وی بزند در حالی که معتقد باشد که او همسر رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  بوده و اینکه او بعد از این عمل ناروا همچنان زن پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  بوده است، همانا او دروغ آشکاری سرِ هم کرده و مرتکب گناه شده و مستحق عذاب الهی است و نسبت به مؤمنان گمان بدی داشته و دروغگوست و کاری کرده که به گمان خود، چیزی نیست در حالی که از نظر خداوند کار بس بزرگی است. و تهمت گناه و بدی به خانواده‌ی پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  زده است. چنین تهمتی مستلزم نسبت دادن نقص به پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  است و هر کس نسبت نقص به پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  بدهد همانند آن است که به خداوند نسبت نقص داده باشد و هر کس نقص را به خداوند و پیامبرش نسبت دهد، کفر ورزیده و با این کارش از دایره‌ی ایمان خارج شده و جزو مؤمنان نیست و از گامها و وسوسه‌های شیطان پیروی نموده و در دنیا و آخرت ملعون است و خداوند را در این فرموده:﴿وَٱلطَّيِّبَٰتُ لِلطَّيِّبِينَ [النور: 26]. «و زنان پاک، سزاوار مردان پاکند». تکذیب نموده، و هر کس خدا را تکذیب نماید، همانا کفر ورزیده است.

اما اگر کسی تهمت زنا را به عایشه  رضی الله عنها  زند و به گمان او، ایشان همسر پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  نبوده، و یا بعد از این عمل ناروا دیگر همسر رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  نبود، در این صورت اگر قائل به این باشیم که به طور قطع و یقین ثابت شده که حضرت عائشه همان زن مورد نظر این آیات بوده و ظاهر همین است متهم کردن او به زنا مستلزم همان اعمال ناشایست و زشتِ مذکور است.

 و به طور خلاصه میتوان گفت تهمت زنا به عایشه  رضی الله عنها  به هر صورتی که باشد، موجب تکذیب خداوند متعال در آیاتی است که از مبرّا بودن عایشه از آن تهمت ناروا خبر داده است. بعضی از محققین بزرگوار گفته‌اند: اما اکنون تهمت زنا به حضرت عایشه  رضی الله عنها ، کفر و ارتداد محسوب میشود و اجرای حد تهمت (هشتاد ضربه شلاق) بر او کافی نیست؛ زیرا چنین کاری تکذیب هفده آیه از قرآن است، پس باید به جرم ارتداد کشته شود و اینکه پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  در حیات خود یک بار یا دو بار به شلاق زدن تهمت زنندگان اکتفا کرده، تنها بدین خاطر بود که آیات قرآن درباره‌ی عایشه نازل نشده بود و آنان آیات قرآن را تکذیب ننمودند؛ اما اکنون چنین تهمتی، تکذیب قرآن است. در این آیه تأمل کنیم که خداوند متعال میفرماید:﴿يَعِظُكُمُ ٱللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثۡلِهِۦٓ أَبَدًا [النور: 17]. «الله، پندتان می‌دهد که هرگز چنین عملی را تکرار نکنید». و تکذیب کننده‌ی قرآن کافر است و باید با شمشیر گردنش زده شود[13].

این امر مخالف این آیه نیست که میفرماید: ﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱمۡرَأَتَ نُوحٖ وَٱمۡرَأَتَ لُوطٖۖ كَانَتَا تَحۡتَ عَبۡدَيۡنِ مِنۡ عِبَادِنَا صَٰلِحَيۡنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمۡ يُغۡنِيَا عَنۡهُمَا مِنَ ٱللَّهِ شَيۡ‍ٔٗا [التحریم: 10]. «خداوند از میان کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده است. آنان در حباله‌ی دو تن از بندگان خوب ما بودند و (با ساخت و پاخت با قوم خود، و گزارش اسرار و اخبار بدیشان) به آن دو خیانت کردند و آن دو نتوانستند در پیشگاه الهی کم‌ترین کاری برای ایشان بکنند و (آنان را از عذاب خانمان سوز دنیوی، و سخت کمرشکن اخروی نجات دهند)». زیرا عبدالرزاق و فریابی و سعید بن منصور و عبد بن حمید و ابن ابی دنیا و ابن جریر و ابن منذر و ابن ابی حاتم و حاکم (که حاکم آن را صحیح دانسته) از طریق ابن عباس  رضی الله عنهما  دربارۀ‌ فرموده‌ی خداوند متعال‌: ﴿َفَخَانَتَاهُمَا روایت کرده‌اند که: خیانت زن نوح این بود که به مردم میگفت: نوح دیوانه است. و خیانت زن لوط این بود که به مهمان گستاخی مینمود، خیانت این دو زن تنها این بود[14]. ابن عساکر از اشرس که آن را به پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  اسناد داده، روایت کرده که آن حضرت فرمودند: «مَا بَغَت امرَأةُ نَبِیًّ قَطّ»[15] «زن هیچ پیامبری هیچ گاه مرتکب عمل فاحشه نشده است». و ابن جریر از مجاهد روایت کرده که: «برای زن هیچ پیامبری سزاوار نیست که مرتکب عمل فاحشه شود»[16].

هر کس به عایشه‌ی طاهره؛ همسر رسول الله در دنیا و آخرت همان گونه که از پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  به ثبوت رسیده[17] تهمت زنا بزند، وی از امثال عبدالله بن اُبی بن سلول، سردسته‌ی‌ منافقان است. و در حالی‌که رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  با زبان حال میگوید: «ای جماعت مسلمانان! چه کسی مرا معذور میدارد از کسانی که مرا راجع به خانواده‌ام اذیت میکنند[18]؟» ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمۡ عَذَابٗا مُّهِينٗا٥٧ وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا [الأحزاب: 57-58]. «کسانی که خدا و پیغمبرش را (با کفر و الحاد و سخنان ناروا) آزار میرسانند، خداوند آنان را در دنیا و آخرت نفرین میکند (و از رحمت خود بی‌نصیب میگرداند) و عذاب خوار کننده‌ای برای ایشان تهیه میبیند. کسانی که مردان و زنان مؤمن را بدون اینکه کاری کرده باشند و گناهی داشته باشند – آزار میرسانند، مرتکب دروغ زشت و گناه آشکاری شده‌اند».

پس کجایند یاریگران دین خدا تا بگویند ما تو را معذور میداریم‌ای رسول خدا، پس با شمشیرهایشان به سوی این بدبختانی که خدا و رسول خدا را تکذیب میکنند و خدا و پیامبر و دیگر مؤمنان را اذیت میکنند، حمله کنند و آنان را بکشند و بدین وسیله به رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  نزدیک شوند و شفاعت او را شامل خودشان گردانند. خدایا! ما از گفته‌ی این منحرفان و گمراهان برائت و بیزاری میجوییم.



[1]- به طور نمونه به کتاب‌های: رجال الکشی ص (55 و 56 و 57)، الاحتجاج طبرسی، ص82 طبع ایران (1302) به نقل از کتاب السنة والشیعة ص41، و کتاب حق الیقین تألیف ملا باقر مجلسی به نقل از بطلان عقائد الشیعة اثر علامه تونسوی، ص54.

[2]- امام بخاری آن را در صحیحش، به شماره‌ی: (2661) روایت نموده، و در چند جای دیگر آن را تکرار کرده، از جمله: حدیث شماره: (2879) به اختصار، و به شماره‌ی: (4025) به اختصار، و به شماره‌ی: (4141) و شماره‌ی: (4690)، و شماره‌ی: (4750)، و شماره‌ی: (6662) به اختصار، و شماره‌ی: (6679)، و شماره‌ی: (7369). و امام مسلم نیز آن را در صحیح مسلم، کتاب التوبه، حدیث شماره: (2770)، و ترمذی در سنن، کتاب التفسیر، حدیث شماره: (3193)، و نسائی در سنن کبری، حدیث شماره: (45)، و امام احمد در مسند، حدیث شماره: 24198، و عبدالرزاق در مصنف، حدیث شماره: 9748، و ابن جریر طبری در تفسیرش در ذیل آیه‌ی افک، حدیث شماره: 25854، و ابن ابی‌حاتم در تفسیرش ذیل آیه‌ی افک، حدیث شماره: 14206، و بیهقی در شعب الإیمان، شماره: 7028 روایت کرده‌اند.

[3]- امام بخاری آن را در صحیح خود، حدیث شماره: (3388) روایت نموده، و در چند جا از جمله: حدیث شماره: (4143)، و حدیث شماره: (4691)، و حدیث شماره: (4751)، و امام احمد در مسند، حدیث شماره: 26949 روایت کرده‌اند.

[4]- بزار آن را به شماره‌ی: (2663) روایت نموده چنانکه در کشف الأستار آمده، و طبرانی آن را به شماره‌ی: 165 در معجم الکبیر آورده. هیثمی در مجمع الزوائد (ج9 ص230) گفته: و در سند آن محمدبن عمرو آمده که حسن الحدیث است، و رجال دیگر آن ثقه‌اند. می‌گویم: حدیث صحیح است.

[5]- طبرانی آن را به شماره‌ی: 162 در معجم الکبیر آورده. هیثمی در مجمع الزوائد (ج9 ص237) گفته: و در سند این حدیث اسماعیل بن یحیی بن سلمه بن کهیل آمده که متروک است.

[6]- طبرانی آن را به شماره‌ی: 164 در معجم الکبیر آورده. هیثمی در مجمع الزوائد (ج9 ص240) گفته: طبرانی آن را روایت کرده و در سند این حدیث اسماعیل بن یحیی بن عبیدالله تیمی آمده که کذاب است.

[7]- در اصل چنین آمده، و درست آن: ابوالیسر است، و اسم او کعب بن عمروبن عباد سلمی انصاری ابوالیَسَر، صحابی جلیل القدر و بدری، به سال: 55 هجری در مدینه وفات یافت که عمرش از صد گذشته بود، امام بخاری و امام مسلم احادیث او را روایت کرده‌اند، چنانکه در التقریب آمده است.

[8]- طبرانی آن را به شماره‌ی: 163 در معجم الکبیر آورده. ابن مردویه چنانکه در «الفتح» آمده آن را در شرح حدیث افک به شماره‌ی: (4750) آورده است. هیثمی در مجمع الزوائد (ج9 ص279، 280) گفته: طبرانی آن را روایت کرده و در سند این حدیث اسماعیل بن یحیی بن عبیدالله تیمی آمده که کذاب است.

[9]- ابن ابی‌حاتم آن را در تفسیرش ذیل آیه‌ی افک، حدیث شماره: (14207) آورده و آن را در چند قسمت ذکر کرده، و طبرانی نیز آن را معجم الکبیر، حدیث شماره: (184) آورده و در چند جا تکرار کرده است. هیثمی در مجمع الزوائد (ج7 ص77) گفته: در سند این حدیث ابن لهیعه آمده که در او ضعف بوده و گاهی حدیثش حسن است، و رجال دیگر آن رجال صحیح‌اند.

[10]- طبرانی آن را به شماره‌ی: 251 در معجم الکبیر به طور مرسل آورده. هیثمی در مجمع الزوائد (ج7 ص82) گفته: طبرانی آن را مرسل روایت کرده و راویان آن صحیح‌اند.

[11]- امام بخاری آن را بعد از حدیث طویل افک، به شماره‌ی: (2661) مرفوعا از روایت فُلَیح از هشام بن عروه از عروه از ام‌المؤمنین عائشه‌ی صدیقه و عبدالله بن زبیر همانند آن را آورده است.

[12]- شیخ  رحمه الله  به حدیث طویل افک و به رواتی که آن را از ام‌المؤمنین صدیقه‌ی کبری روایت نموده‌اند اشاره می‌کند.

و اما روایت عروه بن زبیر و سعیدبن مسیب و علقمه بن وقاص و عبیدالله بن عبدالله بن عتبه بن مسعود را امام بخاری در صحیح خود، حدیث شماره: (4750) از روایت زهری از آنان از عائشه‌ی صدیقه آورده است. و اما روایت عمره از ام‌المؤمنین عائشه، حافظ ابن حجر در تشریح حدیث افک در فتح الباری گفته: مصنف آن را در کتاب شهادات از روایت عمره بنت عبدالرحمن از عائشه  رضی الله عنها  آورده، و ابوعوانه نیز آن را در صحیحش، و طبرانی از طریق ابواویس ذکر کرده، و هم چنین ابوعوانه و طبری از طریق محمدبن اسحاق، هر دو از عبدالله بن ابوبکر بن حزم از عمره بنت عبدالرحمن روایت کرده‌اند. و هم چنین ابوعوانه آن را از روایت ابوسلمه بن عبدالرحمن از عائشه آورده است. فتح الباری 8/ 579- 580. و آن نزد طبرانی در المعجم الکبیر، حدیث شماره: 151 از روایت عبدالله بن ابوبکر از عمره از عائشه آمده است، و به شماره‌ی: (155) به روایت ابوسلمه بن عبدالرحمن از عائشه‌ی صدیقه. و طبری نیز آن را به شماره‌ی: (25856) آورده. و ابن اسحاق آن را چنانکه در سیره‌ی ابن هشام (3/ 325) آمده از روایت عبدالله بن ابوبکر از عمره از عائشه‌ی صدیقه آورده است. و اما روایت قاسم بن محمدبن ابوبکر را امام بخاری به دنبال حدیث افک، شماره‌ی: (2661) آورده و گفته: فلیح از ربیعه بن ابوعبدالرحمن و یحیی بن سعید از قاسم بن محمد بن ابوبکر برای ما همانند آن را حدیث بیان کرد. و اما روایت اسودبن یزید را طبرانی به شماره‌ی: (153) تخریج کرده و در آن ابوسعد بقال سعیدبن مرزبان آمده که ضعیف و مدلّس است چنانکه در «التقریب» آمده. و اما روایت عبادبن عبدالله بن زبیر را ابن اسحاق تخریج نموده چنانکه در سیره‌ی ابن هشام (3/ 325)، و طبرانی، شماره: (159) آمده. و روایت مِقسَم مولای ابن عباس را طبرانی به شماره‌ی: (152) تخریج نموده. هیثمی در مجمع الزوائد (9/ 230) گفته: و در سند آن خصیف آمده که عده‌ای از علماء او را توثیق و برخی تضعیف کرده‌اند، و راویان دیگر آن راویان صحیح‌اند.

[13]- حافظ ابن کثیر  رحمه الله  گفته: جمهور علمای امت بر این امر اجماع نموده‌اند که اگر کسی ام‌المؤمنین عائشه‌ی صدیقه را بعد از این آیه‌ی کریمه متهم کند و دشنام بزند کافر است؛ زیرا با قرآن کریم معانده نموده. برای تفصیل بیشتر به تفسیر سوره‌ی نور، آیه‌ی: 24 مراجعه فرمائید.

[14]- حاکم آن را به شماره‌ی: (3890) و طبری در تفسیرش، شماره‌ی: (34461)، و ابن ابوحاتم در تفسیرش، روایت شماره: (8927)، و ابن ابودنیا در «الصمت»، شماره‌ی: 271 روایت نموده‌اند، و آن روایتی صحیح است.

[15]- این روایت نزد ابن عساکر در تاریخ دمشق (ج50 ص318) آمده که روایتی معضل است. اشرس همان ابن ابی اشرس است که ابن ابوحاتم در «الجرح والتعدیل» ترجمه‌ی او را آورده و گفته: از معاویه بن قُرّه روایت نموده، و از او سفیان ثوری روایت کرده است. و این روایت موقوف بر ابن عباس صحیح است، طبری آن را در تفسیر سوره‌ی هود ذیل آیه‌ی شماره: 46 و عبدالرزاق در تفسیرش آورده‌اند چنانکه در «تخریج أحادیث وآثار الکشاف» اثر حافظ جمال الدین زیلعی (ج4 ص66) آمده، و جمیع اهل علم اتفاق دارند که این روایت از ابن عباس موقوفا صحیح است.

[16]- حافظ ابن کثیر در تفسیر سوره‌ی هود به این روایت اشاره نموده در ذیل فرموده‌ی خداوند متعال: ﴿َوَنَادَىٰ نُوحٌ ٱبۡنَهُۥ [هود: 42] «و نوح، فرزندش را صدا زد» گفته: برخی از علماء گفته‌اند: هرگز زن هیچ پیامبری مرتکب فحشاء نشده است. و از مجاهد بن جبر نیز این گفته روایت شده، و جلال الدین سیوطی آن را در «الدر المنثور» در تفسیر سوره‌ی تحریم از ابن جریج روایت کرده، و آن را به ابن منذر نسبت داده است.

[17]- امام بخاری در صحیح خود، حدیث شماره: (3772) این حدیث را روایت کرده و گفته: برای ما محمدبن بشار حدیث گفت از شعبه از الحکم که گفت: از اباوائل شنیدم که گفت: چون علی  رضی الله عنه  عمار و حسن را به کوفه فرستاد تا اهل آن شهر را (برای جنگ) بیرون آورند، عمار در بین آنان سخنرانی کرد و گفت: من خوب می‌دانم که عائشه‌ی صدیقه همسر پیامبر شما است در دنیا و آخرت، اما خداوند شما را به او مبتلا کرد تا از علی و یا از عائشه پیروی کنید.

حاکم در المستدرک، حدیث شماره: (6808) و ابن حبان، به شماره‌ی: (7095) از عائشه  رضی الله عنها  روایت نموده‌اند که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  برای من فرمودند: «آیا نمی‌پسندی که در دنیا و آخرت همسر من باشی؟»، گفتم: سوگند به خدا که می‌پسندم. فرمودند: «تو همسر دنیا و آخرت من هستی». و آن روایتی صحیح است.

[18]- جزئی از حدیث افک که امام بخاری آن را به شماره‌ی: (4750)، و امام مسلم به شماره‌ی: (2770) روایت نموده‌اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...