توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۱ فروردین ۱, دوشنبه

وجود خدا

 

وجود خدا

وجود خدا حقیقتی است که‌ هیچ شک و شبهه‌ای پیرامون آن وجود ندارد، و موارد زیر بدان گواهی می‌دهند:

1-    فرستادن پیامبران و نازل کردن کتاب‌های آسمانی.

2-    فطرت و سرشتی که‌ خداوند جل جلاله، انسان را بر آن خلق نموده‌ است.

3-    عقل و اندیشه‌ی سالم.

نخست: فطرت

هرگاه انسان با بلا و یا مصیبتی گرفتار می‌شود و یا این‌که‌ ضرر و زیانی بدو می‌رسد و یا زمانی که‌ دوست و یاوری را برای خود نمی‌بیند، فطرت و سرشت او ناخودآگاه او را به‌ سوی خدا رهنمود می‌سازد تا این‌که‌ خدا را بخواند و از او بخواهد که‌ مشکلش را برطرف سازد.

قرآن کریم نیز روی این نکته‌ تأکید می‌نماید و پرده‌ از آن برمی‌دارد که‌ هرگاه انسان با ضرر و زیانی روبرو گردد و یا این‌که‌ مشکلی دامنگیرش شود، شتابان به‌ سوی خدا می‌رود و از او می‌خواهد ضرر و زیانش را برطرف سازد و مشکل را از او دور گرداند.

خداوند می‌فرماید: ﴿۞وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَا رَبَّهُۥ مُنِيبًا إِلَيۡهِ [الزمر: ٨].

«هنگامی که گزندی متوجّه انسان می‌گردد، پروردگار خود را به فریاد می‌خواند و تضرّع کنان رو به درگاه او می‌آورد».

و قرآنکریم در این خصوص صحنه‌ای زنده‌ را برای ما ترسیم می‌کشد و آن همان لحظه‌ای است که‌ انسان سوار بر کشتی شده‌ و کشتی در نسیمی ملایم و هوایی شاداب حرکت می‌کند، اما ناگهان دریا هیجان زده‌ می‌شود و کشتی با اضطراب روبرو می‌گردد، و مرگ او را فرا می‌گیرد و ترس قلب و درونش را تکان می‌دهد، در آن لحظه‌ به‌ فطرت و درون خود مراجعه‌ می‌کند و به‌ پروردگارش پناه می‌جوید و از او می‌خواهد که‌ نجاتش بدهد، و او را چنان فرا می‌خواند که‌ پرستش را از هرگونه شائبه کفر و شرک و ریا، پالوده و زدوده می‌سازد و خاصّ او می‌کند.

خداوند می‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِي يُسَيِّرُكُمۡ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا كُنتُمۡ فِي ٱلۡفُلۡكِ وَجَرَيۡنَ بِهِم بِرِيحٖ طَيِّبَةٖ وَفَرِحُواْ بِهَا جَآءَتۡهَا رِيحٌ عَاصِفٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡمَوۡجُ مِن كُلِّ مَكَانٖ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ أُحِيطَ بِهِمۡ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ لَئِنۡ أَنجَيۡتَنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ٢٢ [يونس: ٢٢].

«او است که شما را در خشکی و دریا راه می‌برد (و امکان سیر و حرکت در قاره‌ها و آبها را برای شما میسّر می‌کند). چه بسا هنگامی که در کشتی‌ها قرار می‌گیرید و کشتی‌ها با باد موافق سرنشینان را (آرام آرام به سوی مقصد) حرکت می‌دهند، و سرنشینان بدان شادمان می‌گردند، به ناگاه باد سختی وزیدن می‌گیرد و از هر سو موج به سویشان میدود و می‌پندارند که (توسّط مرگ از هر سو) احاطه شده‌اند (و راه گریزی نیست. در این وقت) خدا را به فریاد می‌خوانند و طاعت و عبادت و فرمانبرداری و دین را تنها از آن او می‌دانند (چرا که همه‌کس و همه‌چیز را بسی ضعیف‌تر و ناتوانتر از آن می‌بینند که کاری از دست آنان برآید و از این ورطه رستگارشان نماید. بدین هنگام عهد می‌کنند که) اگر ما را از این حال برهانی، از زمره سپاسگزاران خواهیم بود (و دیگر به کسی و چیزی جز تو روی نمی‌آوریم و هرگز این و آن را به فریاد نمی‌خوانیم و نمی‌پرستیم)».

و بدین‌سان ایمان به‌ وجود خدا را در درون و فطرت انسان می‌یابیم و جز انسان ستیزه‌گر و لجوج و کافر کسی منکر آن نمی‌باشد

دوم: عقل

اما در مورد عقل بشری باید گفت که‌ اگر اندکی در خصوص قاعده‌ی زیر فکر نماید که‌ می‌گوید: «نیستی چیزی را نمی‌آفریند»، درمی‌یابد که‌ چاره‌ای جز اعتراف به‌ وجود خداوند جل جلاله را ندارد.

خداوند جل جلاله می‌فرماید: ﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ ٣٥ أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ ٣٦ [الطور: ٣٥-٣٦].

«آیا ایشان (همین جوری از عدم سر بر آورده‌اند و) بدون هیچ گونه خالقی آفریده شده‌اند؟ و یا این که (خودشان خویشتن را آفریده‌اند و) خودشان آفریدگارند؟ یا این که آنان آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟! بلکه ایشان طالب یقین نیستند».

آیه‌ی فوق مقدمات ذیل را ترتیب داده‌ است:

آیا نیستی چیزی را می‌آفریند؟ پاسخ: خیر، نیستی چیزی را نمی‌آفریند. مقدمه‌ی بعدی: آیا شما، خود را آفریده‌اید؟ پاسخ: خیر، ما خود را نیافریده‌ایم. مقدمه‌ی سوم: اگر نیستی شما را نیافریده‌ و شما نیز خود را نیافریده‌اید، آیا شما جهان هستی را همراه با تنظیمات دقیقش آفریده‌اید؟

پاسخ: کسی که‌ خود را نیافریده‌، نمی‌تواند دیگری را بیافریند، و کسی که‌ برای خود نفع نداشته‌ باشد، نمی‌تواند به‌ دیگری سود برساند، پس در نتیجه‌: اگر نیستی ما را نیافریده‌ و ما نیز خود را نیافریده‌ایم و جهان هستی را به‌ وجود نیاورده‌ایم، از این‌رو وجود آفریننده‌ای لازم و ضروری می‌باشد که‌ او نیز خداوند جل جلاله است که‌ آفریننده‌ی هر چیزی می‌باشد. چنان‌که‌ خداوند جل جلاله می‌فرماید:

﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖۖ [الزمر: ٦٢].

«خدا آفریدگار همه چیز است».

و نگریستن در موجودات و کائنات بر وجود پدیدآورنده‌ دلالت می‌کند، به‌ همین خاطر است که‌ خداوند از ما می‌خواهد به‌ آفریده‌هایش بنگریم و در آن به‌ تأمل بنشینیم، تا ما را به‌ آفریننده‌ی بزرگ برسانند، خداوند جل جلاله می‌فرماید:

﴿إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱلۡفُلۡكِ ٱلَّتِي تَجۡرِي فِي ٱلۡبَحۡرِ بِمَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ وَمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن مَّآءٖ فَأَحۡيَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٖ وَتَصۡرِيفِ ٱلرِّيَٰحِ وَٱلسَّحَابِ ٱلۡمُسَخَّرِ بَيۡنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ ١٦٤ [البقرة: 164].

«مسلّماً در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و شد شب و روز (و اختلاف آن دو در درازی و کوتاهی و منافع بیشمار آنها) و کشتی‌هائی که به سود مردم در دریا در حرکتند (و برابر قانون وزن مخصوص اجسام و سرشت آب و باد و بخار و برق، و غیره که از ساخته‌های پروردگارند در جریانند) و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده (که برابر قوانین منظّمی بخارها به ابرها تبدیل و بر پشت بادها به جاهائی که خدا خواسته باشد رهسپار می‌گردند و پس از تلقیح، به صورت برف و تگرگ و باران مجدّداً بر زمین فرو می‌ریزند) و با آن زمین را پس از مرگش زنده ساخته و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و در تغییر مسیر بادها و ابرهائی که در میان آسمان و زمین معلّق می‌باشند (و برابر قوانین و ضوابط ویژه‌ای در پهنه فضا پراکنده نمی‌گردند و هدر نمی‌روند)، بی‌گمان نشانه‌هائی (برای پی‌بردن به ذات پاک پروردگار و یگانگی خداوندگار) است برای مردمی که تعقّل ورزند».


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...