فصل سوم:
اختلاف وعدهی حق با وعدهی باطل
با توجه به اینکه خداوند خلاف وعده نمیکند، و به دلیل اینکه به وعدهای که به بنده داده وفا مینماید، و وعدهاش را برای بندگانش عملی مینماید، زیرا او راستگوترین در ادای وعده و سخن است، بدین خاطر وعدهی خود را به وعدهی حق توصیف نموده است. یعنی: آن وعده، وعدهای حقیقی و واقعی است، وعدهای که به شکل عملی در واقعیت به تحقق میپیوندد. لذا حق به معنی صحت و درستی و صواب است، و بدین ترتیب به شیوهای عملی اجرا و تنفیذ میگردد.
آیاتی در خصوص اینکه وعدهی خدا حق است
آیاتی که از وعدهی خدا به (وعدهی حق) نام میبرند بسیارند، از جمله این آیات:
1- خداوند میفرماید:
﴿فَرَدَدۡنَٰهُ إِلَىٰٓ أُمِّهِۦ كَيۡ تَقَرَّ عَيۡنُهَا وَلَا تَحۡزَنَ وَلِتَعۡلَمَ أَنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ١٣﴾ [القصص: 13].
«ما موسی را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش (از دیدار او) روشن شود و غمگین نگردد و بداند که وعدهی خدا راست است، اگرچه بیشتر مردم (چنین) نمیدانند».
این آیه در ارتباط با آیات دیگری است که از تولد موسی ÷ سخن میگوید. خداوند به خاطر نجات موسی - که نوزاد پسر بود - از خطر فرعون - که دستور به قتل نوزادان پسر داده بود - اقدام صحیح و مناسب را به مادر موسی الهام کرد، و به او وعده داد که فرزندش را به او باز میگرداند[1].
خداوند میفرماید:
﴿وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَرۡضِعِيهِۖ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَيۡهِ فَأَلۡقِيهِ فِي ٱلۡيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحۡزَنِيٓۖ إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَيۡكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ٧﴾ [القصص: 7].
«ما به مادر موسی الهام کردیم که موسی را شیر بده، و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را به دریا بینداز، و مترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز میگردانیم و از زمرهی پیغمبرانش مینماییم».
خداوند مطابق تدبیر و تقدیر حکیمانهاش نوزاد را به مادرش بازگرداند، این بازگرداندن تحقق عملیِ وعدهای بود که به مادر موسی داده بود، زیرا به او گفته بود: ﴿إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَيۡكِ﴾، اما مادر موسی نمیدانست که خداوند چگونه موسی را به او بازمیگرداند، و از جمله حکمتهای بازگرداندن موسی به مادرش این بود که شادمان شده، و غم و غصه نخورد.
همچنین از دیگر حکمتهایش این بود که بداند که بیتردید وعدهای را که خدا به او داده حق است. یعنی: تحقق عملی وعدهی خدا را در برابرش ببیند بدین شکل که فرزندش با او باشد.
2- خداوند میفرماید:
﴿أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ أَلَآ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ٥٥﴾ [يونس: 55].
«آگاه باشید که هرچه در آسمانها و زمین است از آن خدا است. آگاه باشید که وعدهی خدا راست است، ولیکن بیشتر مردم نمیدانند».
آیه میان مُلک خداوند که شامل همهی آسمانها و زمین است، و وعدهاش که حق است پیوند برقرار میکند، و این ارتباط و پیوند هدفدار است و این بدین خاطر است که کسی نمیتواند آنچه را وعده داده عملی سازد مگر آنکه بر آن کار توانا باشد و زمانی توان انجام چنین کاری را دارد که مالک، بینیاز، چیره و صاحب قدرت و نیرومند باشد، اگر این چنین نباشد عاجز و ناتوان است، و عجزش سبب میشود تا او را از تحقق وعده باز دارد.
خدا مالک ثروتمند، و توانای نیرومند است، آسمانها و زمین قلمرو اوست و همین سبب میشود تا بر تحقق وعدهاش توانا باشد.
اینکه وعدهی او حق است بدین معناست که وعدهاش تحقق یافتنی و اجرایی است، متناسب با واقعیت است آنهم مطابق آنچه بدان وعده داده، مؤمنین به این مطلب یقین دارند، اما کافران آن را انکار میکنند، زیرا آنان نسبت به توان و قدرت و نیروی خداوند ناآگاهند!
3- خداوند میفرماید:
﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنۡهُمۡ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ وَنَتَجَاوَزُ عَن سَئَِّاتِهِمۡ فِيٓ أَصۡحَٰبِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَعۡدَ ٱلصِّدۡقِ ٱلَّذِي كَانُواْ يُوعَدُونَ١٦﴾ [الأحقاف: 16].
«آنان کسانیاند که کارهای خوبشان را میپذیریم و کلیهی اعمال نیکشان را همسان نیکترین آنها میگیریم، و همچون سایر بهشتیان از بدیها و گناهانشان درمیگذریم، این وعدهی راستینی است که پیوسته بدیشان داده شده است».
خداوند در یک آیه قبل از این آیه در همین سوره (احقاف) مؤمنین نیکوکار را میستاید، کسانی که نسبت به والدین خود نیکوکار بوده و سپاسگزار پروردگارشانند، و در همین آیه بیان میدارد که به قیاس بهترین اعمالشان کارهای آنان را میپذیرد و از بدیهای آنان درمیگذرد، و آنان را وارد بهشت گردانیده و همنشین دیگر بهشتیان متنعم از لذتهای آن میگرداند.
سپس بیان میدارد که وعدهی بهشت را زمانی که این پرهیزگاران در دنیا بودند بدیشان داده است، و وعدهی خدا صادق و راستین است، و بدین خاطر آن را برایشان محقق ساخته، و با رحمت خویش آنان را وارد بهشتش گردانیده است.
و بلافاصله در آیهی بعد خبر از شخصی میدهد که نسبت به خدا کافر بوده، والدینش را عاق کرده، و وعدهی خداوند را تکذیب میکند، در حالی که پدر و مادرش مؤمنند، و یقین دارند که وعدهی خدا حق است.
خداوند میفرماید:
﴿وَٱلَّذِي قَالَ لِوَٰلِدَيۡهِ أُفّٖ لَّكُمَآ أَتَعِدَانِنِيٓ أَنۡ أُخۡرَجَ وَقَدۡ خَلَتِ ٱلۡقُرُونُ مِن قَبۡلِي وَهُمَا يَسۡتَغِيثَانِ ٱللَّهَ وَيۡلَكَ ءَامِنۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ فَيَقُولُ مَا هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ١٧﴾ [الأحقاف: 17].
«کسی که به پدر و مادرش میگوید: وای بر شما! آیا به من خبر میدهید که من (از گور) بیرون آورده میشوم؟ در حالی که پیش از من اقوام و ملتهایی از جهان رفتهاند (و به زندگی دوباره برنگشتهاند) و پدر و مادرش پیوسته خدا را به یاری میخوانند (و به فرزندشان میگویند) وای بر تو! وعدهی خدا حق است، ایمان بیاور. او میگوید: این سخنها چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست».
پدر و مادر مؤمن یقین داشتند که وعدهی خداوند حق است و همان است که میگفتند در قیامت مردم برانگیخته میشوند و بیشک چنین روزی رخ میدهد و بزودی همچنان که خداوند آن را بیان داشته به شیوهی عملی تحقق میپذیرد.
آیاتی در خصوص اینکه وعدهی شیطان باطل است
در مقابلِ وعدهی حق خداوند، وعدهی باطل شیطان قرار دارد، وعدهای که مبتنی بر نیرنگ و فریب، و دروغ و افترا است.
شیطان به پیروانش وعدههای زیادی میدهد، اما همگی وعدههایی دروغین و غیر واقعیاند، وعدههایی که تحقق نمییابند، و در واقعیت پدید نمیآیند، زیرا شیطان در آنچه وعده میدهد دروغگوست، هدف او از این وعدهها استیلا یافتن بر لشکریانش و سرنگون کردن و گمراه کردن آنان است و بدین خاطر است که به آنان وعده و آرزو میدهد.
آیاتی که بیانگر وجود نیرنگ و فریب در وعدههای شیطانند بسیارند، از جمله:
1- خداوند میفرماید:
﴿إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا وَإِن يَدۡعُونَ إِلَّا شَيۡطَٰنٗا مَّرِيدٗا١١٧ لَّعَنَهُ ٱللَّهُۘ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنۡ عِبَادِكَ نَصِيبٗا مَّفۡرُوضٗا١١٨ وَلَأُضِلَّنَّهُمۡ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمۡ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ وَمَن يَتَّخِذِ ٱلشَّيۡطَٰنَ وَلِيّٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدۡ خَسِرَ خُسۡرَانٗا مُّبِينٗا١١٩ يَعِدُهُمۡ وَيُمَنِّيهِمۡۖ وَمَا يَعِدُهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا١٢٠﴾ [النساء: 117-120].
«غیر از خدا هرکه و هرچه او را بپرستند و به فریاد خوانند جز بتهای ناتوان و اشیاء ضعیفی نیست که بر آنها نام ماده گذاردهاند، و جز اهریمنی نیست که بسی متمرد و نافرمان است. خدا نفرینش کند! و گفته است که: من از میان بندگان تو حتماً بهرهی معین و جداگانهی خود را برمیگیرم. حتماً آنان را گمراه میکنم و به دنبال آرزوها و خیالات روانشان میگردانم و بدیشان دستور میدهم، و آنان گوشهای چهارپایان را قطع میکنند، و بدیشان دستور میدهم، و آنان آفرینش خدا را دگرگون میکنند و هرکه شیطان را به جای خدا سرپرست و یاور خود کند، به راستی زیان آشکاری کرده است. شیطان بدانان وعدهها میدهد و به آرزوها سرگرم میکند، و شیطان جز وعدههای فریبکارانه بدیشان نمیدهد».
بعد از آنکه آیات، تعدادی از ابزارهایی را که شیطان در واژگون کردن پیروانش به کار میگیرد بیان کرد، در تعلیقی بر آن بیان میدارد که اینها وعدههای شیطان برای آنهاست، شیطان به آنها وعدههای پر زرق و برق میدهد و آنان را در آرزوهای پوچ و تهی میافکند، و آن را چنین برایشان جلوه میدهد که گویی اگر او را پذیرفته و در پی او روان گردند همهی خیر و خوبیها منتظرشان است.
آنچه را شیطان به آنان وعده میدهد (خیال واهی) و نیرنگ است، و سرابی است که وجود خارجی ندارد، پیروانش خود چنین چیزی را میدانند، هنگامی که پیروان شیطان او را تأیید کرده و تسلیم (فرامین) او میشوند و از او درخواست تحقق وعدههایش را مینمایند، شیطان بدانان میخندد و آنها را مسخره میکند و از آنان اعلان برائت مینماید، در این هنگام است که پیروان شیطان متوجه زیانمندیشان میشوند، بعد از آنکه فرصت از دست رفته است!
«اهریمن بدانان وعدهها میدهد و به آرزوها سرگرم میکند، و شیطان جز وعدههای فریبکارانه بدیشان نمیدهد».
2- خداوند میفرماید:
﴿قَالَ أَرَءَيۡتَكَ هَٰذَا ٱلَّذِي كَرَّمۡتَ عَلَيَّ لَئِنۡ أَخَّرۡتَنِ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَأَحۡتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُۥٓ إِلَّا قَلِيلٗا٦٢ قَالَ ٱذۡهَبۡ فَمَن تَبِعَكَ مِنۡهُمۡ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُكُمۡ جَزَآءٗ مَّوۡفُورٗا٦٣ وَٱسۡتَفۡزِزۡ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتَ مِنۡهُم بِصَوۡتِكَ وَأَجۡلِبۡ عَلَيۡهِم بِخَيۡلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ وَعِدۡهُمۡۚ وَمَا يَعِدُهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا٦٤ إِنَّ عِبَادِي لَيۡسَ لَكَ عَلَيۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞۚ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلٗا٦٥﴾ [الإسراء: 62-65].
«شیطان گفت: به من بگو که آیا این همان کسی است که او را بر من ترجیح و گرامی داشتهای؟! اگر مرا تا روز قیامت زنده بداری، فرزندان او را همگی جز اندکی (با گمراهی) نابود میگردانم. خدا فرمود: برو! کسانی که از ایشان از تو پیروی کنند، دوزخ سزای شما است و سزای فراوان و بینقصانی است. و بترسان و خوار گردان با ندای خود هرکسی از ایشان را که توانستی، و لشکر سواره و پیادهی خود را بر سرشان بشوران و بتازان و در اموال آنان و در اولاد ایشان شرکت جوی، و آنان را وعده بده و وعدهی شیطان به مردمان جز نیرنگ و گول نیست. بیگمان تو سلطهای بر بندگان (مخلص) من نخواهی داشت، و همین کافی است که پروردگارت حافظ و پشتیبان است».
این آیات از سورهی اسراء از لحاظ مفهوم و معنا بسیار نزدیک به آیات پیشین از سورهی نساء است، این آیات بیانگر تعدادی از ابزارهای شیطان در گمراه کردن پیروانش است، و بیان میکند که شیطان به آنان وعدههای بزرگ میدهد، اما این وعدهها خیالی و فریبنده است، هرگز صورت عملی به خود نمیگیرد و هدف شیطان از مطرح کردن آنها فریفتن پیروانش است.
اما بندگان نیکوکار خداوند از این خیالهای واهی و وعدههای دروغین شیطان درامانند، و شیطان هیچ سلطه و قدرتی بر آنان ندارد، زیرا آنان در کنف حمایت و رعایت خداوندند.
شیطان پیروانش را در دنیا به حال خود رها میکند
3- خداوند میفرماید:
﴿وَإِذۡ زَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ ٱلۡيَوۡمَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَإِنِّي جَارٞ لَّكُمۡۖ فَلَمَّا تَرَآءَتِ ٱلۡفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّنكُمۡ إِنِّيٓ أَرَىٰ مَا لَا تَرَوۡنَ إِنِّيٓ أَخَافُ ٱللَّهَۚ وَٱللَّهُ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٤٨﴾ [الأنفال: 48].
«(به یاد آور) زمانی را که شیطان (با وسوسههای خود) اعمالشان را در جلو دیدگانشان میآراست و میگفت: امروز هیچکس نمیتواند بر شما پیروز شود و من، همپیمان و یاور شما هستم. اما هنگامی که دو گروه (مؤمنان و کافران) همدیگر را دیدند (و رویاروی شدند) بر پاشنههای خود چرخید و گفت: من از شما بیزار و گریزانم. من چیزی را میبینم که شما نمیبینید. من از خدا میترسم. چرا که خدا سخت کیفردهنده و مجازات کننده است».
آیه به نمونههایی از وعدههای فریبنده و غیر اجرایی شیطان اشاره میکند و سبب نزول آن حوادثی است که میان شیطان و کفار قریش اندکی پیش از خروجشان به سوی نبرد بدر روی داده است.
رهبران قریش امثال ابوجهل و عقبة بن ربیعة و امیة بن خلف در حال آماده کردن سپاه و بیرون رفتن برای نبرد با رسول الله ج بودند، اما از حملهی قبائل عربی رقیب به مکه به هنگام نبودشان در این شهر میترسیدند، شیطان به نزد آنان آمد و رفتن به نبرد را در نظرشان آراست و چنین به آنان جلوه داد که کارشان صحیح است و به آنان اطمینان داد که با آنان است، و (به همراه آنان است) و قبائل رقیب را به بیطرف وا میدارد، و به آنان وعده داد که پیروز میدانند!
فریبش را پاسخ گفتند و در وعدههایش طمع نمودند و به فرماندهی ابوجهل به طرف بدر رفتند. نبرد بدر شعلهور شد و ناگهان مشرکان با قدرت مسلمین و حملهی آنان روبرو شدند، مشرکان در حالی که شیطان در میدان نبرد با آنان بود وعدههای شیطان در خصوص پیروزی و حمایت را به یاد آوردند، اما شیطان عهدشکنی کرد و از وعدههایش دست کشید، تغییر عقیده داده و از میدان گریخت و پیروانش را به تیغ مسلمانان سپرد و به آنان گفت:
«من از شما بیزار و گریزانم. من چیزی را میبینم که شما نمیبینید. من از خدا میترسم!».
شیطان بیزاریش را از آنان اعلان مینماید و علّت این کار را اینگونه بیان میدارد که او چیزی را میبیند که آنان نمیبینند، و نظریهی قابل قبولتر آن است که او فرشتگان را دیده است فرشتگانی که خداوند آنان را جهت یاریرسانی به صحابه در نبرد ارسال داشته است.
شیطان در این سخنش که «من از خدا میترسم» به مشرکین دروغ گفته است، و آیا واقعاً شیطان از خدا که پروردگار جهانیان است میترسد!؟
4- خداوند میفرماید:
﴿كَمَثَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ إِذۡ قَالَ لِلۡإِنسَٰنِ ٱكۡفُرۡ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّنكَ إِنِّيٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٦ فَكَانَ عَٰقِبَتَهُمَآ أَنَّهُمَا فِي ٱلنَّارِ خَٰلِدَيۡنِ فِيهَاۚ وَذَٰلِكَ جَزَٰٓؤُاْ ٱلظَّٰلِمِينَ١٧﴾ [الحشر: 16-17].
«(داستان منافقان با یهودیان) همچون داستان شیطان است که به انسان میگوید: کافر شو (تا مشکلات تو حل شود). اما هنگامی که کافر میگردد، شیطان میگوید: من از تو بیزار و گریزانم! چرا که من از خدا، یعنی پروردگار جهانیان میترسم. سرانجام کار بدانجا میانجامد که هردو تا در آتش دوزخ جاودانه میمانند و این سزای ستمگران است».
آیه وسوسهی شیطان در گمراهسازی یکی از پیروانش را خاطرنشان میسازد، هنگامی که شیطان از آن شخص میخواهد که نسبت به خدا کفر بورزد، و به او وعدهها و آرزوهایی میدهد و اینکه میتواند همهی خیر را از آن خود گرداند، و شیطان با او مانده و از او حمایت و پشتیبانی میکند... همین که شخص ندای شیطان را پاسخ گفته و وعدههایش را تأیید کند و نسبت به خدا کفر ورزد، شیطان از او دست کشیده و او را فریفته است و به او میگوید: من از تو بیزار و گریزانم، من از خدا که پروردگار جهانیان است میترسم!
5- خداوند میفرماید:
﴿بَلۡ إِن يَعِدُ ٱلظَّٰلِمُونَ بَعۡضُهُم بَعۡضًا إِلَّا غُرُورًا٤٠﴾ [فاطر: 40].
«بلکه ستمگران جز وعدههای دروغ به یکدیگر نمیدهند (و فقط همدیگر را گول میزنند)».
وقتی که شیطان در وعدههای فریبندهاش دروغگو باشد (طبیعی است) پیروان ستمگرش در این دروغ و فریب به او اقتدا کنند و این وعدههایی را که به هم میدهند چیزی جز توهمات و خیالات واهی و فریب نیست، نسبت به آنها ملتزم نبوده و آنها را عملی نمیکنند.
شیطان در آخرت پیروانش را به حال خود رها میکند
در آخرت شیطان از پیروانش دست کشیده و آنان را به حال خود رها میکند و همگان متوجه تفاوت میان وعدههای حق خداوند که برای بندگان نیکوکارش متحقق میگرداند و به آنها وفا مینماید، و میان وعدههای فریبنده ابلیس که به دروغ به سربازانش گفته بود، میشوند.
خداوند میفرماید:
﴿وَقَالَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لَمَّا قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَكُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّكُمۡ فَأَخۡلَفۡتُكُمۡۖ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيۡكُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُكُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِيۖ فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوٓاْ أَنفُسَكُمۖ مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِكُمۡ وَمَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِيَّ إِنِّي كَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَكۡتُمُونِ مِن قَبۡلُۗ إِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ٢٢﴾ [إبراهيم: 22].
«و شیطان هنگامی که کار (حساب و کتاب) به پایان رسید میگوید: خداوند به شما وعدهی راستینی داد و من به شما وعده دادم و با شما خلاف وعده کردم و من بر شما تسلطی نداشتم (و کاری نکردم) جز اینکه شما را دعوت (به گناه و گمراهی) نمودم و شما هم دعوتم را پذیرفتید. پس مرا سرزنش مکنید و بلکه خویشتن را سرزنش بکنید. نه من به فریاد شما میرسم و نه شما به فریاد من میرسید. من از اینکه مرا قبلاً (در دنیا برای خدا) انباز کردهاید، تبری میجویم. بیگمان کافران عذاب دردناکی دارند».
این سخنرانی شیطان است که به پیروانش بعد از آنکه در آتش جهنم مستقر شدند ایراد میگردد و در حضورشان اعتراف میکند که آنان را به وعدههای خیالی فریفته سپس آنان را ملامت و سرزنش مینماید: «من بر شما تسلطی نداشتم (و کاری نکردم) جز اینکه شما را دعوت (به گناه و گمراهی) نمودم و شما هم دعوتم را پذیرفتید. پس مرا سرزنش مکنید و بلکه خویشتن را سرزنش بکنید». و به آنان خاطرنشان میسازد که او از رهانیدن آنها ناتوان است، همچنان که آنان نیز از رهانیدن شیطان ناتوانند.
«نه من به فریاد شما میرسم و نه شما به فریاد من میرسید».
آنگاه شیطان از آنان کنارهگیری نموده و اعلان بیزاری مینماید: «من از اینکه مرا قبلاً (در دنیا برای خدا) انباز کردهاید، تبری میجویم».
شاهد در آیه مقایسهای است که شیطان میان وعدهی راستین الهی و وعدهی باطل خود مینماید: «خداوند به شما وعدهی راستینی داد و من به شما وعده دادم و با شما خلاف وعده کردم».
یعنی: خداوند به وعدهای که به بندگانش داده بود وفا کرد و آن را برای بندگانش عملی ساخت و بدین ترتیب وعدهی او حق و راستین است و در واقعیت به تحقق میپیوندد، اما ابلیس به آنان وعده داد و خلاف وعده نمود و آنچه را به پیروانش وعده داده بود عملی نساخت و بدین ترتیب آنان را با آرزوهایی واهی فریفت، و وعدهی شیطان پوچ و گمراهکننده بود!!
اختلاف وعدهی خدا با وعدهی شیطان
خداوند میفرماید:
﴿ٱلشَّيۡطَٰنُ يَعِدُكُمُ ٱلۡفَقۡرَ وَيَأۡمُرُكُم بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ وَٱللَّهُ يَعِدُكُم مَّغۡفِرَةٗ مِّنۡهُ وَفَضۡلٗاۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٞ٢٦٨﴾ [البقرة: 268].
«اهریمن شما را (به هنگام انفاق میترساند و) وعدهی تهیدستی میدهد و به انجام گناه شما را دستور میدهد، ولی خداوند به شما وعدهی آمرزش خویش و فزونی (نعمت) میدهد و خداوند (فضل و مرحمتش) فراگیر (و از همه چیز) آگاه است».
آیه میان وعدهی باطل شیطان و وعدهی حق خداوند مقایسه میکند، شیطان پیروانش را (از انفاق) و دچار شدن به فقر و تهیدستی میترساند و آنان را مدام به فکر فرو میبرد تا برای آینده طرح و برنامه داشته باشند در نتیجه آنان را به انجام فسق و فجور، و عدم بخشش مال، و ترس از تهیدستی دستور میدهد و این نیرنگی از سوی شیطان برای آنان است.
در مقابل خداوند پیروانش را به توانگری و خوشبختی، و بخشش و رحمت وعده میدهد، در نتیجه آنان را به بخشش به نیازمندان فرا میخواند و در مقابل این بخشش رشد مال و توانگریشان را ضمانت میکند، وعدهی خداوند عملی و انجام یافتنی است و در عالم واقعیت به تحقق میپیوندد.
متحقق شدن وعده خداوند در خصوص دوزخیان و بهشتیان
خداوند میفرماید:
﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمۡ حَقّٗاۖ قَالُواْ نَعَمۡۚ﴾ [الأعراف: 44].
«بهشتیان دوزخیان را صدا میزنند که ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود همه را حق یافتهایم، آیا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتهاید؟ میگویند: آری!».
بعد از آنکه بهشتیان و دوزخیان هرکدام در مسکن و مأوای خود جای گرفتند آیه آنچه را میان آنها رد و بدل میشود را بیان میدارد، بهشتیان زندگی خود را در دنیا، و وعدههایی را که خداوند به آنان داده و اینکه وعدهاش را در برابر پایداری در راه خدا و انجام فرامین الهی تحقق میبخشد به یاد میآورند، اینجاست که آن وعدهی حق الهی متحقق گشته و اینجاست که بهشتیان از نعمتهای بهشت بهرهمند میگردند.
در این هنگام بهشتیان، دوزخیان را به یاد میآورند سپس آنان را صدا زده و به آنان میگویند: ما آنچه صاحب اختیارمان به ما وعده داده بود، درست یافتیم، آیا شما هم آنچه پروردگارتان به شما وعده داده بود، درست یافتید؟.
کفار در پاسخ آنان میگویند: آری، خداوند به ما وعدهی آتش جهنم را داده بود، و اینک ما این وعدهی حق را تحقق یافته میبینیم، و اینک ما در آتش جهنم میسوزیم!!
[1]- پروین اعتصامی شعری بسیار زیبا با عنوان «لطف حق» در این مضمون سروده است که بیت اول آن چنین است:
مادر موسی، چون موسی را
به نیل |
|
درفِکند، از گفتهی ربّ
جلیل (م) |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر