فصل پنجم:
لزوم اطمینان کامل به نص قرآنی
یقین به اینکه خداوند خلاف وعده نمیکند، و بیتردید وعدهاش حق بوده و دارای اعتبار است، و ناگزیر باید متحقق شود، با قاعدهای اساسی و ایمانی مرتبط است، و ما با نصوص قران بر این اساس تعامل میکنیم.
این قاعده، لزوم اطمینان کامل به نص قرآنی، و تسلیم تمام به مفاهیم و راهنماییهای آن، و مقهور ساختن واقعیتی که (در ظاهر) مخالف آن است، و ایجاد سازگاری میان نص قاطع قرآنی و واقعیتی که در ظاهر مخالف آن است را بیان میدارد.
این قاعدهی قرآنی به نوع نگرش ما به قرآن، و اندیشیدنمان در آن، و تعاملمان با آن، و ایمانمان به خدایی که آن را فرو فرستاده، وابسته است.
هرآنچه در قرآن است، حق و معتبر است
از جملهی بزرگداشت و ارج نهادن به خداوند، بزرگداشت کتابش است، و از جملهی بزرگداشت قرآن فهم نیکوی نصوص آن است، و فهم نیکوی نصوص آن سبب اطمینان کامل به آن، و یقین تمام به مفاهیم و اندرزهای آن میشود.
بیشک آنچه را که خداوند در قرآن میگوید، همان حق و معتبر و درست است، و آنچه را مورد تأکید قرار میدهد همان صحیح است، و جایز نیست که در این مورد هیچ شک و تردیدی به ما راهیابد.
واجب است که به حقائق تاریخی، قانونی، علمی، انسانی، اخلاقی، جهادی و دیگر حقایق (بیان شده از سوی) قرآن اطمینان کامل داشت.
باید بعضی از آیاتی را که گاه بعضی از مردم بدان اطمینان ننموده و معنا و مفهومش را نمیپذیرند بیان کنیم، اینان چنین میپندارند که این آیات مخالف منطق عقل، یا حرکت تاریخ، یا پیشرفت زمانه است.
آتش بر ابراهیم ÷ سرد و بیآسیب شد
1- خداوند میفرماید:
﴿قَالُواْ حَرِّقُوهُ وَٱنصُرُوٓاْ ءَالِهَتَكُمۡ إِن كُنتُمۡ فَٰعِلِينَ٦٨ قُلۡنَا يَٰنَارُ كُونِي بَرۡدٗا وَسَلَٰمًا عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ٦٩ وَأَرَادُواْ بِهِۦ كَيۡدٗا فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَخۡسَرِينَ٧٠﴾ [الأنبياء: 68-70].
«گفتند: اگر میخواهید کاری کنید ابراهیم را سخت بسوزانید و خدایان خویش را مدد و یاری دهید. ما به آتش دستور دادیم که ای آتش سرد و سالم شو بر ابراهیم. آنان خواستند که ابراهیم را با نیرنگ خطرناکی نابود کنند، ولی ما ایشان را زیانبارترین مردم نمودیم».
آیات بیان میدارند که قوم ابراهیم ÷ آتش بزرگی را برای او برافروختند، و او را درون آتش انداختند تا بر اثر سوختن بیمرد، اما خداوند ابراهیم ÷ را از آتش نجات داد، آنگاه که به آتش دستور داد تا او را نسوزاند، بلکه برای او سرد و بیآسیب شود، آتش نیز همانگونه شد که خداوند دستور داده بود و بدین ترتیب دشمنان کافرش دچار ضرر و زیان شدند.
صاحبان اندیشههای مادی چنین رویدادی را نمیپذیرند و میگویند که چطور ممکن است که شخصی داخل آتشی شعلهور شده و آتش او را نسوزاند؟! زیرا سوزاندن سرشت آتش است. هنگامی که ما از دریچهی قدرت و ارادهی خدا به موضوع مینگریم، چنین مطلبی برایمان جای شگفتی نیست، بلکه نشانهای از نشانههای خدا است، نشانهای که بیانگر قدرت بیچون و چرا و مطلق اوست، و چون خداوند خواهان چنین چیزی است، بیشک همان روی خواهد داد، و چون خود این موضوع را به صراحت در قرآن برای ما بیان داشته، بیتردید چنین مطلبی همانگونه که خدا بیان داشته به صورت عملی روی داده است.
2- خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ ٱلرِّبَوٰٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ٢٧٨ فَإِن لَّمۡ تَفۡعَلُواْ فَأۡذَنُواْ بِحَرۡبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۖ﴾ [البقرة: 278-279].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از عذاب و عقاب خدا بپرهیزید و آنچه از ربا باقی مانده است فرو گزارید، اگر مؤمن هستید. پس اگر چنین نکردید، بدانید که به جنگ با خدا و پیغمبرش برخاستهاید».
خداوند مؤمنین را فرا میخواند تا از عذابش ترسیده، و از ربا دست بکشند، و آنان را به جنگ تهدید میکند، اگر از رباخواری دست نکشند.
آیهی دوم در اعلان جنگ با کسانی که رباخواری میکنند واضح و شفاف است، این خداوند است که به رباخواران اعلان جنگ میکند و او نیرومند و چیره و غالب است! و کسی که خداوند علیه او اعلان جنگ کند او در دنیا و آخرت شکست خورده و نابودشدنی است.
بیشک جهان معاصر با همهی حکومتهایش، شایعهی معاصر اسرائیل را در خصوص اقتصاد باور کرده است، شایعهای که استفاده از ربا را در اقتصاد به عنوان یک ضرورت، و حتمیت دنیای معاصر قلمداد کرده است، و گویی هر حکومت یا شرکت یا تجارت یا شخص یا گروهی نمیتواند در مسائل مالی و اقتصادی و زندگی پیروز شود مگر فقط زمانی که با ربا سر و کار داشته باشد! و از این راه ربا در همهی کشورهای دنیا و از جمله کشورهای اسلامی انتشار یافت.
بر کسی که در قرآن میاندیشد واجب است که به مشابهی اطمینان کامل به نص قرآنی، آثار حقیقی را که قرآن بیان میدارد، در پیرامونش مورد توجه و عنایت قرار دهد یعنی آثار و نشانههای جنگی را که خداوند بر دنیای رباخوار امروز اعلان نموده ببیند.
بیشک دنیای امروز به دلیل اجماع حکومتها بر رباخواری هزینههای اعلان جنگ خداوند را میپردازد، این جنگ ربانی همهی حکومتها، مؤسسهها، شرکتها، درآمدها و سرمایهها، اقتصادها، صنایع و تجارتها را دربر میگیرد، و مؤمن با بصیرت همهی اینها را دیده و مورد توجه قرار میدهد!
جهاد تجارتی پر سود و نجاتدهنده است
3- خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰ تِجَٰرَةٖ تُنجِيكُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ١٠ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ١١﴾ [الصف: 10-11].
«ای مؤمنان! آیا شما را به بازرگانی و معاملهای رهنمود سازم که شما را از عذاب بسیار دردناک (دوزخ) رها سازد؟ (و آن این است که) به خدا و پیغمبرش ایمان میآورید، و در راه خدا با مال و جان تلاش و جهاد میکنید. اگر بدانید این برای شما (از هرچیز دیگری) بهتر است».
این آیات بیان میدارند که جهاد در راه خدا همان تجارت پرسود است که شخص را از عذاب دردناک دوزخ رها میسازد و بیشک این جهاد برای مسلمانان بهتر از نشستن و رهاکردن جهاد است.
فرد مسلمان باید به آنچه آیات بیان میدارند اطمینان کامل داشته باشد، و یقین مسلم داشته باشد به اینکه جهاد تجارتی پرسود است و در مقابل نشستن تجارتی شکستخورده و نابودشدنی است. و بطور قطع این جهاد برای مسلمانان بهتر است، زیرا خداوند دانا و حکیم به این موضوع تصریح کرده و قاطعانه بیان داشته است.
به عبارت دیگر: مؤمن سخن هرکس دیگری را که با این آیات در تعارض باشد نمیپذیرد، سخنانی با این مضمون که گویی جهاد مایهی شر و ضرر و زیان امّت اسلامی است با این توجیه که سبب گرفتاری و درگیری و (در مخمصه افتادن) امّت است!!
آسیب یهود، صرفاً آسیبی مختصر است
4- خداوند میفرماید:
﴿لَن يَضُرُّوكُمۡ إِلَّآ أَذٗىۖ﴾ [آل عمران: 111].
«آنان هرگز نمیتوانند به شما زیانی (ژرف و پردامنه) برسانند مگر آزار مختصری (که اثر چندانی بر جای نمیگذارد)».
این آیه در ارتباط با آیاتی است که از رویارویی میان مسلمانان از یک سو، و اهل کتاب - به خصوص یهودیان - از سوی دیگر سخن میگوید، در این آیه خداوند به ما خبر میدهد که یهودیان هرگز موفق نمیشوند که مسلمانان را از پای درآورند هرچند در این راه همهی سعی و تلاش خود را مینمایند، اما در نهایت میزان ضرری را که شاید به مسلمانان متحمل کنند در حد آزاری مختصر و اندک است!
این صدمه و آزار ظاهری و سطحی است که در ضرر و زیانهای مادی متجلی میشود که شامل از میان بردن (خانهها و...) یا منهدم کردن (صنایع و...) یا بریدن (درختان و...) است و یا در زخمی شدن و شهید شدن افرادی است که به رویارویی میپردازند، و یا افرادی دستگیر و اسیر میشوند و آنان را با انواع اذیت و آزارها و شکنجهها روبرو میکنند. همهی اینها آزاری اندک و ظاهری است، میتوان با صبر و پایداری و رضایت در به دست آوردن پاداش الهی، آن را تحمل کرد و به جان خرید!
مؤمنِ مرزبانِ مجاهد که در برابر هجوم یهودیت معاصر بر اسلام و مسلمین مقاومت کرده و به دفاع میپردازد، نسبت به این حقیقت یقین قطعی داشته و بدان اعتماد کامل مینماید و همین او را به رویارویی و پایداری بیشتر وا میدارد، زیرا میتوان آزار اندک را تحمل کرده و بردباری نمود.
برقرار نمودن هماهنگی میان آیات و واقعیت
در اینجا حقائقی مطرح است که تعدادی از آیات بدانها تصریح کرده و آن را تأیید میکنند، اما همین حقائق در ظاهر با واقعیت معاصری که مسلمانان با آن به سر میبرند تعارض دارند، به گونهای که این واقعیتها با آن حقیقتها اختلاف دارند و گاه سبب شک و تردید بعضی از مسلمانان نسبت به حقیقتهای آن آیات میشود، آنهم تحت فشار واقعیتی که در آن به سر میبرند و از این راه شک در آیات پدید آمده و اطمینان بدان از بین میرود.
مؤمن با بصیرت تعارض ظاهری میان آیات و واقعیت را از بین میبرد و اعتماد کاملش به نص قرآنی از این تعارض تأثیر نمیپذیرد، او از این اعتماد کامل آغاز کرده و واقعیت مخالف را مطیع نص قرآنی میگرداند، او علّت را به این واقعیت مخالف ارجاع میدهد، و نه بر حقیقت قرآنی، و آن را چنین بیان میدارد که شروطی را که آیه لازم دانسته تحقق نیافته، یا فضا فراهم نشده، یا ظروف و زمان و مصلحت و چیزهایی از این قبیل مهیا نیستند.
حقارت یهود و وجودشان در این روزگار
باید تعدادی از نمونههای قرآنی را در این مورد بیان کنیم:
1- خداوند میفرماید:
﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبۡعَثَنَّ عَلَيۡهِمۡ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَن يَسُومُهُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِۗ﴾ [الأعراف: 167]
«و (نیز به یاد یهودیان بیاور) آنگاه را که پروردگار تو اعلام کرد که تا دامنهی روز قیامت کسی را بر آنان چیره میگرداند که بدترین عذاب را بدانان میچشاند».
آیه از یهود که مخالفین شرع خداوند اند سخن میگوید، خداوند در این آیه به ما خبر میدهد که چنین مقرر داشته، اقوامی را بر آنان بگمارد که بدترین عذاب را بدانان بچشانند و این حالت تا روز قیامت باقی بماند، و بدبختی و بینوایی و فقر به همراه یهودیان باشد!
اما واقعیت حال حاضر یهودیان در این زمانه در تعارض ظاهری با این آیه است، اینک آنانند که از لحاظ سیاسی، رسانهای، اقتصادی و تکنیکی بر همهی جهان سیطره دارند، و موفق شدند که یک دولت قدرتمند را بر سرزمینهای فلسطینی برای خود بنا نهند. حال آنانند که دیگران را به پستی و خواری کشیده و عذاب دردناکی به آنان میچشانند!
آنچه را که یهود در آن بسر میبرد با آنچه آیه بیان میدارد در تعارض نیست، زیرا آنچه را آنان اکنون در آن بسر میبرند فقط دوره و زمانی کوتاه است، زمانی که خداوند به آنان اجازه داده تا به درجهای از قدرت و استقرار دست یابند، بعد از آن به سمت خواری و ذلّت (پیشین) باز میگردند، و خداوند کسانی را بر آنان میگمارد تا عذابی دردناک به آنان بچشاند.
بیشک آنچه را یهود در این دورهی کوتاه زمانی، از قدرت و استقرار در اختیار دارند بدل به عاملی از عوامل تسریع خواری و پستیشان میشود، زیرا آنان خود برتربین بوده و دیگران را به بندگی و ذلّت میکشند، و به زودی دیگران نیز با تنفر و غضب بسیار به رویارویی و انتقام گرفتن از آنان و تلاش برای به ذلّت کشانیدن آنان میپردازند. در نتیجه یهودیان در این زمانه به سمت خواری و ذلّتی حرکت میکنند که خداوند بر آنان مقرر نموده است.
آیهی دیگری به این مرحلهی خاص انتقالی که در حال حاضر در مسیر حرکت در آنند اشاره میکند، حرکتشان از خواری و پستی گذشته به سمت خواری و پستی در آینده.
خداوند میفرماید:
﴿ضُرِبَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ أَيۡنَ مَا ثُقِفُوٓاْ إِلَّا بِحَبۡلٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَضُرِبَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَسۡكَنَةُۚ﴾ [آل عمران: 112].
«آنان هرکجا یافته شوند، (مُهر) خواری بر ایشان خورده است؛ مگر (این که از روش ناپسند خود دست بردارند و در اعمال خویش تجدید نظر کنند و) با پیمان خدا (یعنی رعایت قوانین شریعت) و پیمان مردم (یعنی رعایت مقرّرات همزیستی مسالمتآمیز، خویشتن را از اذیت و آزار در امان دارند و از مساوات حقوقی و قضایی برخوردار گردند) و آنان شایستهی خشم خدا شدهاند و (مُهر) بیچارگی بر ایشان خورده است».
یاری مؤمنین و واقعیت حال حاضر ما
2- خداوند میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ رُسُلًا إِلَىٰ قَوۡمِهِمۡ فَجَآءُوهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَٱنتَقَمۡنَا مِنَ ٱلَّذِينَ أَجۡرَمُواْۖ وَكَانَ حَقًّا عَلَيۡنَا نَصۡرُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٤٧﴾ [الروم: 47].
«ما قبل از تو پیغمبرانی را به سوی اقوامشان فرستادهایم و آنان دلایل واضح و آشکاری برای این اقوام آوردهاند (و مردمان گروهی ایمان آورده و گروهی به مخالفت برخاستهاند)، پس ما از بزهکاران انتقام گرفتهایم (و مؤمنان را یاری کردهایم) و همواره یاری مؤمنان بر ما واجب بوده است».
هنگامی که نقش و وظیفهی پیامبران در دعوت اقوامشان پایان یافته است، آنگاه خداوند پیامبران را در برابر کافران یاری رسانده و آنان را از حیله و نیرنگ کافران رهانیده است و از کافران گناهکار با نابود ساختن و از بین بردنشان انتقام گرفته است.
خداوند یاریرسانی به بندگان مؤمنش را بر خود واجب گردانیده است: «و همواره یاری مؤمنان بر ما واجب بوده است». و این یک حقیقت ثابت قرآنی است، این حقیقت بر بسیاری از نمونهها و الگوهای گذشته منطبق است، تعدادی از آنها از زمانهای دور رخ دادهاند و تعدادی نیز در تاریخ مسلمانان نیکوکار از این امّت روی داده است. اما واقعیت حال حاضر مسلمانان با این حقیقت قرآنی همخوانی ندارد، مسلمانان در بسیاری از نبردهایی که وارد شدهاند شکست خوردهاند، و دشمنانشان بر آنان پیروز گشتهاند! و علّت این شکستها هم خود مسلمانانند، زیرا یاری خداوند به مسلمانان مشروط به یاری دین خدا از سوی مسلمانان است.
خداوند میفرماید: ﴿إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُرۡكُمۡ وَيُثَبِّتۡ أَقۡدَامَكُمۡ٧﴾ [محمد: 7].
«اگر (دین) خدا را یاری کنید، خدا شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد».
مسلمانان معاصر در حقیقت دین خدا را یاری نکردهاند و بدین خاطر است که یاری خدا را دریافت نکردهاند. سنّت الهی تخلفناپذیر است، اما باید شروط آن را ادا نمود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر