توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۳ آذر ۱۴, چهارشنبه

مسئله صد و یازدهم: به باطل ایمان داشتند

 

مسئله صد و یازدهم: به باطل ایمان داشتند

به جبت و طاغوت ایمان داشتند.

شرح:

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبٗا مِّنَ ٱلۡكِتَٰبِ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡجِبۡتِ وَٱلطَّٰغُوتِ [النساء: 51].

«آیا به کسانی که بهره‌ای از علم کتاب داده شده نگاه نکرده‌ای که به جبت و طاغوت ایمان آوردند».

در مورد جبت گفته شده که همان سحر است و بعضی هم گفته‌اند منظور از آن شیطان است و طاغوت نیز کسی است که از حدود تجاوز کند.

سبب نزول آیه این است که: هنگامی که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  به مدینه هجرت کردند یهودیانی در مدینه ساکن بودند که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  با آن‌ها معاهده‌ای را به امضاء رساند که بر اساس آن نباید با مسلمین در صدد جنگ برآیند و همچنین در مقابل هجوم دیگران از شهر حفاظت کنند و بر رعایت مفاد عهدنامه متعهد شدند. وقتی که دیدند اسلام در حال رشد و لقاح است برای مبارزه با آن و در تنگنا نهادنش رهبران آن‌ها به نزد بزرگان قریش در مکه رفتند تا آن‌ها را به مبارزه با رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  تشویق کنند و قصدشان این بود که با همدیگر اقدام به جنگ علیه مسلمین نمایند. خداوند سؤالی را به سران قریش الهام کرد که از آن‌ها این سؤال را کنند: شما اهل کتاب هستید، کدامیک از ما (بت پرستان یا محمد) بر حق هستیم؟ گفتند در مورد خودتان توضیح دهید. در جواب گفتند: ما مهمان را اکرام می‌کنیم، با خویشاوندان صله رحم به جای می‌آوریم، حاجیان را آب می‌دهیم و.... ولی محمد معبودان ما را دشنام می‌دهد و از دین ما عیب می‌گیرد و بر علیه دین اجداد ما سخن می‌گوید، رابطه خویشاوندی را بر هم زده و....

آنگاه یهودیان گفتند: شما بر حق و محمد بر باطل است ولی آن‌ها می‌دانستند که محمد بر حق و رسول خداست و آن‌ها بندگان بت و صنم می‌باشند، آنگاه خداوند در موردشان فرمود: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبٗا مِّنَ ٱلۡكِتَٰبِ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡجِبۡتِ وَٱلطَّٰغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ هَٰٓؤُلَآءِ أَهۡدَىٰ مِنَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ سَبِيلًا ٥١ [النساء: 51].

«آیا به کسانی که بهره‌ای از علم کتاب داده شده نگاه نکرده‌ای که به جبت و طاغوت ایمان آوردند. و به کسانی که کافر بودند گفتند که این‌ها هدایت یافته‌تر از کسانی هستند که ایمان آورده‌اند».

توجه کنید که خداوند متعال چگونه در موردشان می‌فرماید: ﴿يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡجِبۡتِ وَٱلطَّٰغُوتِ در حالی که آن‌ها در ظاهر فقط موافقت خویش را اعلام نمودند ولی خداوند موافقت ظاهری آن‌ها را ایمان می‌نامد و این می‌رساند که موافقت کردن کافران بدون اکراه و اجبار در آنچه به آن معتقدند به معنی ایمان به عقاید آن‌ها محسوب می‌شود، هر چند قلباً آن را نپذیرد.

هم اکنون کسانی هستند که می‌گویند: انسان کافر نمی‌شود حتی اگر کفر را بر زبان جاری کند، مگر اینکه قلباً به آن معتقد باشد. پس اگر بدون اجبار و اکراه سخن کفرآمیز بر زبان راند و افعال کفر انجام دهد، خدا و رسولش را سب و دشنام دهد و هر چه خواست بکند نزد این‌ها کافر نمی‌شود تا زمانی که دانسته شود در دل او چه می‌گذرد. این اندیشۀ مذهب افراطی‌های مرجئه می‌باشد که از خداوند عافیت و سلامتی را خواهانیم.

خداوند آن‌ها را توصیف می‌کند که: ﴿يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡجِبۡتِ وَٱلطَّٰغُوتِ [النساء: 51]. در حالی که موافقت ظاهری را با کافران انجام دادند و در دل خویش می‌دانستند که آن‌ها خطا و اشتباه کرده‌اند و محمد صل الله علیه و آله و سلم  بر حق می‌باشد ولی تکبر، حسادت و دشمنی با رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  آن‌ها را به موافقت ظاهری با آنان واداشت و خداوند نیز به واسطۀ آن تکفیرشان کرد، این مسئله بسیار دقیق و ریز می‌باشد و مسائل تکفیر باید مورد توجه قرار گیرد و سخن کسانی که می‌گویند انسان هر چه بگوید و یا انجام دهد و هر عمل کفری را مرتکب شود هر چند به خدا و رسولش دشنام دهد تا معلوم نگردد قلباً به آن چیز معتقد و یا با آن موافق است، تکفیر نمی‌شود، مردود است. ما از خداوند خواهانیم که از دین گمراهی ما را عافیت عنایت فرماید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...