در اینجا لازم میدانم مطالبی هر چند کوتاه در مورد بحث تقیه خدمت شما دوستان عزیز عارض شوم. این مبحث در قرآن از آیه 28 سوره آل عمران ثابت میشود. خداوند عظیم الشان میفرماید: ﴿لَّا يَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡكَٰفِرِينَ أَوۡلِيَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ فَلَيۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِي شَيۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِيرُ ٢٨﴾ [آلعمران: 28]. «مؤمنان نباید کافران را به جای اهل ایمان، سرپرست و دوست بگیرند، و هر کس چنین کند در هیچ پیوند و رابطه ای با خدا نیست مگر آنکه از ایشان پرهیز کند، پرهیز کردنی و خدا شما را از [عذاب] خود بر حذر می دارد، و بازگشت [همه] به سوی خداست».
در تفسیر نمونه ( ج2/372) در ذیل این آیه چنین می آید: در این جمله قرآن استثنائی موجود می باشد و آن اینست که در مورد تقیه مانعی موجود ندارد که مسلمانان با افراد بی ایمان بخاطر حفظ جان خود و مانند آن ابراز دوستی کنند و پس در آخر این آیه با دسپیگر با دو جمله ﴿وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥ﴾ و ﴿وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِيرُ﴾ حکم فوق را تایید میکند، نخست اینکه خداوند شما را از مجازات و خشم خود برحذر میدارد و دیگر اینکه بازگشت همه بسوی خداست و چنانچه طرح دوستی با دشمنان حق، بریزید بزودی نتیجه عمل خود را خواهید یافت. درست است گاهی انسان بخاطر هدفهای عالیتر، حفظ شرافت و کوبیدن باطل و بیان حق حاضر است از جان عزیز خود بگذرد، اما هیچ انسانی حاضر نیست بخاطر هدفهای اندک جان خود را بخطر بیاندازد. نکتهای که کاملا باید به آن توجه داشت این است که تقیه در همهجا یک حکم ندارد، بلکه گاهی واجب و گاهی حرام می باشد. وجوب تقیه در صورتی است که بدون فایدهای جان انسان بخطر بیفتد، اما در صورتی که تقیه موجب ترویج باطل و گمراه ساختن مردم و تقویت ظلم وستم گردد، حرام و ممنوع میباشد.
در تفسیر تبین الفرقان از علامه شهید مولانا محمد عمر سربازی / اینگونه بیان شده است که: لفظ تقه به معنای نجات دادن است، بر وزن قضاه که قاعده آن در صرف مثل قضات است. در کل تقیه به معنای ترسیدن، نجات دادن و پرهیز کردن است. درباره تقیه و مراتب آن علماء سه گره میباشند.
1- این گروه منکر تقیه بوده آن را بطور قطع رد میکنند، حال به هر نوع میخواهد باشد. (مذهب خوارج).
2- این گروه بر عکس گروه اول به آن خیلی اهمیت قائل میشوند و آن را جزء عقاید مهم مذهبی خود میدانند. (اهل تشیع)
3- گروه سوم اهل سنت میباشند که قائلاند تقیه همچون مدارات به سه صورت جائز و یک صورت ممنوع میباشد.
مدارات به چهار قسمت تقسیم میشود:
1- بخش اول یعنی مدارات کردن بخاطر دفع ضرر و زیان، ظاهر سازی.
2- بخش دوم بنابر مصلحت دینی میباشد که شاید به وسیله آن امیدی برای اسلام آوردن یکی از آنها باشد (منظور یهود و نصاری).
3- خش سوم اکرام یک کافر میباشد که طبق دستور رسول خدا جائز می باشد.
4- بخش چهارم مدارات کردن جهت کسب منفعت دینی و عزت دنیوی است که بطور قطع نا جائز میباشد.
برای درک راحتتر این مسئله نکاتی را یادآور میشوم:
اگر تمام معادلات اهل تشیع در مورد تقیه درست میباشد، میتوان گفت تقیه در جائی که موجب ترویج بطلان باشد ناجائز است. حال اگر حضرت علی t به خاطر جلوگیری از به پاشیدگی امت اسلام بیست و شش سال سکوت کرد، چرا امت اسلامی امروزه بخاطر جلوگیری از به هم پاشیدگی امت اسلام تقیه نمیکند؟ آیا اینها مصلحت امت اسلام را بهتر از حضرت علی t درک میکنند؟ چرا در کتب تشیع بیشتر اعمال پیامبر ص حمل بر تقیه شده ؟ اینها سوالاتی است که هیچ جوابی نمیتوان برای آن یافت مگر با تقیه!!!! وما علینا الا البلاغ.....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر