اسلام، روح مردم را از این عقاید در صدر اسلام پاک گردانید بطوریكه مردم پس از چندی خالق یكتای خود را شناختند و به جانب پروردگار خویش رو نهاده، از پرتو درخشان هدایتش راه جستند و پا در راه روشن و بدون انحرافش گذاشتند و هیچ راه دیگری را اختیار نكرده و از هیچ ـ ظاهراً ـ قدرتمندی استمداد و استعانت نكردند، زیرا دانستند كه این قدرتهای دروغین زمینی، همه ناتوان و ضعیف و فانی هستند و تنها قدرت حقیقی و ابدی، و تنها راه راستین، از آنِ خداست و بس؛ چون دیگر ایمان دارند كه همه اینها به دست خداست. با اتّكاء و توكّل به قدرتش، با جانهایی پاكیزه و دلهایی قوی بر روی زمین با شیوه انسانی به زندگی خویش ادامه دادند و این چنین بود كه اسلام پیشروی كرد.با پیشروی اسلام، مردم به سوی پروردگار خویش رفته، و تنها توجّه خود را به او معطوف ساختند و با اتّكاء به قدرتش، نیروی خود را با تمام نیروها و افراد بر روی زمین برابر دیدند، چون پی بردند كه همگی مخلوق خدا، همگی نیروی خود را از او گرفتهاند. بالاخره با روی آوردن به پروردگار خویش، دیگر آن رسم وساطت و بتپرستی برافتاد و بیرق «لا إله إلا اللّه» افراشته گردید.امّا -با كمال تأسّف- در میان تودههای مسلمانان امروزی، شیوههایی از پرستش و عبادت را ملاحظه میكنیم و مسلكهایی در بینشان رواج و شیوع یافته كه به طور خطرناكی بر فساد و گمراهی عقیده و تفكّر، و نابسامانی مقصود و مأوای فكریشان دلالت میكند. ما میخواهیم بیپروا از این بیماری و علّت آن پرده برداریم و اندک مسامحهای را روا نداریم، زیرا كوچكترین خلل و كاستی در پایههای توحید، در واقع به معنای راه یافتن جاهلیت و تباهی به مركز رهبری فكری و عقیدتی این دین، و یگانه عامل و انگیزه هدف و مبدأ و منتهای این دین است.به عنوان مثال، مشاهده میكنیم كه هر روز هزاران نفر به زیارت آرامگاه افراد صالحی میروند و از آنان اعمالی سر میزند كه جز «عبادت» نام دیگری را نمیتوان بر آنها گذاشت، در حالی كه بیشترشان از اسلام چیزی نمیدانند و اگر چنانچه برای انجام یک وظیفه دینی صحیح ـ همچون جمعآوری زكات، كمک به فقراء و یتیمان و... ـ خوانده شوند، با تنفّر میگریزند! اگر چه در روی آوردن به خرافات و اباطیل، پروانهوار به سوی شمع هجوم میآورند و بلكه سریعتر از پروانه، بدانها روی میآورند و به دور آن میچرخند! كافی است كه بدانید، آنهایی كه میآیند تا در كنار ضرایح آنان، به نذرهای خود وفا كنند و دعا و نیایش نمایند، برای چه كسی نذرها را به جای میآورند و چه كسی را در دعا و درخواست خود میخوانند و از چه كسی استمداد و استعانت میجویند و به چه كسی متوسّل میشوند و برای چه كس طواف و اعتكاف میكنند؟! آری! در بادی امر، برای فلان بزرگ دین! وقتی با آنان مجادله میكنیم، میگویند: این نذرها و دعاها برای خداست، امّا به وسیله این كس و از راه او!!بیشترشان میگویند: ما خدا را نیكو و برتر میشناسیم و خالق همه چیز، قادر بر هر كاری، از تمام مخلوقات برتر و بالاتر میدانیم، و این هم میدانیم كه این افراد شایسته، بندگان او هستند. كاری كه تنها ما میكنیم فقط این است كه میخواهیم از این طریق به خدا برسیم، و به وسیله بندگان صالحش ـ كه نزد خدا مقرّب و آبرومند درگاهش هستند ـ به او تقرّب جوییم!ا ین كلامشان به فرض اینكه درست و راست باشد، و حقیقتاً چنین پندار و عقیدهای داشته باشند، امّا این عقیده اصلاً در اسلام وجود ندارد و آن را نادرست میداند؛ زیرا خداوند ـ سبحان ـ از ما نخواسته كه دیگران را با خود به حضورش بیاوریم تا اعمال نیک ما را ـ همچون نذر و دعا و طواف و اعتكاف و... ـ را به حضورش عرضه كنند، یا برای ما از لغزشها و گناههایمان طلب استغفار نمایند. قرآن كریم، این چنین از دست دادن توحید وتباهیاش را مورد تهدید قرار داده و تقبیح میكند: ﴿وَيَوۡمَ يَحۡشُرُهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَقُولُ ءَأَنتُمۡ أَضۡلَلۡتُمۡ عِبَادِي هَٰٓؤُلَآءِ أَمۡ هُمۡ ضَلُّواْ ٱلسَّبِيلَ ١٧ قَالُواْ سُبۡحَٰنَكَ مَا كَانَ يَنۢبَغِي لَنَآ أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنۡ أَوۡلِيَآءَ وَلَٰكِن مَّتَّعۡتَهُمۡ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ نَسُواْ ٱلذِّكۡرَ وَكَانُواْ قَوۡمَۢا بُورٗا ١٨﴾ [الفرقان: 17-18]. «و [یاد کن] روزی را که آنان را با معبودانی که به جای خدا میپرستیدند، محشور میکند، پس [به آن معبودان] میگوید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید، یا خودشان راه را گم کردند؟ مىگویند: منزهى تو، ما را نسزد كه جز تو دوستى براى خود بگیریم و لیكن، آنان و پدرانشان را (از نعمتها) برخوردار نمودهی، تا آنجا كه یاد و ذكر (تو و عبادتت) را فراموش كردهاند و هلاک گشتهاند!». آری! به راستی یاد و ذكر خدا و توحیدش را نیز -كه مبنای ذكر خداست- فراموش كردند. پس برای دفاع از این افراد جاهل كافی نیست كه گفته شود: آنان خدا را میشناسند و میدانند كه تنها، او اجابتكننده هر خواسته و حاجتی است و عامل و انگیزه هر عفو بخششی است و میدانند كه غیر او مالک هیچ چیزی نیستند، زیرا این معرفت و شناخت، وقتی شایسته و قابل قبول است كه تنها خدا -و تنها او- مورد دعا و توجّه قرار گیرد و فقط بهسوی او روی آورده شود و اخلاص كامل از آنِ او باشد، چنانچه این گونه معرفت را مشركین جاهلی نیز داشتهاند»، امّا قابل قبول نبود: ﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣١﴾ [یونس: 31]. «بگو: چه كسی از آسمان به شما روزی میرساند؟ چه كسی بر گوش و چشمها تواناست؟ چه كسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد؟ چه كسی امور را تدبیر میكند؟ قطعاً خواهند گفت: خدا!..» با وجود اینكه صراحتاً میگویند: همه اینها در دست خداست، و جوابشان خدای یگانه است، ولی این مشركین با گفتن این قول، مؤمن به حساب نیامدهاند؛ زیرا ایمان حقیقی به خدا نداشتهاند. اگر به حقیقت خدا را میشناختند، چیزی را كه از صفات و شؤون اوست به او مربوط میساختند و به دیگری نسبت نمیدادند. به همین دلیل است كه قرآن در خطاب به آنان، بلافاصله چنین ادامه میدهد: ﴿فَذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَاذَا بَعۡدَ ٱلۡحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ ٣٢ كَذَٰلِكَ حَقَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى ٱلَّذِينَ فَسَقُوٓاْ أَنَّهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ ٣٣﴾ [یونس: 32-33]. «پس بگو: (حال كه به تمام این چیزها اقرار میكنید) چرا (تنها خدا را عبادت نمیكنید و فقط از او) نمیترسید؟! آن، خداست كه پروردگار حقیقی شماست (و اوست كه چنین است كه خود قبول دارید. پس پرستش او نیز حق است و پرستش غیر او، باطل). آیا سوای حق جز گمراهی است»؟.
پس چگونه از راه به در برده میشوید؟! همانگونه فرمان پروردگار تو درباره كسانی كه سرپیچی میكنند، صادر شده است كه ایمان نمیآورند. این مردم ناآگاه، وقتی كه برای زیارت قبوری كه استخوانهای بعضی از بندگان خدا را -كه از هیچ چیز خبر ندارند!- دربردارند، بار و بُنه میبندند و به هنگامی كه نذورات و دعاها و نیازهای خویش را متوجّه كسانی میكنند كه آنان را دروازه ورود به بارگاه الهی میپندارند، به راستی در حق این دین، ظلم بس بزرگی را مرتكب میشوند و هر اندازه اعمالشان را از هر جهت بررسی میكنیم، در آن چیزی نمییابیم كه هرگز دل مؤمن بدان آرامش یابد و بدان راضی شود. ما میبینیم كه مسلمانان امروزی با فاسقترین افراد، بنای صداقت و دوستی و پیمان میگذارند و گاهی با والدین خود كه زندهاند، قطع رابطه و صله رحم میكنند، امّا با حرارت و جدّیت خاص و شادابی هر چه تمامتر برای زیارت قبری از قبور صالحان، كیلومترها راه میرود، و نه برای اینكه برای او دعای خیر كند و از خداوند بخواهد كه صاحب قبر را مورد رحمت و مغفرت خویش قرار دهد، و نه اینكه خود متذكّر شود و به یاد مرگ و روز محشر بیفتد، بلكه بدان جهت به آنجا میرود و این همه زحمت را متحمّل میشود تا از صاحب قبر، نیازها و حوایج دنیا و آنچه را بدان محتاج است، طلب كند و دعا و نذر و قربانی و صدقه و...را متوجّهاش سازد. آیا به راستی این گمراهی نیست؟!.
تعظيم قبور صالحان
یكی از كارهای شركآمیز مسلمانان امروزی، ساختن بارگاه بر روی قبور صالحین و تعظیم آن است. باید دانست كه بنای ساختمان و گنبد و بارگاه بر قبور صالحان و نیكمردان، عادتی است قدیمی كه پیشینه دیرینه دارد. در میان مردم كم نبودند كسانی كه گنبد و بارگاه را با هدف تعظیم و بزرگداشت صاحب قبر، بنا مینمودند. البته درجات این بزرگداشت با هم متفاوت بود و گاهی به تقدیس و عبادت آنها میانجامید. بررسی تاریخ بتپرستی نشان میدهد كه در آغاز، بنای قبور و ضرایح را به خاطر یاد بود شخصیتها نگاه میداشتند، امّا كمكم به تقدیس و عبادت آنها منجر میشد. قرآن كریم نیز چیزهایی را ذكر نموده كه بر شیوع و رواج این عادت در بین امّتهای پیشین دلالت دارد، به عنوان مثال در داستان كهف میخوانیم: ﴿فَقَالُواْ ٱبۡنُواْ عَلَيۡهِم بُنۡيَٰنٗاۖ رَّبُّهُمۡ أَعۡلَمُ بِهِمۡۚ قَالَ ٱلَّذِينَ غَلَبُواْ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِمۡ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيۡهِم مَّسۡجِدٗا﴾ [الکهف: 21]. «گروهی گفتند: بر (محلّ دفن) ایشان دیوار و بنایی درست میكنیم، و پروردگارشان آگاهتر از (هر كس به) وضع ایشان است. برخی دیگر كه اكثریت داشتند، گفتند: بر (محلّ دفن) ایشان مسجدی میسازیم».
ساختن مسجد و بارگاه بر سر قبور صالحان ـ مثل ساختن مجسّمهها و تمثالها برای احترام و یادبودشان ـ به خاطر دلالت برانگیزانندهای كه همچون مجسّمهها و تندیسها دارند، شدیداً حرام و ممنوع اعلام شده است، زیرا انسانها ـ همچون قوم نوح u سنگهایی را كه برای یادآوری و تعظیم بزرگان و افراد صالح ساخته و تراشیده بودند و كمكم مورد پرستش خویش قرار میدادند ـ مساجد و بناهایی را كه بر قبور صالحان برپا كرده بودند، به تدریج مورد تقدیس قرار دادند و با در و دیوار آن، درست مثل بتها و مجسّمههایی كه مشركان با آن رفتار میكردند، عمل نمودند.زمانی كه اسلام آمد، با این دو مظهر از مظاهر شرک و بتپرستی به شدّت جنگید و در محو و نابودی این اعمال مسخره كه سرانجام به شرک میانجامد، شدّت عمل به خرج داد. به طوری كه دیدیم كه در فتح مكّه، چگونه رسول خدا ص علی بن ابیطالبس را مأمور ساخت و به وی امر كرد همه بناهایی را كه بر روی قبور ساختهاند، با زمین یكسان سازد و تمام بتها و مجسّمهها را بشكند و نابود سازد. چنانچه علی t خود میگوید: «بعثني رسول الله r إلى الـمدينة فى هدم القبور وكسر الصور». «رسول خدا ص مرا به شهر برای خراب كردن مقبرهها و شكستن مجسّمهها و بتها فرستاد». «ابوالهياج الاسدي» نیز میگوید: «أَلاَّ أَبْعَثُكَ عَلَى مَا بَعَثَنِى عَلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِr أَنْ لاَ تَدَعَ تِمْثَالاً إِلاَّ طَمَسْتَهُ وَلاَ قَبْرًا مُشْرِفًا إِلاَّ سَوَّيْتَهُ» «علی بن ابیطالبس به من فرمود: آیا تو را برای كاری نفرستم كه رسول خدا ص مرا بدان كار فرستاد؟! و آن اینكه هیچ تمثال و مجسّمهای را ترک نكنم مگر اینكه آن را محو و نابود سازم، و هیچ قبر بلند و مشرفی را وانگذارم مگر اینكه آن را با خاک یكسان نمایم». .میبینیم كه رسول خدا ص از نظر گمراه ساختن، ضریحهای بلند قبور، و بتها و مجسّمههای نصب شده را با هم برابر دانست و یكسان قرار داد و به ویرانی هر دو، با هم دستور داد.پیامبر ص قبل از رحلتش، در بیان سفاهت امّتهای گذشته كه قبور انبیاء و افراد برگزیده الهی را مسجد و پرستشگاه خود قرار میدادند و پرهیز از تقلید و پیرویشان، چنین فرمود: «إِنَّ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ كَانُوا يَتَّخِذُونَ قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ أَلاَ فَلاَ تَتَّخِذُوا الْقُبُورَ مَسَاجِدَ إِنِّى أَنْهَاكُمْ عَنْ ذَلِكَ». «هان! كسانی كه قبل از شما بودهاند، قبور پیامبرانشان را به صورت مساجد و معابد درآوردند. هان! هوشیار باشید كه قبور را به صورت مساجد و عبادتگاهها درنیاورید. من به تأكید شما را از این كار نهی میكنم». و هم در بیماری رحلتش -به هنگام احتضار- رواندازی كه بر رویش كشیده شده بود، از روی خود برمیداشت و این دعا را چندین بار تكرار فرمود. انگار شرّی را كه از این راه، عقاید مردم را تهدید میكرد، احساس كرده بود! لذا چنین دعایی را به درگاه خداوند -سبحان- عرضه داشت: «اللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْ قَبْرِى وَثَنًا يُعْبَدُ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى قَوْمٍ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ». «پروردگارا! قبرم را بتی قرار مده كه مورد عبادت و پرستش قرار گیرد. همانا غضب و خشم خدا بر قومی كه قبور پیامبرانشان را مسجد قرار دادند، بسیار شدید است!». ابوهریره t از رسول خدا ص روایت میكند كه فرمود: «لاَ تَجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا وَلاَ تَجْعَلُوا قَبْرِى عِيدًا وَصَلُّوا عَلَىَّ فَإِنَّ صَلاَتَكُمْ تَبْلُغُنِى حَيْثُ كُنْتُمْ». «خانههایتان را قبرستان نكنید، و بر قبرم عید و مراسم برگزار نكنید و محلّ رفت و آمد قرار ندهید، و بر من درود و صلوات بفرستید، همانا درود و صلواتتان هر جا كه باشید، به من میرسد (و لازم نیست به زیارت قبرم بیایید و در آنجا مراسم عید و اعتكاف برگزار كنید و در آنجا بمانید و صلوات بفرستید!)». «ابویعلی» نیز از علی بن حسین ب روایت كرده است كه او مردی را دید در كنار قبر پیامبر ص برای رفع مشكلاتش دعا میكرد. نزد او رفت و او را از این كار نهی نمود و گفت: آیا حاضر هستی سخنی را كه پدرم از جدّم، و او هم از رسول خدا ص شنیده است، بشنوی؟ پیامبر ص چنین فرمود: «لاَ تَتَّخِذُوا قَبْرِى عِيداً وَلاَ تَجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قُبُوراً فَإِنَّ تَسْلِيمَكُمْ يَبْلُغُنِي حيث كنتم». «بر قبرم عید برگزار نكنید و محلّ رفت و آمد قرار ندهید، و خانههایتان را قبرستان نكنید. پس بر من سلام و درود بفرستید. سلام شما هر كجا كه باشید، به من میرسد». از جابر t روایت شده كه: «نهى رسول الله r عن تجصيص القبر وأن يقعد عليه وأن يبنى عليه بناء». «پیامبر ص از گچكاری و تزیین قبور، و نشستن بر آن و ساختن بنا و بارگاه بر روی آن نهی فرموده است». از امام جعفر صادق u نیز چنین نقل شده است: «نهى رسول الله r أن يصلى على القبر أو يقعد عليه أو يبنى عليه». «پیامبر ص از اینكه بر قبری نماز بگزارند، یا بر آن بنشینند و یا بر آن بنا و ضریح بسازند، نهی فرموده است». از موسی بن جعفر/ نیز روایتی آمده كه چنین است: «سألت أبا الحسن عن البناء على القبر والجلوس عليه هل يصلح؟ قال: لا يصلح البناء عليه ولا الجلوس ولا تجصيصه ولا تطيينه». «برادر موسی بن جعفر / از او در مورد بنای بر قبور و نشستن بر روی آن پرسید كه آیا این درست و سزاوار است؟ فرمود: خیر! سزاوار و صحیح نیست. بناء و ضریح بر قبور و نشستن بر آن و گچكاری و گلكاری و تزیین آن درست نیست». امّا مسلمانان امروزی، با وجود دلایل فراوانی كه اسلام برای واقع نشدنشان در این محظور بیان داشته و ذكر كرده است ـ كه ما تنها به چند روایت كه در این مورد آمدهاند، بسنده كردیم ـ تمام این دلایل را نادیده گرفته و بر قبور صالحان و بزرگان دین، مساجدی ساختهاند و در برافراشتن و ساختن بناها و ضرایح و آرامگاههای مجلّل و باشكوه و مزین، با هم به نزاع و مسابقه برخاسته و از همدیگر سبقت و پیشی میگیرند تا جایی كه بر اسمهای بیمسمّی -در جاهای دورافتاده!- نیز ضریحهایی ساخته شده و حتّی بر لوحهای چوبین و جثّه حیوانات نیز ساخته و پرداخته شدهاند! شكّی نیست كه حكمت نهی كردن اسلام از بزرگداشت و تعظیم قبور، جلوگیری از گام برداشتن بهسوی شرک است. چنان كه در قوم نوح u مشاهده میشود، غلوّ در صالحین آنها، تبدیل به اصنامی شد كه عبادت میشدند. به همین جهت پیامبر ص در حال احتضار، مرتّب دعا میكرد و میفرمود: «اللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْ قَبْرِى وَثَنًا يُعْبَدُ». بسی جای تأسف است آنچه كه رسول خدا ص نهی فرموده، مسلمانانی كه حتّی شدیداً خود را معتقد و پایبند به اسلام نشان میدهند، مرتكب میشوند و بر قبور بعضی از افراد صالح خدا، مراسم برگزاری میكنند و در كنار آن به اعتكاف مینشینند، بر آنها ضرایح و بنا و قبه و بارگاه میسازند، تزیین و زینتشان میدهند، بر آنها مسجد و گنبدهایی طلایی و تذهیب شده میسازند، چراغ و شمع روشن میكنند، در برابرشان خاضعانه ایستاده و احیاناً نماز میخوانند و نذر میكنند، انفاقها و صدقات خود را به حساب ضرایحشان واریز میكنند، در حالی كه به زندگان ـ فقیر و ندار ـ چیزی از انفاقها و صدقاتشان تعلّق نمیگیرد، و یا همچون كعبه پیرامون آن طواف میكنند، بر آن دست میكشند و میبوسند، و حتّی در برابرشان خاشعانه و نیازمندانه، ایستاده و استغاثه نموده و ادای دیون و گشایش سختیها و شفای مریض و طلب فرزند و پیروزی بر دشمنان و...را میخواهند، و برخی هم خواستهها و حاجات خویش را برای صاحب قبر، نه به صورت شفاهی، بلكه كتباً به صورت نامه!! روی كاغذ مینویسند و این چنین دچار شرک میشوند!.
قرباني و نذر و طواف و اعتكاف، عبادت است
همچنان كه قبلاً نیز اشاره كردیم، تمام اعمال فوق عبادت محسوب میشوند و باید تنها برای خدا انجام گیرد كه مسلمانان از این حقیقت غافل ماندهاند و عبادت را فقط در نماز و زكات و روزه و حج منحصر میدانند، در حالی كه اگر به قرآن مراجعه كنیم، میفهمیم كه قربانی و نذر و طواف و اعتكاف نیز در ردیف نماز و سجده و ركوع قرار گرفتهاند:
﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ﴾ [الأنعام: 162-163]. «بگو: همانا نمازم، عبادات و طاعات و مناسكم، (و بالاخره) زندگی و مرگم برای خداست و بس كه پروردگار جهانیان است. هیچ شریكی ندارد و به همین امر، دستور داده شدهام».
﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ ٢﴾ [الکوثر: 2]. «پس تنها برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی كن».
﴿وَمَآ أَنفَقۡتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوۡ نَذَرۡتُم مِّن نَّذۡرٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُهُۥۗ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٍ ٢٧٠﴾ [البقرة: 270]. «هر چیزی را انفاق میكنید، یا هر نذری را كه میدهید، بیگمان خداوند به آن آگاه است (و میداند كه برای كیست و برای چیست؟!) و ظالمان (همان كسانی كه با شرک كه ظلم بزرگی است، بر خود ستم كردهاند) را هیچ یار و یاوری نیست».
﴿إِنِّي نَذَرۡتُ لِلرَّحۡمَٰنِ صَوۡمٗا فَلَنۡ أُكَلِّمَ ٱلۡيَوۡمَ إِنسِيّٗا﴾ [مریم: 26]. «همانا من برای خدای مهربان نذر كردهام كه روزه بگیرم».
﴿وَلۡيَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ﴾ [الحج: 29]. «و باید كه تنها خانه خدا (خانه قدیمی و گرامی) را طواف كنند».
﴿وَعَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِۧمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيۡتِيَ لِلطَّآئِفِينَ وَٱلۡعَٰكِفِينَ وَٱلرُّكَّعِ ٱلسُّجُودِ﴾ [البقرة: 125]. «و به ابراهیم و اسماعیل سفارش كردیم (و بر عهده ایشان گذاشتیم) كه خانهام را (از هر گونه شرک وپلیدی وآلودگی) برای (عبادتكنندگان و از جمله) طوافكنندگان و اعتكافكنندگان و ركوع و سجودبرندگان (نمازگزاران) پاک و پاكیزه كنید».
﴿وَطَهِّرۡ بَيۡتِيَ لِلطَّآئِفِينَ وَٱلۡقَآئِمِينَ وَٱلرُّكَّعِ ٱلسُّجُودِ﴾ [الحج: 26]. «و برایم هیچ چیزی را شریک مگردان و خانهام را برای طوافكنندگان و به پادارندگان نماز و ركوعكنندگان و سجود برندگان پاک گردان».
از علی t روایت شده كه پیامبر ص فرمود: «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ذَبَحَ لِغَيْرِ اللَّهِ». «لعنت خدا بر كسی كه برای غیر خدا قربانی كند!». از امام جعفر صادق t نیز روایت شده است: «لا تطف بقبر».
غلوّ در افراد صالح
این مشكلات، همه به خاطر غلوّ است! اسلام، غلوّ در هر چیزی را نهی فرموده است. عدّهای در مقام عیسی غلوّ و زیادهروی كردند تا جایی كه او را فرزند خدا، یا یكی از سه تا، و یا همان خدا نامیدند. عدّهای در مقام روحانیون و پیشوایان دینیشان -أحبار و رهبان- غلوّ كرده و آنها را ارباب خود قرار دادند و عدّهای... الخ به همین دلیل خداوند غلوّ را امری زشت و ناروا دانسته و اهل كتاب ـ و دیگران ـ را از آن برحذر داشته است: ﴿ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ وَلَا تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ﴾ [النساء: 171]. «ای اهل كتاب! در دین خود غلوّ نكنید و درباره خدا جز حق نگویید». ﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوٓاْ أَهۡوَآءَ قَوۡمٖ قَدۡ ضَلُّواْ مِن قَبۡلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرٗا وَضَلُّواْ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِيلِ٧٧﴾ [المائدة: 77]. «بگو: ای اهل كتاب! به ناحق در دین خود زیادهروی و افراط مكنید و از اهواء و امیال گروهی كه پیش از این گمراه شدهاند و بسیاری را گمراه كردهاند و از راه اعراض منحرف گشتهاند، پیروی نكنید»... به همین جهت، رسول خدا ص از غلوّ در او و زیادهروی در مدح و تعظیمش نهی فرموده است: «لاَ تُطْرُونِى كَمَا أَطْرَتِ النَّصَارَى عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ فَقُولُوا عَبْدُالله وَرَسُولُهُ». «در حقّ من آن چنان غلوّ و زیادهروی نكنید، همانگونه كه مسیحیان در مورد عیسی پسر مریم غلوّ كردند. همانا من تنها یک عبد و بنده هستم، پس بگویید: بنده خدا و فرستادهاش». قرآن كریم نیز، رسول خدا ص را -كه دارای بالاترین درجات نزد خداست- به عبد و بشر یاد كرده است و در این مورد تأكیدات فراوانی آورده است. «نسائی» روایت میكند كه: «ولما قال له رجل: ما شاء الله وشئت قال: أجعلتنى لله ندا ما شاء الله وحده؟» «و هنگامی كه مردی به او گفت: اگر خدا و تو بخواهید! فرمود: آیا مرا شریک و همتای خدا میگردانی؟! (بگو:) اگر خدا تنها بخواهد». یک بار هم، سلمان فارسی خواست كه برای پیامبر ص سجده نماید، امّا رسول خدا ص او را از این كار نهی كرد و فرمود: «فلا تسجد لى واسجد للحي الذي لا يموت». «هر گز برای من سجده نكن، بلكه برای كسی سجده كن كه همیشه زنده و باقی است و هرگز نمیمیرد!». شرک قوم نوح u كه در فصل اوّل از آن سخن گفتیم و روایتی از «ابن عباس» ب نقل كردیم كه حاكی از این قرار بود: بتهای قوم نوح u اسامی مردان صالحی بوده كه بعد از مرگشان، شیطان مردم را وسوسه كرد تا مجسّمههایی از آنها بتراشند و اسامیشان را بسیار یاد كنند، ولی آنها را پرستش نمیكردند تا اینكه نسل بعدی آمد و كمكم آنها را تعظیم و عبادت نیز نمودند و چنانچه بعضی از مفسّرین گفتهاند: وقتی آنها درگذشتند، بر سر قبورشان رفتند و گنبد و بارگاه درست كردند و سپس صورتشان را تراشیدند و پس از مدّتی، آنها را عبادت و تقدیس هم كردند! حقیقت این است كه «غلوّ» از محبّت بیش از اندازه ناشی میشود. چنان كه قرآن كریم میفرماید: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِ﴾ [البقرة: 165]. «برخی از مردم هستند كه غیر از خدا، خداگونههایی برمیگزینند و آنان را همچون خدا دوست میدارند، و كسانی كه ایمان آوردهاند، همه محبّتشان برای خداست (و به خاطر او و برای او، دوستان خدا را دوست میدارند)».
... نكته مهم و جالبی كه در این آیه دیده میشود این است كه: این افراد، همتاهایشان را همچون خدا دوست میدارند؛ یعنی اینكه آنها خدا را شدیداً دوست دارند، ولی چون افراد دیگری را نیز در این محبّت با خدا شریک كردهاند و در محبّتشان چنان غلوّ نمودهاند كه باعث شده همانگونه كه خدا را دوست میدارند، آنها را نیز دوست بدارند، به عنوان مسلمان پذیرفته نشدهاند. پس چه رسد به افرادی كه همتاها را از خدا بیشتر دوست بدارند؟!.
توسّل و واسطه قرار دادن بندگان صالح
متوسّل و دست به دامن شدن به غیر خدا، موضوع دیگری است كه اسلام آن را شرک دانسته است، زیرا هیچ موجود دیگری همچون خدا، خارج از قید زمان و مكان نیست، و قدرتی غیبی ندارد كه بتواند همه جا حاضر و ناظر و قاهر و محیط بر همه چیز باشد كه مردم ـ در هر مكان و زمانی ـ به او دسترسی داشته و هر وقت بخواهند متوسّل شوند! اگرچنانچه موجودی در جهان دارای چنین صفاتی باشد، در واقع همتای خدا بوده كه این در اسلام ـو فقط اسلامـ صحیح نیست و كفر و شرک آشكاری میباشد. انسان بایستی به موجودی متوسّل شود كه مقید به مكان و زمان نباشد و خود خالق مكان و زمان و همه چیز، همه جا حاضر و ناظر، آگاه به همه كارها و امور، همه چیز در دست او، و مالک نفع و زیان باشد كه این هم، تنها مختصّ خدای ـ سبحان ـ است و بس، و اگر كسی این صفات را به موجودی غیر از خدا نسبت دهد، مشرک است و به عبارت دیگر، كسی كه به غیر خدا ـ آگاهانه و یا از روی ندانستن ـ متوسّل شود، دچار شرک شده است! قرآن بیان میكند كه توسّل به غیر خدا، یک نوع انحراف عقیدتی و فكری از صراط مستقیم، و شرک به خداوند ـ متعال ـ میباشد. چنانچه میفرماید: ﴿وَمَن يَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ﴾ [آلعمران: 101]. «و هر كس (در تمام كارها) به خدا متوسّل شود، بیگمان به راه راست و مستقیم رهنمود شده است».
﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَٱعۡتَصَمُواْ بِٱللَّهِ وَأَخۡلَصُواْ دِينَهُمۡ لِلَّهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ [النساء: 146]. «مگر كسانی كه توبه كنند و برگردند و به اصلاح خویش بپردازند و به خدا متوسّل شوند و آیین خویش را خالصانه از آنِ خدا كنند (و فقط و فقط او را بپرستند و به فریاد خوانند)، پس آنان از زمره مؤمنان خواهند بود».
﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَٱعۡتَصَمُواْ بِهِۦ فَسَيُدۡخِلُهُمۡ فِي رَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَفَضۡلٖ وَيَهۡدِيهِمۡ إِلَيۡهِ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِيمٗا ١٧٥﴾ [النساء: 175]. «كسانی كه به خدا ایمان بیاورند و به او متوسّل شوند، ایشان را به رحمت و فضل عظیم وارد خواهد ساخت، و در راه راست و مستقیمی به سوی خود رهنمودشان خواهد كرد».
پس با توجّه به این حقایق، هر كس كه میخواهد راه راست و درست را طی كند و دین خود را برای خدا خالص گرداند و تنها او را عبادت كند و خود را داخل در رحمتش نماید و خدا را مولی و یاور خود بداند، باید كه فقط به او متوسّل شود و از غیر او دل ببرد! در غیر این صورت، از راه راست و مستقیم منحرف شده و همتایی برای خداوند -سبحان- تراشیده و مشرک گشته است.و امّا در مورد جُستن «وسیله» برای نزدیكی به خدا، قرآن كریم چنین میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱبۡتَغُوٓاْ إِلَيۡهِ ٱلۡوَسِيلَةَ وَجَٰهِدُواْ فِي سَبِيلِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ٣٥﴾ [المائدة: 35]. «ای مؤمنین! تقوا پیشه سازید و برای تقرّب به خدا، وسیله بجویید و در راه او جهاد كنید تا (از این طریق) رستگار شوید» ... برخی از مسلمانان -امروزی- كلمه «وسیله» را در این آیه به «وساطت» بین انسان و خدا تعبیر و تفسیر كردهاند، یعنی مؤمنان برای تقرّب جستن به خدا، ناگزیر باید بندگان خاصّش ـ همچون انبیاء و اولیاء و صالحان ـ را واسطه قرار دهند. آنها معتقدند كه این عمل برای نزدیكی به خداوند و صلاح و رستگاری، كفایت میكند! امّا چنین تعبیری از معنای «وسیله» ـ به زعم متوسّلین به اشخاص ـ با اسلام مغایرت دارد.در توضیح آیه فوق، آیات دیگری آمده كه نشان میدهد نزدیكی به خداوند، جز با ایمان به او و اعمال پاكیزه و پسندیده ـ كه موجب رضایت خدا و تقرّب بدو میگردد ـ به دست نمیآید و وساطت هیچ كس ـ هر اندازه هم متّقی و به خدا نزدیک باشد ـ در تقرّب به خدا و رستگاری و فلاحت وی دخالت ندارد: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱرۡكَعُواْ وَٱسۡجُدُواْۤ وَٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمۡ وَٱفۡعَلُواْ ٱلۡخَيۡرَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ۩ ٧٧﴾ [الحج: 77]. «ای كسانی كه ایمان آوردهاید! (تنها برای خالق خویش) ركوع و سجده كنید (و تعظیم و كرنش برید و به خاک افتید) و پروردگار خویش را (به تنهایی) پرستش نمایید و كارهای نیک انجام دهید تا رستگار شوید، و در راه خدا جهاد كنید».
﴿وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب۩﴾ [العلق: 19]. «و (در برابر پروردگارت سجده ببر و (بدین وسیله به او) نزدیک شو!». پس نزدیكی به خداوند، جز با ایمان به خدا و روز آخرت و انجام اعمال شایسته به دست نمیآید و وساطت كسی در تقرّب به خدا، نمیتواند مؤثر باشد ﴿وَمَن يَأۡتِهِۦ مُؤۡمِنٗا قَدۡ عَمِلَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلدَّرَجَٰتُ ٱلۡعُلَىٰ ٧٥﴾ [طه: 75]. «و هر كس با ایمان و عمل نیكو و شایسته به پیش پروردگارش برود، چنین كسانی دارای مراتب بالا و درجات والایی هستند»...اسلام با شرک و بتپرستی اعراب جاهلی جنگید تا همین وساطت بین خدا و بندگانش را از میان بردارد و مردم را مستقیماً ـ بدون واسطه ـ به خدا متوجّه گرداند، و همه افراد بشر را در ارتباط با خالقشان برابر بداند.
واسطهها، خود دنبال وسيله هستند
بنابراین، وسیله در این آیه ـ كه میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱبۡتَغُوٓاْ إِلَيۡهِ ٱلۡوَسِيلَةَ وَجَٰهِدُواْ فِي سَبِيلِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ٣٥﴾ [المائدة: 35]. عبارت است از: ایمان و اعمال شایسته؛ نه واسطه قرار دادن و تكیه كردن بر كسی یا چیزی در طریق قرب الی اللّه! تقوا ـ ایمان و اعمال شایسته ـ وسیلهای كه در آیه ذكر شده، تنها راه رستگاری است كه خداوند در اختیار انسان و حتّی در دسترس او گذاشته تا بتواند خود را به وسیله آن به خدا نزدیک گرداند.نكته قابل توجّه دیگر كه در این آیه وجود دارد، این است كه خداوند میفرماید: «وسیله را بجویید!»؛ نه آن كه «وسیله را بخوانید!!»، زیرا وسیله تقرّب كه خواندنی نیست، آن گونه كه برخی تصوّر كردهاند! اگر چنانچه انسان موجودی را به فریاد بخواند تا او را به خدا نزدیک گرداند، آن موجود همانند خدا شده است. در صورتی كه انسان هرگز موجودی جز خدای ـ سبحان ـ را كه در همه جا باشد و مشرق و مغرب از آنِ او باشد، بر همه چیز احاطه داشته باشد و...نخواهدیافت. غالباً كسانی كه به غیر خدا متوسّل میشوند و آن كس را وسیله بین خود و خدا قرار میدهند، خیال میكنند به صرف اینكه او در پیشگاه خدا، بندهای مقرّب و آبرومند است، پس میتواند او نیز مانند خدا، همه جا حاضر و ناظر و آگاه به همه امور غیبی و آشكار باشد، وقتی خوانده شود، جوابِ خواننده خود را بدهد، و میگویند: پس دست به دامن شدن او مباح است و هیچ ایرادی ندارد! و حال آن كه آن موجود، هرگز صدای خواننده خود را نمیشنود تا كاری را برایش انجام دهد.در این آیه، همه مؤمنان ـ از شخص پیامبر r گرفته كه اوّلین مؤمن بوده تا تمام اولیاء و بندگان صالح و برگزیده خدا ـ را مورد خطاب قرار میدهد. در صورتی كه اگر چنانچه وسیله ـ به زعم متوسّلین به اشخاص ـ همین بندگان خاصّ خدا و افراد متّقی و پرهیزگار باشند، آنها خود نیز باید ـ طبق آیه ـ به دنبال واسطه باشند، چون آنها نیز باید برای نزدیكی به خدا وسیلهای را بجویند! بدین ترتیب، وسیله نمیتواند خود ایشان باشد؛ چرا كه آنان نیز باید وسیله را بجویند. چنانچه قرآن كریم در تفسیر همین آیه میفرماید: ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا يَمۡلِكُونَ كَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنكُمۡ وَلَا تَحۡوِيلًا ٥٦ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ يَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِيلَةَ أَيُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَيَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓ﴾ [الإسراء: 56-57]. «(ای پیامبر! به مشركان) بگو: كسانی را كه به جز خدا (به هنگام بلا) به فریاد میخوانید، (خواهید دید كه) نه توانایی دفع زیان و رفع بلا از شما را دارند و نه میتوانند آن را دگرگون سازند (و ناخوشیها را به خوشیها و برعكس...تبدیل كنند). آن كسانی كه به فریاد میخوانند، هر كدام از آنان كه از همه (به درگاه خدا) نزدیكتر است، خود برای تقرّب به پروردگارشان، وسیله میجویند و (با این حال) آنها هم به رحمت خدا امیدوار و از عذاب او هراسناک هستند».
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٩٤﴾ [الأعراف: 194]. «همانا كسانی را كه به غیر از خدا به فریاد میخوانید، بندگانی مثل خودتان هستند. پس آنها را بخوانید، اگر راست میگویید باید به شما پاسخ دهند!».
در حدیث رسول خداص آمده است: «اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الذي لا إله إلا هو الأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِى لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ». «پروردگارا! از تو مسئلت دارم به حقّ اینكه تو خدایی هستی كه هیچ معبودی جز تو نیست كه یگانه و بینیاز و سرورِ والای برآورنده حاجات و نیازها هستی. نزادهای و زاده نشدهای و هیچ كس با تو همتا و برابر نیست». این است «توسّل» در دین خدا كه رسول خدا ص انجام دادهاست. چنانچه در حدیثی دیگر مربوط به آن سه نفری كه در غاری مانده بودند، توسّل به عمل صالح نیز آمده است. علی بن ابیطالبt نیز، در مورد وسیله میفرماید: «إن أفضل ما توسل به الـمتوسلون إلى الله سبحانه وتعالى: الإيمان به وبرسوله والجهاد في سبيله...وإقام الصلوة... وإيتاء الزكوة... وصوم شهر رمضان... وحج البيت واعتماره... وصلة الرحم...وصدقة السر... وصدقة العلانية... وصنائع الـمعروف». «برترین وسیله تقرّب بهسوی خداوند ـ سبحان و متعال ـ برای متوسّلین به او، ایمان به او و به رسولش...جهاد در راهش.. .برپاداشتن نماز ... دادن زكات ... روزه ماه رمضان... حج و عمره خانه خدا... صله رحم... صدقه دادن به صورت پنهان... صدقه دادن به صورت آشكار... و انجام دیگر كارهای نیک و شایسته است». هیچ كس و هیچ چیز، جز ایمان به خدا و اعمال شایسته برای رضایت و خوشنودی خدا، انسان را به او نزدیک نمیسازد و باعث رستگاریاش نمیشود.
به فریاد خواندن، یاری خواستن، پناه بردن و طلب نجات كردن از هر كسی غیر از خدا، همچون مردگان و صاحبان ضرایح و مقامات، مثل برآوردن حاجات، شفا دادن مریض، اعطای فرزند، گشودن مشكلات، پناه بردن، طلب پیروزی بر دشمن و... از جمله شركهای دیگری است كه بر تودههای مردم امروزی پوشیده مانده است. به طوری كه این نوع شرک، عمومیترین شرک در جهان كنونی است!دلیل آن این است كه: برخلاف گمان مردم كه دعا و استغاثه و استعاذه را عبادت ندانسته و فقط عبادت را در نماز و زكات و روزه و حج و... منحصر میدانند، در حالی كه -چنانچه از آیات قرآن برمیآید- مفهوم و معنی عبادت -البته بخشی از آن- همه اعمال و نیتهای فوق را دربردارد .رسول خداص میفرماید: «الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ». ... «الدُّعَاءَ هُوَ الْعِبَادَةُ». «دعا مغز و روح عبادت است»... «دعا همان عبادت است». پس خواندن غیر خدا شرک است و كسی كه غیر از خدای ـ متعال ـ را به فریاد بخواند، مشرک میشود، زیرا او را نیز به خدایی گرفته و عبادتش نموده است.در حال حاضر، تودههای مردم با وجود پیشرفتهای علم و تمدّن، هنوز خیال میكنند كه افراد دیگری نیز همانند خدا در هر زمان و مكانی حاضرند و میتوانند به طور یكسان همه اصوات را بشنوند! و حال آن كه اكثرشان از كتاب آسمانی و تعالیم آن نیز بهرهمند هستند!.
خواندن غیر خدا، چیزی جز پیروی از وهم و گمان نیست
آیات قرآن، نشان میدهند آن كسانی كه مشركین به غیر از خدا برای رفع مشكلات و برآوری حاجات و نیازهایشان به فریاد میخوانند ـ حال چه در قالب بت سنگی باشند و چه اموات و صاحبان قبور ـ اصلاً صدا و دعای آنان را نمیشنوند و اگر به فرض محال ـ به گمانشان ـ صدایشان را هم بشنوند، هرگز قدرت اجابت و پاسخگویی بدیشان را ندارند، زیرا این صفات تنها و تنها مختصّ خداوند یگانه و بیشریک است. قرآن میگوید: آنها برای این كارشان هیچ دلیلی ندارند و فقط از گمان و خیالاتشان پیروی میكنند و این معبودان چیزهایی هستند كه ساخته و پرداخته توهّماتشان است: ﴿وَمَن يَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ﴾ [المؤمنون: 117]. «هر كس با خدا، معبود دیگری را به فریاد بخواند، مسلّماً هیچ دلیلی بر آن ندارد».
﴿أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِۗ وَمَا يَتَّبِعُ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُرَكَآءَۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا يَخۡرُصُونَ ٦٦﴾ [یونس: 66]. «هان! آگاه باشید هر آنچه كه در آسمانها و زمین است، از آنِ خداست. كسانی كه جز خدا، معبودانی را به فریاد میخوانند، پیروی نمیكنند مگر از گمانها، و ایشان جز به دنبال وهم و خیال نمیروند و كارشان جز تخمینزدن و دروغبستن نیست».
﴿مَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ أَسۡمَآءٗ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٤٠﴾ [یوسف: 40]. «[شما نمیپرستید غیر از خدا را، مگر اسمهایی بیمسمّی كه خودتان و پدرانتان بر آنها گذاشتهاید، در حالی كه خداوند هیچ دلیل و برهانی بر آنها نفرستاده است»... و به همین جهت، به این بندگان گوشزد میكند كه: ﴿سَوَآءٌ عَلَيۡكُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَ ١٩٣ إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٩٤﴾ [الأعراف: 193-194]. «برایتان یكسان است، خواه آنها را بخوانید و خواه خاموش باشید و نخوانید، زیرا كسانی را كه به غیر از خدا به فریاد میخوانید، بندگانی مثل خودتان هستند. پس آنها را بخوانید، اگر راست میگویید باید به شما پاسخ دهند!».
﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥﴾ [الأحقاف: 5]. «و چه كسی گمراهتر از آن است كه افرادی را به فریاد بخواند كه (اگر) تا روز قیامت (هم ایشان را صدا بزند) پاسخش نمیگویند (و نه تنها جواب نمیدهند، بلكه سخنانش را هم نمیشنوند) و اصلاً از دعایشان غافل و بیخبرند!»... قرآن كریم، در اینباره مثل جالبی میآورد كه حاكی از این است: كسانی كه غیر از خدا را به فریاد میخوانند و خیال میكنند كه آنها اجابتكننده دعاها هستند و دلیلی در این مورد ندارند، به مانند تشنهلبی میمانند كه سرابی را از دور میبیند و دستش را به طرف آبِ خیالی! دراز كرده تا از آن مُشتی برگیرد و حاجتش را -كه تشنگی است- برطرف سازد، امّا هرگز حاجتش برآورده نمیشود و آب به لبهای خشكیدهاش نمیرسد!.
﴿لَهُۥدَعۡوَةُ ٱلۡحَقِّۚ وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا يَسۡتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيۡءٍ إِلَّا كَبَٰسِطِ كَفَّيۡهِ إِلَى ٱلۡمَآءِ لِيَبۡلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَٰلِغِهِۦۚ﴾ [الرعد: 14]. «خداست كه شایسته دعا و نیایش است، و كسانی كه جز او را به فریاد میخوانند، هرگز دعاهایشان را اجابت نمیكنند و كمترین نیازشان را برآورده نمیسازند. آنان به كسی میمانند كه (سرابی را از دور ببیند و یا بر كنار آبی دور از دسترس نشسته باشد و) كف دستهایش را باز و به سوی آب دراز كرده باشد تا آب به دهانش برسد، و هرگز آب به دهانش نرسد!».
قرآن كریم باز هم بر روی این معنی پیش میرود تا جایی كه چنین گوشزد میكند: بندگانی كه غیر از خدا، معبودانی را در این دنیا به خدایی گرفتهاند و آنها را به فریاد میخواندند، تنها از خیال و گمانهای خود پیروی میكنند و این معبودان از دعایشان غافل و بیخبرند، و فردای قیامت به كلّی شركشان را انكار خواهند كرد و میگویند: ما به شما چنین چیزی نگفته و نخواسته بودیم كه ما را با پروردگار ـ پاک و منزّه ـ برابر و یكسان قرار دهید. ما قبول نداریم و این خودتان هستید كه از خیالات خود پیروی كردهاید و ـ به گمان خود ـ ما را شنوا و اجابتكننده و نزدیک و آگاه و...میدانستهاید، ما را با شما هیچ ارتباطی نیست! بیخود ما را دوست میداشتهاید! پس از ما دور شوید كه ما دشمنانتان هستیم و از شما كاملاً بیزاریم: ﴿إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثۡلُ خَبِيرٖ ١٤﴾ [فاطر: 14]. «اگر آنها را به فریاد بخوانید، هرگز دعا و صدای شما را نمیشنوند و (به فرض) اگر هم بشنوند، قدرت پاسخگویی و اجابت به شما را ندارند! و در روز قیامت، شركورزی شما را انكار میكنند، و هیچ كس همچون خداوندِ آگاه، تو را باخبر نمیسازد».
﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥ وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ كَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَكَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ كَٰفِرِينَ ٦﴾ [الأحقاف: 5]. «و چه كسی گمراهتر از آن است كه افرادی را به فریاد بخواند كه (اگر) تا روز قیامت (هم ایشان را صدا بزند) پاسخش نمیگویند (و نه تنها جواب نمیدهند، بلكه سخنانش را هم نمیشنوند) و اصلاً از دعایشان غافل و بیخبرند! و هنگامی كه مردم (در روز قیامت) جمع میشوند، همین به فریادخواستهشدگان، دشمنان به فریادخواهندگان میشوند (و از آنان بیزاری میجویند) و عبادتشان را انكار میكنند».
﴿وَيَوۡمَ نَحۡشُرُهُمۡ جَمِيعٗا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشۡرَكُواْ مَكَانَكُمۡ أَنتُمۡ وَشُرَكَآؤُكُمۡۚ فَزَيَّلۡنَا بَيۡنَهُمۡۖ وَقَالَ شُرَكَآؤُهُم مَّا كُنتُمۡ إِيَّانَا تَعۡبُدُونَ ٢٨﴾ [یونس: 28]. «ما روزی همه مردم را گرد میآرویم و سپس به كسانی كه شرک ورزیدهاند میگوییم: شما و معبودانتان در جای خود بایستید. آنگاه آنها را از هم جدا میسازیم و معبودهایشان میگویند: شما (تنها به دنبال خیالات و هواهای نفسانی خودتان رفتید و اصلاً) ما را عبادت نكردهاید!».
﴿وَإِذَا رَءَا ٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْ شُرَكَآءَهُمۡ قَالُواْ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ شُرَكَآؤُنَا ٱلَّذِينَ كُنَّا نَدۡعُواْ مِن دُونِكَۖ فَأَلۡقَوۡاْ إِلَيۡهِمُ ٱلۡقَوۡلَ إِنَّكُمۡ لَكَٰذِبُونَ ٨٦ وَأَلۡقَوۡاْ إِلَى ٱللَّهِ يَوۡمَئِذٍ ٱلسَّلَمَۖ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ ٨٧﴾ [النحل: 86-87]. «و هنگامی كه مشركان، معبودان خود را میبینند (كه در دنیا به خیال خود میپرستیدند) میگویند: پروردگارا! اینان معبودان ما هستند كه به غیر از تو به فریاد میخواندیم. معبودان میگویند: بیگمان شما دروغگویید! (كِی ما از شما خواستهایم كه ما را به فریاد بخوانید و بپرستید؟!). در آن روز همگی در پیشگاه خداوند سر تسلیم فرود میآورند و آنچه به هم میبافتند، از آنان گم و ناپیدا میشود (و میفهمند كه معبودانشان، صفات خدایی ـ آن گونه كه تصوّر میكردهاند ـ ندارند)».
﴿وَيَوۡمَ يَحۡشُرُهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَقُولُ ءَأَنتُمۡ أَضۡلَلۡتُمۡ عِبَادِي هَٰٓؤُلَآءِ أَمۡ هُمۡ ضَلُّواْ ٱلسَّبِيلَ ١٧ قَالُواْ سُبۡحَٰنَكَ مَا كَانَ يَنۢبَغِي لَنَآ أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنۡ أَوۡلِيَآءَ وَلَٰكِن مَّتَّعۡتَهُمۡ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ نَسُواْ ٱلذِّكۡرَ وَكَانُواْ قَوۡمَۢا بُورٗا ١٨﴾ [الفرقان: 17-18]. «روزی را كه خداوند همه مشركان را به همراه تمام كسانی كه به جز خدا را میپرستیدند، گرد میآورد و (به پرستش شدگان) میگوید: آیا شما این بندگان را گمراه كردهاید (و بدیشان دستور دادهاید كه شما را برای خود برگزینیم (و بپرستیم) و لیكن، آنان و پدرانشان را (از نعمتها) برخوردار نمودهای، تا آنجا كه یاد و ذكر (تو و عبادتت) را فراموش كردهاند و هلاک گشتهاند!».
﴿وَيَوۡمَ يَحۡشُرُهُمۡ جَمِيعٗا ثُمَّ يَقُولُ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ أَهَٰٓؤُلَآءِ إِيَّاكُمۡ كَانُواْ يَعۡبُدُونَ ٤٠ قَالُواْ سُبۡحَٰنَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم﴾ [سبأ: 40-41]. «در یک روز خداوند همه آنها را گرد میآورد و سپس به فرشتگان میفرماید: آیا اینان شما را (به جای من) پرستش میكردهاند؟! میگویند: تو پاک و منزّهی. (ما به هیچ وجه با این گروه ارتباط نداشتهایم) و تنها تو یار و یاور ما بودهای؛ نه آنان!»... نكتهای كه در اینجا قابل یادآوری است، این است كه از شیوه بیان این آیات ـ و دیگر آیات قرآن ـ روشن میشود كه هدف از معبودها، همان فرشتگان و افراد صالح از قبیل انبیاء و اولیاء خدا میباشند و اگر مشركان، مجسّمهایی از آنان برای یادبودشان درست میكردهاند، عبادتشان برای آن بتها كه در قالب سنگ بودهاند ـ و خود میتراشیدند ـ نبوده، بلكه برای همین بندگان مقرّب خدا بوده كه معتقد بودند این معبودها، واسطههای بین خدا و ایشانند، و به این خاطر آنها را عبادت میكنند كه آنها را به خدا نزدیک گردانند: ﴿مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ﴾ [الزمر: 3]. «كسانی كه جز خدا، یار و یاورانی را بر میگیرند (و بدانان تقرّب و توسّل میجویند، میگویند:) ما آنان را عبادت نمیكنیم، مگر بدان خاطر كه ما را به خدا نزدیک گردانند».
قرآن كریم همچنین اشاره میكند كه: سرانجام پشیمانی است! زیرا تمام خیالاتی كه در مورد معبودانشان داشتند و میگفتند كه آنان واسطههای ما نزد خدایند و ما را به او نزدیک میسازند و از آتش دوزخ نجات میدهند، برباد میروند و پس از اینكه كار از كار گذشته میفهمند كه از گمراهان بودهاند و هر چه داشتند، خیال و وهم بوده و تنها یار و یاور، تنها منجی و پناهدهنده، تنها فریادرس و غیاث المستغثین، تنها معبود برحق، خداست و بس: ﴿وَقِيلَ ٱدۡعُواْ شُرَكَآءَكُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَهُمۡ وَرَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۚ لَوۡ أَنَّهُمۡ كَانُواْ يَهۡتَدُونَ ٦٤﴾ [القصص: 64]. «(به پرستشكنندگان گولخورده) گفته میشود: معبودان خود را به فریاد خوانید (تا شما را یاری كنند). پس آنها را به فریاد میخوانند، ولی پاسخی بدانان نمیدهند. (در این هنگام) عذاب را میبینند و (آرزو میكنند) كاش! هدایتیافته و راهیاب میبودند».
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا يَتَوَفَّوۡنَهُمۡ قَالُوٓاْ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ كَانُواْ كَٰفِرِينَ﴾ [الأعراف: 37]. «تا آنگاه كه فرستادگان ما (یعنی فرشتگان قبض ارواح) به سراغشان میآیند تا جانشان را بگیرند. (بدین هنگام بدیشان) گفته میشود: آن معبودهایی را كه جز خدا به فریاد میخواندید، كجایند؟! میگویند: (نمیدانیم!) همگی از ما پنهان و ناپیدا شدهاند و به ترک ما گفتهاند. (در اینجاست كه) آنان علیه خود گواهی میدهند و اعتراف میكنند كه كافر بودهاند».
﴿وَلَقَدۡ جِئۡتُمُونَا فُرَٰدَىٰ كَمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَتَرَكۡتُم مَّا خَوَّلۡنَٰكُمۡ وَرَآءَ ظُهُورِكُمۡۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَكُمۡ شُفَعَآءَكُمُ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُمۡ أَنَّهُمۡ فِيكُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْۚ لَقَد تَّقَطَّعَ بَيۡنَكُمۡ وَضَلَّ عَنكُم مَّا كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٩٤﴾ [الأنعام: 94]. «(روز قیامت پروردگار به مردم میفرماید: اكنون) شما تک و تنها به سوی ما برگشتهاید، همانگونه كه روز نخست شما را آفریدیم و هر چه به شما داده بودیم، از خود به جای گذاشتهاید (و دست خالی اینجا آمدهاید) و واسطهگرانی را با شما نمیبینیم كه گمان میبردید (در نزد خدا به فریادتان میشتابند و) آنان در (عبادت) شما شریک هستند! دیگر پیوند و ارتباط شما گسیخته است و چیزهایی كه گمان میبردید (كاری از آنها ساخته است) از شما گم و ناپدید گشته است».
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِۗ وَلَوۡ يَرَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ إِذۡ يَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ أَنَّ ٱلۡقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعٗا وَأَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعَذَابِ ١٦٥ إِذۡ تَبَرَّأَ ٱلَّذِينَ ٱتُّبِعُواْ مِنَ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَ وَتَقَطَّعَتۡ بِهِمُ ٱلۡأَسۡبَابُ ١٦٦ وَقَالَ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُواْ لَوۡ أَنَّ لَنَا كَرَّةٗ فَنَتَبَرَّأَ مِنۡهُمۡ كَمَا تَبَرَّءُواْ مِنَّاۗ كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ ٱللَّهُ أَعۡمَٰلَهُمۡ حَسَرَٰتٍ عَلَيۡهِمۡۖ وَمَا هُم بِخَٰرِجِينَ مِنَ ٱلنَّارِ ١٦٧﴾ [البقرة: 165-167]. «برخی از مردم هستند كه غیر از خدا، خداگونههایی برمیگزینند و آنان را همچون خدا دوست میدارند، و كسانی كه ایمان آوردهاند، همه محبّتشان برای خداست. آنان كه (با شرک ورزیدن، به خود) ستم میكنند، كاش میشد عذابی را مشاهده كنند كه هنگام (رستاخیز) میبینند، قدرت و عظمت و سلطنت، همه از آنِ خداست و خدا دارای عذاب سختی است! در آن هنگام كه (رستاخیز فرا میرسد و پیروان گمراهشده از پیروان گمراهكننده میخواهند كه نجاتشان دهند و سپس) رهبران از پیروان خود بیزاری میجویند (و نسبت به آنان بیگانگی میكنند) و عذاب را مشاهده میكنند، و روابط (و پیوندهای محبّت و اطاعتی كه در دنیا داشتند) گسیخته میگردد (و دستشان از همه جا و همه كس، و از هر واسطهای كوتاه میشود و در آن موقع است كه) پیروان میگویند: كاش! بازگشتی (به دنیا) میداشتیم تا از آنان بیزاری جوییم، همانگونه كه آنان (امروز) از ما بیزاری جستند! این چنین خداوند كردارهایشان را به گونه حسرتزا و اندوهبازی نشان ایشان میدهد، و (بالاخره) آنان هرگز از آتش (دوزخ) بیرون نخواهند آمد».
﴿قَالُواْ وَهُمۡ فِيهَا يَخۡتَصِمُونَ ٩٦ تَٱللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ ٩٧ إِذۡ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٨ وَمَآ أَضَلَّنَآ إِلَّا ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٩٩ فَمَا لَنَا مِن شَٰفِعِينَ ١٠٠ وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٖ ١٠١ فَلَوۡ أَنَّ لَنَا كَرَّةٗ فَنَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١٠٢﴾ [الشعراء: 96-102]. «آنان (كه معبودهای دروغین را در دنیا میپرستیدند) در آنجا (با معبودان خود) به كشمكش و دشمنی میپردازند و میگویند: به خدا سوگند! ما در گمراهی آشكاری بودهایم. آن زمان كه شما را با پروردگار جهانیان (در عبادت و اطاعت و فرمانبرداری و پرستش) برابر میدانستیم، و البته ما را جز گناهكاران (و رؤسا و بزرگان و یاوران شیاطین) گمراه نكرادهاند. (ای وای بر ما! امروز) ما اصلاً واسطهگران و شفاعتكنندگانی نداریم (و تماماً خیال و گمان بوده است!) و هیچ دوست صمیمی و دلسوزی هم نداریم (تا دست كم، برای ما گریهای سر دهد!). كاش! (به دنیا) برگشتی داشتیم تا ما هم از زمره مؤمنان میشدیم (و تنها خدا را میپرستیدیم)».
خداوند، نزديك و شنواست و به واسطه نياز ندارد
خداوند، دور نیست و محدود به زمان و مكان نمیباشد كه بندهاش نتواند در هر زمان و مكانی او را به فریاد بخواند، بلكه از خود بنده به او نزدیكتر است؛ زیرا خالق و مالكش، هموست و از هر كسی به او آگاهتر است: ﴿أَلَا يَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ ١٤﴾ [الملک: 14]. «هان! كسی كه خلق میكند، میداند و او ریزبین و دقیق و آگاه است».
﴿وَمَا كُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَٰفِلِين﴾ [المؤمنون: 17]. «و ما هرگز از حال آفریدهها، بیخبر و غافل نبودهایم»... [ خیانت چشمها و آنچه را در سینهها پنهان است، میداند].
﴿يَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡيُنِ وَمَا تُخۡفِي ٱلصُّدُورُ ١٩﴾ [غافر: 19]. آیا به راستی خدایی كه خالق انسان است و از همه احوال و نیاتش باخبر است و از رگ گردن به او نزدیكتر است، نیازی به واسطه دارد؟!.
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ١٦﴾ [ق: 16]. «ما انسانها را آفریدهایم و میدانیم كه به خاطرش چه میگذرد و چه اندیشهای در سر دارد، و ما از شاهرگ گردن به او نزدیكتریم».
﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنكُمۡ وَلَٰكِن لَّا تُبۡصِرُونَ ٨٥﴾ [الواقعة: 85]. «ما به او از شما نزدیكتریم و لیكن شما نمیبینید».
﴿مَا يَكُونُ مِن نَّجۡوَىٰ ثَلَٰثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمۡ وَلَا خَمۡسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمۡ وَلَآ أَدۡنَىٰ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمۡ أَيۡنَ مَا كَانُواْۖ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ﴾ [المجادلة: 7]. «مگر نمیدانی كه خداوند هر چه را كه در آسمانها و هر چیز را كه در زمین است، میداند؟! هیچ سه نفری نیست كه با همدیگر رازگویی كنند و درگوشی حرف بزنند، مگر اینكه خدا چهارمین آنهاست، و نه پنج نفری مگر اینكه او ششمین آنهاست، و نه كمتر و نه بیشتر از این، مگر اینكه خدا با ایشان است هر كجا كه باشند. بعداً خدا در روز قیامت، آنان را از چیزهایی كه میكردهاند آگاه میسازد، چرا كه خدا از هر چیزی با خبر و آگاه است»... روایت شده كه مردی نزد رسول خدا ص آمد و پرسید: آیا پروردگار ما نزدیک است تا با او مناجات و نیایش كنیم، یا دور است تا صدایش بزنیم؟! در پاسخ سؤالش این آیه نازل شد: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِ﴾ [البقرة: 186]. «و هرگاه بندگانم از تو بپرسند، پس من نزدیكم و دعای دعاكننده را هنگامی كه مرا بخواند، اجابت میكنم»... شهید سید قطب، در تفسیر این آیه چنین آورده است: «اضافه كردن عباد به خود، و پاسخ رویاروی و بدون واسطه خدا بدیشان بدین معنی كه نفرمود: به آنان بگو: من نزدیكم ... بلكه خداوند بزرگوار خودش به مجرّد درخواست بندگان، پاسخ آنها را عهدهدار گردید و فرمود: من نزدیک هستم ... و نگفت: دعا را میشنوم ... بلكه در پاسخ دادن به دعا و ندا شتاب به كار برد و فرمود: دعای دعاكننده را هنگامی كه مرا بخواند، اجابت میكنم ... كار حیرتانگیز و آیه شگفتآوری است! آیهای كه به دل شخص ایماندار، شادابی فرحافزا و مهر خوگرانه و خوشنودی آرامبخش و اعتماد و یقین میبخشد ... و مؤمن با داشتن اینها، در آستان رضایت، و جوار شادی و نشاط، و پناهگاه امن و امان، و قرارگاه محكم و استوار زندگی میكند». متأسّفانه بسیاری از مردم از این حقایق بیخبر بوده و توجّهی به آن ندارند، و وقتی آنان به سوی خداوند یكتا و یگانه و بینظیر دعوت میشوند، خدا را در یگانگی در «دعا و به فریاد خواندن» قبول ندارند، امّا وقتی با او كس دیگری از بندگان خاص و مقرّب درگاهش همراه شود، آنگاه خدا را قبول دارند و میگویند: حالا درست شد!! ﴿إِذَا دُعِيَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُۥ كَفَرۡتُمۡ وَإِن يُشۡرَكۡ بِهِۦ تُؤۡمِنُواْ﴾ [غافر: 12]. «هر گاه خداوند به تنهایی خوانده شود، كافر میشوید و اگر با او شریكی آورده شود، آنگاه ایمان میآورید!».
﴿وَإِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وَإِذَا ذُكِرَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ ٤٥﴾ [الزمر: 45]. «هنگامی كه نام خداوند به تنهایی و یگانگی برده شود، كسانی كه به آخرت ایمان ندارند، دلهایشان میگیرد و بیزار میشود، امّا هنگامی كه نام كسانی غیر از او برده میشود، ناگهان شاد و خوشحال میشوند!»... این آیات میگویند: كسانی كه به خدا و قیامت ایمان ندارند، خدا را به تنهایی در هنگام خواندن قبول ندارند و بالعكس، با یاد غیر خدا و نام بردنشان شادمان میشوند! آیا این افكار و عقیده در این گونه افراد، شرک نیست؟! آیا غیر از خدا به فریاد خواندن و یا با خدا كسی را خواندن شرک نیست؟! اگر این عقاید شرک نیست، پس شرک به خدا كدام است؟!.
پس بدانید خداوند شرک را تنها بر اعراب جاهلی حرام نكرده است، بلكه برای غیر اعراب و همة بندگان خدا -در تمام زمانها و مكانها- حرام نموده است. پس اینكه میگویند: این آیات دربارة اهل جاهلیت پیش از اسلام نازل شده است و تنها خطاب بدانها بوده و به دیگران اختصاص ندارد، این سخن از جهالت و حماقت برخاسته كه ما اصلاً بدان اهمّیتی نمیدهیم و برای آن ارزشی هم قائل نیستیم و بیش از این هم بدان نمیپردازیم! از خداوند میخواهیم كه توحید و یگانهپرستی را روزیمان گرداند و ما را بر آن بمیراند و زندگی و مرگمان، با داشتن آن همراه باشد. وما علينا إلا البلاغ...........
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر