شاید خالی از لطف نمیبود تا نام این مبحث را «زن ازدیدگاه تشیع» میگذاشتیم, اما منصرف شدم چون دیدم همه روایاتی كه كتب نقل كرده اند، به رسول اكرم ص و امیرالمؤمنین و امام صادق و دیگر ائمه ‡ نسبت داده شده است، بنابراین نخواستم كه آنها مورد طعن قرار گیرند، چونكه در روایات آنقدر زشتی بچشم میخورد كه حتی فردی از ما حاضر نیست آنرا برای خودش روا دارد، چه رسد به اینكه اینگونه سخنان زشت را به پیامبرگرامی ص و ائمه ‡ نسبت داده شود.از صیغه یا ازدواج موقت بسیار استفاده سوء به عمل آمده، و از این راه بدترین اهانتها به زن روا داشته شده است، لذا میبینیم كه خیلیها خواهشات خود شان را در زیر پوشش ازدواج موقت وبه اسم دین ارضا میكنند،گویا به گمان خودشان به این آیه كریمه عمل میكنندكه: ﴿فَمَا ٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهِۦ مِنۡهُنَّ فََٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةٗ﴾ [النساء: 24]. روایات زیادی درترغیب صیغه آورده اند، و پاداش و ثواب! بسیاری جعل كردهاند وبرای كسی كه به آن عمل نكند عذاب و عقوبت! سختی در نظر گرفتهاند، بلكه چنین شخصی را مسلمان بحساب نمیآورند!.
شیخ صدوق از امام جعفر صادق u روایت میكند كه فرمودند: «إن الـمتعة ديني ودين آبائي، فمن عمل بها عمل بديننا ومن أنكرها أنكر ديننا واعتقد بغير ديننا». یعنی: «صیغه دین من و دین پدران من است كسی كه به آن عمل كند به دین ما عمل كرده و كسیكه آنرا انكاركند دین ما را انكاركرده و به دین دیگری غیر از دین ما معتقد شده است». [من لا يحضره الفقيه: 3/366] ملاحظه فرمایید كه بنابراین روایت هركس متعه نكند، یا آن را قبول نداشته باشد كافر است.
از امام صادق u پرسیده شد: آیا صیغه ثواب دارد؟ فرمود: اگر مقصودش از آن رضای خدا باشد، در ازای هر كلمهای كه با او صبحت كند یک نیكی برایش نوشته میشود و هر باریكه به او نزدیک شود خداوند گناهی را از او میبخشد، و هرگاه غسل كند به انداره قطرات آبیكه بربدنش ریخته خداوند گناهانش را میآمرزد. [من لايحضره الفقيه: 3/366]. پیامبر خدا ص فرمودند: «من تمتع بامرأة مؤمنة كأنما زار الكعبة سبعين مرة». «كسی كه یک مرتبه با زن مسلمانی صیغه كند گویا هفتاد مرتبه خانه كعبه را زیارت كرده است» دقت كنید، آیا واقعا یک مرتبه صیغه كردن, ثواب هفتاد زیارت كعبه را دارد .پیامبر ص فرمودند: «من تمتع مرة أمن من سخط الجبار ......». «كسی كه یكبار صیغه كند از غضب خدای جبار در امان میماند و كسی كه دو بار صیغه كند با ابرار محشور میگردد وكسیكه سه بارصیغه كند در بهشت دوشادوش من خواهد بود». [من لا يحضره الفقيه: 3/ 366].
آقای فتح الله كاشانی در تفسیر منهج الصادقین از پیامبر ص روایت میكند كه: فرمودند كسی كه یک مرتبه صیغه كند به مقام امام حسین u میرسد و كسی كه دو مرتبه صیغه كند به مقام حضرت امام حسن u میرسد، وكسی كه سه مرتبه صیغه كند به درجه مولا علی u میرسد، و كسی كه چهار مرتبه صیغه كند به درجه من میرسد. دقت كنید كه طبق این روایت اگر یک انسان یک مرتبه صیغه كند ارتقاء درجه میكند و به مقام شامخ امام حسین u میرسد، واگر دو بار سه بارو چهار بار صیغه كند به ترتیب درجات امام حسن و امیر المؤمنین و رسول اكرم ص را كسب میكند.آیا مقام و منزلت رسول اكرم ص و ائمه اطهار تا این حد آسان است كه باچنین فعلی بدست آید؟ حتی اگر این صیغه كننده از نظر ایمانی به مرتبه بلندی رسیده باشد آیا ممكن است درجه او به امام حسین یا برادر یا پدر یا جد بزرگوارش برسد.منزلت رسول اكرم ص و ائمه ‡ بسیار بالاتر و ارزشمندتر از آن است كه كسی بتواند به آن دسترسی پیدا كند هر چند كه از نظر ایمان و عمل ترقی كند. حتی صیغه كردن با زنان هاشمی یعنی زنان اهل بیت ‡ را جایز شمرده اند. (تهذیب طوسی ج 2/ 193). زنان هاشمی كه سلاله طاهره نبوت و از اهل بیت پیامبر ص هستند از این هجوم محفوظ نمانده اند، در حالی كه بعید است اهل بیت اطهار به چنین عمل زشتی تن در دهند.آقای كلینی صیغه كردن را حتی برای یک بار مضاجعت! نیز جائز شمرده است. [فروع كافی: ج5/460].
این را هم بدانیدكه برای زن صیغه شونده شرط نیست كه به سن بلوغ رسیده باشد، بلكه دختر ده ساله! را نیز میتوان صیغه كرد!. از امام صادق u پرسیده شد: دختر كوچک را هم میتوان صیغه كرد؟ فرمودند: بله، مگر اینكه خیلی كوچک باشد كه فریب بخورد، پرسیده شد: در چه سنی فریب نمیخورد؟ فرمود: در ده سالگی. [فروع كافی: 5/ 463، تهذیب: 7 / 255]. در این روایت كه به امام صادق u نسبت داده شده حداقل سن صیغه ده سال در نظر گرفته شده ولی بنده میگویم بعضیها معتقدند كه دختر شیر خوار را نیز میتوان صیغه كرد.
فتواي امام خميني در مورد سن صيغه
امام حتی صیغه كردن بادختر شیرخوار را نیز جایز میدانستند، لذا فرمودهاند: نزدیكی با زوجه قبل از تمام شدن نُه سال جایز نیست و اما سایر لذتها مانند لمس نمودن با شهوت و بغل گرفتن و تفخیذ (میان ران گذاشتن آلت) حتی در شیرخوار اشكالی ندارد!!. [تحرير الوسيلة جلد سوم با ترجمه فارسی مسأله12. دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم].
واقعیت این است كه صیغه در عصر جاهلیت مباح بوده است وقتی كه اسلام آمد تا مدتی آنرا بر حكم اباحتش باقی گذاشت و آنگاه در غزوه خیبر برای همیشه حرام گردید، اما آنچه در نزد شیعیان اعم از عوام و فقهاء معروف است این است كه صیغه را خلیفه دوم، عمر بن خطاب t حرام كرده است، در حالی كه خود حضرت رسول ص در غزوه خیبر حرام بودن آنرا اعلان فرموده اند، در اینجا به چند روایت در تحریم صیغه اشاره میكنیم.
1- امیرالمؤمنین u میفرمایند: «حرم رسول الله r يوم خيبر لحوم الحمر الأهلية ونكاح الـمتعة». «حضرت علی روایت میكنند كه پیامبر خدا در روز جنگ خیبر گوشت خر اهلی و نكاح متعه را حرام اعلام كردند». [تهذیب: 2/186، استبصار: 3/142 وسائل الشيعة: 14/441].
2- از امام صادق u پرسیده شد: «آیا مسلمانان در زمان رسول خدا ص بدون شاهد ازدواج میكردند؟ فرمودند نخیر». [تهذیب: 2/189].
طوسی در توضیح این روایت میفرماید: منظور از سؤال نكاح دائم نیست بلكه ازدواج موقت است، لذا این روایت را در باب متعه آورده است. بدون شک این دو روایت برای نسخ حكم متعه و ابطال آن حجت قاطع بشمار میآید، و امیر المؤمنین u حكم تحریم آنرا از خود نبی اكرم ص نقل فرموده است، پس امیر المؤمنین نیز از روز خیبر حكم حرام بودن صیغه را دانسته و ابلاغ فرموده است، و بقیه ائمه ‡ نیز بعد از ایشان این حكم را دانسته ونقل كردهاند، اینجاست كه مابین دو امر متضاد قرار میگیریم از یک سو روایات صریح و روشن كه حرمت متعه را ثابت میكند و از سوی دیگر روایاتی كه باز هم به ائمه ‡ منسوب است و عمل و بلكه ترغیب به آن را ثابت میكند، پس مسلمان باید چه كند !؟ حقیقت این است كه متعه حرام است چنانكه نقل صریح امیرالمؤمنین آنرا حرام ثابت میكند واما روایات متناقضی كه به أئمه ‡ منسوب است درست نیست بلكه همه اینها روایایتی است كه به نام آنان جعل شده است، چگونه ممكن است چیزی كه رسول خدا ص آنرا حرام فرموده و امیرالمؤمنین این حكم را نقل كرده آنها با او مخالفت كنند، در حالی كه أئمه علم خودشان را از همین منبع گرفته اند، نسل در نسل این علم به آنها منتقل شده است پس ممكن نیست أئمه به چیزی امر كنند كه رسول خدا ص از آن منع فرموده است، اگر امام صادق u حكم حرام بودن متعه را نمیدانست نمیفرمودند: نكاح بدون شاهد درست نیست.بویژه اینكه سؤال اختصاصا درباره متعه است، و ابو جعفر طوسی چنانكه ذكر كردیم آنرا در باب متعه آورده است.
پس ناممكن است كه امام صادق u و أئمه قبل و بعد از ایشان چیزی را حلال كنند كه رسول الله ص آنرا حرام كرده است، یا نعوذ بالله بدعتی پدید آورندكه در عهد رسول خدا نبوده است. بنابراین مشخص شد كه روایاتی كه به متعه یا صیغه ترغیب میكند یک حرف آن از أئمه ‡ ثابت نیست بلكه دشمنان قسم خورده اسلام كه منظورشان بد نام كردن اهل بیت ‡ و توهین به آنان بوده است این گونه روایات را جعل كرده اند، و إلا چگونه باید توجیه كرد كه هر كس متعه نكند كافر است !، در حالی كه حتی از یكی از أئمه اطهار و حتی یک مرتبه هم ثابت نیست كه متعه كرده باشند، یا اینكه به حلال بودن متعه حكم داده باشند، آیا نعوذ بالله آنها دین دیگری غیر از دین اسلام داشته اند.پس دیدیم كه جعل كنندگان این روایات جز دشمنان اسلام ودشمنان اهل بیت نمیتوانند باشند و إلا نعوذ بالله از این روایات تكفیر اهل بیت ثابت میشود.
يك پارادوكس
كلینی از امام صادق u روایت میكند كه: زنی نزد عمر ابن خطاب آمد و گفت «من زنا كره ام عمر t دستور داد سنگسار شود، به امیر المؤمنین u خبر رسید، پرسید چگونه زنا كردی؟ گفت به صحرا رفته بودم خیلی تشنه شدم، از یک اعرابی آب خواستم گفت تا مرا إرضا نكنی آب نمیدهم، وقتی خیلی تشنه شدم و ترسیدم هلاک شوم مجبوراً به خواسته او تن دادم، امیر المؤمنین فرمود: «تزویج و رب الكعبه» قسم به پروردگاركعبه این ازدواج است»!. [فروع الكافي: 2/198] همچنانكه روشن است متعه یا صیغه با رضایت و خشنودی طرفین انجام میگیرد، اما در این روایت زن مجبور است، و برای آنكه جان خودش را نجات دهد به چنین كاری تن در میدهد، پس اینكه در حكم زنا نیست كه از عمر t بخواهد او را سنگسار كند!، عمرt هم فورا دستور صادر كند! جالب اینجاست كه روایت تحریم متعه را در خیبر خود امیر المؤمنین از رسول خدا ص نقل كرده اند باز چگونه این روایت را به ایشان نسبت دادهاند؟
این عمل مخالف با نصوص شرعی است، زیرا كه این به مثابه حلال كردن چیزی است كه خداوند آنرا حرام كرده است. این دیدگاه باعث شده كه روایات دروغینی ساخته شود و به ائمه ‡ منسوب گردد درحالی كه در این روایات آنقدر توهین نسبت به آنان روا داشته شده كه اگر كسی ذرهای ایمان در دل داشته باشد جرأت چنین اهانتهایی را به آنان ندارد. در این روایات حتی صیغه با زن شوهردار كه شوهرش زنده و موجود است جایز دانسته شده، كه این خود برای ریشه كن كردن بنیاد خانواده كافی است، دراین صورت هیچ مردی نمیتواند به همسرش اعتماد كند، چون هر زمانی ممكن است او با مرد دیگری صیغه كند، این جنایت آنقدر بزرگ است كه ابعاد آن را نمیتوان تصور كرد، اگر مردی بداند كه همسرش با مرد دیگری صیغه كرده واكنشش چه خواهد بود؟! پدران ودیگر اولیای خانواده نیز نمیتوانند بر دختران باكرهشان مطمئن باشند، چون ممكن آنان بدون اطلاع و رضایت خانواده با كسی صیغه شوند، و چه بسا ناگهان پدر متوجه میشود كه دخترش قبل از ازدواج حامله است چرا و چگونه؟ نمیداند، آنچه مشخص است این است كه از یک مرد حامله شده، اما اوگذاشته و رفته! چون با چنین وضعی احساس مسئولیت ندارد. اكثر آقایانی كه صیغه میكنند برای خودشان اجازه میدهند با آبروی مردم بازی كنند اما اگر كسی برای صیغه با دختر یا یكی از نزدیكانشان با آنان صحبت كند، هرگز موافقت نخواهند كرد و راضی نخواهند شد، چونكه این ازدواج! را مثل زنا میدانند و آنرا برای خودشان باعث ننگ و عار میپندارند، اگر واقعا صیغه حلال و تا این حد باعث اجر و ثواب و بلكه شرط ایمان است پس چرا حاضر نمیشوند بقیه مردم با دختران آنان صیغه كنند؟! صیغه نه گواه دارد و نه اعلان، و نه رضایت سرپرست زن شرط است، ونه هم زن از مردی كه او را صیغه كرده میراث میبرد، بلكه صرفا او یک متاع كرایهای است چنانكه این دیدگاه را به امام صادقu منسوب كردهاند. صیغه راه را برای زنان و مردان اوباش باز كرده تا اینكه هر فسق و گناهی را به دین بچسبانند، كه در نتیجه آبروی دین و دینداران به تاراج رفته است. از خلال آنچه ذكر كردیم به مضرات و مفاسد دینی و اجتماعی واخلاقی صیغه میتوان پی برد، به همین دلیل صیغه حرام گردیده است، اگر درآن خیر و مصلحتی میبود حرام نمیشد، علت اینكه رسول اكرم ص و امیر المؤمنین u آنرا حرام كردهاند همین مفاسد و مضراتی است كه آشكارا در آن بچشم میخورد.
﴿وَلۡيَسۡتَعۡفِفِ ٱلَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغۡنِيَهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ﴾ [النور: 33]. «كسانی كه به ازدواج دسترسی ندارند باید صبر كنند و خودشان را پاک نگهدارند تا وقتی كه خداوند از فضل خودش آنان را غنا بخشد». پس علاج این است كه انسان صبر كند و خودش را ازآلوده كردن به چیزهای دیگر پاک نگهدارد تا خداوند شرایط ازدواجش را میسر كند، اگر صیغه حلال میبود دیگر لزومی نبود كه به استعفاف و انتظار امر كند آشكارا میفرمود صیغه كنید.
﴿وَمَن لَّمۡ يَسۡتَطِعۡ مِنكُمۡ طَوۡلًا أَن يَنكِحَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ فَمِن مَّا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُم مِّن فَتَيَٰتِكُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِإِيمَٰنِكُمۚ بَعۡضُكُم مِّنۢ بَعۡضٖۚ فَٱنكِحُوهُنَّ بِإِذۡنِ أَهۡلِهِنَّ وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ مُحۡصَنَٰتٍ غَيۡرَ مُسَٰفِحَٰتٖ وَلَا مُتَّخِذَٰتِ أَخۡدَانٖۚ فَإِذَآ أُحۡصِنَّ فَإِنۡ أَتَيۡنَ بِفَٰحِشَةٖ فَعَلَيۡهِنَّ نِصۡفُ مَا عَلَى ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ مِنَ ٱلۡعَذَابِۚ ذَٰلِكَ لِمَنۡ خَشِيَ ٱلۡعَنَتَ مِنكُمۡۚ وَأَن تَصۡبِرُواْ خَيۡرٞ لَّكُمۡۗ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٢٥﴾ [النساء: 25]. «و هركس از شما توانانی مالی نداشته باشد كه بازنانی آزاد و مؤمن ازدواج كند -بهتر است- باملک یمینهایتان از كنیزان مؤمن تان ازداوج كند وخداوند به ایمان شما داناتر است همه از یكدیگرید پس با اجازه سرپرست شان با آنان ازدواج كنید و مهرهایشان را به وجه پسندیده به ایشان بدهید در حالیكه پاكدامنان غیر پلید كار باشند ودوست گیران نهانی نباشند، آنگاه چون ازدواج كردند اگر مرتكب كار ناشایستی -زنا- شدند مجازات آنان به اندازه نصف مجازاتیست كه بر زنان آزاد مقرر است، این حكم -ازدواج با كنیزان- برای كسی از شما است كه از آلایش گناه بترسد و شكیبایی -و پاكدامنی- پیشه كردن برایتان بهتر است وخداوند آمرزگار مهربان است». پس خداوند حكیم در كلام پاكش كسانی را كه به علت كمبود امكانات به ازدواج دسترسی ندارند دستور داده باكنیزها ازدواج كنند اگر به آن هم دسترسی نداشتند صبر كنند، اگر متعه حلال میبود چرا دراینجا به عنوان آسانترین راه حل كه هر كس در هر شرایطی میتواند به آن دسترسی داشته باشد طرح نگردید؟!.
ائمه ‡ این واقعیت را به خوبی میدانستند و در پرتوهمین واقعیت و فهم عمیقی كه از قرآن داشتند ارشادات و فرمایشاتشان در تحریم متعه صریح و روشن است. عبدالله بن سنان میگوید ازامام صادق u درباره متعه پرسیدم فرمودند: «لا تُدنّس نفسك بها» «نفس خود را با آن كثیف مگردان». [بحار الانوار: 100/ 318] اگر متعه حلال میبود و اینقدر فضلیت! میداشت و شرط ایمان میبود «واعتقد بغير ديننا» چرا امام صادق u چنین تعبیری از آن بفرمایند؟ حضرت به این نیز اكتفا نكردند بلكه با صراحت حكم حرام بودن آنرا بیان فرمودند: از عمار روایت است كه گفت امام صادق u فرمودند: «قد حرمت عليكم الـمتعة» تحقیقا متعه برشما حرام شده است. [فروع كافی 2/48، وسائل الشعية: 14/450]. علاوه برآن امام صادق u اصحاب خودشان را همواره سرزنش میكردند واز صیغه كردن بر حذر میداشتند لذا میفرمودند: آیا یكی از شما خجالت نمیكشد كه در جای پنهان و شرم آوری دیده شود آنگاه این كردار ناپسند او به حساب برادران و یاران صالح و نیكو كارش گذاشته شود؟! [فروع كافی: 2/44، وسائل الشيعة: 14/ 450].
هنگامیكه علی بن یقطین ازامام رضا u درباره متعه پرسید جواب دادند: «ما أنت وذاك؟ قد أغناك الله عنها» «تو را با متعه چه سروكاری است خداوند تو را از آن بینیاز كرده است». [فروع كافی: 2/43، وسائل الشعية: 14/449] آری خداوند مردم را با ازدواج شرعی از متعه بی نیازكرده است، لذا ثابت نشده كه كسی با زنی از اهل بیت‡ صیغه كرده باشد، اگر حلال میبود و اینقدر فضیلت ! وثواب! میداشت آنها حتما اینكار را میكردند.
رأي امام باقر u
وقتی عبد الله بن عمیر به امام باقر u گفت: «أيسرّك أنّ نساءك وبناتك وأخواتك وبنات عمك يفعلن؟ –أي يتمتعن- فأعرض عنه أبوجعفر u حين ذكر نساءه وبنات عمه». «آیا خوشحال میشوی كه همسران و دختران وخواهران و دختران عمویت اینكار را بكنند؟! یعنی متعه كنند، امام باقر u وقتی این را شنیدند چهره خودشان را برگرداندند». [فروع كافی: 2/42، تهذیب: 2/186].
مثلا طوسی روایت میكند كه از امام باقر u پرسیده شد: «الرجل يحلّ لأخيه فرج جاريته؟ قال: نعم لا بأس به، له ما أحل له منها». «آیا ممكن است كسی فرج كنیزش را برای برادرش حلال كند؟ فرمود: بله، اشكالی ندارد، هر چه برای او از آن حلال بوده برای برادرش نیز حلال است». [الاستبصار: 3/136] كلینی و طوسی از محمد بن مضارب روایت میكنند كه گفت: امام صادقu به من فرمودند: «يا محمد خذ هذه الجارية تخدمك وتصيب منها، فإذا خرجت فارددها إلينا» یعنی: «این كنیز در اختیار تو باشد هم خدمت ترا میكند و هم خود را با او ارضا میكنی! هروقت خواستی بروی او را به ما برگردان!». [فروع كافی: 2/ 200، استبصار: 3/136].
قضیه تا همین جا تمام نمیشود، در روایاتی كه در این باب در كتب اهل تشیع یافت میشود لواطت با زن را نیز جایز شمردهاند (العیاذبالله) و بدتر آنكه این روایات را به اهل بیت ‡ منسوب كرده اند. بطور مثال:
1- طوسی از عبد الله بن یعفور روایت میكند كه:
از امام صادقu پرسیدم اگر مردی از «دُبُر» بازن نزدیک شود چه حكمی دارد؟ فرمودند: «لابأس إذا رضيت» «اگر زن راضی باشد اشكالی ندارد»! گفتم: پس معنی آیه كریمه ﴿فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَكُمُ ٱللَّهُ﴾ [البقرة: 222]. چیست؟ فرمودند: این در صورتی است كه فرزند خواسته باشند . فرزند از جایی بخواهید كه خداوند به شما دستور داده است لذا خداوند میفرماید: ﴿نِسَآؤُكُمۡ حَرۡثٞ لَّكُمۡ فَأۡتُواْ حَرۡثَكُمۡ أَنَّىٰ شِئۡتُمۡ﴾ [البقرة: 223].
2- طوسی از موسی بن عبد الملک از مردی روایت میكند كه گفت:
از امام رضا پرسیدم كه اگر مردی از عقب در دبر زن به او نزدیک شود چه حكمی دارد؟ فرمودند: «أحلّتها آية من كتاب الله» آیهای از كتاب خدا آنرا حلال كرده است از قول حضرت لوط u كه فرمود: ﴿هَٰٓؤُلَآءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطۡهَرُ لَكُمۡ﴾ [هود: 78]. او میدانست كه آنها فرج را نمیخواهند. [الاسبتصار: 3/243].
3- طوسی از علی بن الحكم روایت میكند كه گفت:
از صفوان شنیدم كه میگفت: به امام رضا u گفتم: یكی از مخلصین شما میخواهد از شما مسألهای بپرسد اما خجالت میكشد فرمود: مسأله چیست؟ گفت: آیا جایز است كه كسی در دبر با همسرش نزدیكی كند؟ فرمود: بله جایز است. [الاستبصار: 3/243].
1- ﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطۡهُرۡنَ﴾ [البقرة: 222]. «از تو در باره عادت ماهانه [زنان] مىپرسند، بگو: آن، رنجى است. پس هنگام عادت ماهانه، از [آمیزش با] زنان كناره گیرى كنید، و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند». اگر نزدیكی با همسر در دبر جایز میبود خداوند فقط دستور دوری كردن از فرج را صادر میفرمود و میگفت: ﴿فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ﴾ [البقرة: 222]. در حال حیض از نزدیک شدن به فرج همسرخوداری كنید اما چونكه نزدیكی به «دبر» حرام است خداوند مطلق فرمود: ﴿وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ﴾ و به زنان نزدیک نشوید, آنگاه خداوند بیان فرمود كه مرد چگونه به همسرش نزدیک شود ﴿فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَكُمُ ٱللَّهُ﴾ [البقرة: 222]. «هرگاه آنان پاک شدند از همان راهی كه خداوند به شما دستور داده به آنان نزدیک شوید».
2. ﴿نِسَآؤُكُمۡ حَرۡثٞ لَّكُمۡ فَأۡتُواْ حَرۡثَكُمۡ أَنَّىٰ شِئۡتُمۡ﴾ [البقرة: 223]. «همسران شما برای شما كشتزارند، هر طوری كه خواستید میتوانید به كشتزار خود نزدیک شوید» و كشتزار جایی است كه از آن امید فرزند میرود.
خلاصه گفتار
پس هر مسلمان عاقلی به درستی میداند كه صیغه حرام است و بدلیل مفاسد و مضرات بسیاری كه در پی دارد و به دلیل مخالفتش باقرآن و سنت، و سیرت و اقوال ائمه ‡ به هیچ عنوان قابل تحمل و توجیه نیست، با توجه به آنچه عرض كردیم نصوصی كه گویا از فضائل و ثواب متعه سخن میگویند همه جعلی و قلابی است كه هیچ ارزش شرعی نمیتواند داشته باشد چونكه با قرآن و سنت رسول اكرم ص و عمل ائمه ‡ و عقل و فطرت سالم تضاد آشكاردارد، فقط تصورآن برای نفرت و انزجار از چنین عمل پلیدی! كافی است. دین اسلام آمده است كه به فضائل ترغیب كند و از رذایل باز دارد و مصالحی كه زندگی انسانها بر اساس آن استوارگردیده و رونق مییابد را ترسیم و تقویت كند، و صیغه بدون شک نه تنها بر قیام و توانمندی پایههای زندگی كمک نمیكند، كه آن را سست تر و ناتوان تر میكند و بر فرض اگر یک مصلحت آنی برای یک فرد تأمین كند مفاسد بیشمار دیگری را پدید میآورد كه پیامدهای منفی آن كل جامعه را دچار سستی و ورشكستگی میگرداند.امید است در این گفتار اندک قبح وزشتی این مسئله برای شما خواننده عزیز روشن شده باشد. و ما علينا إلا البلاغ......
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر