اشکهای حسرت
بارالها! سوزش گناهانم و ترس از فرجام ناخوشایند، مرا به سوی تو آورد. پروردگارا! سرزنشهای مدام وجدانم، مرا به سوی تو کشاند...
تازیانههای ترس از روز هراس انگیز، قلبم را شعلهور نمود...
نزدیک بود آه و فغان، روشنایی دیدگانم را از دست بگیرد...
(آه... خدای من بارگناهان چقدر بر دوشم سنگینی میکند).
بارالها! هرکس بر در تو گریان آید طرد نخواهد شد... اکنون من بر در تو آمدهام و داستانم از این قرار است...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر