خلافت حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه
پیامبر اسلام صل الله علیه و آله و سلم در حال حیات صریحاً کسی را تعیین نفرمود، زیرا ختم نبوت شده بود، و از تعیین یکی احتمال داشت که بازهم مقام خصوصیتی برای او پیدا گردد([1]). چون آنحضرت در سال 11 هجری از دار فانی به بهشت جاوید انتقال فرمود، صحابه کرام در «سقیفه بنی ساعده» جمع شدند، بعد از شورا و مشورت زیاد بالآخره اکثریت به حضرت ابوبکر صدیق بیعت نمودند، و به دلائل زیر به آن بزرگوار رأی دادند:
1- چون قریش بود پیامبر فرمود: «اَلْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ».
2- اولین کسی بود از مردان که ایمان آورد.
3- از همه بیشتر به اسلام خدمت کرده بود.
4- آگهی کامل از آموزش اسلامی.
5- خویشی به آنحضرت.
6- وجاهت میان مهاجرین.
7- ملایمت و حسن رفتار با عموم مسلمین.
8- رفیقی پیامبر در هجرت ﴿ٱثۡنَيۡنِ إِذۡ هُمَا فِي ٱلۡغَارِ﴾.
9- امامت نماز به دستور پیامبر در وقت مریضی آنحضرت.
اسم و نسب حضرت ابوبکر رضی الله عنه
اسم مبارکش عبدالله، کنیه اش ابوبکر، لقبش صدیق پسر ابوقحافه، اسم مادرش سلما در جد ششم نسبش به آنحضرت میرسد.
در سال 573 م متولد شد، و در 23 جمادی الثانی در سال 13 هجری در سن 63 سالگی وفات کردند، و مدت دو سال و دو ماه رهبری جامعه اسلامی را به عهده داشت، در پایین پای مبارک پیغمبر در حجره سعادت مدفون است.
صفات و خدمات حضرت ابوبکر رضی الله عنه
«در این شکی نیست که ابوبکر میان صحابه رتبه ارجمندی داشت، و به سبب حسن رفتار که با حسن رأی استقامت فوق العادهای داشت، در نظر صحابه گرامی و طرف توجه و التفات مخصوص شده بود، گذشته برآن به صفات ستوده آراسته، و به کمال معنوی و اخلاق نیک پراسته بود، در مدت بسیار کم که دو سال و دو ماه خلافت نمود، ثابت شد که در امور سیاسی و کشورداری مهارت کامل داشت.
حدیثی از آنحضرت روایت کرده اند که فرمود: «هرکس میخواهد نگاه بر زندهای کند که از دنیا بینیاز است، و مانند مردهای راه میرود، پس نظر به سوی ابوبکر افکند»([2]).
مولوی فرماید:
هرکه خواهد کوببیند بر زمین |
|
مردهای را میرود ظاهر چنین |
مر «ابوبکر تقی» را، گوببین |
|
شد ز صدیقی امیرالمؤمنین |
«ابوبکر صدیق وقتی به خلافت رسید که جز مدینه و جز عشایر واقع در مثلث «مکه، طائف، مدینه» بقیه از حکم اسلام خارج گشته و مدعیان نبوت، رؤسای متجاسر عشایر با استعداد از دشمنان خارجی توطئه حمله به مدینه و محو اساس دین اسلام را طرح کرده بودند، ابوبکر صدیق با قدرت ایمان و نبوغکارایی جهاد اسلامی را شروع و تمام ماجراجویان داخلی را قلع و قمع نمود، و ایمان و امنیت کامل را اعاده و عربستان را به دریایی از ایمان و اخلاص و شور اسلامی مبدل نمود، و در چندین حمله بخشهای مهمی از متصرفات ایران و روم را به زیر پرچم اسلام درآورد.
و از راه جهاد اسلامی اسلامیت در حال احتضار را جان تازه بخشید، و برای جهانشمولی آن را حرکت داد، با جمعکردن قرآن (به شکل کتاب مکتوب) و تأکید بر سنت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم حیات و حرکت اسلام را بیمه نمود، فردوسی تحت تأثیر عظمت و ابهت حضرت ابوبکر در تاریخ اسلام حدیثی را در باره ابوبکر صدیق ترجمه و به این عبارت سروده است:
که خورشید بعد از نبیین مِه |
|
نتابید بر کس ز بوبکر به |
«مَا طَلَعَتْ الشَمْسُ وَلاَ غَرُبَتْ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ النَّبِيِّينَ أَفْضَلَ مِنْ أَبِي بَكْرٍ الصِّديْقِ».
پیامبر اسلام فرموده است: «مال و ثروت هیچکس مانند مال ابوبکر نفع نداشته است»([3]). حضرت ابوبکر خدمات زیادی به اسلام کرد و بردههای زیادی که مسلمان شده و تحت ظلم و ستم آقاهایشان قرار گرفته بودند، مانند بلال خرید و آزاد کرد.
پیامبر فرموده است: «شما ای ابوبکر! اولین کسی هستی از امت من که داخل بهشت میشوی»([4]).
(روزی که حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه بیمار شد و در بستر مرگ قرار گرفت، دخترش حضرت عائشه رضی الله عنها از او درخواست کرد که پزشکی را برای معالجه ایشان دعوت کند. ابوبکر رضی الله عنه گفت: دخترم پزشک آمد، عایشه رضی الله عنها گفت: پدر طبیب چه گفت؟. جواب داد: طبیب به من گفت: «فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ». یعنی هرچه که بخواهم انجام میدهم. عایشه رضی الله عنها گفت: پدر در چه چیزی کفنت کنیم؟ فرمود: در همین لباس خودم که با این در پشت سر حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم نماز خواندهام. عایشه گفت: پدر این لباس کهنه شده است، اجازه دهید که کفن تازه را برایت بخریم. فرمود: دخترم تازه برای زنده مناسب است، نه مرده)([5]). بیا باهم به خدمت پیر دانا عارف بزرگ ایران شیخ فریدالدین عطار نیشابوری برویم، و نظر ایشان را در بارهی اولین جانشین پیامبر صل الله علیه و آله و سلم جویا شویم:
خواجه اول که اول یار اوست |
|
ثاني اثْنَينِ إذْهَما في الغارِ اوست |
صدر دین صدیق اکبر قطب حق |
|
در همه چیز از همه بُرده سَبَق |
هرچه حق از بارگاه کبریا |
|
ریخت در صدر شریف مصطفی |
آن همه در سینه صدیق ریخت |
|
لاجرم تا بود از و تحقیق ریخت |
چون تو کردی ثانی اثنینش قبول |
|
ثانی اثنین او بود بعد از رسول |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر