توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۱ تیر ۱۹, یکشنبه

پیشگفتار

 

پیشگفتار

الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه أجمعين.

خداوند متعال حضرت محمد مصطفی علیه السلام  را به رسالت و پیامبری برگزید و کتاب مقدسش، قرآن را برایشان نازل فرمود، آن قرآنی که درباره‌اش فرمود: ﴿وَإِنَّهُۥ لَكِتَٰبٌ عَزِيزٞ٤١ لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِ [فصلت: 41-42] کتابی است ارزشمند و غالب، که باطل از هیچ جهتی به آن راه ندارد.

و خداوند خودش حفظ ونگهداریش را به عهده گرفته است فرموده: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩ [الحجر: 9]. همانا ما قرآن را فرستادیم وما از آن نگهداری می‌کنیم.

و همچنین خدای بزرگ به پیامبرش امر نموده است که این قرآن را برای مردم بیان نماید: ﴿وَٱلزُّبُرِۗ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ [النحل: 44].

و این بیان مذکور دراین آیه شامل دو نوع بیان می‌باشد:

اول: بیان لفظ قرآن، که همانا تبلیغ آیات و سوره‌های قرآن، وکتمان نکردن آن می‌باشد، همچنان که از جانب خدا برقلب حضرتش علیه السلام  نازل شده است.

وهمین است مقصود این آیه: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ [المائدة: 67]. ای پیامبر گرامی! برسان آنچه که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است.

دوم: بیان کردن معنای الفاظ و آیاتی که احتیاج به بیان و تفسیر دارد، و این‌ها بیشتر در آیات مجمل و یا عام، ویا مطلق وجود دارد، که سنت، مجمل را توضح می‌دهد، وعام را تخصیص، ومطلق را مقید می‌گرداند.

باید دانست که سنت همراه و دوشادوش قرآن قرار دارد و از یکدیگر جدا نمی‌شوند، و هیچگاه یکی از دیگری بی‌نیاز نمی‌گردد.

از آنجائی که خداوند بیان و تفسیر کتابش را بعهده پیامبرش واگذار نموده، برای او نیز گواهی داده است که آنچه که می‌گوید وحی ازطرف خداوند است: ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ٤ [النجم: 3-4].

هنگامی‌که پیامبر علیه السلام  دارای چنین شأن ومنزلتی از طرف خداوند است، خداوند تعالی پیروی وفرمانبرداری ایشان را واجب، وعصیان ونافرمانی آن حضرت را حرام گردانده است، و می‌فرماید: ﴿أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ [النساء: 59].. «خدا را اطاعت کنید ورسول الله را اطاعت نمائید».

وهمچنین خدای متعال از آن کسانی که پیامبر را میانجی وحاکم در میان خود قرار نمی‌دهند، ودر مقابل فرمان ایشان سر تسلیم فرو نمی‌آورند ایمان را نفی می‌کند ومی‌فرماید:

﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا٦٥ [النساء: 65]. «نه! سوگند به پروردگارت که آنان مومن بشمار نمی‌آیند تا زمانیکه در اختلافاتشان تو را حکم و داور قرار ندهند، وسپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته وکاملا تسلیم تو باشند».

این آیه شریفه بطور واضح و آشکار بیان می‌کند که آنهای که مدعی ایمان به رسول الله، ومدعی محبت او هستند، بدون اینکه به سنتش عمل نمایند وبه حکمش گردن نهند اصلا ایمان ندارند ومومن نیستند.

باز در آیه دیگر خداوند ادعاکنندگان، و آن کسانی که با فرمان حضرت علیه السلام  مخالفت می‌کنند، از افتادن در فتنه و عذاب دردناک برحذر می‌دارد وچنین می‌فرماید:

﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ [النور: 63].

قرآن کریم با اسلوب‌های گوناگون ومختلف مردم را بسوی ایمان به سنت وعمل کردن به آن دعوت می‌دهد و میگوید که: قرآن و سنت اساس این دین هستند.

هرگاه ایمان به پیامبر علیه السلام  اصلی ازاصول ایمان باشد پس بنابراین ایمان به ((سنت)) او جز لاینفک وجدا نشدنی از ایمان به وی می‌باشد، زیرا که او صاحب این سنت می‌باشد.

معنای لغوی سنت

سنت در لغت عربی به راه وروش گفته می‌شود، خواه پسندیده باشد یا ناپسند ومذموم باشد. وبه همین معنی است حدیثی که جریر بن عبدالله از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم  روایت نموده است: «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا مَا عَمِلَ بِهِا إلى يوم القيامة». یعنی: کسی که طریقه وراه نیک وخوبی وضع نماید، پس برای اوست ثوابش، همچنین ثواب کسانی که تا روز قیامت بر راه وروش او عمل می‌کنند. «وَمَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً فَعُمِلَ بِهَا ، كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا ، وَوِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إلى يوم القيامة». وکسی که راه و روش بد و نادرستی وضع نماید، پس براوست گناهش، وگناه کسانی که تا روز قیامت بر روش غلط ونادرست او عمل نمایند[1].

سنت در اصطلاح ومفهوم علماء

سنت در اصطلاح علمای حدیث: آنچه که روایت شده از رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  از گفتار وکردار یا تقریر (اقرار و سکوت پیامبر) یا صفت اخلاقی او یا پیدایشی او، خواه قبل از بعثت بوده یا بعد از آن، سنت گفته می‌شود.

این تعریف به همان معنی حدیث می‌باشد، وهم چنین شامل سیرت وزندگی پیامبر نیز می‌باشد.

سنت در اصطلاح علمای اصول: آنچه که نقل شده باشد از رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  از گفتار و کردار واقرار، سنت گفته می‌شود.

سنت در اصطلاح فقهاء: آنچه که از رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  ثابت شده باشد در صورتی که فرض و واجب نباشد سنت گفته می‌شود. یعنی آنچه که در مقابل واجب وغیره از احکام پنج گانه قرار دارد.

و گاهی نیز فقهاء لفظ سنت را اطلاق می‌کنند به آنچه که درمقابل بدعت قرار دارد مانند گفتارشان: طلاق سنت چنین است، وطلاق بدعی (بدعت) چنان.

و هم چنین بسا اوقات علمای حدیث سنت را اطلاق می‌کنند برآنچه که در مقابل و ازاء بدعت باشد، می‌گویند: فلان شخص برسنت است، هرگاه کردار واعمالش واعتقادش موافقت داشته باشد به آنچه که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  آورده است. و هم چنین می‌گویند: فلان بر بدعت است هرگاه کردار واعتقادش مخالف روش وطریقه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  باشد.

كتاب وسنت اساس شريعت است

شریعت اسلام بردواصل پایدار واستوار می‌باشد:

اصل اول: اینکه انسان تنها خدای یکتا را پرستش نماید وبه او شرک نورزد، واین همان «لا إله إلا الله» است. هیچ معبودی به حق، به جز خدای یگانه وجود ندارد.

اصل دوم: خدا را به نحوه و طریقه‌ای پرستش نماید که خداوند بر زبان محمد رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  بیان وتشریح نموده است، واین همان معنی «محمد رسول الله» می‌باشد.

پس وقتی که ما به رسالت ونبوت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم  گواهی دادیم، پیروی نمودن ازایشان در آنچه که امر فرموده، وتصدیق کردنش در آنچه خبرداده، وپرهیز واجتناب از آنچه نهی نموده، واجب می‌گردد.

شریعت محمدی دارای دو مصدر ومنبع می‌باشد که مسلمان چگونگی پرستش الله، وسایر عبادات خود را از این دومنبع زلال دریافت می‌کند، این دو منبع ومصدر قرآن کریم و (حدیث) سنت مطهره می‌باشد.

همچنانکه اطاعت وپیروی از رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  درحیات وزندگی ایشان بر امت فرض بود، بعداز وفات ایشان نیز فرض وواجب می‌باشد. ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ [النساء: 64] ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ [النساء: 59].

که با روی آوردن به قرآن وحدیث (سنت) می‌توان راه درست و صحیح را انتخاب کرد و راه هدایت را پیمود، زیرا که تا زمانی که ما به این دو گوهر گرانبها چنگ بزنیم هرگز گمراه نخواهیم شد.

سنت وحی است

پیغام خداوند بسوی پیامبرانش، از راه‌های پوشیده وحی می‌گویند. و آنچه که خداوند به پیامبرانش ابلاغ می‌کند، به یکی از سه طریقه زیر می‌باشد که در یک آیه آنها را چنین بیان فرموده است: ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلَّا وَحۡيًا أَوۡ مِن وَرَآيِٕ حِجَابٍ أَوۡ يُرۡسِلَ رَسُولٗا فَيُوحِيَ بِإِذۡنِهِۦ مَا يَشَآءُ [الشورى: 51].

اول: الهام، که در آیه آمده است: ﴿إِلَّا وَحۡيًا که مقصود از آن آگاه ساختن والهام به قلب پیامبر است.

دوم: سخن از پشت حجاب وپرده، بدون اینکه باریتعالی را مشاهده کند، همچنان که موسی علیه السلام  با پروردگار سخن گفتند وخداوند نیز با ایشان سخن گفت. وهم چنین رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم  در شب معراج از پشت حجاب وپرده با پروردگارش سخن گفت وخداوند نیز با ایشان سخن گفتند.

سوم: بوسیله فرشته، جبرئیل امین وحی. وبیشتر وحی ازاین نوع سوم می‌باشد. وجبرئیل به شکل وقیافه‌های مختلف نزد حضرت صل الله علیه و آله و سلم  حاضر می‌شد، گاهی به قیافه صحابی بزگوار دحیه کلبی ظاهر می‌شد، وگاهی نیز به صورت یک شخص اعرابی و بادیه نشین می‌آمد، ودوبار حضرت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  حضرت جبرئیل علیه السلام  را به صورت وقیافه اصلی‌اش که آفریده شده، دیده‌اند. بار اول هنگامی‌که در غار حراء به عبادت مشغول بودند، وبار دوم شب معراج نزد سدرة المنتهى.

وبسا اوقات نیز چنین می‌شد که پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم ، فرشته وحی را مشاهده نمی‌کرد، بلکه صداهای می‌شنید وحالت مخصوص وحی به ایشان دست می‌داد در حدیثی که ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها  روایت می‌کند چنین وارد شده است که: حارث بن هشام از رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  پرسید: چگونه وحی بسوی تو می‌آید؟ حضرت در جواب فرمود: «گاهی اوقات مانند صدای زنگ وحی بسویم می‌آید، واین سخت‌ترین نوع آن است، پس آن حالت خاص وحی به من دست می‌دهد و آنگاه آنچه وحی شده، در یافت نموده‌ام، وگاهی فرشته به صورت یک انسان ظاهر می‌گردد، پس با من سخن می‌گوید، سپس آنچه که می‌گوید دریافت می‌کنم». عایشه رضی الله عنها  فرمود: به درستی که او را در روزهای بسیار سرد دیدم که هنگام که بر ایشان وحی نازل می‌شد پیشانی مبارکش عرق می‌کرد[2].

پس از اینکه دانستیم که: به آنچه که نسبت داده می‌شود به پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم  از گفتار وکردار وتقریر (اقرار) سنت گفته می‌شود، باید دانست که سنت نیز وحی است، زیرا که خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ٤ عَلَّمَهُۥ شَدِيدُ ٱلۡقُوَىٰ٥ [النجم: 3-5]. پیامبر از روی هوی وخواهش نفسانی سخن نمی‌گوید، آنچه که می‌گوید وحی است که به سوی او وحی شده، و آن قوی ونیرومند (جبریل) به او آموخته است.

همچنان درحدیث آمده است که فرموده: «آگاه باشید وبدانید که به من قرآن وهمراه قرآن چیزی مانند آن داده شده است»[3] (که آن سنت می‌باشد).

پس بنابراین سنت همراه قرآن می‌باشد، ومانند قرآن وحی است از طرف خداوند، واین دو ازهم جدا شدنی نیستند، وبسیاری از آیات قرآن آن چنانکه بایستی فهمیده شود، دانسته نمی‌شود مگر با رجوع کردن به سنت وحدیث، و به خصوص آیاتی که احکام دربردارد.




[1]- این حدیث را امام مسلم در کتاب صحیح به شماره 2059 و امام احمد در مسند 4/357 روایت کرده است.

[2]- این حدیث امام بخاری در کتاب صحیح به شماره (2) روایت کرده است.

[3]- این حدیث صحیح است، وامام احمد درمسند (4/131) وامام ابو داود در کتاب سنن (4604) روایت کرده‌اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...