چو تن در نازکی خو کرده باشد |
|
به نعمتهای خوشپرورده باشد |
ز روی دل بخاری خوب خیزد |
|
وز آن جا نفس بر ما بر ستیزد |
وزیر النفس الخناس باشد |
|
که فعلش حیله و وسواس باشد |
نهند آن هر دو رو اندر تباهی |
|
موافق بر معاصی و مناهی |
همیشه دشمن بدخواه روحند |
|
به عصیان و مناهی در فتوحند |
بدو گویند بخور خوش، خوش بیاشام |
|
چو خوش خوردی و نوشیدی بیارام |
به شهوتها و لذتها در آویز |
|
ز حق بگریز و اندر باطل آویز |
تن ما هر یکی ز آن هر چهار است |
|
میانشان در معانی کارزار است |
اگرچه نفس و شیطان رهزنانند |
|
اگر مردی تو ایشان چون زنانند |
فرستادند در تن عقل و روحت |
|
که تا زاد ابد گردد فتوحت |
به تقوی و به طاعات و عبادات |
|
بکار اندر جهان تخم سعادات |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر