آیا پیشینیان دو دیدگاه داشتند؟
برخی از علما دو دیدگاه متناقض از پیشینیان نقل میکنند. بدین صورت که بیشتر آنان معتقد بودند: احادیث آحاد یقینی است. از طرف دیگر، همان گروه یا برخی دیگر از زبان سلف نقل میکنند که ایشان معتقد به ظنیبودن احادیث مزبور بودند. در واقع هیچگونه تضادی میان این دو نقلقول وجود ندارد؛ زیرا بیشتر سلف جدیث واحد را در صورت پذیرش آن از سوی امت، وجود قراین، ترکیب سند از راویان معتبر و روایتش از طرق بسیار، متقن میدانستند. اما اگر این شرایط را نداشت، چون حدیث در اصل ظنیبخش است، قابل یقین نیست.
کسانی که اعتقاد «ظنیبودن احادیث آحاد» را به تمام سلف نسبت میدهند، در اشتباهانذ؛ زیرا ابنتیمیه در این زمینه میگوید:
«گروهی از دانشمندان متعهد که در علم حدیث تخصص ندارند، دیدگاه ابنالصلاح را نقد میکنند و میپندارند که او از جمهور علما فاصله گرفته و دیدگاه خودش را دارد! ولی اشتباه این افراد در این است که در تبیین اینگونه مباحث، به ابنالحاجب و یا حداکثر به کسانی همچون سیفالدینآمدی و ابنالخطیب و نهایتا به غزالی، جوینی و باقلانی مراجعه میکنند.
وی در ادامه میگوید: همهی محدثین همچون ابنالصلاح فکر کردهاند. به دلیل اینکه پذیرش خبر از سوی امت و عمل به آن، به منزلهی اجماع است و اجماع ایشان بر گمراهی کسی امکانپذیر نیست[1].
منکرین حجیت حدیث آحاد، از علمای سلف نیستند
روشن شد که سلف صالح احادیث آحاد را در زمینهی امور اعتقادی نیز حجت میدانستند. بنابراین کسانی که ادعا میکنند بیشتر سلف معتقد به عدم اعتبار احادیث آحاد در زمینهی عقاید بودهاند، معتبر نیستند. در واقع طرفداران این دیدگاه گروه اندکی از علما هستند که اجماع پیشینیان را نقض کردهاند. ابنالقیم در اینباره مینویسد «کسانی که اخبار پیامبر ص را فاقد علم و یقین می دانند، اجماع روشن صحابه y، تابعین و بزرگان دین را نقض کرده و به صفوف معتزلیان، جهمیه ها، رافضیان، خوراج و برخی از اصولیان پیوستهاند»[2].
برخی از معاصران پنداشتهاند که صحابه y بر عدم استناد به احادیث آحاد اجماع کردهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر