با درنگ و دقت در آثار سلف صالح، روشن میشود که آنان امور دینی را، اعم از اعتقادی، احکام و ارزشهای اخلاقی، از قرآن و سنت صحیح، بدون تفاوت نهادن میان متواتر و آحاد، برگرفتهاند و هیچیک از صحابه y، تابعین، تبع تابعین و پیشوایان معتبر و متعهد، از جمله پیشوایان چهارگانه «ابوحنیفه، مالک، شافعی و احمد»، با این روش مخالفت نکردهاند؛ بلکه پیشینیان نیکوکار و پیروانشان همواره در برابر کسانی که به احادیث و نصوص شریعت بیتوجهی کرده و عقل را معیار و منبع احکام دانستهاند، به شدت موضعگیری کرده و آنان را به باد انتقاد گرفتهاند.
کنار گذاشتن حدیث آحاد در امور اعتقادی
گروهی از مسلمانان با استناد به دلایل خوارج و معتزله معتقدند که: نباید در مسائل اعتقادی به حدیث آحاد استناد کرد؛ زیرا حدیث آحاد یقینی نیستند و عقاید باید براساس یقین پایهریزی شود. قرآن کریم نیز پیروی از گمان و دلایل غیریقینی را نکوهش کرده است؛ از آنجمله:
﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌ﴾ [الإسراء: 36].
«از چیزی که به آن آگاهی نداری، پیروی مکن».
﴿وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيۡٔٗا﴾ [النجم: 28].
«و بهراستی که گمان هم –در رسیدن به حقیقت- سودی نمیرساند».
آنانکه معتقدند حدیث آحاد موجب یقین نمیشوند، دچار تناقض آشکاری گشتهاند؛ زیرا آیات یادشده انواع گمان را نکوهش میکند. پس این گروه در زمینهی اثبات احکام و ارزشهای اخلاقی نیز نباید احادیث آحاد را معتبر بدانند؛ اما در واقع اینچنین نیست و آنان در این زمینهها از احادیث آحاد بهره میبرند. لذا خوارج و معتزله منطقیتر عمل کردهاند که از همان وهلهی نخست، احادیث آحاد را در زمینهی احکام نیز نپذیرفتهاند.
نصوص شریعت، تنها گمان سست و ضعیف را ناپسند میداند نه ظن غالب را؛ زیرا گمان گاهی پندار و تصوری اشتباه است؛ مانند گمان اینکه الله فرزند دارد، بتپرستی به هدف نزدیکی به درگاه احدیت است. گاه این گمان به درجهی شک و تردید ارتقا مییابد. در این حالت، طرفین قضیه به صورت مساوی در نظر شخص جلوه مینماید. گاهی نیز به ظن راجح تبدیل میشود؛ در ظن راجح، احتمال ثبوت یکی از دو طرف بیشتر است. گاهی نیز این گمان به مرز علم و یقین میرسد. در قرآن کریم نیز به جای «علم»، از واژهی «ظن» استفاده شده است:
﴿إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَٰقٍ حِسَابِيَهۡ ٢٠ فَهُوَ فِي عِيشَةٖ رَّاضِيَةٖ﴾ [الحاقة: 20-21].
«من یقین داشتم که حساب اعمالم را میبینم. پس آن شخص در زندگی پسندیدهای خواهد بود».
در جای دیگر میفرماید:
﴿وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَيۡه﴾ [التوبة: 118].
«و دانستند که در برابر الله هیچ پناهگاهی جز او نیست».
آیا -چنانکه برخی از طرفداران این دیدگاه ادعا میکنند- جمهور علمای اهل سنت به عدم حجیت حدیث آحاد معتقدند؟ یا در واقع ادعایی تو خالی است؟
بدرانابوالعینین، پیرامون این موضوع مینویسد: جمهور علمای اهل سنت بر این باورند که: «حدیث آحاد تنها در زمینهی احکام موجب یقین میشوند ...»[2].
شیخ شلتوت میگوید: «چهار پیشوای اهل سنت معتقدند که حدیث واحد یقینی نمیباشد؛ البته در روایتی دیگر از امام احمد آمده است که ایشان معتقد بود که حدیث آحاد باعث یقین میشوند.» ولی شارح کتاب «مسلم الثبوت» در رد این نقل قول مینویسد: «بعید است امام چنین چیزی گفته باشد؛ زیرا مخالفتی آشکار به شمار می رود».
بزدوی نیز در اینباره میگوید: «ادعای یقینآور بودن حدیث واحد، باطل و بیاساس است؛ زیرا احادیث آحاد احتمالات بسیاری در بر دارند و چنین چیزی فاقد یقین میباشد و هر کس این امر را انکار کند، خود را کمارزش نموده و عقلش را گمراه ساخته است».
اسنوی، غزالی و بزدوی نیز طرفدار این دیدگاه بوده و گفتهاند: قانونگذار -الله U و رسولالله ص- پیروی از گمان را تنها در مسائل عملی جائز دانسته است.
وی در ادامه میگوید: متکلمان و اصولیان اتفاقنظر دارند که خبر واحد یقینی نیست و نمیتوان امور اعتقادی را با آن اثبات کرد. بنا بر اعتقاد محققین، یقینی نبودن احادیث آحاد جزو بدیهیات بوده و نباید کسی با آن مخالفت کند.
سپس میافزاید: روشن گشت که حدیث واحد یقینی نبوده و نمیتوان در اثبات امور اعتقادی و عالم غیب به آن استناد کرد. این امر چنان بدیهی و روشن است که مورد اتفاق عقلا بوده و امکان اختلاف در آن وجود ندارد[3].
تاثیر این دیدگاه بر انحراف مردم از حق
دیدگاه یادشده سبب انحراف بسیاری از مردم از مسیر صحیح شریعت گشت؛ تا جاییکه برخی از طرفداران اعتبار احادیث آحاد در زمینهی مسائل اعتقادی، جرأت آنرا نداشتند که دیدگاه خود را اظهار و با اجماع مزعوم علما، به ویژه چهار امام اهل سنت -ابوحنیفه، مالک، شافعی و احمد- مخالفت کنند.
از اینرو، بر خود لازم میدانیم که درستی و نادرستی این پندار، یعنی اجماع علما بر رد احادیث آحاد در زمینهی امور اعتقادی، را مورد کنکاش و وارسی قرار دهیم؛ تا پرده از واقعیت مساله برداشته شده و ابهامی در این مورد باقی نماند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر