توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

قسمت هشتم: روش تحقیق و پژوهش تاریخی

 

قسمت هشتم: روش تحقیق و پژوهش تاریخی

روش تحقیق و پژوهش تاریخی: برادران عزیز دقت کنید که باید پاسخها و تحلیل‌های شما طبق روش‌های علمی ثابت شده که مورد قبول تمامی علمای تاریخ است باشد و امروزه دیگر نمی‌توان به صرف یک یا دو حدیث واقعه‌های تاریخی را رد یا اثبات و حتی تجزیه و تحلیل کرد البته من اعتراف می‌کنم که چون متاسفانه به علت مشغله فراوان، فرصتی نداشتم و همچنین عدم دسترسی به منابع و مدارک متعدد نتوانستم از همین طریق پاسخ شما را بدهم و بیشتر پاسخ‌های من به شما (البته عقلی‌تر و تاریخی‌تر از شما!) بیشتر جنبه احتجاج داشت... البته در کتاب آلفوس اندکی از این روش استفاده شده است.

«تاریخ، بایگانی کامل، دقیق و با معنایی از موفقیت بشر است. تاریخ عبارت است از تعریف و توصیف وقایع گذشته و تجزیه و تحلیل انتقادی این وقایع به نحوی که حقایق گذشته را روشن و مشخص سازد. به این ترتیب، تاریخ مطالعه تمام وقایع مربوط به انسانهای گذشته را در بر می‌گیرد. این مجموعه، باید به صورت جریانی از حوادث تعریف و تبیین گردد، زیرا تعریف و توصیف وقایع گذشته، اگر به صورت جدا از هم انجام گیرد، بیوگرافی (شرح حال) خواهد بود نه تاریخ». (نبوی ۱۳۷۴، ۶۵) لذا ما درین فصل به انواع، روش‌ها و مراحل و جوانب و گزارش یک پژوهش تاریخی می‌پردازیم.

کليد واژه‌های بحث:

پژوهش تاریخی، تبیین تاریخی، تاریخ گرایی، بازیابی علی، گزارشات تاریخی، روش شناسی تاریخی.

 

۱- پژوهش تاریخی:

«هر مدل یا الگویی از ساخت اجتماعی،یک الگوی دگرگونی تاریخی - اجتماعی را در بر می‌گیرد. تاریخ عبارت است از دگرگونی‌هایی که در ساختهای اجتماعی رخ می‌دهد» [۲۲۳][۱] (ساروخانی، ۱۳۷۸، ۱۹۴).

تاریخ انسان را قادر می‌سازد که با درجه‌ای از اطمینان آینده را به طور تقریبی پیش بینی کند و بر اساس اطلاعات کسب شده، راه‌های مناسبی را که موجب تصمیم‌گیری صحیح می‌شوند، انتخاب کند.

مرکز توجه تاریخ به طور مستقیم ممکن است فرد، گروه، ایده، جنبش یا یک نهاد باشد،هر چند که هیچ یک از این مشاهدات را نمی‌توان به طور جداگانه مورد بررسی قرار داد. هیچ انسانی را نمی‌توان بدون ارتباط با ایده ها، جنبش‌ها و نهادها در زمان و مکان معینی مورد پژوهش تاریخی قرار داد. این عاملها همیشه با هم ارتباط درونی دارند و مرکز توجه تاریخ، تنها نقطه تاکید و جهت پژوهش را مشخص می‌کند. (علی دلاور، ۱۳۷۴، ۲۲۵).

۲- اهمیت و ضرورت مطالعات تاریخی:

مطالعه‌ی پدیده‌های مرتبط با گذشته حیات اجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردار است، دلایل این اهمیت بسیارند:

نظریه پیوست، نظریه حضور، نظریه بقا و جابجایی، نظریه انباشت پذیری. همگی دال بر اهمیت خاص مطالعه‌ی این نوع پدیده است که به توضیح هر کدام می‌پردازیم:

۲-۱- نظریه پیوست: بر اساس این نظریه،پدیده‌های اجتماعی از ویژگی «نو بودن»پدیده‌های فیزیکی برخوردار نیستند. زمان و مکان امتداد واقعیت اجتماعی هستند و بدون آنها شناخت درست میسر نیست (نسبیت پدیده‌های اجتماعی حکم می‌کند که آنان را در بستر زمان و مکان ببینیم) به همان سیاق نیز گذشته بعد اجتناب ناپذیر واقعیت است و بدون آن شناخت ناقص خواهد بود. (قدمت در پدیده‌های اجتماعی نیست).

۲-۲- نظریه حضور: بسیاری را عقیده بر این است که واقعیت امروزین حیات اجتماعی، حاصل گذشته است. گذشته در بطن واقعیت فعلی وجود دارد. روانکاوان در درمان بیماری که مبتلا به عقده‌ی اودیپ است، ناچار گذشته‌های دور او را می‌شکافند.

در اینجا سخن از امتداد تاریخی است. مثالی در این زمینه،دو بیمار را در بیمارستان در نظر بگیرید که هر دو در شرایط یکسان و با آسیبی مشابه بودند، اما یکی آرام و دیگری آشفته (یکی کارگر بوده و از کار راحت شده و دیگری دونده بوده که از مسابقه بازمانده)بود.شناخت علل این تمایز جزبا بازگشت به گذشته میسر نیست.

۲-۳- نظریه بقا و جابجایی: (لاوازیه) در شیمی این نظریه را مطرح ساخت، به عقیده او،واقعیات جهان ما باقی می‌مانند. اما دگرگون می‌شوند. هیزم پس از سوختن تبدیل به پدیده‌های دیگری می‌شود که در جو باقی می‌مانند. بدینسان،واقعیات حیات اجتماعی همانند وقایع در حیات فردی، هرگز از بین نمی‌روند. می‌مانند، دگرگون می‌شوند و در ذهن جابجا می‌گردند. هرگز نمی‌توان تصور کرد آنچه بر کودک در نخستین برهه‌های حیاتش می‌گذرد. از ذهن او محو می‌شود. این اثرات می‌مانند، اما از ضمیر آگاه به ضمیر نا آگاه منتقل می‌شوند، چون ذهن آدمی هرگز توان آنرا ندارد که انبوه بی‌پایان از داده‌ها را در ضمیر آگاه خود نگاه دارد.

۲-۴- نظریه انباشت پذیری: پدیده‌های گذشته،باز در حیات اجتماعی، همانند حیات فردی، نه تنها باقی می‌مانند، بلکه ترکیب می‌شوند، تراکم می‌پذیرند و مجموعه‌هایی وسیع را می‌سازند. بدینسان، می‌توان پذیرفت که وقایع گذشته و آثار آن در حال کمون قرار گیرند و سپس با پیوست با عناصر دیگر فعال شوند و کارآیی یابند. مثلا در بحث طلاق و عوامل آن، فروریختن بنای خانه فقط با یک عامل صورت نخواهد گرفت. وقایعی که در گذشته رخ می‌دهند، می‌مانند در ذهن جابجا می‌شوند، به حال کمون می‌روند و سپس در شرایط مناسب با یکدیگر ترکیب می‌شوند و کارآیی می‌یابند.

۲-۵- نظریه فراگیری: برخی را عقیده بر این است که همه پدیده‌ها تاریخی هستند. اساسا همه چیز تاریخی است، اصل بودن نیست بلکه شدن است. کلود لویی اشتروس در اثرش، انسان شناختی ساختی، می‌نویسد: (همه چیز تاریخ است. آنچه دیروز گفته شد، جزء تاریخ است حتی آنچه یک دقیقه پیش گفته شد، باز تاریخ است» [۲۲۴][۲]پس، می‌توان با بسط اندیشه اشتروس گفت، نه تنها آنچه گفته شد، بلکه آنچه گفته خواهد شد، باز جزء تاریخ است. این برداشت واقعیت جامعه شناختی را در پرتو تاریخ قرار می‌دهد. (ساروخانی، ۱۳۷۸، ۲۴۱و۲۴۲).

۳- ماهیت پدیده‌های تاریخی:

حال که ضرورت مطالعه‌ی پدیده‌های تاریخی را دیدیم،باید با ماهیت این پدیده‌ها توجه کنیم. برخی از مشخصات پدیده‌های تاریخی چنین‌اند:

۳-۱- غیر زنده‌اند: حوادث تاریخی زنده نیستند بلکه مربوط به گذشته دور یا نزدیک‌اند. از این رو درک و فهم مستقیم آنها ممکن نیست. پس همواره به طور با واسطه مطالعه و ارزیابی می‌شوند.

۳-۲- تکرار ناپذیرند: گذشته‌ی تاریخی هرگز عینا تکرار شدنی نیست، از اینجاست که مورخ خواه یا ناخواه با معیارهای جامعه‌ی زمان خود با گذشته مواجه می‌شود، پس باید ضریب انحراف خاصی را در ارزیابی خود بپذیرد.

۳-۳-در موارد بسیاری این پدیده‌ها از ما دورند و به همان نسبت با روشهای محقق و زمان او متفاوتند. از اینرو نیازمند ترک ارزشهای زمانه خویش و جای گرفتن در زمانه‌ی خاص حادثه به منظور درک درست آن است.

۳-۴- حوادث تاریخی هرگز تماما در اسناد و مدارک جای نمی‌گیرد و مورخ ناچار است از روشهای استنتاجی جهت تکمیل این نقص استفاده کند که طبیعتا عنصری تازه بر واقعیت تاریخی می‌افزاید.

۳-۵- امکان استفاده از روشهایی همچون مشاهده، مصاحبه و... در آنها نیست.

۳-۶- امکان مطالعه بی‌واسطه آنها نیست.

۳-۷- (هیچ واقعه تاریخی به طور مجزا و در تجرید معنا ندارد و این قاعده کلی پدیده‌های اجتماعی در همه زمانها است. آنگاه که پدیده‌ی اجتماعی از متن خود جدا شود، خشک و بی‌معنا و گاه مضحک می‌نماید، پس باید مورخ واقعه‌ی تاریخی را که اسناد و مدارک آن موجود است در زمینه کلی جامعه ببیند و چون جمع آوری مدارک متقن در مورد جامعه‌ای که موجود نیست، غیر ممکن است و مورخ ناچار است به باز سازی جامعه گذشته دست بزند، این امر نیز عامل نهایی در تجرید، تحریف و در هر حال فاصله از واقعیت اصیل اجتماعی است) [۲۲۵][۳].

۳-۸- هر چند، پدیده‌های تاریخی به گذشته تعلق دارند، حیات مجدد نمی‌یابند، گرد روزگار گرفته‌اند و در ابهام جای دارند، ولی با محققی با شوق و تیز هوش گفتگو می‌کنند و او را به شوق و حرکت وا می‌دارند. (ساروخانی، ۱۳۷۸، ۲۰۱ و ۲۰۰).

«مورخ یا خواننده‌ی تاریخ که حوادث را غالبا با شوق و هیجان دنبال می‌کند مثل دانشمند علوم طبیعی نسبت به موضوع کار خود، بیگانه و بی‌تفاوت نیست. تاریخ را نه تنها جزیی از وجود خویش، بلکه عین حیات خویش می‌یابد». (زرین کوپ، ۱۳۷۰: ۱۸۶) [۲۲۶][۴]

۴- رسالت جامعه شناسی در شناخت پدیده‌های تاریخی:

حال باید دید جامعه شناسی در حیطه‌ی دنیای تاریخ در جستجوی چیست؟

اگر جامعه شناس همانند مورخ عمل کند، به یقین کاری درست انجام نداده است. او باید راهی دیگر در پیش گیرد. از روزنه‌ای نو به پدیده‌های تاریخی بنگرد و در نهایت دستاوردهای تازه‌ای ارائه دهد. در تعیین پایگاه جامعه شناسی در قلمرو پدیده‌های تاریخی راهی کهن وجود دارد و آن فلسفه‌ی تاریخ است.

فلسفه تاریخ، یعنی پرسشی که نویسنده در باب حرکت تاریخ و مسیر آن برای خود مطرح می‌سازد و با اشکالی خاص، قرنها جامعه شناس را به خود مشغول داشته است. از بین پایه گذاران جامعه شناسی کمتر کسی است که نامش با فلسفه تاریخ نیامیزد.

هنگامی که (کنت) کلمه‌ی جامعه شناسی را ابداع کرد، چنین پنداشت که مکتب اثباتی او با فلسفه تاریخ فاصله گرفته است. اما در واقع قانون سه گانه‌ی او که می‌گوید جامعه‌ی انسانی از مرحله ربانی به فلسفی و سپس به‌سوی اثباتی پیش می‌رود و همه‌ی جوامع را یکرنگ و یک مسیر می‌داند قانون او همه‌ی مشخصات فلسفه تاریخ را در خود داشت.

آیا می‌توان پنداشت کلیه جوامع جهان با همه‌ی اختلافهایشان، چه از نظر اقلیمی، جمعیتی و تکنولوژیک در همه‌ی اعصار و در همه‌ی مکانها، محکوم به گذشتن از یک مسیر خواهند بود؟

این حقیقت است که انسان خلاق تاریخ است،در این تعبیر چپ گرا، به کلی فاقد معنی خواهد بود،نزدیکتر از کنت، مارکس، پرودن و سن سیمون و دورکیم به بند فلسفه‌ی تاریخ قبلا دچار گشتند.

امید به دنیای بهتر، یعنی تجلی خواست انسان در تفکر علمی آنچنان رسوخ نمود که علم و رویا را به هم آمیخت و از این رهگذر فلسفه‌ی تاریخ تولد یافت که در آن بعضی مسیحیت جدید را نوید تجلی انسانیتی تازه نامیدند.

سن سیمون و دیگران جامعه‌ی انسانی را در حرکت به‌سوی تحقق و تعمیم عدالت دیدند. پرودن و عده‌ی حرکت انسانیت را در مسیر تحقق دموکراسی ملاحظه کردند. دورکیم و برخی دیگر می‌پنداشتند که جهان به‌سوی پیروزی قطعی خرد پیش می‌رود و...

نارساییها‌ی فلسفه‌ی تاریخ در همه اشکالش و با کلیه تعابیرش موجب گردید که در قرن ۲۰ یکبار طرد شود بنابراین و به منظور عدم در‌گیری مجدد با فلسفه تاریخ، نظم تمایلی [۲۲۷][۵] در تاریخ پذیرفته شد.

اگر وظیفه‌ی جامعه شناسی شناخت کمی و کیفی واقعیت است و پیش بینی در علم با صورتی متعادل و بدون بلند پرواز یهای قبلی صورت پذیرد، پس باید پذیرفت که جامعه شناس نیز می‌تواند دور نمای نزدیک حرکت واقعیتها را ببیند. اما این کار به معنای آن نیست که حکمی قطعی و اجتناب ناپذیر در باب مسیر و آهنگ تغییر صادر کند. لذا باید اولویت هر مسیر را شناخت و مشخص ساخت که احتمال حرکت این پدیده در کدام مسیر بیشتر است.

در واقع جامعه شناس جدید، با قبول این دید تازه به واقعیت، نسبیت و قوانین احتمالات نزدیکتر گردید. پذیرش نظم تمایلی و یا احتمالی، در واقع مرحله‌ای نو در علوم انسانی را نشان می‌دهد که در آن تفاوت جوامع با یکدیگر پذیرفته می‌شود در واقع تاریخ و شناخت تاریخی لازمه شناخت کامل و همه جانبه واقعیتهاست و اساسا بعد تاریخی یکی از مهمترین ابعاد شناخت ماست، تاریخ را نزدیکتر دانشها به جامعه شناسی می‌دانند و در زبان فرانسه می‌گویند خواهر جامعه شناسی است. که یکی از آنها ژرژگورویچ است. (ساروخانی، ۱۳۷۸، ۲۰۲ تا ۲۱۰).

۵- تاریخ چیست؟

دانش تاریخ و تطور در اصول آن:

تاریخ، در آغاز وصفی بود به معنای روایت زندگی و جنگهای سلاطین نه از نیروی عظیم ملت در آن خبری بود، نه از جستجو در باب علت حوادث. ابن خلدون این طرز اندیشیدن در باب تاریخ را غیر علمی،سطحی و غیر کارا پنداشت: معتقد بود پیشینیان او فقط سلسله‌ی وقایع تاریخی را نقل کرده‌اند و تاریخ را در سطح دیده‌اند. آنها بجز اطلاعاتی درباره‌ی وقایع سیاسی، از معنای درونی آن طفره رفته‌اند. این مرحله را باید تاریخ نگاری [۲۲۸][۶] خواند. از قرن هجدهم به بعد، توجه به آن رو به کاهش نهاد و تاریخ را شناخت کلیت‌ها و مجموعه‌ها دانستند.

به نظر امیر حسین آریان پور، ابن خلدون نیز اساسا تاریخ را پویش طبیعی می‌دانست و با دیدی پویا به آن می‌نگریست. او می‌گفت که تاریخ همانا مجموعه‌ی دگرگونیهای اجتماعی است و عوامل عینی و ذهنی تاریخ به یکدیگر پیوسته‌اند که می‌توان آنها را وجود دوگانه امری یگانه شمرد. به نظر او شناخت تاریخی مستلزم آن است که محقق علتهای اجتماعی را دنبال کند. به عقیده او جامعه مانند هستی‌های دیگر، مشمول نظام علی است.

بنابراین در دانش تاریخ نیز بر ورای توصیف یا شرح و یا روایت، باید به کار تبیین پرداخت. یعنی حوادث را در مجموعه‌های خاص آنان قرار داد، هریک از عوامل را شناخت و در جای خویش نهاد و به آن به همان نسبت که بها دارد،وزن بخشید.

با پیدایی دانشمندانی بسیار از جمله والتر، تاریخ علمی تولد یافت از این دوران به بعد تبیین تاریخی و اصول آن مورد توجه قرار گرفت.

۶-تبیین تاریخی:

تاریخ شناس با تبیین تاریخی از مرزهای تاریخ نگاری فراتر می‌رود و وقایع را تابع عواملی چند می‌داند و تاریخ را صرفا شرح حال زندگی چند امیر نمی‌پندارد. با این حرکت تاریخ نیز به عنوان دانش در خانواده‌ی دانشهای انسانی تجلی می‌کند و برخی همچون ژرژ گورویچ را عقیده بر این است که نزدیکترین دانش به جامعه شناسی همانا تاریخ است. چون تاریخ به نوعی آزمایشگاه پدیده‌های اجتماعی است. اما تاریخ و جامعه شناسی پدیده‌ها را از دو دیدگاه متمایز مطرح می‌کنند.

دانش تاریخی موردی یا منفرد (singularist) و غیر تعمیمی است معنای آن اینست که محقق تاریخ دورانی را در نظر می‌گیرد، حوادث آنرا به عنوان معلول مطرح می‌سازد و سپس در همان دوران عوامل را باز می‌یابد. برای مثال، هرگز تاریخ شناسی که دوران قاجاریه را مطالعه می‌کند، قصد ندارد که تمامی دورانهای تاریخ همانند دوران قاجاریه‌اند. بنابراین، در مقابل دانشهای قانونمند یا تعمیمی، تاریخ را دانش تفریدی می‌خوانند. لذا اصول اساسی تبیین تاریخی عبارتند از:

۶-۱- تاریخ زندگینامه‌ی امیران نیست.

۶-۲- پدیده‌ی تاریخی منحصر به فرد و تکرار ناپذیر است.

۶-۳- باید در شناخت علی پدیده‌ی تاریخی، بازسازی گذشته مورد توجه قرار گیرد.

۶-۴- تبیین پدیده‌ی تاریخی باید با قرار دادن آن در زمینه یا بستر کل واقعیت صورت پذیرد [۲۲۹][۷]. یعنی به جای آنکه تاریخ زندگی امیران باشد، زندگی امیران باید جزئی از حیات اجتماعی به حساب‌اید. دیدگاه ابن خلدون نیز همین است:

«نظر او بیشتر متوجه چگونگی ساختمان گروه هاست تا شخصیت قهرمانان تاریخی... او میان مرحله شناخت و تجزیه و تحلیل رویدادها،رابطه منطقی ایجاد کرده است. از قضاوتهای ذهنی می‌پرهیزد و مسایل را به صورت عینی مورد مطالعه قرار می‌دهد» [۲۳۰][۸].

۷- روابط تاریخ و جامعه شناسی:

تاریخ و جامعه شناسی در قلمرو علوم انسانی - اجتماعی، از نزدیکترین علوم به یکدیگر به شمار می‌آیند. لذا هیچیک نباید در صدد تعدی به حریم دیگری بر‌اید. به بیان دیگر، به کاری پردازد که امپریالیسم علمی خوانده می‌شود، یعنی علوم دیگر را در حوزه‌ی علم خود پنداشتن.

دانش تاریخ، نیازمند جامعه شناسی است، چون با آن ابزار جدید علمی را می‌یابد و با دستاوردهای آن، حرکت پدیده‌های تاریخی مورد مطالعه خود را می‌بیند که مطالعه کرده است، که بدان شناخت مسیر اطلاق می‌شود.

جامعه شناسی در گذشته نگری اجتناب ناپذیر خود، به شدت به تاریخ نیازمند است. دانش تاریخ به شناختی تام، همانند جامعه شناسی می‌پردازد،یعنی هر دو دانش کلی نگری هستند. دانش تاریخ، کلیتهای منفصل را می‌بیند، یعنی هر دوران را در کلیت خود جدا از دورانهای دیگر بررسی می‌کندو حال آنکه جامعه شناسی کلیتهای متصل را می‌جوید، یعنی در صدد آن است که خطوط مشترک کلیتهای تاریخی را بیابد. روندهای حرکت را استخراج کند و قوانین حاکم براین روندها را کشف کند.

۷-۱- دو میدان وسیع و مشترک بین تاریخ و جامعه شناسی:

۷-۱-۱- تاریخ گرایی: هدف، تاکید بر این نکته است که پدیده‌های اجتماعی خواه نا خواه تاریخی هستند و بر خلاف پدیده‌های طبیعی (مخصوصا غیر آلی) پدیده‌های اجتماعی متصل به گذشته خویش‌اند.

ویژگی‌های تاریخ گرایی که آن را از تاریخ زدگی (فلسفه تاریخ) متمایز می‌کند:

الف) در تاریخ گرایی نسبیت پدیده‌ها مطرح و پذیرفته می‌شود و حال آنکه تاریخ زدگی جهان شمول است.

ب) در تاریخ گرایی صیرورت به عنوان اصل پذیرفته می‌شود.

ج) در تاریخ گرایی رویدادها در چارچوب زمان و مکان معنا می‌یابند. هر رویداد با توجه به ویژگیهای تکوینی و تاریخی آن هویتی خاص، ممتاز و منحصر به فرد دارد.

د) در تاریخ گرایی واقعیات جهان منفصل از گذشته نیست. بلکه امتداد تاریخی پدیده‌ها پذیرفتنی است و شناخت آن لازمه شناخت تام هر واقعیت است.

ه) تاریخ گرایان، گذشته را در بطن واقعیت کنونی می‌بینند و بدون آن هر راه بهبود را مسدود می‌یابند.

و) بر عکس تاریخ زدگانی همچون هگل، که تاریخ بشر را سیر فعالیت روح می‌دانستند، ویلهم دیلتای هیچ دوره‌ای را برتر از دوران دیگری نمی‌داند.

ح) تاریخ گرایان در پذیرش نسبیت و هویت خاص هر واقعیت بهائی فراوان به روان شناسی می‌دهند. آنان را عقیده بر این است که محقق باید بتواند خود را چنان در حیات و اندیشه فردی که عمل او مورد بررسی است غرق سازد که به نوعی ذوب افقها دست یابد.

یعنی دقیقا خود را به جای او بگذارد. با او هیجان پیدا کند و دنیا را همانند او ببیند. به طور کلی امتداد تاریخی پدیده‌های جامعه شناختی باید دقیقا مورد مطالعه قرار گیرد و از این جهت جامعه شناسی به دانش تاریخ نیاز دارد.

۷-۱-۲-آزمایش گرایی تاریخی: بسیاری دیگر عقیده دارند که تاریخ آزمایشگاه جامعه شناسی است.

زمانی که قرار است پدیده‌ای خاص مخصوصا در سطح جامعه شناسی کلان [۲۳۱] [۹] مطرح شود، چون امکان ایجاد تغییرات عمدی نیست، ناچار به تاریخ متوسل می‌شویم.

فرض کنید موضوع مطالعه در زمینه‌ی پارلمان و نقشهای آن در جامعه است. محقق این امکان را ندارد که مدتی پارلمان را تعطیل کند تا از پیامدهای فقدان آن آگاه شود. پس ناچار باید به تاریخ مراجعه کند. در همان جامعه و در زمانهای پیشین زمانی را بیابد که در آن جامعه فاقد پارلمان بوده است و از مقایسه این دو جامعه، به پیامدهای فقدان پارلمان پی ببرد.بنابراین عدم امکان ایجاد تغییرات عمدی در پدیده‌های اجتماعی است که ما را به‌سوی تاریخ رهنمون می‌شود.

*در این آزمایشگاه نقایصی به چشم می‌خورد:

الف) نا یکسانی شرایط اجتماعی: زمانی که به مقایسه دو جامعه (بدون پارلمان در عصری و با پارلمان در عصر دیگر) می‌پردازیم در حقیقت دو عنصر نا مشابه را با یکدیگر مقایسه می‌کنیم. مثلا جامعه‌ی بی‌پارلمان عصر صفوی را می‌توان با جامعه‌ی امروز ایران مقایسه کرد؟

سپس می‌توان نتیجه گرفت که تمامی تفاوتها ناشی از نبود پارلمان در عصر صفوی و وجود پارلمان در عصر کنونی است؟این امر را در اصطلاح مقایسه نا پذیری [۲۳۲][۱۰] می‌خوانند و اساس آن این است که در صورت وجود تفاوتهای وسیع، هرگز نمی‌توان دو پدیده را مقایسه کرد.

ب) عنصر کنترل ناپذیری: آنچه ویژگی اساسی تحقیق آزمایشگاهی است، امکان کنترل متغیر هاست. بنابراین محقق همه‌ی عوامل را ثابت نگه می‌دارد،جز آنچه تاثیرش مورد توجه اوست. اما در مورد پدیده‌های اجتماعی، آیا می‌توان نتیجه گرفت که فلان سبک حکومت یا فلان اندیشه یا رفتار مردمی در جریان دو برهه‌ی زمانی (قبل از تکوین پارلمان و بعد از آن) صرفا از وجود یا عدم وجود پارلمان است؟

ج) پیدایی عوامل رشد: علاوه بر اینکه عوامل برون زا [۲۳۳][۱۱] تسلط نداریم بر عناصر و عوامل درون زا نیز کنترل نداریم. دو جامعه، همانند دو انسان در دو شرایط متفاوت، خواه نا خواه دگرگونیهای ساختی نیز یافته‌اند، بنابراین یکسان نیستند. (ساروخانی، ۱۳۷۸، ۲۱۹تا۲۲۳).

۸- بازیابی علی: روابط تکمیلی، کلیتهای منفصل و متصل

تحقیق تاریخی همانند تحقیق اجتماعی می‌تواند از حد وصف فراتر برود و به آستانه‌های علی دست یابد. برخی، در راه ایجاد راه‌های همکاری تاریخ و جامعه شناسی عقیده دارند که هر یک تبیین خاص خود را ارائه می‌دهد و در نتیجه همکاری و تکمیل متقابل صورت پذیر می‌شود، زیرا علیت تاریخی بر تفرد و علیت جامعه شناختی بر نوع تعمیم نسبی. (ساروخانی ۱۳۷۸، ص۲۲۳).

تاریخیت باوری (علیت تاریخی) [۲۳۴] [۱۲] می‌گوید که چیستی پدیده‌ها و اعمال اجتماعی در تاریخ آنها نهفته است، به نحوی که برای فهم آنها باید تکوین و تحول تاریخی آنها را درک کرد. در واقع برای فهم یک ملیت یا یک شخص یا یک نهاد باید فرآیندی کشف کرد که از طریق آن فرایند، آن ملت یا شخص یا نهاد آنی شده است که هست.

تاریخیت باوری توصیه می‌کند توجه دقیق و جدی به فرآیند خاصی داشته باشیم که یک واقعه یا موجودیت خاص را به وجود می‌آورد و به این ترتیب بر وجوه منحصر به فرد آن واقعه یا موجودیت تاکید می‌کند.در واقع تاریخیت باوری به خاص بودن پدیده‌ها در برابر عام بودن آنها و به پدیده‌های منحصر به فرد در برابر انواع پدیده‌ها و به تازگی در برابر تکرار پدیده‌ها و به زمانبندی (در یک برهه خاصی) در برابر بی‌زمانی و به تفاوت در برابر یکسانی پدیده‌ها توجه دارد.

واضحترین مثال از توضیحات تاریخیت باورانه همان توضیحاتی هستند که در تاریخ روایتی می‌آیند. مثلا ئی. ایچ کار مراحل بدست گرفتن قدرت توسط بلشویکها را در طول انقلاب روسیه مطرح می‌کند. در واقع او نشان می‌دهد که چگونه اقدامات و اتفاقات مختلف یکی بعد از دیگری صورت پذیرفتند تا آن نتیجه نهایی بخصوص حاصل شد.

اهمیت هریک از اعمال و اقدامات بر حسب نقش آن در پیشرفت ماجرا درک می‌شود. در این مورد و موارد بیشمار دیگر، اعمال به خصوص به اعمال بخصوص دیگر ربط داده می‌شود. آن هم نه در مقام مواردی از قانونی عام، بلکه در خصوصیت و خاص بودن هریک در پیش راندن مسیر متداومی از دگرگونی.

این نوع از توضیح کلا خصلت تکوینی دارد. در توضیحات تکوینی (genetic explanations) واقعه‌ی e که باید توضیح داده شود. به عنوان مرحله‌ی نهایی در توالی وقایعی که منجر به آن شده‌اند عرضه می‌شود. اگر به صورت شماتیک بخواهیم مطلب را عرضه کنیم e به عنوان حاصل فرایندی توضیح داده می‌شود که در آن فرآیند در شرایط معینی a منجر به b و b منجر به c و c منجر به d و در نهایت d منجر به e شده است. بنابراین مثلا در مورد وقوع جنگ جهانی اول، مورخان ممکن است به بازگویی ماجرایی بپردازند که با ترور آرشیدوک فردنیاند آغاز می‌شود (که این را a می‌نامیم) واکنش به واقعه‌ی a توسط اتریش با اعلان جنگ علیه صربستان ( b)، واکنش به b توسط روسیه با اعلان جنگ به اتریش ( c)،واکنش آلمان به c با اعلان جنگ به روسیه (d) و الی آخر تا اینکه همه‌ی ملت‌های بزرگ جهان وارد جنگ علیه یکدیگر می‌شوند (e).A-B-C-D-E

در اینجا به هیچ روی ادعا نمی‌شود که همیشه به دنبال a،b خواهد آمد، یعنی همیشه ملتی پاسخش به ترور رهبرش اعلان جنگ به کشور موطن آن تروریست خواهد بود. فقط در شرایط تاریخی خاص چنین واکنشی به وقوع پیوسته و دلیلش هم موقعیت تاریخی خاص و منحصربه فرد طرفین در آن زمان بوده است.

توضیحات تکوینی روی هم رفته در اکثر موارد صورتی روایی دارند. یعنی این نوع توضیحات ماجرایی را بازگو می‌کنند که از نقطه‌ی a آغاز می‌شود و به مراحل میانی (a به b، b به c و c به d) می‌رسد و سرانجام به پایانش (e) می‌رسد. در توصیف این ماجرا ربطهای میان وقایع مشخص می‌شوند و وقایع به نحوی که به نقطه معینی می‌رسند بازگو می‌شوند.

توضیحات تکوینی باید حاوی منبعی غنی از مواد و مطالب توصیفی باشند که در آن خصوصیت یک موجودیت یا واقعه‌ی اجتماعی در آن درج شده باشد. اگر در این توضیحات از مقولات عام یا تعمیمها استفاده شده باشد این مقولات یا تعمیمها بایستی بسیار مشروط و جای گرفته در چارچوب زمانی یا محیط تاریخی خاص باشند و ربطهای میان مراحل مختلف تکوین، باید محدود به موقعیتهای بسیار خاصی باشد که در آن زمان وجود داشته است.

کتاب (اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری ماکس وبر) نمونه‌ای عالی از این امر است. در این کتاب سرمایه داری به عنوان محصول تاریخی منحصر به فرد سلسله‌ی به هم مرتبطی از تحولات تاریخی خاص در آموزه و ورزش (کنش) پروتستانی قرن شانزدهم توضیح داده می‌شود.

چون توضیحات علمی اجتماعی خصلت تکوینی دارند این علوم اساسا قفا نگر هستند تا پیش بینی کنند ه. چون در توضیحات تکوینی تعمیمها فقط در محدوده‌ی دوره‌های زمانی خاص صدق دارند و چون شیوه‌ی بنیادین توضیح آنها روایتی است و بنابراین اساسا قفا نگرانه است. این توضیحات عوامل خاصی را عیان می‌کنند که منجر به برخی تغییرات خاص در گذشته یا حال حاضر شده است، اما این توضیحات برای پیش بینی آنچه رخ خواهد داد مناسب نیستند. (فی، ۱۳۸۴،۲۷۵).

* مراحل پژوهش تاریخی:

بررسی حوادث، توسعه و گسترش تجارب گذشته، سنجش دقیق اعتبار مدارک و سایر منابع اطلاعاتی و توصیف و تشریح مدارک سنجیده شده، همه در محدوده پژوهشی تاریخی قرار می‌گیرند.

در این روش، پژوهشگر مانند سایر روشها به جمع آوری اطلاعات و ارزش یابی و توصیف آنها می‌پردازد. در واقع، اختلاف این روش با سایر روشها در ماهیت موضوع گریز پایی است که در گذشته رخ داده است و همین امر موجب پیچیدگی خاصی در تفسیر آن شده است. (دلاور، ۱۳۷۴، ۲۲۸)

۹- مراحل اساسی یک پژوهش تاریخی عبارتند از:

۹-۱- تعیین، محدود کردن و تعریف مسئله: همانند سایر روشهای تحقیق تاریخی نیز شامل انتخاب موضوع،بیان مسئله و گزاره‌های تحقیق است. در تحقیق تاریخی بیان مسئله با تفصیل بیشتری صورت می‌گیرد. زیرا تصویر ویژگی‌ها و ابعاد مسئله‌ی تحقیق می‌تواند تشخیص داده‌ها مورد نیاز را تسهیل کند و دشواری گردآوری داده‌های لازم را مجسم سازد.

۹-۱-۱- پاسخ به چهار سوال ذیل می‌تواند انتخاب موضوع و بیان مسئله را تسهیل کند:

- رویداد مورد بررسی در کجا رخ داده است؟

- چه کسانی با این رویداد سروکار داشته‌اند؟

- در چه زمانی این رویداد واقع شده است؟

- چه فعالیت‌هایی در رابطه با این رویداد صورت گرفته است؟

طیف پاسخ به هریک از سوالهای یاد شده می‌تواند گستره‌ی مسئله مورد بررسی را وسیع‌تر یا محدود‌تر کند. شک نیست که در این مرحله ضمن بیان ویژگی‌های مسئله گستردگی محیطی که در آن مسئله بروز نموده است نیز توصیف می‌شود. در این مرحله همچنین باید به علل احتمالی بروز مساله اشاره شود.

انگیزه پژوهشگر و علاقه او به فعالیتهای پژوهشی و نیز کنجکاوی در مسائل تاریخی می‌تواند در انتخاب موضوع، بیان مسئله و حتی در تحلیل و تفسیر داده‌ها نقش مهمی ایفا کند. (سرمد، ۱۳۸۴، ۱۲۴-۱۲۳).

۹-۱-۲- پنج دسته ازموضوعاتی که در علوم انسانی می‌توانند مورد پژوهش تاریخی قرار گیرند:

مارک بیچ [۲۳۵] [۱] در یک بررسی، مسائل و موضوعاتی را که در علوم انسانی می‌توانند مورد پژوهش تاریخی قرار گیرند به ۵ دسته تقسیم کرده است:

الف: عملکردهای اجتماعی متداول مشهورترین منابع مسائل تاریخی هستند، مانند برنامه ریزی برای تغییرات بنیادی در یک نهاد (آموزش و پرورش).

ب: تاریخچه افراد خاص (شرح حال) و نهادها و تاریخ نهضتها - انگیزه اینگونه تحقیقات، غالبا تمایل به کسب اطلاعات در مورد پدیده‌هایی است که بیشتر مورد آزمایش قرار گرفته‌اند.

ج:تفسیر ایده‌ها و قایعی که به وضوح بی‌ارتباط به نظر می‌رسند پژوهشگر ممکن است در مطالعه آنها به صورت جداگانه روابطی را کشف کند و سوالهایی را مطرح سازد که هیچ یک از مورخان تا به حال مطرح نکرده‌اند و سوالات مطرح شده ممکن است اساسی را برای یک تحقیق تاریخی جدید به وجود آورند.

د: چهارمین نوع پژوهش تاریخی عبارتست از ترکیب اطلاعات قدیم با یکدیگر، یا ترکیب اطلاعات قدیم با حقایق تاریخی جدید که پژوهشگر یا دیگران کشف کرده‌اند.

ه- تفسیر وقایع گذشته‌ای که بیشتر به وسیله مورخان دیگر مطالعه شده‌اند بدین معنا که کوشش می‌شود تاریخ موجود در چارچوب جدیدی تفسیر و اصلاح شود.

بنابراین یکی از مهمترین نکاتی که در تعیین مسئله یا موضوع در پژوهش تاریخی باید مورد توجه و لحاظ قرار گیرد این است که آیا منابع مورد نیاز تحقیق قابل دسترسی هستند یا خیر؟ (دلاور، ۱۳۷۴، ص ۲۲۸و۲۲۹).

در انتخاب مسائلی که از طریق روش تاریخی مورد مطالعه قرار می‌گیرد علاوه بر وجود اسناد و مدارک قابل فهم محقق واقعی کسی است که در موضوع مورد نظر نیز اطلاعات لازم و کافی را دارا باشد. به صرف اینکه شخصی به روشهای تحقیق در علوم اجتماعی آشنایی دارد، نمی‌تواند یک تحقیق تاریخی را به عهده گیرد و به خوبی آنرا به انجام رساند. به همین دلیل است که غالبا در تحقیقات تاریخی مشاهده می‌شود که گروه تحقیق از اشخاصی تشکیل می‌شود که هر یک حداقل در یک شعبه از علوم تبحر کافی دارند. (نبوی، ۱۳۷۴، ۱۵۵).

۹-۲- تدوین فرضیه: آلن نونیس [۲۳۶][۲] کاربرد فرضیه‌ها را با توجه به تحقیق تاریخی ادوارد چانینگ [۲۳۷] [۳] که در پی یافتن پاسخ این پرسش بود که: «چرا معاهده آوریل ۱۸۶۵ شکست خورد؟ »را به عنوان یک نمونه مطرح می‌کند. چانینگ چهار فرضیه تنظیم کرد و هر یک از آنها را در پرتو شواهد جمع آوری شده از نامه‌ها یا یادداشتهای روزانه، گزارشهای رسمی ارتش و دولت هم پیمان آزمود. او فرض کرد که معاهده به دلایل زیر به هم خورد:۱-شکست نظامی ارتش هم پیمان،۲-کمبود تجهیزات نظامی، ۳- شرایط طاقت فرسای سربازان هم پیمان و مردم، ۴- تضعیف روحیه‌ی سربازان و عدم تمایل نسبت به ادامه جنگ.

چانینگ شواهدی مطرح نمود که سه فرضیه‌ی اول را رد کرد. هنگامی که ارتش تسلیم شد بیش از ۲۰۰۰۰۰ سرباز کاملا مجهز در ارتش بودند، تولید باروت و اسلحه وسایل کافی برای ادامه جنگ را فراهم می‌کرد و غذای کافی برای حفظ شهرنشینان و مردان جنگنده وجود داشت.

چانینگ نتیجه گرفت که فرضیه‌ی شماره ۴ تضعیف روحیه سربازان و عدم تمایل به جنگ، با توجه به ترک خدمت تعداد زیادی از افسران و مردانی که ثبت نام کرده بودن قابل توجیه است. افسران ارتش هم پیمان گواهی دادند که جلوی بسیاری از نامه‌هایی را گرفته‌اند که در آنها خانواده‌های سربازان را به ترک خدمت تشویق کرده بودند.

هرچند فرضیه تایید شده آنقدر مشخص و دقیق نبود که مخصوصا در این مورد مفید واقع شود، اما رد سه فرضیه اول سبب شد که وی توضیحاتی را که در این رابطه عموما مورد پذیرش عام بود کنار بگذارد. این مثال یک مطالعه‌ی تاریخی را نشان می‌دهد که در آن فرضیه‌ها به روشنی بیان شده‌اند.

هرچند در تحقیقات تاریخی همیشه فرضیه‌ها به طور صریح بیان نمی‌شوند، اما معمولا به طور ضمنی مطرح می‌گردند، مورخ، شواهد را جمع آوری نموده و صحت آنها را به دقت ارزشیابی می‌کند. اگر شواهد جمع آوری شده با پیامدهای فرضیه هماهنگ باشند، فرضیه تایید می‌شود. از طریق چنین ترکیبی است که تعمیمهای تاریخی تحقق می‌پذیرد. (بست، ۱۳۷۹ - ص۱۸۱و۱۸۰).

۹-۳- جمع آوری و سازمان نبوی اطلاعات:

یکی از تفاوتهای روش تاریخی با سایر روشهای تحقیق این است که در این روش پژوهشگر برای گردآوری داده‌ها همانند محقق علوم پایه (مثلا شیمی) به مشاهده مستقیم نمی‌پردازد. بلکه به گردآوری «آثار» و «ردپای» وقایع می‌پردازد. بنابراین منابعی را جستجو می‌کند که به وسیله‌ی آنها شواهدی از وقایع گذشته بیابد.

سندها و منابعی که پدیده‌های اجتماعی بر رویشان اثرهایی باقی می‌گذارند بسیار فراوان و بسیار گوناگونند. بایگانی‌ها، سرشماری‌های آماری، مطبوعات، اسناد شخصی، آلات و ابزار، تصویرها، عکس‌ها، فیلم‌ها، صحنه‌های گوناگون، نوارهای ضبط صوت و جز آن. ( دلاوری، ۱۳۷۵، ۷۹).

۹-۳-۱- منابع داده‌های مورد نیاز تحقیق تاریخی را می‌توان به دو گروه عمل تقسیم کرد.

اول) منابع دست اول: شامل گزارش شاهدان عینی است این گزارشها توسط یک مشاهده گر واقعی یا کسی که در واقعه‌ی تاریخی شرکت داشته است گزارش شده است.

دوم) منابع دست دوم: شامل گزارشهایی است که گزارشگر خود شاهد عینی آن نبوده است. او ممکن است با یک مشاهده گر واقعی صحبت کرده یا گزارش مشاهده گری را خوانده باشد، اما گواهی گزارشگر یا شرکت کننده‌ی واقعی نیست. منابع دست دوم گاهی ممکن است مورد استفاده قرار بگیرند، اما چون اطلاعات دست دوم بر اثر انتقال تغییر می‌کنند لذا پژوهشگر فقط هنگامی از آنها استفاده می‌کند که منابع دست اول در دسترسی او نباشد.

اول) منابع دست اول داده ها:

۱- اول) اسناد و مدارک شامل گزارشهایی است که توسط شرکت کنندگان در واقعه و یا شاهدان عینی نگهداری و نوشته می‌شود. این منابع به منظور انتقال اطلاعاتی که در آینده مورد استفاده قرار می‌گیرد تهیه می‌شوند. اسناد که به عنوان منابع دست اول تهیه می‌شوند عبارتند از قوانین اساسی، فرمانها، قوانین، رای دادگاهها، صورتجلسه‌ها و گزارشهای رسمی، شرح حالهایی که خود افراد نوشته باشند، نامه ها، خاطرات، شجره نامه ها، قراردادها، قباله ها، اجاره نامه ها، وصیت نامه ها، گواهینامه ها، اقرار نامه ها، استشهادها، اظهار نامه ها، آگهی ها، گواهی ها، فهرست ها، اعلامیه ها، صورت حسابها، رسیدها، سوابق روزنامه‌ها و مجلات، آگهی‌های تجارتی، نقشه‌ها و نمودارها، کتابها، جزوه ها، کاتولولها، فیلم ها، عکسص ها، نقاشی ها، کتیبه ها، گزارشها، رونوشت‌ها و گزارشهای تحقیقی.

آثار مربوط به یک شخص، گروه، یا زمان، سنگواره ها، استخوانها، ابزارها، سلاح ها، غذا، ظروف، لباس، ساختمانها،اثاث خانه، عکس ها، نقاشی ها، سکه‌ها و اشیاء هنری نمونه‌هایی از آثار و بقایایی هستند که به منظور استفاده از آنها در انتقال اطلاعات یا به عنوان مدارک تاربخی تهیه شده‌اند، اما این منابع ممکن است شواهد روشنی درباره‌ی گذشته بدست بدهند مثلا، محتویات یک مقبره باستانی ممکن است درباره‌ی نحوه‌ی زندگی مردم، غذا، لباس ابزار و سلاح ها، هنرهای، عقاید مذهبی، مفاهیم زندگی و عادات آنها اطلاعات زیادی در اختیار پژوهشگر بگذارد.

۲- اول) گواهی شفاهی: یعنی گزارش لفظی یک شاهد، یا شرکت کننده در یک واقعه این مدارک در یک مصاحبه شخصی به دست می‌آید و هنگامی که شاهد در رابطه‌ی با تجارب خود به آنها اشاره می‌کند، می‌توان آنها را ثبت کرد و یا رونوشت آنها را تهیه نمود.

دوم) منابع دست دوم داده ها: داده‌های منابع دست دوم برای مقاصد تحقیق ارزش محدودی دارند، زیرا انتقال اطلاعات از فردی به فرد دیگر ممکن است اشتباهاتی را سبب شود. بیشتر کتابهای درسی تاریخ و فرهنگنامه‌ها نمونه‌هایی از منابع دست دوم هستند، زیرا مطالب آنها اغلب چندین بار از سوابق اصلی و دست اول وقایع جابه جا شده است.

برخی از منابع ممکن است برای پاره‌ای از هدفها به عنوان منابع دست دوم و برای بعضی هدفهای دیگر منابع دست اول به شمار روند. مثلا کتاب درسی تاریخ آمریکا که برای دبیرستانها نوشته شده است معولا یک منبع دست دوم است. اما اگر کسی بخواهد تغییراتی را که در تاکید بر ملی گرایی در کتابهای درسی تاریخ دبیرستانهای آمریکا روی داده است مطالعه کند، مطالعه‌ی این کتابها جزء اسناد یا منابع دست اول خواهد بود.

اولین قدم در برنامه ریزی یک پژوهش تاریخی، شناسایی و دستیابی به منابع دست دوم است. نشریاتی وجود دارند که می‌توانند در شناسایی منابع دست دوم مفید باشند. شرط استفاده از این نشریات، فهرست بندی کردن آنها بر اساس موضوع و هدف پژوهشگر است. (دلاور، ۱۳۷۸، ۲۲۸).

۹-۴- تعیین اعتبار، تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده:

مورخان هرگز قادر نیستند که حوادث را به طور مستقیم مشاهده کنند. بعلاوه، حوادث گذشته هم قابل تکرار نیستند. بنابراین مورخان نباید فرض کنند که یافته‌های آنها به طور حتم واقعی و درست هستند. از آن جا که اطلاعات تاریخی از منابع استخراج می‌شوند، پژوهشگر باید خیلی دقیق به بررسی آنها بپردازد و سعی کند میزان اطمینان به صحت و سقم منابع را تعیین کند. روشن ساختن این نکته که سند یا مدرکی دارای اشتباهاتی عمدی یا غیر عمدی است، یکی از کارهای ضروری پژوهشگر است. پژوهشگر باید همیشه واقعی و معتبر بودن منابع اطلاعاتی را مورد سوال قرار دهد. هیچ کس نمی‌تواند در مورد واقعی و معتبر بودن منابع تاریخی کاملا مطمئن باشد.

داده‌های صحیح و قابل استفاده در تحقیق تاریخی شواهد تاریخی نامیده می‌شوند. شواهد تاریخی مجموعه‌ای از اطلاعات و حقایق مستند است که به عنوان اطلاعات صحیح و به عنوان پایه‌های مناسبی برای آزمودن و تعبیر و تفسیر فرضیه‌ها پذیرفته شوند.

شواهد تاریخی از داده‌های تاریخی و بر اساس فرآیند انتقاد استخراج می‌شود که این انتقاد بر دو نوع است:

۱- انتقاد بیرونی: که ماهیت منابع را ارزش یابی می‌کند.

۲- انتقاد درونی: که محتوای منابع را بررسی می‌کند. انگیزه ها، تمایلات و محدودیتهای مولف را بررسی می‌کند و نیز شرایط زمانی و مکانی پدید آورنده‌ی اثر یا مدرک را مورد توجه قرار می‌دهد.

انتقاد بیرونی: از طریق انتقاد بیرونی، پژوهشگر به بررسی اصالت و نقد صحت منابع می‌پردازد. بدین طریق او چنین سوالهایی را درباره‌ی ماهیت منابع تاریخی مطرح می‌سازد:

- آیا این منبع، واقعی و اصیل است؟

- آیا منبع مورد نظر نسخه‌ی اصلی است؟

- چه کسی آنرا نوشته است؟

- در کجا و در چه شرایطی به رشته تحریر در آمده است؟

برای پاسخگویی به سوالهای مطرح شده عوامل بسیار زیادی باید مورد بررسی قرار گیرند. برای مثال، نوع نگارش،خط، تایپ و زبان به کار برده شده در سند یا مدرک باید مورد بررسی و انتقاد قرار گیرد. هم چنین، امکان دارد که سندی از نظر فیزیکی و شیمیایی آزمون شود، مانند نوع چاپ، مرکب به کار برده شده، نوع کاغذ، پارچه،و به طور کلی مواد تشکیل دهنده منبع.

انتقاد درونی: پس از تعیین اصالت و اعتبار سند، مدارک و آثار باستانی، پژوهشگر به بررسی میزان درستی، دقت و ارزش محتوای منابع تاریخی می‌پردازد. بنابراین انتقاد درونی، ارزشیابی محتوای منابع است. یک منبع تاریخی ممکن است اصیل باشد اما در مورد آن می‌توان سوالهایی به شرح زیر مطرح ساخت:

- آیا محتوای منبع واقعیت را نشان داده است؟

- نویسنده یا خالق آن چه کسی بوده است؟

- آیا لیاقت و توانایی علمی و عملی انجام چنین کاری را داشته است؟

- آیا تعصب و گرایش خاصی نداشته است؟

در انتقاد درونی، تعلق منبع به زمان و مکان معین و هم چنین زبان اصلی به کار برده شده در آن مورد بررسی قرار می‌گیرد. لذا پژوهشگر باید دارای اطلاعات تاریخی، حقوقی و زبان شناختی باشد.

گرچه انتقاد درونی را می‌توان به طور مستقیم از طریق ارزشیابی محتوای منابع انجام داد، اما ارزشیابی ویژگیهای نویسنده یا خالق منابع نیز ضروری است. برای مثال، آیا نویسنده در زمان وقوع حادثه حضور داشته است؟آیا در زمینه آنچه که به وجود آورده، تخصص لازم را داشته است؟ وآیا او آنچه را که مشاهده کرده،به طور دقیق شرح داده است؟

گاهی اوقات ممکن است که مردم در توضیح و تفسیر حادثه‌ای اغراق کنند. این نکته می‌تواند در گفته‌های به وجود آورندگان منابع نیز روی دهد. محقق تاریخ باید این نظرها را مشخص کند و اجازه ندهد که تفسیر او تحت تاثیر آنها قرار گیرد. (دلاور، ۱۳۷۸، ۲۳۳تا ۲۳۵).

شناسایی مسئله‌ی تحقیق (تنظیم گزاره‌های خاص: سئوال ها، فرضیه ها-← جمع آوری و ارزشیابی منابع اطلاعاتی نقد درونی و نقد بیرونی← تحلیل داده‌های حاصل از منابع اطلاعاتی (امکان بازبینی فرضیه ها)← تحلیل، تفسیر تدوین نتیجه‌گیری (تایید یارد فرضیه ها).

نمودار۱- مراحل روش شناسی تحقیق تاریخی (منبع: ۱۹۸۶، wireman. ص ۲۲۱).

۹-۵- تهیه گزارش تحقیق: زحمت نوشتن گزارش تاریخی کمتر از انجام تحقیق نیست، زیرا علاوه بر کیفیت اندیشه و کاردانی به آفرینندگی نیز نیاز دارد. گزارش تحقیق باید به سبک عینی و متین نوشته شود. با وجود این، مورخ در نوشتن گزارش آزادی عمل بیشتری دارد.

هومر کری هوکت [۲۳۸] [۴] این گونه پیشنهاد می‌کند که « مورخ در نوشتن به سبک خالی از لطف، بی‌جاذبه و ساده محکوم نیست » و اینکه « برای احتراز از یکنواختی بیان،پس از ذکر حقایق عریان گاهگاهی مجاز است که نوشته هایش را با اندکی رنگ بیاراید».

اما او پیشنهاداتش را با این هشدار پایان می‌دهد که « مهمتر از همه آنکه آرایش بیان هرگز نباید نخستین هدف باشد، و یا نویسنده را مجاز کند تا حقیقت را پنهان نماید یا آن را تحریف کند». (جان بست ۱۳۷۹، ص ۱۹۲).

شیوه‌های مختلفی برای تدوین گزارش تحقیقات تاریخی Historicalوجود دارد. معمولا پژوهشگران از شیوه روایت داستانی ( tell a story) یا توصیف مقولات تحلیلی و کلی بهره می‌جویند، معمولا در این نوع تحقیق، نگارش اصلی متن خیلی فراتر از توصیف ساده خواهد بود و تعمیم‌های محدود و مفاهیم انتزاعی در این نوع نگارش نیز مطرح است.جزئیات مربوط به متدو لوژی و روش تحقیق در این نوع گزارش، به ندرت توصیف می‌شود. وجود بخش فرعی گزارش (ضمیمه) که شیوه‌ها و روشهای تحقیقی به کار گرفته در آن نوشته را توصیف کند، به نظر نا معقول می‌آید.

یک گزارش طولانی یا کامل، معمولا یک بخش مرجع و منابع [۲۳۹][۵] را در بر دارد که منابع اصلی به کار رفته در گزارش تحقیق را به تفصیل بیان می‌دارد.معمولا پانویسها تفصیلی و تکمیلی بی‌شماری که در طول تحقیق آمده است، منابع شواهد و داده‌ها را به طور کامل توصیف می‌کند. فی المثل یک گزارش تحقیقاتی کمی (میدانی) ۲۰ صفحه ای، ۵تا ۱۰ یادداشت و پانویس را در بر داشته، حال آنکه یک گزارش تحقیقی تاریخی به همان حجم می‌تواند تا ۴۰ یادداشت و پانویس را در خود داشته باشد. پس غیر معمول نخواهد بود اگر یادداشتها و زیرنویسها (که معمولا با قلم ریزتر از متن اصلی تحقیق تایپ می‌شوند) یک پنجم کل گزارش حجیم و طویل تاریخی - تطبیقی را در برداشته باشد.

همچنین عکس، تصویر، نقشه، نمودار، چارت، دیاگرام، یا جداول آماری را می‌توان در سراسر این نوع تحقیق پیدا کرد (به ویژه بخشی که داده‌ها و شواهد در ارتباط با آنها و مورد بحث قرار گرفته است).

جداول، نمودارها و تصاویر در گزارشهای تحقیقات تاریخی به توصیف داده‌ها کمک کرده و به خواننده شناخت و تصویر بهتری از مکانها و افراد مورد پژوهش ارائه می‌کند.

محقق در این نوع گزارش، داده‌ها را به ندرت خلاصه کرده تا همانند تحقیقات کمی به آزمون فرضیه‌ها بپردازد، بلکه برعکس، نگارنده این نوع پژوهش، شبکه‌ای از معانی و مفاهیم (یا توصیف مفصلی) را مهیا ساخته تا شواهد و قرائن پژوهشی اش را جهت نتیجه‌گیری و تفسیر نهایی، سازمان دهد.

دو شیوه برای تدوین گزارش تحقیقات تاریخی وجود دارد: روش موضوعی و روش توالی زمانی.

بیشتر پژوهشگران این دو نوع شیوه را با هم تلفیق می‌کنند. فی المثل: داده‌ها را به شکل توالی تاریخی (سیر زمانی) با موضوعات تحقیق در آمیخته و داده‌های مربوط به موضوعات را با توجه به سیر زمانی و توالی تاریخی تنظیم می‌کنند. گهگاهی اشکال دیگری از نحوه تنظیم این نوع گزارش وجود دارد که می‌تواند مبتنی بر مکان، اشخاص یا وقایع مهم باشد.

۱۰- ده شیوه پیشنهادی جهت تهیه و تدوین گزارشات تاریخی:

۱۰-۱- توالی (sequence):محققین روش تاریخی، علاقمند به نظم و توالی وقایع و تنظیم و توصیف مجموعه و حوادث به صورت یک جریان منظم هستند. فی المثل پژوهشگری که در حال بررسی و مطالعه یک لایحه قانونی یا تحول و تطور یک هنجار اجتماعی است، شاید این جریان را به یک سری یا مجموعه مراحل توالی زمانی طبقه بندی و تنظیم کند.

۱۰-۲- مقایسه (comparison): مقایسه شباهت‌ها و تفاوت‌ها، هسته اصلی این نوع پژوهشها محسوب می‌شود. فرآیند تطبیق و مقایسه را دقیق و شفاف بیان داشته و شباهتها و تفاوتها را در اصل تحقیق دقیقا مشخص می‌کند. فی المثل، محققی پدیده خانواده را در دو دوره تاریخی (زمانی) یا در دو کشور متفاوت بررسی می‌کند، بایستی با فهرست کردن و تنظیم ویژگیها و خصایص (همگون و ناهمگون) هریک از این دو مجموعه، تحقیق اش را شروع کند.

۱۰-۳- وابستگی (contingency): محققین اغلب، واقعه، کنش، یا شرایطی را می‌یابد که مبتنی یا وابسته به عوامل دیگری است. تبیین و توصیف چگونگی این وابستگی و ارتباط یک پدیده با عوامل دیگر، بسیار حساس و حائز اهمیت است. فی المثل، محققی که در حال بررسی میزان گسترش شمار روزنامه‌های محلی است، شاید گسترش و افزایش روزنامه‌ها را مبتنی بر افزایش و گسترش سطح سواد مردم آنجا بداند.

۱۰-۴- منشاء و نتیجه (origins and consequences): محققین این روش، مبدا و منشاء یک حادثه، واقعه، کنش و سازمان یا روابط اجتماعی را در طول زمان پیگیری کرده یا نتایج و ماحصل آن را در یک توالی زمانی (سیر تاریخی) مورد مطالعه قرار می‌دهند. فی المثل محقق که در حال بررسی علل از بین رفتن پدیده برده داری است، منشاء آنرا به عواملی چون نهضتها، حرکتها، سخنرانیها، قوانین و فعالیتهای ۵۰ سال گذشته ممکن است در ارتباط بداند.

۱۰-۵- حساسیت در برابر ناهمگونی معانی ( sensitivity to incompatible meaning): معانی و مفاهیم در طول زمان و بین فرهنگهای مختلف در حال تغییر و دگرگونی است. محققین تحقیقات تاریخی از خود می‌پرسند: آیا یک واژه و یا مقوله اجتماعی همان معنی که امروز دارد، در گذشته نیز داشته است؟ و آیا یک مفهوم در درون یک فرهنگ، معنای معادل در فرهنگ دیگر دارد؟ فی المثل، مفهوم مدرک دانشگاهی در طول تاریخ دارای معانی مختلفی بود. زمانی که حضور در دانشگاه بسیار گران قیمت بوده کمتر از یک درصد از جمعیت ۱۸ تا ۲۲ سال مدرک دانشگاهی داشتند. در صورتی که امروزه حضور در دانشگاه تقریبا برای همگان قابل حصول است.

۱۰-۶- تعمیم دهی محدود ( limited generalization): عمومیت بخشیدن یا تعمیم دهی بیش از اندازه نتایج تحقیق در پژوهشهای تاریخی یکی از مسایل اساسی مبتلا به این نوع تحقیق است.قلیلی از محققین این نوع سبک، بدنبال قوانین، قواعد و تئوریهای ثابت و مستحکم در تحقیقات شان هستند. آنان از شدت و حدت نظرات خود کاسته و از بیان جبر گرایی نظر‌ی خود داری می‌کنند، فی المثل، محقق به جای بیان کلی اینکه تخریب فرهنگهای بومی مناطقی که به تسخیر سفید پوستان اروپایی در آمده را نتیجه توسعه تکنولوژی بداند، ممکن است عوامل ویژه‌ای را جهت تبیین تخریب فرهنگهای خاص تاریخی - اجتماعی تدوین کرده و بیان دارد.

۱۰-۷- همبستگی (ASSOCIATION): مفهوم همبستگی در تمامی اشکال پژوهشهای اجتماعی کاربرد دارد. همانند دیگر روشهای تحقیق، پژوهشگران روش تاریخی، عواملی که در شرایط زمانی و مکانی خاص با همدیگر در رابطه‌اند را از هم باز شناخته و تدوین می‌کنند مثلا پژوهشگری که آمار جرم یک شهر قرن نوزدهم را مطالعه می‌کند. این پرسش را مطرح خواهد کرد که آیا می‌توان بین سالهایی که نرخ مهاجرت به آن شهر بالا بوده با نرخ بالای جرم و جنایت همبستگی و ارتباطی پیدا کرد؟ و آیا آنانکه دستگیر شده‌اند همان مهاجرین تازه وارد هستند؟

۱۰-۸- بخش بندی و کلیت ( PARTAND WHOLE):لازم است تا سلسله حوادث و وقایع در متن اصلی و نظم کلی مورد بررسی قرار گیرد. پژوهشگران سبک تاریخی، بین بخشهای مختلف یک فرآیند، سازمان یا واقعه با کلیت اصلی و متن بزرگتر ارتباط را ایجاد می‌کنند. مثلا محققی که رفتار و اخلاق سیاسی یک گروه در قرن هجدهم را مطالعه می‌کند، چگونگی تناسب و توافق آن رفتار در نظام سیاسی قرن هجدهم را توصیف و تشریح خواهد کرد.

۱۰-۹- قیاس (analogy): استفاده از قیاس یا تشبیه در تحقیق، بسیار کار مفیدی است. اما کاربرد بیش از اندازه قیاس و یا استفاده نا مناسب از آن در یک تحقیق بسیار نا مربوط به نظر می‌آید. مثلا محققی که احساسات و گرایشات در زمینه طلاق در کشور الف را بررسی کرده و آنرا همانند احساسات راجع به پدیده مرگ در کشور ب ارزیابی و توصیف کند، لاجرم باید در تشریح این قیاس و تمثیل احساسات و گرایشات کشور ب را در مورد پدیده مرگ بیشتر بشکافد و توصیف کند.

۱۰-۱۰- نتیجه (synthesis): پژوهشگران روش تاریخی اغلب، حوادث، وقایع و جزییات یک تحقیق را به یک کلیت قابل قبول و جامع تبدیل می‌کنند در نتیجه ترکیب تعمیمها و نتایج و تعابیر کوچکتر به موضوعات اصلی منسجم و مستحکم را سنتز می‌کند. مثلا محققی که در حال مطالعه و بررسی انقلاب فرانسه است، ممکن است تعمیمها و نتایج خاصی در زمینه تحولات اجتماعی فرانسه، فشارهای بین المللی، تقسیم اراضی، تغییر عمومی و مشکلات مالی دولتی در این کشور را به یک تبیین فشرده تبدیل کرده و از آن یک نتیجه (سنتز) کلی بگیرد. پس، نتایج تئوریکی با شواهد و داده‌ها با هم در آمیخته و شکل استقرایی از داده‌ها و شواهد تفصیلی حاصل می‌آید.

( stone و ۷۴:۱۹۸۹) چنین توصیف می‌کند. « نقل قول و روایت یعنی ساماندهی موضوعات از طریق سیر تاریخی و نظم زمانی،تمرکز و تجسم یک متن (با کمی اغماض )و تبدیل آن به یک داستان را روایت تاریخی منسجم می‌گویند»

شیوه الزامی که در آن روایت تاریخی متفاوت از ساختار تاریخی مطرح است، اینست که به جای انتظام و تدوین تحلیلی،از روش توصیفی استفاده شود. و به جای تاکید بر انسان بر مجموعه شرایط و موقعیت تاکید شود. خلاصه اینکه در این شیوه بهتر است به جای اتکا و تمرکز بر توصیف و تبیین کلی و آماری، بر تبیین خاص و موردی تاکید شود [۲۴۰][۶].

*در ارزشیابی طرح‌های تحقیق تاریخی دانشجویان دوره‌های دکترا و فوق لیسانس، معمولا یک یا چند مورد از اشتباهات زیر به چشم می‌خورد:

۱- بیان مسئله‌ای که بیش از اندازه گسترده است.

۲- گرایش به استفاده از منابع دست دوم داده‌ها که پیدا کردن آنها آسانتر است.

۳- انتقاد تاریخی ناکافی از داده‌ها به سبب عدم توانایی در تعیین صحت منابع و قابلیت اعتماد داده ها.

۴- تحلیل منطقی نارسا به دلایل زیر:

الف) آسان گرفتن بیش از اندازه - ناتوانی در درک این حقیقت که علل رویدادها غالبا چند گانه و پیچیده است نه ساده و منحصر به فرد.

ب) تعمیم بیش از اندازه بر اساس شواهد ناکافی.

ج) ناتوانی در تعبیر و تفسیر کلمات و گفته‌ها بر اساس معانی پذیرفته شده‌ی آنها در گذشته.

د) ناتوانی در تمیز میان حقایق مهم در یک موقعیت و حقایق نا مربوط و بی‌اهمیت.

۵- اظهارات توام با سوگیری شخصی، مانند برجسته نشان دادن یکی از مطالب متن گزارش برای متقاعد کردن خوانندگان و تحسین غیر واقع بینانه‌ی امور تازه یا جاری

۶- نا رسایی در نوشتن گزارش و استفاده از سبکی که مبهم و بی‌رنگ است.

بدیهی است که تحقیق تاریخی دشوار و پر زحمت است. گرد آوری شواهد تاریخی مستلزم ساعت‌های متمادی صرف وقت برای بررسی دقیق اسنادی مانند سوابق دادگاه‌ها، سوابق اشخاص یا نامه‌ها و...

در حقیقت تحقیق تاریخی مهم از نظر داشتن وقت،منابع مالی، شکیبایی، و تخصص ضرورتهایی را ایجاد می‌کنند که معدودی از دانشجویان از عهده‌ی آن بر می‌آیند. (بست، ۱۳۷۹، ۱۹۲،۱۹۳).

۱۱- اصول اساسی در استفاده از روش‌های تاریخی:

۱۱-۱- اصل نسیان:این اصل در برابر خود میان بینی قرار دارد. در هر تحقیقی این اصل مطرح است، اما در تحقیقات تاریخی اهمیت بیشتری دارد. محقق باید به چند صورت این اصل را تحقق بخشد:

۱۱-۱-۱- فرا زمانی: محقق نباید ارزشهای زمانه خود را بر زمان تحقیق تحمیل کند. در واقع او باید از تمایزهای زمانی آگاهی داشته باشد و بداند که در هر حال وقایع مورد نظرش در آن زمان معنای خاصی داشته‌اند.

۱۱-۱-۲- فراغت ارزشی: محقق باید از ارزشهای خاص ذهنی خود، آگاهی یابد و از تحمیل آنان به موضوع تحقیق اجتناب ورزد. ارزشهای خاص محقق که خواه نا خواه صیغه زمان نیز دارد، به نوعی کوری ادراکی منتهی می‌شود.

۱۱-۱-۳- فرا مکانی: تحقیق تاریخی معمولا به نوعی تمایز مکانی را به همراه دارد. باید به ضرایب تاثیر مکان بر ارزشها،مراسم، عادات و... توجه داشت. در نهایت، باید پذیرفت که انسان در برابر محیط جغرافیایی پیرامونش واکنش نشان می‌دهد، پس این واکنشها (یا به تعبیری اعمال کارگزاران) جز در چارچوب جغرافیا شناختی نیست.

۱۱-۲- اصل تامل و شک گرایی مثبت (اندیشه دکارت): محقق باید در پذیرش داده‌ها به صور مختلف تامل کند و در این راه از عوامل بسیاری کمک می‌گیرد:

۱۱-۲-۱- عقل سلیم: ابن خلدون، به عنوان یکی از پیشگامان تاریخ علمی، در کتاب مقدمه‌ی خود، از تمام اطلاعات مربوط به روش تاریخ نگاری که مورخ لازم دارد تا بتواند اثری علمی را به وجود آورد، دایره المعارفی گرد آورده است. نزد وی، تاریخ به عنوان علم، چیزی است از انواع علوم مربوط به جامعه. نقد مدارک و اسناد در نزد او شرط عمده‌ی کار مورخ است.

نقد مورخ غیر از بررسی گواهی‌ها که در تاریخ اصل کلی است،مبتنی بر آنچه وی قانون المطابقه می‌خواند، یعنی آنکه حوادث منقول با آنچه اقتضای طبیعت و اموال جاری عمران بشری است، منطبق باشد.

او در کتاب مقدمه بر مورخان می‌تازد که در نقل اخبار گزاف دقت نمی‌ورزند و آنچه را پیشینیان گفته‌اند بی‌هیچ تاملی تکرار می‌کنند. مثلا در خبری تعداد لشکریان بنی اسرائیل را برخی مورخان ششصد هزار نفر ذکر کرده‌اند، که چنین عده‌ای با استعداد سرزمین مصر و شام به هیچ وجه موافق نیست، که او یک خطای مورخان را از همین بی‌قیدی‌ها در نقل اخبار گزاف می‌داند.

۱۱-۲-۲- شناخت نویسنده (واسطه): نوشته‌ها که سند ماست منبعث از خواسته‌ها و اندیشه ها، آرمانها و سرانجام تمایلات و گاه اغراض نویسندگان است. پس باید در استفاده از اسناد، نویسنده را شناخت. اعتبار سند به بی‌طرفی و اعتبار نویسنده وابسته است. وقتی اثر تاریخی را می‌خوانیم، باید به وضع زندگی، طرز فکر، مذهب، محیط و قرنی که نویسنده در آن زندگی می‌کرده و به ویژه به وابستگیهای نویسنده به یک فرقه خاص و به دستگاه حکومتی خاص توجه کرد.

همچنین مورخ نباید با بینش زمان خود، حوادث یا وقایعی را که در زمان دیگری رخ داده است، بنگرد (پروفسور برک) و علاوه بر آن مورخ علاوه بر این که توجه خود را بدان سرزمین معطوف می‌کند باید به خارج و جریانات خارجی که در همان زمان وجود دارد نیز متوجه باشد. زیرا برداشت تاریخی از موضوع، بدون مقایسه آن با تشابهاتش در کشورهای دیگر غیر ممکن و یا بسیار ناقص و نادرست است [۲۴۱][۷].

۱۱-۳- اصل استقرار: ماده تاریخ، حوادث گذشته است که اصل آنها دیگر امروز تحت نظارت یا تجربه‌ی ما نمی‌تواند باشد و لذا آگاهی از آن، تنها از طریق برگه‌هایی که از آن حوادث باقی مانده است میسر می‌شود. محقق در اسناد گوناگونی جستجو و تامل می‌کند. جزء به جزء حوادث را شناسایی می‌نماید و در هر گام احتیاط لازم مبذول می‌دارد تا در نهایت به شناخت جامع دست یابد. بدین ترتیب، قدم اول مورخ عبارت است از کشف و گرد آوری اسناد که مستلزم استقرار است.

۱۱-۴- اصل جامعیت،بازساخت کلی:هر حادثه در درون مجموعه یا شبکه‌ای علی جای یافته و در آن معنی پیدا می‌کند. شناخت مجموعه بدون شناخت هر یک از عناصر ممکن نیست. همچنان که شناخت هر حادثه، جز در کل یا مجموعه به دست نمی‌آید. هر حادثه به عنوان عنصری از مجموعه، زمانی وزن یا ضریبی از اهمیت را می‌یابد که ترکیبی خاص بین آن عنصر و عناصر پیرامونی پدید‌اید

هرگز بازسازی مجموعه‌های تاریخی کامل نخواهد بود زیرا هرگز همه عناصر پیرامونی موجود نیستند تا تقسیم مجدد کل، فراهم گردد. پس ارزش هر بازسازی جامع نسبی و اعتباری است.

۱۲- روش شناسی تاریخی ابن خلدون:

۱۲-۱- ابن خلدون اشتباهات متعددی را بر مورخان وارد می‌کند که سه دسته است.

۱۲-۱-۱- اشتباهات ناشی از غرض ورزی محقق

۱۲-۱-۲- اشتباهات ناشی از کار آیی منابع

۱۲-۱-۳- اشتباهات ناشی از فقدان شناخت مرتبط با نظم اجتماعی

ولی اصولی را در رسیدن به حقیقت علمی مطرح می‌کند که عبارتند از:

مشاهده‌ی درست، کاربرد روشهای عینی و منطقی با جمع آوری داده‌ها از حال و گذشته، ضبط دقیق اطلاعات و توسعه گزارشهای دقیق.

۱۲-۲- خصایص عمده روش شناسی تاریخی ابن خلدون به شرح زیر است:

۱۲-۲-۱- تلفیق روش عینی با روش ذهنی در برخورد با وقایع تاریخی و پرهیز از ذهن گرایی و تفاسیر خیالی.

۱۲-۲-۲- علی دانستن پدیده‌ها و روابط اجتماعی.

۱۲-۲-۳- تلفیق نظریه و عمل.

۱۲-۲-۴- ضبط دقیق اطلاعات و کشف بنیان عقلی و برهانی آنها.

۱۲-۲-۵- خروج از تفاسیر و توصیف صرف و سعی در تبیین رخدادهای تاریخی و اجتماعی.

۱۲-۲-۶-متراکم انگاشتن وقایع و کلی نگری در بررسی رخدادها و پرهیز از جزء نگری و خرد گرایی.

۱۲-۲-۷- پرهیز از جانب داریهای قوم پرستانه، فرد گرایانه و ایدئولوژیک و گرایش به نسبی گرایی و آزاد نگری.

۱۲-۲-۸- پرهیز از شناخت شهودی و تفکر اشراقی.

۱۲-۲-۹- پرهیز از خرد گرایی محض و تمایلات ذهنی.

۱۲-۲-۱۰- توجه به شرایط محیطی ساخت گروهها و قبایل و اجتماعات و روند تحولی آنها.

۱۲-۲-۱۱- توسل به روش استقرایی و تجربی ساختن کلیات حاصل از اجزاء

۱۲-۲-۱۲- اهمیت دادن به روش مشاهده به عنوان روش فراتر از نگاه صرف و ظاهری و سطحی.

۱۲-۲-۱۳- استفاده از روش تطبیقی در شناخت پدیده‌ها و چگونگی تمایز و تشابه جوامع.

۱۲-۲-۱۴-پرهیز از قضاوتهای ارزش که می‌گوید «اگر محقق مغرض نباشد قادر به قضاوت درست در برخورد با شواهد جدید خواهد بود».

۱۲-۲-۱۵- توجه به تغییرات پدیده‌ها در گذر زمان و از نسلی به نسل دیگر و نگرش تکاملی و تحولی به تاریخ.

۱۲-۲-۱۶-پرهیز از تملق گویی، هواداری جرمی، تحلیل‌های مافوق طبیعی و عجیب در برخورد با واقعیت‌ها.

۱۲-۲-۱۷- گرایش به علیتهای طبیعی در طرز تکوین و رشد و زوال پدیده‌های تاریخی

۱۲-۲-۱۸- ابداع شیوه تاریخ نگاری خاص خود با ترکیب تحلیل و تبیین پدیده‌ها.

۱۲-۲-۱۹-پرهیز از نگرشهای ازلی و ابدی و تصادف یا شانس.

۱۲-۲-۲۰- مجموعه نگری به موضوعات مورد بررسی و ارائه نگرش.

۱۳- نقد و ارزشیابی:

چند اصل در زمینه‌ی ارزشیابی روشها، که روش تاریخی نیز تابع آن است عبارتند از:

۱۳-۱- اصل قدمت: هر روش نسبت به واقعیت موجود قدیمی است. واقعیت در حرکت است و هرگز ابزار نظری همپای تحرک آن نیست.

۱۳-۲- اصل نقصان: هیچ روشی کامل و بی‌نقص نیست. واقعیت، پیچیده‌تر از آن است که با یک روش شناخته شود. از این جهت است که معمولا برای شناخت واقعیت از چندین روش استفاده می‌شود.

۱۳-۳- اصل ابداع: هر محقق باید در مواجه با واقعیت خاص، روشی خاص ابداع کند و یا اینکه حداقل روشهای شناخته شده را با آن منطبق کند. از این جهت هر تحقیق در نوع خود بدیع است.

۱۳-۴- اصل ابطال پذیری: این اصل مکمل اصل شک گرایی مثبت است. با آن، محقق از جبر گرایی به دور می‌ماند و تا زمانی داده‌های حاصل از تحقیقش را پذیرفتن می‌پندارد که خلاف آن محرز نشده باشد.

۱۳-۵- اصل کثرت: منظور از این مفهوم، تعدد ساحتها و بعدهای واقعیت است. از این روست که همواره همه محققان چند رشته‌ای بودن هر تحقیق را توجیه کرده‌اند. هر واقعیت در عین حال که اقتصادی است، روانشناختی و جامعه شناختی هم است....

۱۴- مسائل و مشکلات.

کار تحقیق در امور و پدیده‌های تاریخی، هر چند جالب و لازم، ولی بسیار دشوار است، به برخی از این مسائل اشاره می‌کنیم:

۱۴-۱- معمای عینیت:کوشش مورخ در جستجوی علت و مسئله‌ی غایت، او را با معمای عینیت مواجه می‌کند. چون در کشف علل، مورخ فقط به این اکتفا نمی‌کند که علتها‌ی کافی یا ضروری برای حوادث را بیابد، به ناچار اغلب می‌کوشد بین آنچه علت واقعی و مستقیم واقعه است. با آنچه علت مستقیم و مربوط نیست، تفاوت بگذارد.

و این امری است که او را وارد قلمرو ارزشها می‌کند. قضاوتهای دور از بی‌طرفی در مسئله علیت ما را وارد قلمرو‌ی می‌کند که منطق تاریخ یا علم شناخت تاریخ است. در قلمرو تاریخ، تقریبا هر پدیده‌ای که هست جنبه‌ی نفسانی و وجدانی دارد، هم از طریق مورخ و هم از جهت اشخاص و وقایع.

۱۴-۲- وسوسه تعمیم و پیش بینی:جامعه شناسی در آستانه‌ی پدیده‌های تاریخی در هر لحظه در وسوسه تعمیم و پیش بینی است. عبد الکریم سروش این وسوسه را چنین تحلیل می‌کند:

«آیا می‌توان برای حرکت تاریخ، قانونی علمی داد، مسیر و هدف آن را پیش بینی کرد؟

به گمان ما به دلایل زیر پاسخ این سوال منفی است:

الف) قانون علمی را برای حوادثی می‌توان داد که تجربه پذیر باشند و حوادثی تجربه پذیر ند که تکرار پذیر باشند. مجموع تاریخ بشری، واقعه‌ای است که یکبار بیشتر اتفاق نیافتاده و از ابتدا تا کنون فقط یک راه خاص را پیموده است، تاریخ به راه‌های متفاوت نمی‌رود و به دفعات متعدد حادث نشده است، از این رو تکرار نمی‌شود و تجزیه پذیر نیست و به همین دلیل قانون علمی برای آن نمی‌توان یافت. مسیر تاریخ پس از این همه دنباله‌ی راه سابق است، یعنی باز هم همان راه نخست که دنبال می‌شود.

ب) حتی اگر فرضا چنان قانون یا قوانینی کشف یا پیشنهاد شوند، به خاطر اینکه ابطال نا پذیر ند علمی نخواهند بود. قانون ابطال پذیر، یعنی قانونی که در صورت غلط بودن نادرستی آن از راه تجربه کشف شدنی باشند و قوانین تاریخی به فرض وجود، چنین نیستند، یعنی اگر دروغ باشند راه کشف کذب آنها بر ما بسته است.

ج) اکتشافات علمی آینده را قوانین تاریخی نمی‌توانند پیش بینی کنند و اگر قبول کنیم که اکتشافات علمی اثر عظیمی بر تحول و جهت‌گیری تاریخ دارند، باید بپذیریم که قوانین تاریخی از دادن جهت و مسیر عاجز خواهند بود و به سخن دیگر قوانین تاریخی امکان وجود نخواهند داشت.

د) هر قانون علمی قادر به پیش بینی است. پیش بینی‌هایی که توسط قوانین حرکت کل تاریخ صورت می‌گیرد خود به منزله حوادثی وارد تاریخ می‌شوند. این حوادث نوین قادرند گاهی پیش بینی‌های انجام شده را معکوس کنند و از این رو چنان قوانینی در صورت بودن گاهی به مرگ خود فرمان می‌دهند و بطلان خود را باعث می‌شوند. (سروش ۱۳۵۷ ص ۵۰-۴۷).

۱۴-۳- تحمیل نا آگاه زمان خویشتن: محقق خواه نا خواه در معرض این خطر قرار دارد که حتی برای یک لحظه زمان خود را با زمان مورد مطالعه یکسان فرض کند و در نتیجه حرکت و نا همسانی ناشی از آن را از یاد ببرد. ابن خلدون حتی مورخان را نیز در معرض این خطر می‌بیند و سخت به این امر هشدار می‌دهد.

۱۴-۴- عنصر گزینش: پدیده‌های تاریخی، بی‌واسطه مطالعه شدنی نیستند، امکان احیای آنها هم نیست، گاهی واسطه‌ها دور، دست نیافتنی و متعددند، در مواردی بین اندیشه‌ها تضاد و تخالف دیده می‌شود و این از آن روست که ذهنیت عاملی موثر در نقل پدیده‌هاست.

دخالت و در هم آمیختگی ذهن و عین، یعنی طرح ذهنی و واقعیات خارجی، در اینجا هم، همچون هررشته‌ی دیگر معرفت بشری مشهود و ملموس است. به دنبال تاریخ معینی گشتن، یعنی فقط توصیف حوادث را کردن، نه ممکن است و نه مطلوب. نباید بیهوده خود را به نام (بیطرفی) فریفت که ما حوادث را همچنان که بوده‌اند شرح می‌دهیم و از دخالت عنصرهای ذهنی خود، خودداری می‌ورزیم. دخالت عنصر ذهنی و طرح دادن به یافته‌های پراکنده و پریشان خارجی از لوازم انفکاک ناپذیر ماهیت هر علم است و ضمنا هر گونه گزینشی باید به موارد نقض و خلاف حساس باشد. (ابطال پذیری مدلهای تئوریک در علم).

نروآکتون، مورخ انگلیسی می‌گفت: بهترین مورخ آن است که دیده نشود. منظور وی این بود که هیچ تصرف و دخالتی در تاریخ نگاری از ناحیه مورخ نباید صورت بگیرد. این سخن در مرحله واقعیات صحیح است، یعنی مورخ نباید از خود حادثه‌ای بسازد و نکاتی غیر واقع بر تاریخ بیفزاید اما در مرحله تحلیل و تفسیر، منظور نروآکتون این است که مورخ باید توصیف گر صرف حوادث خام باشد؟مگر همه‌ی مورخان همه حوادث را ذکر می‌کنند؟

به زعم جامعه شناسان، مورخ خوب آن نیست که خود را پنهان کند، بلکه بر عکس آن است که به خوبی خود و زاویه دید خود را آشکار سازد. در عین اینکه مورخ در بر گزیدن حوادث اختیار دارد، عرصه‌ی اعمال اختیاراتش محدود است و چنین نیست که به هر گزینشی دست بزند.

گزینش کردن به معنی سلب عینیت نیست، برعکس هر چه توصیف حوادث گزیده‌تر باشد، عینی‌تر و علمی‌تر است، یعنی دخالت دادن عنصر انتخاب به معنای افزودن چیزی بر تاریخ نیست و این اصلی است که نه تنها در تاریخ، بلکه در هر علمی صادق است.

حال که باید حوادث را برگزید، این گزینش تحت چه عواملی صورت می‌پذیرد؟ زاویه دید، معیارها و ارزشهای مورخ و نیز مسایل هر دوره از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر گزینش‌اند.اینکه چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست و ملاک اهمیت چیست، تصمیم سهل و ساده و بی‌طرفی نیست و همواره باری از ارزش‌های ذهن مورخ را بر دوش خود حمل می‌کند.

نکاتی که در هر گونه تفسیر و تحلیل تاریخی می‌تواند هادی محقق باشد و باید آنها را مد نظر قرار داد عبارتند از:

۱- بنگریم که مفسر از چه دریچه‌ای به مسئله می‌نگرد.

۲- بنگریم که راه حل را چگونه بر می‌گزینیم. (گزینش).

۳- ببینیم که تفسیر رقیبی می‌توان ارائه کرد (این کار با گزینش چهره‌های جدید و با انجام تقسیم بندیهای جدید صورت می‌گیرد).

۴- ببینیم که تقسیم بندی بر روی چه فاکتورهایی استوار است. (اقتصاد، مذهب، قدرت،..).

۵- از کل گرایی دوری کنیم.

۶- از ارائه قانون علمی برای مجموع تاریخ حذر کنیم.

۷- بدانیم که هیچگونه جبر علمی در تاریخ نیست (دوری از جبر گرایی در مجموع تاریخ).

۸- در تاریخ، ضرورت علی معلولی به مفهوم فلسفی هست، اما قانون علی ندارد.

۹- در هر تفسیر، شرایط لازم و کافی را از هم تمیز دهیم (برای تفسیر علمی، شروط کافی ضروری است).

۱۰- از پیش گویی در مجموع تاریخ حذر کنیم. (دکتر سروش).

۱۱- از دادن جهتی به تاریخ (ارزش یا تعیین) حذر کنیم.

۱۲- تقسیم بندی را با قانون به جای هم نگیریم.

۱۳- تعمیم‌های استقرایی را چنان انجام دهیم که به موارد نقض و خلاف حساس باشند. (ابطال پذیری).

۱۴- با تقسیم بندیهای نوین، جاهای نوینی به حوادث بدهیم.

۱۵- فلسفه نظری تاریخ را برای پیشگویی در تاریخ بنا نکنیم. (درس گرفتن از تاریخ) (ساروخانی ۱۳۷۸،ص ۲۳۸).

۱۵- جهات مثبت روشهای تاریخی:

روشهای تاریخی، دارای جهات مثبتی است که برخی از این جهات چنین‌اند:

۱۵-۱- منظومه نگری: با توجه به فاصله‌ای که محقق تاریخ با واقعیت مورد مطالعه دارد، می‌تواند همچون یک منجم که کهک‌شان را می‌بیند، حوادث را در کنار یکدیگر ببیند. مثلا محققی که در دوران ناصرالدین شاه و امیر کبیر را مطالعه می‌کند، این حوادث را در کنار حوادث اروپا می‌بیند و سقوط و عظمت ملل را در کنار یکدیگر تماشا می‌کند.

۱۵-۲- ضد محیط بودن: دکتر ساروخانی این اصطلاح را از مک لوهان اخذ کرده،منظور وی این است که محقق نباید با واقعیت مورد تحقیق چنان خو گیرد که جهات مثبت و منفی آن را نبیند. یک مثال جهت روشن شدن این مفهوم ضروری است:خیاطی به دیدار پاپ اعظم نائل می‌شود. پس از آن، از وی می‌پرسند حال که پس از سالها انتظار، توفیق دیدار یافتی چه دیدی؟ جواب می‌دهد: یقه پیراهنش سه سانت گشاد بود.مک لوهان با ذکر این تمثیل، آغشته شدن انسان را به محیط حرفه‌ای و به همان نسبت ناقص شدن ادراک انسانی را نشان می‌دهد. در واقع این مرد،اسیر محیط حرفه‌ای خود بوده و تنها اندازه یقه پیراهن پاپ را دیده نه عظمت واتیکان و سخن پاپ را.لذا می‌توان پذیرفت، خو گرفتن مفرط با واقعیت از بی‌طرفی می‌کاهد و اندیشه انسان را محدود و محصور می‌سازد. که محقق تاریخی از آن بری است.

۱۵-۳- صیقل یابی واقعیت: با فاصله یافتن از واقعیت (مخصوصا وقایع سیاسی - اجتماعی) بهتر میتوان آن واقعه و عوامل درست و پشت پرده‌ی آنرا دید. مردمی که در زمان مشروطیت زندگی می‌کردند، به درستی از قصد کار گزاران و عوامل آن اطلاع نداشتند. اما امروزه محققان آن را روشنتر می‌بینند.

۱۵-۴- پیوست یا استمرار:محقق تاریخی، بر خلاف محقق جامعه شناسی، می‌تواند نه تنها واقعیت، بلکه تبعات و استمرار آن را نیز ببیند.

* مرور و خلاصه‌ی فصل:

با پیدایی دانشمندانی بسیار از جمله والتر، تاریخ علمی تولد یافت تاریخ کنش متقابل و پیوسته‌ای بین مورخ و حقایق او، و یک بحث بی‌پایان بین گذشته و حال است.این مجموعه، باید به صورت جریانی از حوادث تعریف و تبیین گردد، زیرا تعریف و توصیف وقایع گذشته، اگر به صورت جدا از هم انجام گیرد، بیوگرافی (شرح حال) خواهد بود نه تاریخ». مطالعه‌ی پدیده‌های مرتبط با گذشته حیات اجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردار است، دلایل این اهمیت بسیارند:نظریه پیوست،نظریه حضور، نظریه بقا و جابجایی، نظریه انباشت پذیری، نظریه فراگیری.

در خصوص ماهیت پدیده‌های تاریخی باید گفت که غیر زنده‌اند،تکرار ناپذیرند، از ما دورند، تماما در اسناد و مدارک جای نمی‌گیرد، امکان استفاده از روشهایی همچون مشاهده، مصاحبه و... در آنها نیست، امکان مطالعه بی‌واسطه آنها نیست و بالاخره در ابهام جای دارند.

اگر بپرسیم که جامعه شناسی در حیطه‌ی دنیای تاریخ در جستجوی چیست؟باید اذعان داشت که انسان خلاق تاریخ است باامید به دنیای بهتروجامعه شناس نیز می‌تواند دور نمای نزدیک حرکت واقعیتها را ببیند.جامعه‌ای که در بستر تاریخ حرکت می‌کند،واقعیت دارد و درین بین با دید جامعه شناسی و تاریخی تفاوت جوامع با یکدیگر پذیرفته می‌شود یعنی در واقع تاریخ و شناخت تاریخی لازمه شناخت کامل و همه جانبه واقعیتهاست. پس تاریخ را نزدیکتر دانش‌ها به جامعه شناسی می‌دانند و در زبان فرانسه می‌گویند خواهر جامعه شناسی است. برخی، در راه ایجاد راه‌های همکاری تاریخ و جامعه شناسی عقیده دارند که هر یک تبیین خاص خود را ارائه می‌دهد و در نتیجه همکاری و تکمیل متقابل صورت پذیر می‌شود. در نتیجه دو میدان وسیع و مشترک بین تاریخ و جامعه شناسی وجود دارد = تاریخ گرایی وآزمایش گرایی تاریخی.

تبیین تاریخی: تاریخ شناس با تبیین تاریخی از مرزهای تاریخ نگاری فراتر می‌رود و وقایع را تابع عواملی چند می‌داند و تاریخ را صرفا شرح حال زندگی چند امیر نمی‌پندارد.تاریخ زندگینامه‌ی امیران نیست.پدیده‌ی تاریخی منحصر به فرد و تکرار ناپذیر است.تبیین پدیده‌ی تاریخی باید با قرار دادن آن در زمینه یا بستر کل واقعیت صورت پذیرد.باید در شناخت علی پدیده‌ی تاریخی، بازسازی گذشته مورد توجه قرار گیرد.

بازیابی علی: تحقیق تاریخی همانند تحقیق اجتماعی می‌تواند از حد وصف فراتر برود و به آستانه‌های علی دست یابد.

تاریخیت باوری (علیت تاریخی) می‌گوید که چیستی پدیده‌ها و اعمال اجتماعی در تاریخ آنها نهفته است، به نحوی که برای فهم آنها باید تکوین و تحول تاریخی آنها را درک کرد.در توضیحات تکوینی واقعه‌ای که باید توضیح داده شود. به عنوان مرحله‌ی نهایی در توالی وقایعی که منجر به آن شده‌اند عرضه می‌شود. توضیحات تکوینی باید حاوی منبعی غنی از مواد و مطالب توصیفی باشند که در آن خصوصیت یک موجودیت یا واقعه‌ی اجتماعی در آن درج شده باشد.کتاب (اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری ماکس وبر) نمونه‌ای عالی از این امر است. در این کتاب سرمایه داری به عنوان محصول تاریخی منحصر به فرد سلسله‌ی به هم مرتبطی از تحولات تاریخی خاص در آموزه و ورزش (کنش) پروتستانی قرن شانزدهم توضیح داده می‌شود.توضیحات علمی اجتماعی خصلت تکوینی دارند.در توضیحات تکوینی تعمیمها فقط در محدوده‌ی دوره‌های زمانی خاص صدق دارند این توضیحات عوامل خاصی را عیان می‌کنند که منجر به برخی تغییرات خاص در گذشته یا حال حاضر شده است و مجموعه‌ی این عوامل وتوضیحات منجر به تبین تاریخی و بازیابی علی می‌شود. مراحل اساسی یک پژوهش تاریخی عبارتند از:

- تعیین، محدود کردن و تعریف مسئله- تدوین فرضیه- جمع آوری و سازمان نبوی اطلاعات- تعیین اعتبار، تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده- تهیه گزارش تحقیق.

ده شیوه پیشنهادی جهت تهیه و تدوین گزارشات تاریخی.

توالی، مقایسه، وابستگی، منشاء و نتیجه، حساسیت در برابر ناهمگونی معانی، تعمیم دهی محدود.

همبستگی، بخش بندی و کلیت، قیاس و بالاخره نتیجه. نباید اصول اساسی در استفاده از روشهای تاریخی را فراموش کرد که شامل اصول زیر است:اصل نسیان، اصل تامل و شک گرایی مثبت (اندیشه دکارت)، اصل استقرار، اصل جامعیت،بازساخت کلی.

چند اصل در زمینه‌ی نقد و ارزشیابی روشها، که روش تاریخی نیز تابع آن است عبارتند از:اصل قدمت، اصل نقصان، اصل ابداع، اصل ابطال پذیری، اصل کثرت و البته مسائل و مشکلاتی هم وجود دارد مانند وجود معمای عینیت، وسوسه تعمیم و پیش بینی، تحمیل نا آگاه زمان خویشتن و عنصر گزینش اما نباید جهات مثبت روشهای تاریخی را که عبارتند ازمنظومه نگری، ضد محیط بودن، صیقل یابی واقعیت و پیوست یا استمرارداشتن را نادیده گرفت.

منابع بیشتر برای مطالعه:

کتاب روشهای پژوهش در تاریخ ترجمه‌ی گروهی از مترجمان نشر آستان قدس رضوی به سال ۱۳۷۰ از ش.سارامان می‌تواند بسیار مفید باشد و در خصوص تحولات وتغییراتی که در جامعه و طول تاریخ به وقوع میپیوندد و چگونگی ارتباط آنها با مسایل جامعه شناسی می‌توان به تغییرات اجتماعی (گی روشه) ترجمه منصور وثوقی رجوع کرد و برای اطلاع بیشتر از توضیحات تکوینی می‌توان سپیده دمان فلسفه‌ی تاریخ بورژوازی از ماکس هورکایمر با ترجمه محمد جعفرپوینده (نشرنی) مد نظر قرار داد.

* منابع فصل

- بست، جان، روش‌های تحقیق در علوم تربیتی و رفتاری،ترجمه حسن پاشا شریفی و نرگس طالقانی، تهران، رشد، ۱۳۷۹.

- دوورژه، موریس، روش‌های علوم اجتماعی، ترجمه خسرو اسدی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۵.

- زرین کوب، ع. تاریخ در ترازو ف تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۰.

- ساروخانی،ب.روشهای تحقیق در علوم اجتماعی،جلد اول و دوم، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۸.

- سروش، عبدالکریم، فلسفه تاریخ ف تهران، حکمت ۱۳۵۷.

- نبوی، بهروز، مقدمه‌ای بر روش تحقیق در علوم اجتماعی، تهران، انتشارات کتابخانه فروردین، ۱۳۷۴.

- شریفی، علی، بازشناسی هویت ایرانی - اسلامی شماره ۲۷.

- فی، برایان، فلسفه امروزین علوم اجتماعی، نگرش چند فرهنگی، ترجمه خشایار دیهیمی، سازمان چاپ و انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ دوم، ۱۳۸۴.

- سرمد، زهر، بازرگان، عباس، حجازی، الهه، روش‌های تحقیق در علوم رفتاری، نشر آگر، چاپ یازدهم ۱۳۸۴.

- دلاور، علی، مبانی نظر و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، انتشارات رشد، ۱۳۷۸.

- اشرف، احمد، موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران دوره قاجاریه، انتشارات زمینه، ۱۳۵۹.

[۲۲۳. -[۱] هانس گرث (hanc girth) ساروخانی ۱۳۷۸،۱۹۴. [۲۲۴. -[۲] G.levi Strauss. [۲۲۵] [۳] دایره المعارف علوم اجتماعی، مفهوم تاریخ. [۲۲۶] [۴] ساروخانی، باقر (روشهای تحقیق در علوم اجتماعی) جلد دوم نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،۱۳۷۸ ص۲۰۲. [۲۲۷] Tendentious Regularity. [۲۲۸] historiography. [۲۲۹] [۷] ب. ساروخانی. روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی، تهران کیهان، ۱۳۷۳، جلد اول، ص ۵۳۰-۵۳۱. [۲۳۰] [۸] ا.لاکوست. جهان بینی این خلدون ف ترجمه مهدی مظفری، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۴، ص ۱۷۲، ۱۷۷. [۲۳۱] Macrosocioloy. [۲۳۲] Incomparability. [۲۳۳] Exogeheousfactor. [۲۳۴] Historicism. [۲۳۵] Mark beach. [۲۳۶] Allan Nevins. [۲۳۷] channig. [۲۳۸. [۴] -Homer Carrey Hackett. [۲۳۹] Bibliography. [۲۴۰] [۶] (این ترجمه از صفحات (۵۰۱- ۴۹۷) اثر زیر انتخاب شده است): New man - woi.(۱۹۹۷) social research methods. Allyn bacom. [۲۴۱] [۷] ع. شریعتی، بازشناسی هویت ایرانی اسلامی،مجموعه آثار شماره ۲۷ ص ۹-۱۱.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...