خطبه واجب است؛ چون از یک طرف پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در تمام جمعهها آنرا میخواند و هیچوقت آنرا ترک نمیکرد و از طرف دیگر میفرماید: (صلوا کما رأیتمونی أصلی)[1] «همانگونه که مرا میبینید نماز میخوانم، نماز بخوانید».
روش پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در خطبه
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم میفرماید: (إن طول صلاة الرجل و قصر خطبته مئنة من فقهه فأطیلوا الصلاة و أقصروا الخطبة و إن من البیان لسحرا)[2] «طولانی بودن نماز خطیب و کوتاه بودن خطبهاش نشانهای از فقیه بودن او است؛ پس نماز را طولانی و خطبه را کوتاه کنید و به راستی که برخی سخنان سحرآمیزند».
از جابربن سمره روایت است: (کنت أصلی مع النبی صل الله علیه و آله و سلم الصلوات، فکانت صلاته قصدا، و خطبته قصدا)[3] «نمازها را با پیامبر صل الله علیه و آله و سلم میخواندم، در نماز و خطبهاش حد وسط را رعایت میکرد».
ازجابر بن عبدالله روایت است: (کان رسول الله صل الله علیه و آله و سلم إذا خطب احمرت عیناه وعلا صوته و اشتد غضبه کانه منذر جیش یقول صبحکم و مساکم)[4] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم وقتی خطبه میخواند چشمانش سرخ و صدایش بلند میشد و عصبانیتش شدت پیدا میکرد انگار از آمدن لشکری هشدار میدهد و میگوید: دشمن صبح و شام به شما حمله میکند».
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم خطبهها و موعظهها و درسهایش را با این خطبه که به خطبه حاجت معروف است شروع میکرد: [5]
(إن الحمدلله، نحمده، و نستعینه، و نستغفره، و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و سیئات أعمالنا، من یهده الله فلا مضل له، و من یضلل فلا هادی له، و أشهد أن لا إله إلا الله وحده لاشریک له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله).
) یَأْ أیُّهَاْ الَّذِیْنَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاْتِهِ وَ لاَتَمُوْتُنَّ إِلاَّ وَ أنْتُمْ مُسْلِمُون (
(آل عمران: 102)
) یَأْ أیُّهَا النَّاسُ، اتَّقُوْاْ رَبَّکُمُ الَّذِیْ خَلَقَکُم مِنْ نَّفْسٍ وَّاحِدَةٍ وَّ خَلَقَ مِنْهَاْ زَوْجَهَاْ وَبَثَّ مِنْهُمَاْ رِجَالاً کَثِیْراً وَّ نِسَاءً وَ اتَّقُوْاْ اللهَ الَّذِیْ تَسَاءَلُوْنَ بِهِ وَالأرْحَاْمَ إِنَّ اللهَ کَاْنَ عَلَیْکُمْ رَقِیّبَاً ( (نساء: 1)
)یَأْ أیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ وَ قُوْلُوْاْ قَوْلاً سَدِیْداً یُصْلِح لَکُمْ أَعْمَاْلَکُمْ وَ یَغْفِرْلَکُمْ ذُنُوبَکُم وَمَن یُّطِعِ اللهَ وَرَسوُلَهُ فَقَدْ فَاْزَ فَوْزاً عَظِیْماً ( (احزاب: 70 و71)
أَمَّا بَعْدُ:
(فإن أصدق الحدیث کتاب الله، و خیر الهدی، هدی محمد صل الله علیه و آله و سلم و شر الأمور محدثاتها، و کل محدثة بدعة، و کل بدعة ضلالة و کل ضلالة فی النار)[6]
«سپاس و ستایش تنها لایق خداست، او را شکر میگوییم و از او یاری میجوییم و از او طلب آمرزش میکنیم، و پناه میبریم به خدا از شرارت نفسهایمان و از بدیهای اعمالمان، هر کسی که خدا او را هدایت کند گمراه کنندهای برایش نیست، و کسی را که گمراه کند، هدایت کنندهای برایش نیست».
«و شهادت میدهم که هیچ معبود بر حقی غیر از الله نیست، یکتا است، شریکی ندارد و شهادت میدهم که محمد بنده و فرستاده او است».
«ای کسانی که ایمان آوردهاید آنچنانکه باید از خدا بترسید و نمیرید مگر آنکه مسلمان باشید».
«ای مردمان از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید، پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و (سپس) همسرش را از نوع او آفرید و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت، و از (خشم) خدایی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند میدهید و بپرهیزید از اینکه پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید، (وصله رحم را نادیده گیرید) زیرا بیگمان خداوند مراقب شما است».
«ای مؤمنان از خدا بترسید و سخن حق و درست بگویید، در نتیجه خدا (توفیق خیرتان میدهد و) اعمالتان را اصلاح میکند و گناهانتان را میبخشاید هر کس که ازخدا و پیامبرش فرمانبرداری کند قطعا به پیروزی و کامیابی بزرگی دست مییابد».
«اما بعد راستترین سخن، کتاب خدا است و بهترین روش و سنت، روش و سنت محمد صل الله علیه و آله و سلم است وبدترین امور چیزهای ساختگی است و هر ساخته شدهای (در دین) بدعت و هر بدعتی گمراهی و هر گمراهی در آتش است».
کسی که در خطبههای پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و اصحاب او دقت کند در مییابد که خطبههای آنها دربرگیرنده مطالبی است از قبیل بیان هدایت، توحید، ذکر صفات پروردگار، اصول کلی ایمان، دعوت به سوی خدا، ذکر نعمتهای الهی؛ نعمتهایی که باعث محبت خداوند در قلب بندگانش میشود، و روزهایی که آنها را از عذابش میترساند.
همچنین درمییابد که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و اصحاب در خطبههای خود مردم را به ذکر و شکر امر کردهاند، ذکر و شکری که موجب پیدایش محبت خداوند در قلب آنها میشد، و طوری عظمت و اسماء و صفات خدا را ذکر میکردند و مردم را به طاعت و شکر و ذکر دعوت مینمودند که قلب آنها مملواز محبت به خدا میشد به طوری ک شنوندگان جلسه را ترک میکردند در حالی که خدا را دوست داشتند وخدا هم آنها را دوست داشت. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در خطبههایش بسیار قران میخواند خصوصاً سوره «ق» را[7]، ام هشام بنت حرث بن نعمان گوید: (ما حفظت ق إلا من فی رسول الله صل الله علیه و آله و سلم مما یخطب بها علی المنبر)[8] «سوره ق را حفظ نکردم مگر از زبان پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که هنگام خطبه بسیار آنرا بر منبر تکرار میکرد».
وجوب سکوت و حرمت سخن گفتن هنگام خطبه
از ابوهریره روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (إذا قلت لصاحبک یوم الجمعة أنصت و الإمام یخطب فقد لغوت)[9] «هرگاه هنگام خطبه امام به دوستت گفتی ساکت شو، سخن باطلی گفتهای».
[1]) صحیح : [الإرواء 262[، خ (631/111/2).
[2]) صحیح : [صو ج 2100]، [الإرواء 618]ف م (869/594/2). امام نووی میگوید : «مئنة» با فتحه میم و کسره همزه و تشدید نون بمعنی علامت و نشانه است.
[3]) صحیح : [ص. ت 418]، م (886/591/2)، ت (91505/2).
[4]) صحیح : [ص. ج 4711]، [الإرواء 611]، م (866/591/2)، ت (505/9/2).
[5]) صحیح : [ص. نس 1331]، م (467/592/2)، نس (188/3).
[6]) این خطبه، خطبه حاجت نام دارد که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم خطبهها و دروس و موعظههایش را با آن شروع میکرد. علامه البانی در این باره رسالهای نافع دارد، به آن مراجعه شود.
[7]) زاد المعاد (116/1).
[8]) متفق علیه : خ (934/414/2)، م (851/582/2)، نس (104/3)، جه (1110/352/1)، د (1099/460/3) با اختصار، ت (5111/12/2) بنحوه.
[9]) صحیح : [ص. جه 911]، نس (112/3)، جه (1110/356/1)، بنحوه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر