1- بیهوده با لباس یا بدن بازی کردن
از معیقب روایت است: (أن النبی صل الله علیه و آله و سلم قال فی الرجل یسوی التراب حیث یسجد قال: إن کنت فاعلا فواحدة)[1] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم درباره مردی که هنگام سجده، خاک محل سجده را صاف میکرد فرمود: اگر خواستی این کار را بکنی فقط یکبار انجام بده».
2- اختصار، و آن حالتی است که نمازگزار دستش را روی خاصرهاش (خالیگاه کمرش) قرار دهد
از ابوهریره صل الله علیه و آله و سلم روایت است: (نهی أن یصلی الرجل مختصرا)[2] «نهی شده است که شخص به حالت اختصار نماز بخواند».
از ابوهریره روایت است که: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (لینتهین أقوام عن رفعهم أبصارهم عند الدُّعاء فی الصلاة إلی السماء أو لتخطفن أبصارهم)[3] «آنانی که در هنگام دعا در نماز چشمانشان را به آسمان بلند میکنند، باید از این عملشان دست بکشند، وگرنه به شدت بیناییشان گرفته میشود».
4- نگاه کردن به اطراف بدون ضرورت
از عایشه روایت است: از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم درباره نگاه کردن به اطراف در نماز سؤال کردم، فرمود: (هو اختلاس یختلسه الشیطان من صلاة العبد)[4] «یک دزدی پنهانی است که شیطان از نماز بنده میرباید».
5- نگاه کردن به چیزی که انسان را به خود مشغول کند
از عایشه روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در لباسی نقش و نگار دار نماز خواند سپس فرمود: (شغلتنی أعلام هذه، إذهبوا بها إلی أبی جهم، و أتونی بأنبجانیته)[5] «نقش و نگارهای این(لباس) مرا به خود مشغول کرد، آن را برای ابوجهم ببرید و أنبجانیه (لباس ساده و بدون نقش و نگار) او را برایم بیاورید».
6- (سدل الثوب) فروهشتن لباس و پوشاندن دهان
از ابوهریره روایت است که: (أن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم نهی عن السدل فی الصلاة و أن یغطی الرجل فاه)[6] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از فروهشتن لباس و پوشاندن دهان در نماز نهی فرمود».
شمس الحق در عون المعبود (347/2) گوید: خطابی گوید: «سَدل» یعنی فروهشتن لباس بر تن به طوری که به زمین برسد.
و (شوکانی) در «نیل» گوید: أبوعبیده در (غریب الحدیث) میگوید: سدل این است که مرد بدون آنکه دو طرف لباسش را از جلو به خود بپیچد آن را رها کند، اگر آن را به خود بپیچد سدل محسوب نمیشود.
صاحب «نهایه» گوید: یعنی اینکه کسی با لباسش خود را بپیچاند و دستهایش را داخل آن قرار دهد و به همین حالت به رکوع و سجده برود.
(صاحب نهایه) گوید: و این شامل پیراهن و سایر لباسها میشود.
در ادامه میگوید: گفته شده که «سدل» حالتی است که شخص وسط ازارش (لباسش) را روی سرش قرار دهد و بدون آنکه دو طرف آن را روی شانههایش قرار دهد آن را رها کند.
جوهری گوید: (سدل ثوبه، یسدله، سدلا) یعنی لباسش را فروهشته کرد. میتوان این حدیث را بر تمامی این معانی حمل کرد، چون سدل در بین همه این حالات مشترک است و حمل (کلمهای) مشترک بر تمامی معانی آن مذهبی قوی است – أه.
از ابوهریره روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (التثاؤب فی الصلاة من الشیطان، فإذا تثائب أحدکم فلیکظم ما استطاع)[7] «خمیازه کشیدن در نماز از شیطان است، پس هرگاه کسی از شما خواست خمیازه بکشد تا میتواند آن را فرو برد».
8- انداختن آب دهان به طرف قبله یا به طرف راست خود
از جابر روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (إن أحدکم إذا قام یصلی فإن الله تبارک و تعالی قبل وجهه، فلا یبصقن قبل وجهه و لاعن یمینه، ولیبصق عن یساره تحت رجله الیسری فإن عجلت به بادرة فلیقل بثوبه هکذا، ثم طوی ثوبه بعضه علی بعض)[8] «وقتی یکی از شما برای نماز میایستد، خداوند تبارک و تعالی روبرویش است، پس هرگز نباید آب دهانش را به مقابل یا طرف راست خود بیاندازد، بلکه باید آن را به سمت چپ، زیر پای چپش بیاندازد و اگر به طور ناگهانی خارج شد فوراً با لباسش این کار را بکند، سپس پیامبر صل الله علیه و آله و سلم (برای نشان دادن) طرفی از لباسش را به طرفی دیگر مالید».
9- داخل نمودن انگشتان در همدیگر
از ابوهریره روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (إذا توضأ أحدکم فی بیته ثم أتی المسجد کان فی صلاة حتی یرجع، فلا یقل هکذا: و شبک بین أصابعه)[9] «هرگاه یکی از شما در خانهاش وضو گیرد سپس به مسجد آید تا زمانی که باز میگردد در نماز است پس این کار را انجام ندهد و (برای نشان دادن) انگشتانش را درهم داخل نمود».
از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (أمرت أن أسجد علی سبعة، لا أکف شعرا و لاثوبا)[10] «به من امر شده تا بر هفت (عضو) سجده برم و در حال سجده موی سر و لباسم را جمع نکنم».
11- قرار دادن زانوها قبل از دستها (روی زمین) هنگام رفتن به سجده
از ابوهریره روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (إذا سجد أحدکم فلایبرک کما یبرک البعیر و لیضع یدیه قبل رکبتیه)[11] «هرگاه یکی از شما به سجده رفت، مانند شتر با زانو بر زمین ننشیند، بلکه دستهایش را قبل از زانوهایش (روی زمین) بگذارد».
12- پهن کردن ساعد روی زمین هنگام سجده
از انس روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود:
(إعتدلوا فی السجود، ولایبسط أحدکم ذراعیه، انبساط الکلب)[12]. «در سجده اعتدال را رعایت کنید و هیچ یک از شما مانند سگ ساعدهایش را پهن نکند».
13- نماز در حالت حاضر بودن غذا و یا تنگی وضو (ادرار و مدفوع)
از عایشه روایت است: از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود: (لا صلاة بحضرة الطعام، ولا و هو یدافعه الأخبثان)[13] «در حالت حاضر بودن غذا و فشار ادرار و مدفوع، نمازی نیست».
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (أما یخشی أحدکم إذا رفع رأسه قبل الإمام أن یجعل الله رأسه رأس حمار، أو یجعل الله صورته صورة حمار)[14] «آیا وقتی یکی از شما سرش را قبل از امام بلند میکند (از او پیشی میگیرد) نمیترسد از اینکه خداوند سرش را مانند سر خر یا صورتش را مانند صورت خر بگرداند».
[1]) متفق علیه : خ (1207/79/3)، م (546- 49 – 388/1)، د (934/322/3)،ت (377/235/1)، جه (1026/327/1)، نس (7/3).
[2]) متفق علیه : خ (1220/88/3)، م (545/387/1)، د (94/223/3)، ت (381/237/1)، نس (127/2).
[3]) صحیح : [مختصر 343]، م (429/321/1)، نس (39/3).
[4]) صحیح : [ص. ج 7047]، خ (751/234/2)، د (897/178/3)، نس (8/3).
[5]) صحیح : [ص. جه 2066]، خ (752/234/2)، » (556/391/1)، د (901/182/3)، نس (72/2)، جه (3550/1176/2). واژه (أنبجانیة) با همزه مفتوحه و نون ساکنه و باء مکسوره و تخفیف جیم و وجود یاء نسبت بعد از نون، عبارت است از لباس ضخیم و بدون نقش و نگار، گفته میشود «کبش أنبجانی» یعنی گوسفندی که پشم زیاد دارد و «کساء أنبجانی» هم یعنی لباس دارای پشم زیاد. (الفتح 483/1).
[6]) حسن : [ص. ج 966]، د (629/347/2)، ت (376/234/1)، ترمذی تنها جمله أول را روایت کرده است. جه (966/310/1)، ابن ماجه تنها جمله دوم را روایت کرده است.
[7]) صحیح : [ص ج 3013]، ت (368/230/1)، خز (920/61/2).
[8]) م (3008/2303/4)، د (477/144/2).
[9]) صحیح [ص. ج 445]، کم (206/1).
[10]) تخریج در ص (105).
[11]) تخریج در ص (122).
[12]) متفق علیه : خ (822/301/2)، م (493/355/1)، ت (275/172/1)، د (883/166/3)، جه (892/288/1)، نس (212/2) مانند آن.
[13]) صحیح : [ص. ج 7509]، م (560/393/1)، د (89/160/1).
[14]) متفق علیه : خ (691/182/2)، و این لفظ بخاری است، م (427/320/1)، د (609/330/2)، نس (69/2)، جه (961/308/1).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر