از حمران مولای عثمان روایت است که عثمان بن عفان برای وضو گرفتن، آب درخواست کرد و وضو گرفت.ابتدا دستهایش را سه بار شست، سپس مضمضه کرد بعد از آن آب را در بینیاش کرد، آنگاه صورتش را سه بار شست بعد از آن دست راست را با آرنجش سه بار شست، سپس دست چپ را، مانند دست راستش شست، به دنبال ان سرش را مسح کرد و عداً پای راستش را با قوزکش سه بار شست و پای چپش را هم مانند پای راستش شست. سپس گفت پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم را دیدم که به این روش وضو گرفت و فرمود: (من توضأ نحو وضوئی هذا ثم قام فرکع رکعتین لایحدث فیهما نفسه غفرله ما تقدم من ذنبه) «هرکس این چنین وضو بگیرد و با حضور قلب دو رکعت نماز بخواند گناهان (صغیره) گذشته او بخشیده میشود».
ابن شهاب میگوید: علمای ما میگفتند این وضو کاملترین وضو برای نماز است.[1]
1- نیت
به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (إنما الأعمال بالنیات)[2] «قبولی و صحت اعمال انسان به نیت بستگی دارد».
تلفظ به نیت مشروع نیست؛ چون هیچ دلیلی از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در این باره ثابت نشده است.
2- گفتن بسمالله
به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (لاصلاة لمن لاوضوء له، ولاوضوء لمن لم یذکر اسم الله علیه)[3] «نماز کسی که وضو نداشته باشد و وضویی که بر آن بسم الله گفته نشده باشد باطل است».
3- موالات (پشت سر هم انجام دادن فرایض وضو)
به دلیل حدیث خالدبن معدان: (أن النبی صل الله علیه و آله و سلم رأی رجلا یصلی و فی ظهر قدمه لمعة قدر الدرهم لم یصبها الماء، فامره النبی صل الله علیه و آله و سلم أن یعید الوضوء و الصلاة)[4] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مردی را دید که نماز میخواند و در پشت پایش خشکی ای به اندازه درهمی دیده میشد، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به او امر کرد تا وضو و نمازش را اعاده کند».[5]
1- شستن صورت که مضمضه و استنشاق هم جزو آن است.
2- شستن دو دست با آرنجها.
3- مسح تمام سر، گوشها جزو سر هستند.
4- شستن پاها با قوزکها.
به دلیل فرموده خداوند متعال:
) یَأْ أَیُّهَاْ الَّذِیْنَ آمَنُوْاْ إِذَاْ قُمْتُمْ إلَیْ الصَّلاْةِ فَاْغْسِلُوْاْ وُجُوْهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَیْ المَرَاْفِقِ وَ اْمْسَحُوْاْ بِرُؤسِکِمُ وَ أرْجُلَکُمْ إِلَی الکَعْبَیْنِ... ( (مائده: 6)
«ای مؤمنان، هنگامی که خواستید نماز بخوانید (و وضو نداشتید) صورتها و دستهای خود را همراه با آرنجها بشویید و سرهای خود را مسح کنید و پاهای خود را همراه با قوزکهای آنها بشویید ».
دلیل اینکه مضمضه و استنشاق جزو شستن صورت بحساب میآیند و انجام آن واجب است، اینست که خداوند متعال در قرآن کریم به شستن صورت امر فرموده و ثابت شده که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم هم همواره هنگام وضو گرفتن، آنها را انجام داده است و تمام کسانی که چگونگی وضوی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را بیان کردهاند، مواظبت ایشان بر مضمضه و استنشاق را هم روایت کردهاند و این دلالت میکند بر اینکه شستن صورت که در قرآن به آن امر شده است شامل مضمضه و استنشاق هم میشود.[6]
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نیز به مضمضه و استنشاق دستور داده و میفرماید: (إذا توضأ أحدکم فلیجعل فی أنفه ماء ثم لیستنثر)[7] «هرگاه یکی از شما وضوگرفت در بینیاش آب فرو کند و سپس آن را بیرون کند».
و میفرماید: (و بالغ فی الاستنشاقإلا أن تکون صائما)[8] «در استنشاق مبالغه کن مگر اینکه روزه باشی».
و میفرماید: (إذا توضأت فمضمض)[9]. «هرگاه وضو گرفتی مضمضه کن».
و دلیل وجوب مسح تمام سر این است که مسح در قرآن به صورت مجمل ذکر شده و برای بیان کردن آن به سنت نبوی مراجعه میشود، در صحیحین و دیگر کتب حدیث ثابت شده که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم تمام سرش را مسح کرده است و این دلالت میکند بر اینکه مسح تمام سر واجب است.
اگر گفته شود که حدیث مغیره بیانگر این است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم پیشانی و عمامهاش را مسح کرده جواب این است که:
به این دلیل پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به مسح پیشانی بسنده کرده است؛ چون مسح بقیه سرش را بامسح عمامه کامل کرده است، ما هم این نظریه را قبول داریم و در این حدیث دلیلی بر صحت اکتفا به مسح پیشانی یا قسمتی از سر بدون تکمیل آن با مسح عمامه وجود ندارد.[10]
بنابراین نتیجه میگیریم که مسح تمام سر واجب است و شخص میتواند تنها سر و یا تنها عمامه و یا سر و عمامه را با هم مسح کند.
و دلیل اینکه گوشها جزو سر به حساب میآیند و مسح آنها واجب است، حدیثی است که از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم ثابت است که فرمود: (الأذنان من الرأس)[11] «گوشها جزو سر هستند».
5- خلال کردن ریش (آب را به تمام ریش رساندن):
به دلیل حدیث انس بن مالک رضی الله عنه : (أن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم کان إذا توضا أخذ کفا من ماءفادخله تحت حنکه فخلل به لحیته و قال: هکذا أمرنی ربی عزوجل)[12] «هرگاه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم وضو میگرفت، مشتی آب برمیداشت و آن را زیر چانهاش وارد کرده ریشش را با آن خلال میکرد و میفرمود: پروردگارم اینچنین به من دستور داده است».
6- خلال کردن انگشتان دست و پا:
به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (اسبغ الوضوء و خلل بین الأصابع و بالغ فی الإستنشاق إلا أن تکون صائما)[13]، «وضو را کامل بگیر و بین انگشتان را خلال کن و در استنشاق مبالغه کن مگر اینکه روزه باشی».
1- سواک کردن:
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود:
(لولا أن أشق علی أمتی لأمرتهم بالسواک مع کل وضوء)[14] «اگربر امتم دشوار نمیدیدم، به آنها دستور میدادم که با هر وضویی سواک کنند».
2- سه بار شستن دو کف دست در ابتدای وضو:
به دلیل حدیث عثمان رضی الله عنه که در آن آمده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم دو کف دستش را سه مرتبه شست[15]:
3- مضمه و استنشاق را سه بار با هم و با یک مشت آب انجام دادن:
به دلیل حدیث عبدالله بن زید رضی الله عنه که در آن وضوی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را آموزش میداد و میگفت: او با یک مشت آب، مضمضه و استنشاق میکرد و این کار را سه بار تکرار مینمود.[16]
4- مبالغه در مضمضه و استنشاق برای کسی که روزه نیست:
به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (وبالغ فی الإستنشاق إلا أن تکون صائما)[17]. «و در استنشاق مبالغه کن مگر اینکه روزه باشی».
5- تقدیم راست به چپ:
به دلیل حدیث عایشه(رض): (کان رسول الله صل الله علیه و آله و سلم یحب التیامن فی تنعله و ترجله و طهوره و فی شأنه کله)[18] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم هنگام نعل به پا کردن و سرشانه کرن و وضو گرفتن و در تمام کارهایش، دوست داشت که طرف راست را بر طرف چپ مقدم دارد».
و به دلیل حدیث عثمان که وضوی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را تعریف کرد و گفت: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم اول طرف راست و سپس طرف چپش را میشست.
6- دست مالیدن روی اعضای وضو:
به دلیل حدیث عبدالله بن زید: (أن النبی صل الله علیه و آله و سلم أتی بثلثی مد فتوضا فجعل یدلک ذراعیه)[19] «برای پیامبر صل الله علیه و آله و سلم دوسوم مُد، آب آوردند، از آن وضو گرفت و بر ساعدهایش دست مالید».
7- سه بار شستن (اعضای وضو):
به دلیل حدیث عثمان که گفته است: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم اعضای وضو را سه بار میشست و از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم ثابت شده که بعضی اوقات اعضای وضو را یک بار و گاهی هم دو بار میشست.[20]
تکرار مسح سرگاهگاهی مستحب است به دلیل حدیثی که از عثمان روایت است مبنی بر این که او وضو گرفت و سه بار سرش را مسح کرد و گفت: (رأیت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم توضا هکذا)[21] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را دیدم که اینطور وضو گرفت».
8- ترتیب:
به دلیل اینکه آنچه در مورد وضوی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم ثابت شده اکثراً ترتیب را رعایت کرده است. البته از مقدام بن معدیکرب روایت است که گفت: (أنه أتی رسول الله صل الله علیه و آله و سلم بوضوء فتوضا فغسل کفیه ثلاثا و غسل وجهه ثلاثا، ثم غسل ذراعیه ثلاثا، ثم تمضمض و استنثر ثلاثا ثم مسح برأسه و أذنیه ... الحدیث)[22]. «او آب وضو را برای پیامبر صل الله علیه و آله و سلم برد وی از آن وضو گرفت، دستها و صورتش را سه بار شست، سپس ساعدهایش را سه بار شست، آنگاه سه بار مضمضه و استنشاق کرد و به دنبال آن سر و گوشهایش را مسح کرد ... تا آخر حدیث».
9- دعا بعد از وضو:
به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (مامنکم من أد یتوضا فیسبغ الوضوء ثم یقول: أشهد أن لا إله إلا الله، وحده لاشریک له، و أشهد أن محمدا عبده و رسوله، إلا فتحت له أبواب الجنة الثمانیة یدخل من أیها شاء)[23] «اگر هر یک از شما بطور کامل وضو بگیرد سپس بگود: أشهد أن لا إله إلا الله، وحده لا شریک له، و أشهد أن محمدا عبده و رسوله – گواهی میدهم که بجز الله معبود بر حقی نیست، یکتا است و هیچ شریکی ندارد و شهادت میدهم که محمد بنده و فرستاده اوست – درهای هشتگانه بهشت به روی او باز میشود، از هر کدام که بخواهد وارد میشود».
ترمذی این را هم اضافه کرده است:
(اللهم اجعلنی من التوابین واجعلنی من المتطهرین)[24] «خداوندا مرا از توبهکنندگان و پاکان قرار بده».
از ابوسعید روایت است که پیامب صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (من توضا فقال: سبحانک اللهم و بحمدک، أشهد أن لا إله إلا أنت أستغفرک و أتوب إلیک کتب فی رق، ثم طبع بطابع فلایکسر إلی یوم القیامة)[25] «کسی که وضو بگیرد و بگوید: سبحانک اللهم و بحمدک، أشهد أن لا إله إلا أنت استغفرک و أتوب إلیک – خداوندا تو پاک و منزهی و حمد لایق توست، شهادت میدهم که هیچ معبودی به حقی غیر از تو نیست، از تو طلب استغفار میکنم و به سوی تو باز میگردم – در ورقی نوشته شده، سپس مهر شده و تا قیامت شکسته نخواهد شد».
10- خواندن دو رکعت نماز بعد از وضو:
به دلیل حدیث عثمان که پس از آموزش عملی وضوی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به مردم، گفت:
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را دیدم که مانند این وضوی من وضو گرفت و فرمود: (من توضا نحو وضوئی هذا، ثم قام فرکع رکعتین لایحدث فیهما نفسه، غفرله ماتقدم من ذنبه)[26]. «هر کس مانند وضوی من وضو بگیرد، سپس دو رکعت نماز با خشوع بخواند، گناهان گذشته او بخشوده میشود».
از ابوهریره روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم هنگام أذان صبح به بلال فرمود: (یا بلال أخبرنی بأرجی عمل عملته فی الإسلام فإنی سمعت دف نعلیک بین یدی فی الجنة؟ قال: ما عملت عملا أرجی عندی: أنی لم أطهر طهورا فی ساعة من لیل أو نهار إلا صلیت بذلک الطهور ماکتب لی أن أصلی)[27] «ای بلال به من بگو چه کاری در اسلام انجام دادهای که به اجر و پاداش آن از هر کار دیگری بیشتر امیدواری. زیرا من صدای کفشهایت را پیشاپیش خودم در بهشت شنیدم، بلال گفت: امیدوارکنندهترین کاری که انجام دادهام این است که در طول شبانهروز، هر بار که وضو میگرفتم تعداد رکعاتی که خدا برایم مقرر کرده بود، میخواندم».
1- آنچه از دو راه جلو و عقب خارج میشود مانند ادرار، مدفوع و باد:
به دلیل فرموده خداوند متعال:
) أَوْ جَاْءَ أَحَدٌ مِّنْکُمْ مِنَ الغَاْئِطِ ( (مائده: 6)
«یا اینکه یکی از شما قضای حاجت برگشتید».
و به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (لایقبل الله صلاة أحدکم إذا أحدث حتی یتوضا، فقال رجل من حضرموت: ماالحدث یا أبا هریرة؟ قال: فساء أو ضراط)[28]. «هرگاه یکی از شما بیوضو شد تا وضو نگیرد خداوند نمازش را قبول نمیکند، مردی از حضرموت گفت ای ابوهریره بیوضویی چیست؟ ابوهریره گفت: بیرون شدن باد بدون صدا یا با صدا، از شکم».
خروج مذی و ودی (هم وضو را باطل میکند):
عن ابن عباس رضی الله عنهما قال: (المنی و الودی و المذی، أما المنی فهوالذی منه الغسل، و أما الودی و المذی فقال: اغسل ذکرک أو(*) مذاکیرک و توضأ وضوءک للصلاة)[29] «ابن عباس در خصوص منی و ودی و مذی گفت: منی آن است که با خارج شدن آن غسل واجب میگردد و اما با خروج ودی و مذی گفت آلت تناسلی و اطراف آن را بشوی سپس مانند وضوی نماز وضو بگیر».
2- خواب عمیقی که با آن شعور و ادراک باقی نماند، خواه مقعد به زمین چسبیده باشد یا خیر:
به دلیل حدیث صفوان بن عسال که گفت: (کان رسول الله صل الله علیه و آله و سلم یأمرنا إذا کنا سفرا أن لا ننزع خفافنا ثلاثة أیام ولیالیهن، إلا من جنابة، لکن من غائط وبول و نوم)[30] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به ما دستور میداد که در مسافرت خفهایمان را به مدت سه شبانهروز به خاطر مدفوع، ادرار و خواب در نیاوریم، مگر در حالت جنابت، در این حدیث، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بین خواب و ادرار و مدفوع (برای باطل شدن وضو) فرقی قایل نشده است.
از علی رضی الله عنه روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود:
(العین و کاءالسه فمن نام فلیتوضا)[31] «چشم بند مقعد است، پس هر کس خواب رفت وضو بگیرد».
وِکاء – به کسر واو – نخی است که با آن سرمشک یا کیسه را میبندند.
سَهِ: به فتح سین مهمل و کسرهاء مخفف، مقعد است.
و معنی آن این است که بیداری، بند مقعد و محافظ آن است، چون شخص در بیداری آنچه از او خارج شود را، احساس میکند.[32]
3- زائل شدن عقل به خاطر مستی یا بیماری، چون شدت غفلت در این موارد، بیش از خواب است.
4- لمس کردن شرمگاه بدون مانع، با شهوت:
به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (من مس ذکره فلیتوضا)[33] «هرکس شرمگاهش را لمس کرد باید وضو بگیرد».
در حدیثی دیگر میفرماید: (هل هو إلا بضعة منک)[34] «آیا بیش از این نیست که آن تکه گوشتی از بدنت است؟» زمانی آلت تناسلی، تکه گوشتی از بدن به حساب میآید، که لمس کردن آن همراه با شهوت نباشد؛ زیرا در این حالت میتوان لمس آن را به لمس عضوی دیگر از بدن تشبیه کرد؛ ولی اگر با شهوت لمس شود دیگر نمیتوان آن را به عضوی دیگر تشبیه کرد چون دیگر اعضای بدن عادتاً با شهوت همراه نیست، و این همانطور که میدانید واضح است.[35]
5- خوردن گوشت شتر:
به دلیل حدیث براء بن عازب رضی الله عنه از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که فرمود:
(توضئوا من لحوم الإبل، ولاتوضئوا من لحوم الغنم)[36] «از خوردن گوشت شتر وضو بگیرید ولی از خوردن گوشت گوسفند وضو نگیرید».
از جابربن سمره رضی الله عنه روایت است که مردی از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم پرسی:
(أأتوضأ من لحوم الغنم؟ قال إن شئت توضأو إن شئت لاتتوضأ: قال: أأتوضا من لحوم الإبل؟ قال: نعم توضأ من لحوم الإبل)[37] «آیا بعد از خوردن گوشت گوسفند وضو بگیرم؟ پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر خواستی وضو بگیر و اگر خواستی وضو نگیر، گفت آیا بعد از خوردن گوشت شتر وضو بگیرم؟ فرمود بله بعد از خوردن گوشت شتر وضو بگیر».
اعمالی که وضو برای آنها واجب است (آنچه بر بیوضو حرام است)
1- نماز
به دلیل فرموده خداوند متعال:
) یَأ أیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا إذَا قُمْتُم إِلَی الصَّلاةِ فاغسِلُوا وُجُوْهَکُم... الآیة (
(مائده: 6)
«ای مؤمنان هنگامی که خواستید نماز بخوانید (و وضو نداشتید) صورتهای خود را بشویید ... الآیه».
و به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (لایقبل الله صلاة بغیر طهور)[38] «خداوند هیچ نمازی را بدون وضو قبول نمیکند».
2- طواف خانه خدا
به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (الطواف بالبیت صلاة، إلا أن الله أحل فیه الکلام)[39]. «طواف خانه خدا به منزله نماز است با این تفاوت که خداوند سخن گفتن در آن را حلال کرده است».
اعمالی که وضو برای آنها سنت است
1- ذکر خدای عزوجل، به دلیل حدیث مهاجر بن قنفد: (أنه سلم علی النبی صل الله علیه و آله و سلم و هو یتوضافلم یرد علیه حتی توضأ، فرد علیه و قال: إنه لم یمنعنی أن أرد علیک إلا أنی کرهت أن إذکر الله إلا علی طهارة)[40] «گوید: در حالی که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم وضو میگرفت بر او سلام کردم، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم جواب نداد تا اینکه وضویش تمام شد، سپس جواب سلامم را داد و فرمود: به این دلیل جواب سلامت را ندادم که دوست نداشتم بدون وضو ذکر خدا را بر زبان آورم».
2- قبل از خواب: به دلیل حدیث براء بن عازب که گفت: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (إذا أتیت مضجعک فتوضا وضوک للصلاة، ثم اضطج علی شقک الأیمن ثم قل: اللهم أسلمت نفسی إلیک و وجهت وجهی إلیک، وفوضت أمری إلیک، و ألجأت ظهری إلیک، رغبة و رهبة إلیک، لأملجأ ولا منجی منک إلا إلیک، اللهم آمنت بکتابک الذی أنزلت، و نبیک الذی أرسلت، فإن مت من لیلتک فأنت علی الفطرة واجعلهن آخر ما تتکلم به)[41]. «وقتی به بستر خواب رفتی مانند وضوی نماز وضو بگیر سپس بر پهلوی راست بخواب و بگو: (اللهم أسلمت نفسی إلیک، و وجهت وجهی إلیک، وفوضت أمری إلیک، و ألجأت ظهری إلیک، رغبة و رهبة إلیک، لاملجأ و لامنجی منک إلا إلیک، اللهم أمنت بکتابک الذی أنزلت، ونبیک الذی أرسلت) – خداوندا جانم را تسلیم تو و رویم را به سوی تو و امرم را محول به تو کردم، پشتم را در پناه تو قرار دادم امیدو بیمم از تواست، هیچ پناهگاه و محل نجاتی از تو به غیر خودت نیست، خداوندا به کتابت که نازل کردی و به پیامبرت (پیامبری) که فرستادی ایمان آوردم – چنانچه در آن شب بمیری بر فطرت مردهای و اینها را آخرین سخنانت قرار بده».
3- جنب هرگاه قصد خوردن، یا آشامیدن،و یا جماع مجدد داشته باشد:
از عایشه(رض) روایت است که: (کان النبی صل الله علیه و آله و سلم إذا کان جنبا فأراد أن یأکل أو ینام توضأ وضوه للصلاة)[42] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم وقتی که جنب بود و میخواست بخورد یا بخوابد مانند وضوی نمازش، وضو میگرفت».
از عمار بن یاسر رضی الله عنه روایت است که گفت: (أن النبی صل الله علیه و آله و سلم رخص للجنب إذا أراد أن یأکل أو یشرب أو ینام أن یتوضأ وضوه للصلاة)[43] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به جنب اجازه داد در صورت تمایل به خوردن، آشامیدن و خوابیدن، وضویی همچون وضوء نماز بگیرد».
از ابوسعید رضی الله عنه روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (إذا أتی أحدکم أهله ثم أراد أن یعود فلیتوضأ)[44] «هرگاه یکی از شما با همسرش نزدیکی کرد، سپس خواست دوباره نزدیکی کند، وضو بگیرد».
4- قبل از غسل واجب یا مستحب:
از عایشه(رض) روایت است: (کان رسول الله صل الله علیه و آله و سلم إذا أغتسل من الجنابة یبدأ فیغسل یدیه ثم یفرغ بیمینه علی شمال فیغسل فرجه، ثم یتوضا وضوءه للصلاة).[45]
«هرگاه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم غسل جنابت میکرد ابتدا دستهایش را میشست، سپس با دست راست بر طرف چپش آب میریخت و شرمگاهش را میشست سپس وضویی همچون وضوی نماز میگرفت».
5- وضو از آنچه آتش به آن رسیده باشد:
به دلیل حدیث ابوهریره رضی الله عنه که گفت از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: (توضأوا مما مست النار)[46] «بعد ازخوردن چیزی که آتش به آن رسیده وضو بگیرید».
در اینجا صیغه امر بر استحباب حمل شده است، به دلیل حدیث عمرو بن أمیه ضمری: (رأیت النبی صل الله علیه و آله و سلم یحتز من کتف شاة، فأکل منها، فدعی إلی الصلاة، فقام و طرح السکین و صلی ولم یتوضأ)[47] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را دیدم که از کتف گوسفندی کنده و میخورد، در همین حال به نماز فرا خوانده شد، بلند شده، چاقو را انداخت و نماز خواند بدون اینکه (بخاطر خوردن گوشت) وضو بگیرد».
6- وضو برای هر نماز:
به دلیل حدیث بریده رضی الله عنه : (کان النبی صل الله علیه و آله و سلم یتوضأ عند کل صلاة، فلما کان یوم الفتح توضا و مسح علی خفیه و صلی الصلوات بوضوء واحد، فقال له عمر: یا رسول الله إنک فعلت شیئا لم تکن تفعله، فقال: عمدا فعلته یا عمر)[48] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم برای هر نمازی وضو میگرفت، در روز فتح مکه وضو گرفت و خفهایش را مسح کرد و نمازها(ی پنجگانه) را با یک وضو خواند. عمر به او گفت: ای رسول خدا، کاری انجام دادی که قبلاً انجام نمیدادی. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: ای عمر عمداً این کار را کردم».
7- بعد از هر بیوضویی:
به دلیل حدیث بریده رضی الله عنه : (أصبح رسول الله صل الله علیه و آله و سلم یوما فدعا بلالا فقال: یا بلال بم سبقتنی إلی الجنة، إنی دخلت البارحة الجنه فسمعت خشخشتک أمامی؟ فقال بلال: یا رسول الله، ماأذنت قط إلا صلیت رکعتین، ولاأصابنی حدث قط إلا توضأت عنده فقال رسول الله صل الله علیه و آله و سلم : لهذا)[49] «به هنگام صبح پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بلال را صدا زد و فرمود ای بلال با چه کاری در بهشت بر من پیشی گرفتی، دیشب به بهشت رفتم و صدای خش خش نعلهایت را پیشاپیش خودم شنیدم، بلال گفت: ای رسول خدا هیچگاه اذان نگفتم مگر اینکه دو رکعت نماز خواندم و هیچگاه بیوضو نشدم مگر اینکه پس از آن وضو گرفتم، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (پیشی گرفتن تو از من در بهشت به این دلیل بود».
8- وضو از استفراغ:
به دلیل حدیث معدان بن أبی طلحه از ابودرداء: (أن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم قاء فأفطر فتوضأ، فلقیت ثوبان فی مسجد دمشق فذکرت ذلک له، فقال، صدق، أنا صببت له وضوءه)[50] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم استفراغ کرد، پس (به خاطر آن) افطار نمود و وضو گرفت، (پس از آن) ثوبان را در مسجد دمشق ملاقات کرده، جریان را برایش تعریف کردم، ثوبان گفت: ابودرداء راست میگوید من آب وضو را برایش ریختم».
9- از حمل جنازه:
به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (من غسل میتا فلیغتسل، و من حمله فلیتوضا)[51] «هر کس جنازهای را شست غسل کند و هر کس آن را حمل کرد وضو بگیرد».
[1]) متفق علیه : م (226/204/1)، و این لفظ مسلم است، خ (164/266/1)، د (106/180/1)، نس (64/1).
[2]) متفق علیه : البخاری (1/9/1)، مسلم (1907/1515/3)، د (2186/284/6)، ت (1698/100/3)، جه (4227/1413/2)، نس (59/1).
[3]) حسن : [ص. جه 320]، د (101/174/1)، جه (399/140/1).
[4]) صحیح : [ص. د 161]، د (173/2396/1).
[5]) شافعی در «الأم» (25 / 1) میگوید :
[6]) السیل الجرار (81/1).
[7]) صحیح : [ص. ج 443]، د (140/234/1)، نس (66/1).
[8]) صحیح : [ٌ. 129 و 131]، د (142/144 و 236/1).
[9]) صحیح : [ص. د 129 و 131]، د (142/144/236/1).
[10]) تفسیر ابن کثیر (24/2) بتصرف.
[11]) صحیح : [ص. جه 357]، جه (443/152/1).
[12]) صحیح : [الإرواء 92]، د (145/243/1)، هق (54/1).
[13]) تخریج در صف (35).
[14]) تخریج در ص (24).
[15]) تخریج در ص (33).
[16]) صحیح : [مختصر م 125]، م (235/210/1).
[17]) تخرج در ص (35).
[18]) متفق علیه : خ (168/269/1)، م (268/226/1)، (4122/199/11)، نس (78/1).
[19]) اسناد آن صحیح است: [ص. خز 118/62/1].
[20]) حسن و صحیح است : [ص.د 124]، خ (158/258/1) از حدیث عبدالله بن زید و د (136/230/1)، ت (43/31/1) ابوداود وترمذی این حدیث را از ابوهریره روایت کردهاند.
[21]) حسن و صحیح است : [ص. د 101]، د (110/188/1).
[22]) صحیح : [ص. د 112]، د (121/211/1).
[23]) صحیح : [مختصر م 143]، م (234/209/1).
[24]) صحیح : [ص. ت 48]، ت (55/38/1).
[25]) صحیح : [الترغیب 20]، کم (564/1)، و در اثنای وضو دعایی ثابت نشده است. أه.
[26]) تخریج در ص (33).
[27]) متفق علیه : خ (1149/34/3)، م (2458/1910/4).
[28]) متفق علیه : خ (135/234/1)، [ريال (117/1)، أ (352/75/2)، غیربخاری و بیهقیو احمد اصل حدیث را بدون قسمت زیاد شده ذکر کردهاند : م (225/204/1)، د (60/87/1)، ت (76/150/1).
[30]) حسن : [ص. نس 123]، ت (69/65/1)، نس(84/1).
[31]) حسن : [ص. جه 386]، جه (477/161/1)، د (200/347/1) نحوه.
[32]) نیل الأوطار (242/1).
[33]) صحیح : [ص. جه 388]، د (179/307/1)، جه (479/161/1)، نس (100/1)، ت (82 / )، درروایت ترمذی عبارت «فلایصل ...» هم ذکر شده است.
[34]) صحیح : [ص. جه 392]، د (180/312/1)، جه (483/163/1)، نس (101/1)، ت (85/56/1).
[35]) تمام المنة (103).
[36]) صحیح : [ص. جه 401]، د (182/315/1)، ت (81/54/1)، ت (81/54/1)، جه (494/166/1)، مختصراً.
[37]) صحیح [مختصرم 146]، م (360/275/1).
[38]) تخریج در ص (33).
[39]) صحیح : [ص. ج 3954]، ت (967/217/2).
[40]) صحیح : [ص. جه 280]، د (17/34/1)، جه (350/126/1)، نس 37/1)، در روایت نسائی بصورت مرفوع نیامده است.
[41]) متفق علیه : خ (6311/109/11)، م (2710/2081/4).
[42]) صحیح : [مختصر م 162]، م (305 – 22 – 248/1)، نس (138/1)، د (221/374/1).
[43]) صحیح : د (22/375/1).
[44]) صحیح : [ص. ج 263]، م (308/249/1)، (217/371/1)، ت (141/94/1)، نس (142/1)، جه (587/193/1).
[45]) صحیح : [مختصر م 155]، م (316/253/1).
[46]) صحیح : [مختصر م 147]، م (352/272/1)، نس (105/1).
[47]) صحیح : [مختصر م 148]،م (355 – 93 – 274/1) این لفظ مسلم است، خ (208/311/1).
[48]) صحیح : [مختصر م 142]، م (277/232/1)، د (171/292/1)، ت (61/42/1)، نس (86/1).
[49]) صحیح : [ص. ج 7894]، ت (3772/282/5).
[50]) اسناد آن صحیح است : [تمام المنة ص 111]، ت (87/58/1)، د (2364/8/7)، در روایت ابوداود «فتوضأ» وجود ندارد.
[51]) صحیح : [الجنائز 53]، أ (486/145/2)، حب (751/191)، هق (300/1)، ت (998/231/2)، بمعناه «ظاهر امر وجوب را میرساند اما ما قائل به وجوب نیستیم به دلیل حدیث ابن عباس که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود : (لیس علیکم فی غسل میتکم غسل إذا غسلتموه، فإن میتکم لیس بنجس، فحسبکم أن تغسلوا أیدیکم). «بر شما واجب نیست بعد از شستن جنازه، غسل کنید چون جنازهتان نجس نیست کافی است دستهایتان را بشویید». رواه کم (36پ86 / 1)، هق (398 /3)، أه. این مطلب با تغییراتی از کتاب «أحکام الجنائز» ألبانی نقل شده است(ص 53).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر