اندکی در مورد صحابه کرام رضی الله عنهم
قبل از پرداختن به بحث زندگانی معاویه رضی الله عنه مختصری را در مورد صحابه کرام، این الگوهای همیشه جاوید تاریخ، تقدیم می نمائیم:
در قرآن عظیم الشان، آیات متعددی در وصف یاران پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آمده است که در تفاسیربزرگان دین، توضیحات مناسبی در این باره وجود دارد. ما فقط به چند آیه به عنوان نمونه اکتفا میکنیم، که در آن به خوبی مشهود و واضح است که، صحابه کرام را خداوند متعال خودش تربیت و راهنمایی نموده و آنها را برای همراهی رسولش انتخاب فرموده است:
1) ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا ٢٩﴾ [الفتح: 29].
«محمد فرستاده خداوند است و کسانی که با او هستند (یاران او) در برابر کافران تند و سرسخت و نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوزند. ایشان را در حالت رکوع و سجده میبینی. آنان همواره فضل خدا را میجویند و رضای او را می طلبند. نشانه ایشان بر اثر سجده در پیشانیشان نمایان است. این توصیف آنان در تورات است. و اما توصیف شان در انجیل چنین آمده است: همانند کشتزارهایی هستند که جوانه ها (خوشه ها) خود را بیرون زده و آنان را نیرو داده و سرسخت نموده و بر ساقههای خویش راست ایستاده باشد. به گونهای که برزگران را به شگفت می آورد»([1]).
2) ﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ ٱمۡتَحَنَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡ لِلتَّقۡوَىٰۚ﴾ [الحجرات: 3].
«آنان کسانیاند که خداوند دل ها یشان را برای پرهیزگاری، پاکیزه و ناب داشته است».
3) ﴿فَإِنۡ ءَامَنُواْ بِمِثۡلِ مَآ ءَامَنتُم بِهِۦ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا هُمۡ فِي شِقَاقٖۖ﴾ [البقرة: 137].
«اگر آنان ایمان بیاورند چنانچه شما ایمان آوردهاید، و بدان چیزهایی که شما ایمان دارید، ایشان نیز ایمان داشته باشند و بیگمان (به راه راست خدایی) رهنمود شدهاند».
4) ﴿أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَمَغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ ٤﴾ [الأنفال: 4].
آنان واقعاً مومن هستند و دارای درجات عالی، مغفرت الهی و روزی پاک و فراوان در پیشگاه خدای خود میباشد.
5) ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠﴾ [التوبة: 100].
پیشگامان نخستین مهاجرین و انصار و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند، خداوند از آنان خشنود است و ایشان هم از خدا خشنودند. و خداوند برای آنان بهشت را آماده ساخته است که در زیر درختان و کاخهای، آن رودخانهها جاری است و جاودانه در آنجا میمانند این است پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ.
در مورد عظمت و بزرگی اصحاب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم احادیث زیادی در صحاح سته و بقیه کتب حدیث وارد است که جهت آگاهی، به چند حدیث اشاره می شود:
1) (أصحابي كالنجوم فبأيهم اقتديتم اهتديتم)([2]).
اصحاب من مانند ستارگانند (در آسمان) پس به هرکدام از ایشان اقتدا کنید (حتماً) هدایت میشوید.
2) (الله الله في أصحابي، لا تتخذوهم غرضاً من بعدي، ومن آذاهم فقد آذاني, ومن آذاني فقد آذى الله، ومن آذى الله يوشك أن يأخذه)([3]).
بترسید از خدا در حق یاران من، و ایشان را مورد ملامت و نکوهش خود قرار ندهید، پس هر کس ایشان را دوست بدارد، من نیز آنها را دوست خواهم داشت، و هر کس با ایشان دشمنی کند(با من دشمنی کرده است) پس من نیز دشمن او خواهم بود، و کسی که به آنها اذیت و آزاری برساند یقیناً مرا رنجانیده و کسی که مرا برنجاند، به حقیقت خدا را رنجانیده، و کسی که خدا را برنجاند، نزدیک است که خداوند او را بگیرد و مورد عذاب قرار دهد.
3) (لا يدخل النار أحد ممن بايع تحت الشجرة)([4]).
هیچکدام از کسانی که زیر درخت (در صلح حدیبیه) با رسول الله صل الله علیه و آله و سلم بیعت کردند وارد جهنم نمیشوند.
4) (إذا رأيتم الذين يسبون أصحابي، فقولوا: لعنة الله على شرّ كم)([5]).
هر وقت افرادی را مشاهده کردید که یاران مرا بدگویی می کنند، پس به آنها بگویید لعت خدا بر(گروه) بد شما.
5) (ان الله اختارني، واختار لي أصحاباً، واختار لي منهن أصهاراً وأنصاراً, فمن حفظني فيهم حفظه الله، ومن آذاني فيهم آذى الله)([6]).
خداوند مرا از میان بندگانش برگزیده است، و یارانی برای من، که از میان آنها تعدادی صلتکار و تعدادی یاور برای من برگزیده است، هر کس احترام مرا درباره آنها نگه دارد، خداوند او را نگاه خواهد داشت، و هر کس درباره آنها مرا اذیت و آزار دهد، خداوند آزارش خواهد داد.
با بیان این چند آیه و حدیث که مشتی بودند از خرواری که در مورد این بزرگواران وجود دارد. مقبولیت ایشان در بارگاه رب العالمین ثابت می شود. و همانگونه که گذشت هیچیک از اصحاب را از این اوصاف استثنا نکرده است.
صحابه رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم برترین الگوهای تاریخ
بشر در تمام مراحل زندگی اش همواره در پی الگویی والا و برتر بوده تا به او اقتدا نماید و تمام حرکات و عادات او را در زندگی اش پیاده کند و فطرت انسانی بیشتر به تاثر از برترینهای عصر خویش عادت کرده و به علت ظاهر بودن برتری شان در میان جامعه، زندگی آنها را نصب العین خویش قرار داده و به آنها اقتدا میکند. با همه پیشرفتهایی که در زمینه مختلف داشته، عصری است مالامال از فساد و سیطرۀ مادی، مملو از دنیا پرستی و دنیا دوستی. لذا الگوهای امروزی، همان کسانی معرفی می شوند که از نظر مادی به درجات و مقامات بالا رسیده باشند، بنابر این جوان امروز مجبور شده، دست به هر کاری بزند و خود را به هر چاهی بیاندازد تا به این الگوهای کاذب (ساخته دست استعمار) برسد و به گونه ای عجیب و وحشتناک مسخ و مغلوب این حالت و این تقکر پوچ گردیده است. به همین علت است که یکی را میبینیم لباسی آنقدر تنگ و چسبیده به تن کرده که برای نشستن و برخاستن در عذاب است. حتی قیافه اش را به صورت مسخره درآورده، ولی وی با همه این سختیها میسازد، تا از مُد عقب نیفتد، تا سرکوفت هم قطارانش رانخورد و تا هرچه بیشتر به الگوهایش شبیه باشد.
دیگری را میبینیم ریش خود را به مدلی در آورده که در فلان فیلم برصورت شخص ایتالیایی یا آلمانی یا . . . . . دیده است.
و آن یکی را میبینیم که موهای سرش را به طرزی بسیار عجیب و غریب اصلاح کرده و فرم داده، بسیار خوشحال است که توانسته خود را شبیه بازیگر فلان فیلم یا بازیکن فلان تیم فوتبال و یا والیبال یا. . . . . که ممکن است خدا را هم نشناسد، گرداند.
وضعیت استقبال ازمسائل دینی واخروی خودآشکارا و عیان است. حال! این جوان که بی سرو بی پا در سودای عشق الگوهای تحمیلی اش غرق است و حتی عاشقانه در این راه جان فدائی میکند و از الگوهای خویش جسورانه دفاع میکند و سر به هوا و بی خبر، سنت خیر الوری و روش مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را پی پشت انداخته و دم از تمدن و مدرن بودن می زند و خود را از تحجر و ارتجاع (به گمان خود) بر میگرداند..
آری، این جوان را باید دریافت و دست او را با نوازش و گرمای محبت ایمانی فشرد و به سوی حقیقت و شخصیت از دست رفتهاش بازگرداند و بهترین الگوهای بشر را به او معرفی نمود.
صحابه بهترین الگو برای تمام اقشار جامعه
به راستی که نظری کوتاه و گذرا به اسلام و آئین محمدی وتطبیق آن با زندگانی پر برکت اصحاب گرانقدر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم و نیم نگاهی به آیات قرآنی و احادیث نبوی، این مطلب را به وضوح روشن خواهد ساخت که کامل ترین انسانها و مسلمان ترین افراد امت اسلام، همین گروه برجسته بوده اند. بطوری که انکار کردن فضایل و اوصاف والای این گروه، همان انکار خورشید عالمتاب و درخشندگی آن است.
آنان پرورش یافته دست مرشد و مربی ای چون رسول خدایند و درّهایی درخشان و نورانی از دریای معنویت اویند. ((کاملی از خاک گیرد زر شود)).
به قول دکتر یوسف قرضاوی: آنان با نور خدا نگاه کرده و با زبان نبوت سخن گفته و با دست تقدیر حرکت میکردند.
عوامل برتری و موفقیت صحابه بزرگوار (رضی الله عنهم اجمعین)
1- ایمان قوی و کامل به الله و روز قیامت:
صحابه رضی الله عنهم آنگونه به خداوند (عز وجل) و وعده های الهی ایمان و باور داشتندکه به عین الیقین، حتی حق الیقین رسیده بودند. حضرت علی رضی الله عنه میفرمودند: اگر پردههای اسباب مادی برداشته شود و من بهشت و جهنم را با چشمان خود ببینم، بر یقین من افزوده نخواهد شد.
و انس بن نضر رضی الله عنه یکی دیگر از تعلیم یافتگان مکتب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم شمشیر برداشته و به سوی لشکر تا به دندان مسلح دشت احد، هجوم می آورد، ((سعد بن معاذ)) از او می پرسد کجا میروی؟ جواب می دهد: (واهاً لريح الجنة، يا سعد! إني أجدها دون أحد).
مستم زبوی یار و دوانم به سوی یار |
|
جان چیست تا نبخشم و نرسم به کوی یار |
به راستی همانطور که خود گفتهاند ایمان را آموخته بودند، ((تعلمنا الإيمان، ثم تعلمنا القرآن)) ابتدا ایمان را آموختیم، سپس قرآن را تعلیم گرفتیم.
و خداوند عز وجل آنگونه به آنها مینازد و به ایمانشان افتخار میکند که خطابشان می فرماید:
﴿فَإِنۡ ءَامَنُواْ بِمِثۡلِ مَآ ءَامَنتُم بِهِۦ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا هُمۡ فِي شِقَاقٖ﴾ [البقرة: 137].
((اگر آنان مانند شما ایمان آورند، به راستی که هدایت یافتهاند و اگر نه در اختلاف (و گمراهی اند) )).
2- یقین بر عظمت الله (قلوبشان مملو از عظمت باری تعالی بود):
بطوریکه عظمت و بزرگی الله عزوجل تمام وجود آنها را به خشوع و خضوع در آورده بود. و هر لحظه از این کبریا متاثر بودند ﴿ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾ [الأنفال: 2] تا جائی که کوچک ترین خطا بر آنان مثل کوهی بزرگ فرود می آمد. و بر اثر این صفت برتر و تاثر از عظمت حق تعالی، دیگر نه پادشاهان و جباران عالم جلوی چشمانشان حیثیتی داشتند و نه زورگویان و متکبران زمان.
سمبل این صفت در برخورد حضرت ((ربعی بن عامر)) رضی الله عنه سفیر حضرت((عمر بن خطاب)) رضی الله عنه ، با رستم، حاکم ایران به خوبی ظاهر است.
آنجا که بی ترس و واهمه، داخل قصر می شود، با کفشهای کهنه و لباسهای پینهدار و اسب کوتاه قد و شمشیر کوتاهش، بر فرشهای زرین و سیمین پای مینهد و خطاب به رستم اینگونه میگوید:
(الله ابتعثنا لنخرج العباد من عبادة العباد إلى عبادة الله وحده. . . . )
((الله ما را فرستاد تا بندگان را از بندگی خدای بی شریک فراخوانیم و آنان را از تنگی دنیا به سوی گشادگی آن خارج کرده و از سلطۀ ادیان پوچ و جائز به سوی عدل اسلام زیبا رهنمون سازیم)).
مرد حق از کس نگیرد رنگ و بو |
|
مرد حق از حق پذیرد رنگ وبو |
3- عشق به هدف:
هدف این دلیر مردان، اعلاء کلمه الله در گوشه گوشه گیتی و کسب رضایت مولی بود، و شهادت در این راه، پر افتخارترین مدالی بود که بر گردن می آویختند. در این راه، تمام سختی ها برایشان بالاترین خوشی بود و تمام رنجها، لذت، تمام ذلت ها، عزت و سربلندی، تمام گرسنگی ها، سیری و تمام مریضیها، شفای کامل بود.
عشق به هدف را، ابوبکر صدیق رضی الله عنه آنگاه به ما می آموزد که صورتش کاملاً خرد و هموارگشته و خون آلود و بیهوش در کنار خانه کعبه افتاده است، و این حقیقت را، بلال حبشی، سردار سیاهان عالم آنگاه به ما می آموزد که با زبان الکن در جواب تقاضای بی شرمانه توهین به رسول الله صل الله علیه و آله و سلم سیلی پرقدرت (اَحد اَحد) را بر صورت کبودکفر زمان می کوبد قدرتمندان زورگو را مغلوب و مقهور ایمان قوی اش میکند.
از
حلاوتها که دارد جور تو |
|
و
زلطافت کس نیبد غورتو |
نار
تو این است نورت چون بود |
|
ماتمت
این خود که سورت چون بود |
غرق
حق خواهد که باشد غرق تر |
|
همچو
موج بحر جان زیر و زبر |
|
|
|
و حضرت خبیب رضی الله عنه اینگونه عشق خویش را با ترنم نغمۀ ایمانی به تصویر میکشد.
ولست أبالي حين أُقتل مسلماً |
|
علي أى شق كان فى الله مصرعي |
وذاك في ذات الإله و إن يشأ |
|
يبارك علي أوصال شلوٍ ممزع |
با کمال تاسف باید اعتراف نماییم که امروز حب دنیا و عشق به ظواهر مادی، غیرت جوانان مسلمان و عشق به شهادت را در آنها از بین برده است.
4- اتباع کامل از سنت نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم :
با جان ودل و عشق کامل از سنتهای سرورشان پیروی می کردند. حتی اگر لازم بود به خاطر کوچک ترین سنت، جان خود را فدا می کردند. بنگرید به عثمان ذی النورین رضی الله عنه آن هنگام که در صلح حدیبیه به مکه فرستاده می شود، ازار خود را تا نصف ساق (آن گونه که سنت و دستور آقایش بود) بالا می زند و به خانه کعبه نزدیک می شود حزب شیطان مسخره اش می کنند تو قبل از اینکه از دین آبا و اجدادیت برگردی، غیرتمند بودی و در میان ما احترام داشتی. حال مانند بردگان و انسانهای پست ازار خود را این طور بالا برده ای. او با جوابی سراسر عشق و شور و قلبی آکنده از ایمان و یقین بر حقانیت این کار، بدون اینکه تزلزلی به قلبش راه پیدا کند با گفته (هکذا ازار صاحبی) پردهء یاس و نامیدی را بر چهرهء کریه دشمنان اسلام می کشد.
حالا بنگریم آیا در مسلمانان امروزی ذره ای میکروسکوپی از این عشق باقی ماند است یا بر عکس از شرم و خجالت نام سنتها نمیبینیم، تا خود را متمدن نمایانیم و ظاهر آمریکایی و آلمانی انتخاب کرده و بر آن افتخار میکنیم.
5- محبت و الفت فراوان با همدیگر:
﴿لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا مَّآ أَلَّفۡتَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَيۡنَهُمۡۚ﴾ [الأنفال: 63].
ای محمد! اگرتمام آنچه درزمین است را خرج می کردی، نمی توانستی بین قلبهای ایشان الفت ایجاد کنی. اما الله بین آنان الفت برقرار کرد.
محبتهای ایمانی که در میان صحابه بود، بسیار کم نظیر و حتی عدیم النظیر بود. ایثار و فداکاریهایشان نسبت به همدیگر، بیانگر همین مطلب است. گفته اند: اگر دنیای امروز و جهان پیشرفته کنونی، بتواند تمام اعمال صحابه را توجیه کند و بگونه ای برایشان فلسفه ای بسازد، اما نتوانسته و نخواهد توانست، آن صحنه ای را که هر کدام از آنان در حال جان دادن و از فرط تشنگی جان به لب شان رسیده ولی هر یک آب را به دیگری می دهد، تا بلاخره آن آب به نفر اول بر میگردد، در حالی که جام شهادت را قبل از این جرعه آب نوش جان کرده است، توجیه کنند.
به راستی که این صحنه و صحنه های بی شماری از این قبیل، بیانگر عشق به الله و لقای او، گویای محبت و ایثار نسبت به دیگران است.
اما امروزه نه تنها به هم این احساس را نداریم، بلکه چه بسا گذشته از همه پدر و پسر بر سر دنیا همدیگر را می کشند. ببین راه از کجاست تا به کجا.
6- محبت بیاندازه با سرور کائنات محمد مصطفی سردار عالم صل الله علیه و آله و سلم :
داستانهای جان فدایی اصحاب پیامبر و قصه از خود گذشتگی شان به خاطر کوچک ترین دستور پیامبر اسلام، هر وجدان خفته ای را بیدار میکند و هر انسان صاحب وجدان را تکان می دهد، وافرادی همچون متفکرین غربی را وادار به چنین اعترافی می نماید که هیچ فرماندهی را ندیده ایم که پیروانی جان فدا و مطیع که پروانه وار دور رهبرشان بگردند، داشته باشد، مگر محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم .
در صحنه احد یکی را میبینیم که دستش را سپر رسول الله صل الله علیه و آله و سلم قرار داده و خونها از دستش فواره می زند و دیگری را میبینیم پشت به دشمن کرده و جلو رسول الله صل الله علیه و آله و سلم جان خویش را سپر قرار داده و آن یکی را میبینیم که با عشق و سوز تیر می اندازد و از سرورش دفاع میکند، تا جائی که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم به وجد آمده و به این عشق سرشار افتخار نموده و از دل ندا میزند، (ارم يا سعد! فداك أبي وأمي) ای سعد تیر بیانداز. پدرم و مادرم فدایت باد.
آنکس
که تو را شناخت جان را چه کند |
|
فرزند
و عیال و خانمان را چه کند |
دیوانه
کنی هر دو جهانش بخشی |
|
دیوانهء
تو، هر دو جهان را چه کند |
مسلماً خصوصیات این مؤیدین الهی نه در موارد خلاصه می شود، نه با زبان و قلم اظهار میگردد. فقط کافی است که قول خداوند را دربارۀ آنان گفت و ((صم بکم)) به گوشه ای نشست. ﴿أُوْلَٰٓئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِيمَٰنَ﴾ [المجادلة: 22] و همین ایمان قوی بزرگترین عامل برتری و مقبولیت این تفصیل ظاهر شده که اینان برترین الگوها هستند، که به ایشان اقتدا نمود.
بدون شک دین بوسیله صحابۀ کرام رضی الله عنهم به ما رسیده است و تا زمانی باقی است و ما باقی ایم زیر منت و احسان این بزرگ مردان تاریخیم و هر افتخاری که داریم به آنها برمیگردد. حال اگر با این تفکر که آنها خالی از عیب و نقص نبوده اند، تیر های نقد و انتقاد را به سوی ساحت مقدمشان شلیک کنیم. گویا (نمک را خورده و نمکدان را شکسته ایم) نکته قابل توجه و تعمق این است که: امروز وقت بررسی خطاها و لغزش های آنها نیست. امروز، گاه نشستن و جرح و تعدیل کردن این مقبولان بارگاه ایزدی نیست، که گروهی طعنی از تاریخ بیرون آورده به آنها بچسبانند و گروهی با تصنیف و تالیف های فراوان مشغول به رد کردنش شوند.
در حالیکه جامعه غرب زده و دور مانده از اصل خویش، در حال دست و پا زدن و جان دادن است و هیچ آشنایی با اسلام عزیز و مردان تاریخ ساز و ایمان داران مسلمان ندارد.
صحابه همان تشنه لب و تشنگان شهید اند که بزرگ ترین آرزویشان تکه تکه شدن در راه مولا و شهادت در بستر خون بود.
ما از سینۀ شکافته شده ((عمر فاروق)) رضی الله عنه و فرق شکافته و ریش پر خون ((علی مرتضی)) رضی الله عنه و دستهای قطع شده ((جعفر طیار)) رضی الله عنه و جگر پاره شده و گوش های بریدهء ((حمزه سید الشهدا)) رضی الله عنه آزرم میکنیم و ما از پشت سوخته و سینه داغ دار ((خباب)) رضی الله عنه و((بلال)) رضی الله عنه خجالت می کشیم که جز به نیکی از آنها یاد کنیم.
پس ای نویسندگان و متفکران مسلمان و ای صاحب نشریات و مدارس و صاحبان حکومتهای اسلامی، این وظیفه خطیر بر عهدهء شماست که این الگوهای ایمانی و این نسل پیروز قرآنی را به جامعه اسلامی معرفی نمائید و جوانان حیران و سرگردان در منجلاب تقلید کورکورانه و معصیت و گناه را با این اسوه های خدایی آشنا سازید. باشد تا دور ایمان و عصر درخشان صحابه تکرار گردد و روح آزردهء رسول الله صل الله علیه و آله و سلم مسرور و خوشحال شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر