توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ دی ۲۹, جمعه

معاویه از دیدگاه رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم

 

معاویه از دیدگاه رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم

 معاویه رضی الله عنه  پس از اظهار نمودن اسلام خویش در روز فتح مکه، به یکی از نزدیکان و مقربان جناب رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  تبدیل شد، تا جایی که در سلک کاتبان وحی الهی در آمده و این بزرگترین شرف و کرامت است، که به جهت آن بسیاری از اوقات خویش را درمصاحبت و همراهی جناب رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  بسر می برد.

نقل است که ابوسفیان نیز پس از اسلام آوردن به خاطر علاقه ای که به پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  داشت روزی در محضر رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  حاضر شد و گفت: یا رسول الله من قبل از اسلام آوردن در مقابل مسلمانان صف آرایی می کردم و بر علیه شماها شمشیر می کشیدم، الان مرا دستور بده تا جبران گذشته بکنم و رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  در جواب فرمود: بله.

سپس ابوسفیان گفت: یا رسول الله، معاویه را برای خدمت خویش قبول فرما و در کار کتابت و نوشتن نامه ها از او کار بگیر.

رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  باز فرمود: بله

بعد از آن ابوسفیان به خاطر علاقه شدید به رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: یا رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  می خواهم دختر کوچکم را نیز به عقد شما درآورم.

رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  برای خواسته سومی پاسخ منفی داد. چون در آن وقت دختر دیگر ابوسفیان، یعنی ((ام حبیبه)) را در نکاح داشت و فرمود: این برایم حلال نیست که در یک زمان دو خواهر را در نکاح داشته باشم.

پس از آن معاویه رضی الله عنه  مدام در خدمت رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  بود و بعد از ((زید بن ثابت)) از جملهء مقربترین کاتبان رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  به شمار می رفت.

در این مورد که معاویه رضی الله عنه  یکی از کاتبان وحی بوده، هیچ اختلافی وجود ندارد و تمامی مؤرخین این را نقل کرده اند.

ابن کثیر می‌گوید:

«ان معاويه يکتب الوحی لرسول الله   صل الله علیه و آله و سلم  مع غيره من کتاب الوحي»([1]).

معاویه آیات نازله را همراه دیگر کاتبان وحی برای پیامبر می نوشت.

درمورد مشورت رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  با حضرت جبرئیل وتایید معاویه رضی الله عنه  از جانب حضرت جبریل به عنوان کاتب امین، حدیث ضعیفی وجود دارد.

روی عن علی و جابر ابن عبدالله ((أن رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  استشار جبرئيل علیه السلام  فی استکتابة معاوية فقال: استکتبه, فإنه أمين))([2])

در این مدتی که معاویه رضی الله عنه  در معیت رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به سر می برد، رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  بارها برای او دعای خیر نمود، و این ناشی از محبت رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  نسبت به ایشان است.

اکثر مؤرخین و محدثین حدیث مشهور را که در آن دعاهای مختلفی برای معاویه رضی الله عنه  صورت گرفته، نقل کرده اند.

در اینجا ما آنچه را که تمامی مؤرخین آن اتفاق دارند، ذکر می کنیم:

صاحب الاستیعاب این حدیث را از معاویه بن صالح نقل می‌کند:

سمعت رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  يقول: (اللهم علم معاوية الکتاب والحساب وقه العذاب)([3]).

و در بعضی روایات: ((وأدخله الجنة)) را نیز اضافه کرده‌اند.

ابو سهر نیز این حدیث را از عمیره مزنی روایت می‌کند. همچنین امام احمد در مسند، ترمذی در صحیحش و ابن عساکر در تاریخ دمشق، این حدیث را نقل کرده اند.

قال مروان الطاهری: ثنا سعيد بن عبدالعزيز، حدثنی ربيعه بن يزيد، سمعت عبدالرحمن بن ابی عميره يقول: سمعت رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  يقول لمعاويه: ((اللهم اجعله هادياً مهدياً واهده واهد به))([4])

بار خدایا، او را هدایت دهنده و هدایت یافته بگردان و او را هدایت کن و وسیله هدایت مردم قرار بده.

روایت دیگری وجود دارد که روزی رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  حضرت ابوبکر رضی الله عنه  و حضرت عمر رضی الله عنه  را امر فرمود که در مورد مسئله ای با هم مشورت کنند و نتیجه را به رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  اطلاع دهند. اما ظاهراً ایشان در این مورد به نتیجه ای نمی رسند. رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: ((ادعوا معاويه)) معاویه را برای مشورت خود دعوت کنید و از او نظر خواهی نمائید ((فانه قوی امين)) چرا که ایشان هم توانا هستند و هم امین و امانتدار([5]).

یعنی در تفکر و تدبر در سطح بالای می‌باشد و در اظهار نظر خیانت نمی‌کند.

قال أبو مسهر ومحمد بن عائز: عن صدقه بن خالد، عن وحش بن حرب بن وحشی عن أبيه عن جده، قال: أردف النبی  صل الله علیه و آله و سلم  معاوية بن أبی سفيان خلفه فقال: ما يلينی منک؟ قال: بطنی. قال: (اللهم املاه علماً). زاد أبو مسهر: أو (حلماً)([6]).

امام ذهبی حدیث بالا را از ابومسهر نقل می‌کند که روزی رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  بر مرکبی سوار بود و معاویه نیز پشت سر رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  سوار شده بود. رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  از او پرسید: چه قسمتی از بدن تو به من چسبیده؟ معاویه گفت: شکم (و سینه ام). رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: خدایا! آن را (سینه اش را) از علم مملو و پر بگردان. ابو مسهر (حلم) را نیز اضافه کرده است که این در کتب دیگر نیامده است.

اما بیهقی این حدیث را نقل می‌کند که روزی رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  برای وضو جایی تشریف بردند، معاویه رضی الله عنه  نیز به دنبال ایشان رفت و برای آن حضرت آب برد. رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  بعد از وضو گرفتن به او نگاه کرد و فرمود: ((ان وليت امراً فاتق الله واعدل))([7])

بر اساس این حدیث می توان به این نتیجه رسید که رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  می دانست که در آینده، معاویه رضی الله عنه  صاحب حکومت و خلافت می شود به همین جهت او را سفارش می‌کند که اگر خلافت و حکومت و اداره امور به شما محول شد، آنگاه نیز از خدا بترس و تقوی را پیشه خود ساز، همچنین با عدالت رفتار کن.

خود معاویه رضی الله عنه  بعد از شنیدن این گفته رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  و احادیث دیگری از ایشان می‌فرماید: من همیشه گمان می بردم که به خاطر این سخن رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  من مورد این آزمایش و امتحان قرار می گیرم و به حکومت و خلافت می رسم.

علامه ابن کثیر در البدایه و النهایه این حدیث را اینگونه نقل می‌کند:

عن عمر بن يحيی بن سعيد بن العاص بن جده سعيد، أن معاويه أخذ الاداوة فتبع رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  فنظر اليه فقال له:

((يا معاويه إن وليت أمراً فاتق الله واعدل)) قال معاويه: فما زلت أظن أنی مبتلی بعمل لقول رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم ))([8])

روی اسماعيل بن ابراهيم بن مهاجر عن عبد الملک بن عمر قال: قال معاويه: والله ما حملنی علی الخلافة إلا قول رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  لی: يا معاويه! إن ملکت فاحسن)).

این حدیث پیشگویی رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  را درمورد حکومت و خلافت معاویه رضی الله عنه  ثابت می‌کند. به همین جهت او را سفارش کرده و برایش دعا می‌کند.

علامه ابن کثیر، حدیث دیگری را در البدایه و النهایه نقل می‌کند که خلاصه آن این است:

رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: ستونی را از نور مشاهده کردم که از زیر سرم بیرون آمده در حالی که همچنان می درخشید در شام استقرار یافت([9]).

این حدیث را یعقوب بن سفیان از حضرت عمر رضی الله عنه  روایت می‌کند.

حدیث دیگری در مورد حکومت و خلافت معاویه رضی الله عنه  در مجمع الزوائد نقل شده است:

قال عمرو بن العاص، سمعت رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  انه يقول:

((اللهم علمه الکتاب و مکن له فی البلاد وقه العذاب))([10])

خدایا معاویه را علم کتاب نصیب بفرما و او را در شهر متمکن فرما (حاکم بگردان) و او را از عذاب محفوظ دار.

 




[1]- البدایه و النهایه / ج 8 / ص 122.

[2]- البدایه والنهایه / ج 8 / ص 123.

[3]- الاستیعاب / ج 3.

[4]- تاریخ الاسلام / شمس الدین ذهبی / ج 2 / ص 325.

[5]- تاریخ دمشق / ج 16 / ص 345.

[6]- تاریخ الاسلام / امام ذهبی / ج 2 / ص 310.

[7]- البدایه و النهایه / ابن کثیر / به نقل از بیهقی / ج 1.

[8]- البدایه و النهایه / ج 8.

[9]- البدایه و النهایه / ج 8.

[10]- حضرت معاویه و حقایق تاریخی / به نقل از مجمع الزوائد / ج 9 / ص 356.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...