توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ دی ۲۹, جمعه

نماز جنازه معاویه رضی الله عنه

 

نماز جنازه معاویه رضی الله عنه

 ابو مسهر می‌گوید: ضحاک بن قیس الفهری، نماز جنازه معاویه رضی الله عنه  را خوانده و او را بین باب ((حاجیه)) و ((باب الصغیر)) دفن کرده اند([1]).

ضحاک، پس از دفن معاویه رضی الله عنه ، خطبه ای ایراد کرد و گفت:

((معاويه کان حد العرب، وعود العرب، قطع الله به الفتنة، وملکه علی العباد وسير جنوده فی البر والبحر، وکان عبداً من عبيد الله، دعاه فأجابه، وقد قضی نحبه، وهذه أکفانه فنحن مدرجوه ومدخلوه قبره، ومخلوه, وعمله فيما بينه و بين ربه، إن شاء رحمه و إن شاء عذبه)([2]).

معاویه، مهتر، بزرگ و نهایت عرب بود. خداوند به وسیله او فتنه ها را قطع کرد، و او را بر بندگان حاکم نمود، و لشکریانش را از خشکی و دریا عبور داد. و او بنده ای از بندگان خداوند بود. دعا می کرد و الله می پذیرفت. و روزگار خویش را سپری نمود. و این کفن های اوست، که ما او را می پوشانیم و او را در قبرش می گذاریم. ما دوستدارانش هستیم و لکن عمل او بین خود وخدایش است. اگر بخواهد، او را می بخشد، و اگر بخواهد، او را عذاب می دهد.

ابن اثیر نیز قائل است که در وقت فوت، یزید غائب بوده و ضحاک نماز جنازه اش را خوانده است.

همچنین طبری نیز بر این اتفاق دارد که ضحاک بن قیس نماز معاویه رضی الله عنه  را ادا کرده است.

قال الطبری: عن أحمد بن زهیر، عن علی بن محمد، قال:

((صلی علی معاوية الضحاک بن قيس الفهری وکان يزيد غائباً حين مات معاوية))([3])

دکتر عبدالسلام تدمری می‌گوید: قبر او داخل مقبرهء باب الصغیر از مقابر دمشق است، و آن قبر معروف الان نیز مشخص است. و در نزدیکی ایشان قبر ((ابن عساکر)) نیز وجود دارد. بنده سال1399 هـ.ق آنجا رفتم و هر دو قبر را مشاهده کردم و بر آن‌ها فاتحه نیز خواندم([4]).

همچنین این محقق توانای لبنانی، در حاشیهء تاریخ الاسلام، بیش از 50 اثر معتبر را که در آن‌ها از زندگانی، شخصیت و مقام حضرت معاویه رضی الله عنه  بحث شده، معرفی کرده است([5]).

نقل است که یکبار عبدالملک بن مروان، از کنار قبر معاویه رضی الله عنه  رد می شد، ناگهان توقف کرد و دعای خیری برای ایشان کرد، از او پرسیدند: مگر این قبر کیست؟

عبدالملک پاسخ داد: این قبر شخصی است که هر گاه صحبت می کرد، از روی علم و منطق سخن می گفت، هر وقت ساکت می ماند، از روی حلم و بردباری، سکوت را اختیار می کرد، به هر کس چیزی می بخشید، او را غنی می کرد، و با هر کس می جنگید، او را نیست و نابود می ساخت([6]).




[1]- تاریخ الاسلام / ج 2 / ص 317.

[2]- اسد الغابه / ج 5 / ص 312.

[3]- طبری / ج 5 / ص 327.

[4]- دکتر عمر عبدالسلام تدمری؛ استاد تاریخ اسلامی در دانشگاه لبنان.

[5]- تاریخ الاسلام / ج 2 / ص 308.

[6]- الکامل / لابن اثیر /.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...