پس وقتی هدف و مقصود کل این
جهان هستی فقط توحید و یکتا پرستی هست میتوان با کمی دقت و توجه به اهمیت این
گوهر ناب، پی برد، توحیدی که تمام پیامبران الهی † برای تبلیغ و معرفی او آمدهاند تمام کتابهای
آسمانی برای بیان حقیقت توحید آمدهاند، هر پیامبری که آمده از لحظه بعثت تا هنگام
وفات یا شهادت تنها مشغله و مسئولیتش دعوت به توحید و یکتا پرستی بوده است، رنجها
کشیده و مشکلات فراوان تحمل کرده، اما ذرهای از دعوت به توحید و یکتا پرستی عقب
نشینی نکرده است، اگر به عنوان نمونه سیرت رسول مکرم محمد مصطفی ج را ملاحظه کنید میبینید که از همان اولین روزهای بعثت پیشنهادهای مختلفی
به ایشان عرضه شده مال و زن و ریاست وهر امتیازی که به نظر آنها مهم میآمد
پیشنهاد کردند، اما پاسخ پیامبرِ توحید و یکتا پرستی چه بود؟
«به خدا قسم اگر خورشید را در دست راست و ماه
را در دست چپم بگذارید از این دعوتم دست بر نخواهم داشت تا آنکه الله أ
این دین را آشکار نماید یا آنکه در این راه جانم را از دست بدهم».
آری کار به مداهنه و سازش هم کشید گفتند: حالا
که به کلی دست بردار نیستی معامله میکنیم یک روز تو بتهای ما را بپرست و یک روز
ما خدای ترا؟!! پاسخ از آسمان آمد:
﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ١ لَآ أَعۡبُدُ مَا
تَعۡبُدُونَ٢ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ٣ وَلَآ أَنَا۠ عَابِدٞ
مَّا عَبَدتُّمۡ٤ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ٥ لَكُمۡ دِينُكُمۡ
وَلِيَ دِينِ٦﴾ [الكافرون: 1-6].
«بگو (پیامبر): ای کافران، آنچه شما میپرستید
من نمیپرستم و نه شما میپرستید آنچه را من میپرستم، و نه آنچه را شما میپرستید
من پرستش خواهم کرد، و نه شما پرستش خواهید کرد آنچه را من میپرستم، دین
شما برای خودتان و دین من برای خودم».
و قرآن قبل از پاسخ دادن از نیت آنها پرده برداشت ﴿وَدُّواْ لَوۡ تُدۡهِنُ فَيُدۡهِنُونَ٩﴾ [القلم:
9]. «اینها
میخواهند که تو سازش کنی تا آنها هم سازش کنند». اما نه پاسخ خیلی آشکار و محکم است: ﴿لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ٦﴾
اما پیامبر
رحمت با این وجود از دعوت به توحید و یکتا پرستی دست بردار نیست.
﴿لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ٣﴾ [الشعراء: 3].
«شاید که تو از آنکه [مردم] مؤمن نمىشوند،
خود را به نابودى مىکشانى».
با نگاهی گذرا به زندگی
رسول مکرم ج به روشنی در مییابیم که بر سر آنحضرت ج چه مصیبتها آمد، بر سر صحابه جان فدای آنحضرت ج چه رنجها و مشقتها آمده، داستانهای رنج و غمی که بویژه در دوران زندگی مکی بر
سر این گروه کوچک مؤمن و موحد و یکتا پرست آمده در تاریخ بینظیر است، داستان غم
انگیز ابوبکر صدیق، بلال حبشی، عمار و سمیه و یاسر ش، سفرِ طائف، محاصرۀ شعب ابی طالب و سایر مشکلات آن دوران، میرساند که
ایمان و توحید و یکتا پرستی چه بهایی میطلبد، سرگذشت موحدان و یکتا پرستان را با
پیامبر عزیز و معلم شفیقشان ملاحظه کنید که چگونه در دفاع از دین و آئین و
قرآن و کیان اسلام و شخص حضرت رسول ج آن پیامبر نازنینشان چگونه
عاشقانه دفاع میکردند، آری این محبت و ارادتِ ایمانی بود که از دشمنان دیروز عاشق
و فدایی و سر بکف پروراند، که گفتند: ای رسول خدا ما همانند قوم موسی نیستیم که
بگوییم: برو تو و پروردگارت بجنگید ما همین جا نشستهایم، بلکه ما در کنار شما
میجنگیم، به خدا قسم اگر دستور بفرمایید که خود را به دریا بیندازیم دریغ نخواهیم
کرد! و ثابت کردند که در راه خداوند أ و دفاع از دین و کتاب و
پیامبرخدا ج از همه چیزشان گذشتند، در غزوۀ احد جلو پیامبر
عزیزشان ایستاده بودند که تیرهای دشمن به سر و سینه آنها بخورد! اما به بدن مبارک
پیامبر عزیزشان اصابت نکند! آری اینها آرمان و فیلم و شعارهای زبانی و ریایی نیست
بلکه قصههای عشق و ایمان، و حقایق روشنی است که بر پشتیبانی تاریخ با خط زرین و
برجسته نوشته شده و همچون نور خورشید میدرخشد، البته برای بینایانی که چشم و دلشان
توان دیدن داشته باشد، که نا بینایان در روز روشن هم نابینایند. و برای هدایت و
ارشادِ کسانیکه چشم سر و بصیرت دل ندارند خورشید عالمتاب و نور افگن و ذره بین
همه بیهوده و بیاثر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر