یکی از تحولات مهمی که در سیر تکاملی ضبط و ثبت احادیث به وجود آمد، تأسیس «دارالحدیث» بود، که تا اواخر قرن ششم هجری[1]، مدارس دینی برای تعلیم و تعلم فقه و تحقیق دربارۀ مذاهب و آراء مجتهدین و بیشتر از همه تأمین نیاز دولتها به قاضیان و کارشناسان شریعت و فقه اسلامی تأسیس میگردید[2]، و برای استماع و اخذ احادیث مدارس خاصی وجود نداشت، به همین جهت طالبان استماع و اخذ احادیث ناچار بودند، هر ماه و هر سال و هر زمانی از جایی به جای دیگر سفر کنند، و نخستین[3] «دارالحدیث» در اواخر قرن ششم هجری به همت نورالدین محمودبن سعید[4] (م ـ 569) بنام «المدرسه النوریة» تأسیس گردید و نام نورالدین محمود را در دل تاریخ جاودانه نمود، و ابن عساکر صاحب خطط از اساتید همین مدرسه بوده است، و بعد از ده سال یعنی در سال 579 به فرمان کامل ناصرالدین یکی از پادشاهان ایوبی درالحدیث دیگری بنام «کاملیّه»[5] بنای طاقها (و حجرهها)ی آن آغاز گردید و در سال 622 بنای آنها به اتمام رسید و نخستین آن ابوخطاب[6] بن دحیه (م ـ 633) بود، و بعد از چهار سال از تأسیس مدرسۀ «کاملیّه» در دمشق، درالحدیث دیگری بنام «اشرفیه»[7] تأسیس گردید و ابن الصلاح[8] شهرزوری به سمت ریاست اساتید حدیث دارالحدیث اشرفیه انتخاب گردید، و امام نووی[9] نیز در همان درالحدیث به اخذ و استماع احادیث اشتغال داشته است. و با توجه به تألیفات بسیار مفید و مهم این دانشمند کُرد شهرزوری مخصوصاً «مقدمۀ ابن الصلاح» و توجه به اینکه نخستین استاد و رئیس این دارالحدیث بوده، به طور فشرده شرح حال ایشان را مینویسم.
این دانشمند نابغه نامش عثمان، کُنیهاش ابوعمر، نام پدرش عبدالرحمن[10] ملقب به صلاحالدین و شهرتش تقیالدین شهرزوری است و در سال 577 در شهر زور متولد گردید و در محضر پدرش در شهر زور تحصیلاتش را آغاز نمود، و پس از مدتی که پدرش به شهر حلب منتقل و مدرس مدرسۀ اسدیه گردید، ابن الصلاح در محضر پدرش فقه را آموخت آنگاه برای تکمیل معلومات خود راهی شهرهای دور و نزدیک جهان وسیع اسلام گردید از جمله در موصل از محضر عبدالله بن سمین[11]، و نصرالله بن سلامه و محمودبن علی موصلی و عبدالمحسن، و در بغداد از محضر ابواحمد سکینه و عمربن طبرزد، و در همدان از محضر ابوالفضل و در نیشابور از محضر منصور و مؤید، و در مرو از محضر ابوالمظفر و در دمشق از محضر قاضی جمالالدین و شیخ موفقالدین و شیخ فخرالدین ابن عساکر و در حلب[12] از محضر ابومحمد و در حرّان از محضر حافظ عبدالقادر مستفیض گردیده است.
ابن الصلاح بعد از تکمیل معلومات از محضر آن اساتید بزرگوار، در مدرسه صلاحیه در بیتالمقدس به تدریس معارف اسلامی مشغول گردید و بعد از مدتی به دمشق دعوت شد و به عنوان نخستین استاد و همچنین ریاست «دارالحدیث اشرفیه» انتخاب گردید[13] و شخصیتهای اهل فضل امثال فخرالدین و تاجالدین و زینالدین و قاضی شهاب و خطیب شرفالدین فراری و.. . در محضر او کسب فیض نمودند و کتابهای بسیار مفید و مهمی را در علم الحدیث و در فقه تألیف نمودند و از همه مهمتر کتاب علم الحدیث او بنام «مقدمۀ ابن الصلاح» است که در بردارندۀ شصت و پنج نوع از علم حدیث است این کتاب به علت ارزش و اهمیتی که داشت، پایه و اساس تألیفات مهمی بعد از او گردیده است به طوری که عدهای مانند شرفالدین نووی[14] (م ـ 676) و قاضی بدرالدین جماعه[15] (م ـ 733) و عمربن رسلان بلقینی (م ـ 805) آن را مختصر کردهاند و جمع دیگر مانند زینالدین عراقی[16] (م ـ 806) و بدرالدین زرکشی (م ـ 794)[17] و ابن حجر عسقلانی[18] (م ـ 854) توضیحات و شروحی بر مقدمه ابن الصلاح نوشتهاند، و عدهای دیگر از جمله زینالدین عراقی و جلالالدین سیوطی، آن را در یک هزار بیت به نظم کشیدهاند که به «الفیه الحدیث»[19] معروف گشته است و ما در توضیح مرحلۀ ششم از سیر تکاملی ضبط و ثبت احادیث به گونۀ مشروحی از این کتابها بحث میکنیم.
قاضی ابن خلکان یکی[20] از شاگردان ابن الصلاح بوده است و از علم و تقوی و پرهیزگاری او به غایت تعریف کرده و همچنین از او نقل کرده که در حال خواب[21] و رویا این جملات و نصایح حکیمانه به قلب ابن الصلاح الهام گردیده است:
1- تا هر زمانی که تاب تحمل[22] بیچیزی را در خود دیدی، از کسی چیزی را مخواه، زیرا برای هر روزی رزق جدیدی هست.
2- اصرار و سماجت در تقاضاها ارزش انسانها را کم میکند.
3- خیلی وقتها فقر و تنگدستی نوعی از تربیت خداست.
4- بهرههایی که به انسان میرسند مراحل خاص خود را دارند نسبت به تناول هیچ میوهای شتابزده نباش، زیرا هنگامی که رسید، در دسترس[23] تو قرار میگیرد.
5- در تحقق نیازهایت شتابزده مباش که در نتیجه از هر جا دستت کوتاه شود، و نومیدی تمام وجود تو را فراگیرد.
این چهرۀ تابناک حدیثشناس کُرد بعد از دهها سال تحقیق و تألیف کتب علم الحدیث و تدرس و مدیریت دارالحدیث در سن (66)[24] در سال 643 در دارالحدیث[25] اشرفیه دمشق متوفی و در همان شهر به خاک سپرده شد.
[1]- علوم الحدیث و مصطلحه، صبحی صالح، ص 69 و 70.
[2]- همان.
[3]- همان.
[4]- همان.
[5]- همان.
[6]- همان.
[7]- همان.
[8]- همان.
[9]- همان.
[10]- تذکرة الحفاظ، ج 4، ص 143 و البدایة والنهایة، ابن اثیر، ج 13، ص 179 و 180.
[11]- همان.
[12]- همان.
[13]- همان.
[14]- الحدیث و المحدثون، ص 494 و علم الحدیث، ص 129.
[15]- همان.
[16]- الحدیث و المحدثون، محمد ابوزهر، 493.
[17]- همان.
[18]- همان.
[19]- علم الحدیث، ص 14.
[20]- البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج 13، ص 180.
[21]- همان.
[22]- همان.
[23]- همان.
[24]- تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 4، ص 1431.
[25]- البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج 13، ص 180.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر