دومین بخش از کتابهای غیر مستقل تدوین جوامع حدیثی است، جوامع، جمع جامع که در اصطلاح محدثین به دو معنی استعمال میگردد، اول کتابهایی که مستقلاً تألیف میگردند و مشتمل بر تمام[1] ابواب هشتگانۀ حدیث هستند یعنی: «عقاید، احکام، رقاق، آداب طعام، تفسیر، تاریخ و سیر، سفر و قیام و قعود (که شمایل هم نامیده میشود) و مناقب و مثالب و هر کتاب حدیثی مشتمل بر ابواب هشتگانه باشد آن را جامع مینامند، زیرا در یکایک این ابواب و موضوعات کتابهایی تألیف شدهاند مانند: «کتاب توحید[2] ابن خزیمه در عقاید، و سنن اربعه در احکام، و کتاب زهد امام احمد در رقاق، و کتاب ادب مفرد بخاری در آداب، و کتاب ابن مردویه و ابن جریر در تفسیر، و کتاب شمایل ترمذی در سفر و قیام، و کتاب نعیم بن حماد در متن و.. . » و هر کتاب حدیثی مشتمل بر تمام ابواب هشتگانه باشد چون آنها را در خود جمع کرده است آن را «جامع» مینامند مانند جامع بخاری و جامع ترمذی[3].
دوم «جامع» به معنی کتابی است که مستقلاً تألیف نشده است بلکه از جمع کردن روایات کتب اصلی (صحاح سته و موطا و مسندها و.. . ) به وجود آمده است و این جامعها دو نوع هستند یکی جامع تنها روایات صحیحین و دیگری جامع روایات صحاح سته و غیره.
الف- جامع تنها روایات صحیحین که به چهار شکل صورت گرفته است.
اول با جمع کردن تمام روایات صحیحین بدون هیچ تغییری در نظم و بدون هیچگونه تعبیر و تفسیر عبارات آنها و اکثر جوامع به این شکل صورت گرفته است که به وسیلۀ این دانشمندان جمعآوری شدهاند: «جوزقی نیشابوری (م ـ 388) ابومسعود دمشقی ابراهیمبن عبید (م ـ 401)، اسماعیلبن احمد معروف به ابن فرات سرخسی (م ـ 414)، ابوبکر احمدبن محمد برقانی (م ـ 425)، محمدبن نصر فتوح حمیدی (م ـ 488) حسین بن مسعود مشهور به فراء بغوی (م ـ 516) محمدبن عبدالحق اشبیلی (م ـ 581) احمدبن محمد قرطبی (م ـ 642)، صاعانی[4] (م ـ 650) که جامعش به نام «مشارق الانوار[5] النبویه، من صحاح الاخبار المصطفویه» شهرت یافته است.
دوم، با جمع روایات صحیحین و تغییر ترتیب آنها و مرتب کردن آنها به ترتیب مسندها مانند جامع ابراهیم بن عبید و حمیدی.
سوم، بعد از جمع روایات صحیحین کلمات و مشکل و عبارات معضل آنها را نیز توضیح دادهاند مانند جامع ابوالفرج عبدالرحمن بن جوزی به نام «کشف المشکل من[6] حدیث الصحیحین».
چهارم، تمام روایات صحیحین را جمعآوری نکردهاند، بلکه مشترکات و آنچه در بین مسلم و بخاری مورد اتفاق بوده جمعآوری کردهاند مانند کتاب «زاد المسلم فیما التفق علیه البخاری و مسلم، تألیف محمد حبیب الله شنقیطی (م ـ 1363) و کتاب اللؤللؤ و المرجان فیما اتفق علیه الشیخان تدوین محمد فؤاد عبدالباقی از معاصرین.
ب- جوامع صحاح سته و غیره، تألیف جوامعی مشتمل بر احادیث صحاح سته و.. . از نیمه اول قرن ششم آغاز گردیده و تا عصر حاضر ادامه داشته است، و اینک معرفی اهم آنها:
1- نخستین جامع از کتب حدیث که با استفاده از کتب متقدمین به وجود آمد، کتاب «التجرید الصحیح للصحاح السته» تألیف احمدبن[7] رزین بن معاویه (م ـ 535) است، این مؤلف همانگونه که از نام کتابش پیداست به جمع روایات کتب ششگانه پرداخته است اما با این تفاوت که به جای «سنن ابن ماجه»، «موطای ابن مالک» را در نظر گرفته است و از طرف دیگر تنها منتخباتی از آن صحاح را جمعآوری کرده، و موفق به تبویب دقیق روایتها و تنظیم کامل کتابش هم نگشته است، ولی چون در این اقدام پیشتاز بوده و قدم اول را برداشته همراه تحسین در تدوین جوامع سرمشق محدثین بعدی گردیده است.
2- دومین جامع حدیثی کتاب «مصابیح السنه»[8] است که تألیف حسین بن مسعود شافعی مشهور به فراء بغوی[9] (م ـ 516) میباشد بغوی در (مصابیح السنه) روایات کتب هفتگانه حدیث یعنی صحاح سته و موطا مالک بن انس را جمعآوری کرده، و پس از حذف سند، آنها را با تبویب جدید تنظیم نموده است، بغوی روایات صحیحین (مسلم و بخاری) را صحیح شمرده است و احادیث آنها را با تعبیر (من الصحاح) بیان کرده است و احادیث بقیه سنن و احادیث موطا را، حدیث حسن شمرده است[10] و با تعبیر «من الحسان» آنها را ذکر نموده است.
«مصابیح السنه» بغوی با همۀ محسناتی که داشت به علت حذف سند و حتی حذف نام راوی اصلی روایتها، دچار نقص فنی شده بود به همین جهت بعدها توسط دانشمند معروف به خطیب تبریزی (م ـ 730) مورد اصلح و تهذیب قرار گرفت، و در مورد هر حدیثی به ذکر راوی و به ذکر کتابی که حدیث از آن نقل شده بود، پرداخت و در اکثر بابها پس از دو فصل «صحاح و حسان»[11] فصل سومی را هم اضافه کرد که مشتمل بر احادیث ضعاف بود، و خطیب تبریزی کتابش را که ـ مصابیح السنه اصلاح شده بود، «مشکاه المصابیح»[12] نامید و این کتاب به گونهای مورد توجه دانشمندان قرار گرفت که عدۀ زیادی به شرح آن مبادرت نمودند، از جمله قاضی ناصرالدین[13] عبدالله بن عمر بیضاوی (م ـ 685) شرح مفید و مهمی را بر مشکاه المصابیح نوشت.
3- یک کتاب جامع حدیثی دیگری که در قرن ششم هجری جلب توجه کتاب «جامع الاصول لاحادیث الرسول»[14] تألیف ابوالسعادات مبارک بن محمد[15] معروف به ابن اثیر جزری (م ـ 606) است، وی همان کتاب رزین «التجرید الصحیح للصحاح السته» را اصل و مبنای کار خود قرار داده و آن را مهذب و مرتب ساخت و علاوه بر منتخبات رزین سایر روایات صحاح سته را که رزین کنار گذارده بود در کتاب خود وارد ساخت، ابن اثیر در این تألیف اسناد روایات را حذف کرد و تنها به ذکر نام آخرین راوی از صحابه یا تابعین اکتفا نمود و همچنین احادیث را بر مبنای حروف الفبا، فصلبندی کرد، و در ذیل پارهای از لغات و تعبیرهای دشوار روایتها، توضیحاتی اضافه کرد، به همین جهت کتاب «جامع الاصول» برای مراجعهکنندگانی کتابی سهل التناول به شمار میآمد و عدهای در صدد اختصار آن برآمده و جمعی نیز به نگارش شروحی بر آن مبادرت نمودهاند، و از جمله اختصارکنندگان ابوجعفر محمد مروزی (م ـ 682) و بقیهالله بن رحیم[16] حموی (م ـ 738) و عبدالرحمن بن علی مشهور به ابن الربیع شیبانی (م ـ 944) بودهاند، و مختصر اخیر به عنوان بهترین مختصر و بنام «تیسیر الوصول»[17] مکرر چاپ شده است، و از جملۀ شارحان جامع الاصول میتوان از شیخ عبدربه مشهور به قیلوبی از علمای معاصر نام برد که به نگارش شرحی موسوم به «جامع المعقول و المنقول شرح جامع الاصول» مبادرت کرد، اما ناتمام مانده است.
4- جامع حدیثی دیگر «جامع المسانید و الألقاب» است که به وسیله ابوالفرج عبدبن علی خوزی معروف به ابن جوزی[18] (م ـ 597) تألیف گردیده است، وی در این کتاب روایات صحیحین و مسند و ابن حنبل و جامع ترمذی را جمعآوری نموده است، و بعدها به وسیلۀ ابوالعباس احمدبن عبدالله مکی معروف به محبالدین طبری[19] (م ـ 694) به گونۀ جدیدی مرتب و مهذب گردید.
5- بزرگترین کتاب جامع حدیثی «جامع[20] المسانید و السنن الهادی لاقوم السنن» تألیف محدث بزرگ و معروف، اسماعیلبن عمربن کثیر معروف به ابن کثیر دمشقی (م ـ 694) است، در این کتاب در حدود یکصد هزار روایت از صحاح سته و مسند احمدبن حنبل و مسند ابوبکر بزاز و مسند ابویعلی موصلی و معجم کبیر طبرانی آورده شده است و در آن هر نوع حدیثی اعم از صحیح، حسن، ضعیف، دیده میشود. ابن کثیر کتاب مسانید الحدیث را به ترتیب مسانید حدیثی تنظیم کرده است وی در آغاز در مورد هر کدام از اصحاب شرح حالی نوشته و سپس مجموع روایاتی که از آن صحابی در دست[21] داشته نقل کرده است، این کتاب در عصر حاضر بعد از آنکه به وسیله دو دانشمند صالح احمد و مصلح ابوعیل در مدینۀ منوره تحقیق گردیده در سی و شش جلد به طبع رسیده است.
6- بزرگترین کتاب جامع حدیثی دورۀ متأخرین کتاب «جمع الجوامع»[22] جلالالدین سیوطی (م ـ 911) است.
جلالالدین سیوطی این کتاب را (که به جامع کبیر سیوطی مشهور است) به منظور جمع کردن تمام احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تألیف نموده، و روایات صحاح سته، مسند ابن حنبل و موطای مالک بن انس و سایر کتابهای حدیث را که تا بیش از هفتاد کتاب و مجموعۀ احادیث برآورد شدهاند، در آن کتاب جمع کرده است و دربارۀ جامع کبیر سیوطی دو نکته قابل توجه است: نکتۀ اول اینکه سیوطی این کتاب را در دو بخش تدوین نموده است، نخست بخش اقوال، در این بخش سخنان منسوب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر پایۀ حروف ابجد مرتب شده است و اگر کسی جویای حدیثی باشد و نخستین کلمۀ آن حدیث را بداند، به آسانی میتواند به متن کامل آن حدیث و رتبۀ آن از حیث صحت و حسن و ضعف دست[23] یابد، دوم بخش افعال این بخش بر پایۀ مسانید اصحاب تنظیم شده است و کسی که به این بخش مینگرد آنچه را که یک صحابی از افعال پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده یا خود آن صحابی گفته و یا گفتار و کرداری که به وی نسبت دادهاند به طور یکجا در مسندی که بنام همان صحابی نامگذاری شده خواهد یافت[24] و سیوطی روایات را با حذف سندهای آن آورده و تنها به ذکر منابع اصلی و مخرج آنها اکتفا کرده است.
نکته دوم اینکه سیوطی بعد از تدوین جامعالکبیر که مشتمل بر احادیث صحیح و حسن و ضعیف و بیان یکایک آنها بود. کتاب جامع دیگری را تدوین نمود که فقط شامل احادیث صحیح و حسن بود و احادیث ساختگی و موضوع و ضعیف[25] در آن وجود نداشت و این کتاب دارای ده هزار و سی و یک حدیث (10031) و این دو کتاب سیوطی چون بر حسب حروف الفبا مرتب شده و خواننده را با رمز منابع آن احادیث رهنمون ساخته است در حکم فهرستهایی برای کتابهای اصلی حدیث است.
کتاب جامع الصغیر به وسیله محمد عبدالرئوف مناوی[26] با عنوان «فیض القدیر شرح جامع الصغیر» و نیز به وسیله شیخ علیبن احمد شافعی با عنوان «السراج المنیر» شرحی بر آن نوشته شده است.
7- علاءالدین علیبن حسام مشهور به متقی هندی (م ـ 975) کتاب جمع الجوامع سیوطی را مبنای کار خود قرار داده و روایات آن را بر مبنای حروف الفبا و همچنین نظم و موضوعات فقهی مرتب ساخته و آن را «کنزل العمال في سنن[27] الاقوال والافعال» نام نهاده است و متقی هندی به همین ترتیب احادیث جامع صغیر سیوطی[28] را مرتب کرده و آن را «منهج العمال في سنن الاقوال» نام نهاده است.
متقی هندی کتب دیگری را نیز مانند «الاکمال في سنن الاقوال» و «غایة العمال في سنن الاقوال» تألیف نموده است و همچنین کنزالعمال را مختصر نموده و آن را «منتخب کنز العمال» نامیده است.
8- از دیگر جوامعی که به کوشش یکی از دانشمندان معاصر صورت پذیرفته است کتاب «التاج الجامع للأصول فی احادیث الرسول» تألیف شیخ منصور علی ناصف از علمای الازهر مصر است در این کتاب احادیث (بخاری و مسلم و ابوداود و ترمذی و نسائی) جمعآوری شده و در بین صحاح سته فقط از ابن ماجه حدیث روایت نشده است، روش تدوین این کتاب بر حسب ابواب فقهی است و برای اهل تحقیق به ویژه فقها مرجع مفیدی است، و در این کتاب احادیث مکرر و سلسلۀ اسناد روایات حذف شده اما نام آخرین راوی و مرجع اصلی روایت معین شده است.
9- آخرین کتابی که در این قسمت باید معرفی شود کتابی است با نام و عنوان «الـمسند الجامع لاحادیث الکتب الستة ومؤلفات اصحابها الاخری وموطا مالک ومسانید الحمیدی واحمدبن حنبل». این کتاب 1- احادیثش بر محور صحابه مرتب شده. 2- و احادیث هر صحابی به ابوابی مرتب گشته. 3- احادیث مقطوع و مرسل و معلق در این کتاب وجود ندارد. 4- این کتاب دارای هفده هزار و هشتصد و دو روایت (17802) که از یک هزار و دویست و سی و هفت تن صحابی نقل شده است. 5- این کتاب توسط هیئتی (سید ابوالمعاطی، محمد نوری احمد عبدالرزاق عبدابن ابراهیم زاملی و محمود محمد خلیل) و به سرپرستی بشار عواد عراقی تنظیم شده و در بغداد به طبع رسیده است.
جوامعی که تا حال از آن بحث میکردیم جوامع حدیثی عام و شامل احادیث فقهی و اخلاقی و اعتقادی و غیره بودند و اینک بحث از جوامعی که فقط احادیث فقهی را در خود جمع کردهاند.
1- کتاب «السنن الکبری»[29] تدوین احمدبن حسین بیهقی (م ـ 458) که به تأیید بزرگترین حدیثشناس، ابن الصلاح شهرزوری، این کتاب جامعترین کتابی است که در موضوع احادیث فقهی تألیف شده است. بیهقی کتاب «السنن الصغری» را[30] نیز تدوین کرده که در نوع خود بینظیر است.
2- «الاحکام الکبری»[31] تدوین ابومحمد عبدالحق شبیلی معروف به ابن خراط (م ـ 82) این کتاب[32] در بردارندۀ احادیث فقهی صحاح سته و موطا مالکبنانس و برخی دیگر از کتابهای حدیث است.
3- عمده الاحکام[33] تألیف حافظ بن عبدالواحد مقدسی (م ـ 600) در این کتاب روایات فقهی مورد اتفاق بخاری و مسلم جمعآوری شده، و ابن دقیق العید (م ـ 702) بر این کتاب شرحی نوشته که در مصر به چاپ رسیده است.
4- منتفی الاخبار[34] فی احکام ـ تألیف عبدالسلام بن عبدالله بن قاسم حرّانی معروف به ابن تیمیه (م ـ 652)[35] در این کتاب روایات احکام از کتابهای صحاح سته و مسند احمدبن حنبل استخراج شدهاند و اسناد آنها حذف گردیدهاند، و محمدبن علیبن محمد عینی معروف به شوکانی (م ـ 1250) شرحی را بر آن نوشته و آن را (نیل الأوطار) نامیده است.
5- الترغیب و الترهیب، تألیف عبدالعظیم بن عبدالقوی منذری (م ـ 656) و جمعی از محققین گفتهاند این کتاب از بهترین کتب حدیثی است که به جمع بین روایات و بیان درجۀ آنها پرداخته است.
6- الامام فی احادیث[36] الاحکام، تألیف ابن دقیق العید (م ـ 702) مؤلف در این کتاب تنها به جمع متون روایات فقهی پرداخته و اسناد آنها را حذف کرده، و سپس به شرح آن پرداخته و آن را (المام) نامیده[37] اما به تکمیل آن موفق نگشته است.
7- تقریب الاسانید و ترتیب المسانید[38] ـ تألیف زینالدین ابوالفضل عبدالرحیم بن حسین عراقی (م ـ 806) است مؤلف این کتاب را ـ که مجموعهای از احادیث بود ـ برای فرزند خود ابوزرعه تألیف نمود و سپس به شرح آن پرداخت و آن را «طرح التثریب فی شرح التقریب» نامید، اما قبل از آنکه آن را به پایان برساند چشم از جهان فروبست، و پس از مرگ او این شرح توسط فرزندش[39] ابوزرعه (م ـ 826) تکمیل گردید.
8- بلوغ المرام من[40] احادیث الاحکام ـ تألیف ابن حجر عسقلانی (م ـ 852) مؤلف در این کتاب نزدیک به یک هزار و چهار صد حدیث فقهی را جمعآوری کرده است و این کتاب مکرر به چاپ رسیده است و عدهای از دانشمندان بر آن شرح نوشتهاند، که از جمله میتوان از شرحهای قاضی شرفالدین حسینبن حمد مغربی، محمدبن اسماعیل صنعانی (م ـ 1182) با عنوان: «سُبل السلام» و فاضل صدیق خان با عنوان «فتح العلام» نام برد.
[1]- علوم الحدیث و مصطلحه، صبحی صالح، ص 305 و ذیل آن به نقل از توضیح الافکار، محمدبن اسماعیل، ص 260.
[2]- همان.
[3]- همان.
[4]- کشف الظنون، کاتب چلبی، ج 2، ص 1495 و 1988.
[5]- همان.
[6]- همان.
[7]- کشف الظنون، کاتب چلبی، ج 1، ص 345.
[8]- کشف الظنون، کاتب چلبی، ج 2، (1698 تا 1702).
[9]- همان.
[10]- همان.
[11]- همان.
[12]- همان.
[13]- کشف الظنون، کاتب چلبی، ج 2، ص 1698.
[14]- کشف الظنون، کاتب چلبی، ج 1، ص 536 و 537 و البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج 13، ص 59 و 60.
[15]- همان.
[16]- همان.
[17]- همان.
[18]- کشف الظنون، حاج خلیفه، ج 1، ص 573 و البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج 13، ص 31 و 32 دارای ششصد تألیف بود و با دست خود دویست جلد را نوشته است.
[19]- البدایة والنهایة، ج 13، ص 361.
[20]- کشف الظنون، کاتب چلبی، ج 1، ص 573 و 597.
[21]- همان.
[22]- همان.
[23]- کشف الظنون، کاتب چلبی، ج 1، ص 597.
[24]- همان.
[25]- کشف الظنون، حاج خلیفه، ج 1، ص 560 و 561 و ص 597 و 598 توجه شماره احادیث آن کتاب (10031) فقط در تاریخ عمومی حدیث دیده میشود.
[26]- همان.
[27]- همان.
[28]- همان.
[29]- کشف الظنون، کاتب چلبی، ج 2، ص 1007.
[30]- همان.
[31]- کشف الظنون، حاج خلیفه، ج 1، ص 20.
[32]- همان.
[33]- کشف الظنون، ج 2، ص 1164.
[34]- البدایة والنهایة، ابنکثیر، ج 3، ص 198 و هدیة العارفین، اسماعیل باشا، ج 5، ص 570 و تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 4، ص 149.
[35]- همان.
[36]- کشف الظنون، کاتب چلبی، ج 1، ص 158.
[37]- هدیة العارفین، اسماعیل باشا، ج 5، ص 562 همین مرجع او را و پسرش را ابوذرعه از دانشمندان بزرگ کُرد به شمار آورده است.
[38]- همان.
[39]- همان.
[40]- کشف الظنون، ج 1، ص 254.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر