در اواسط مرحلۀ دوم در دوران خلفای عباسی با توطئۀ جعل احادیث به شدت مبارزه گردید، و بعد از آنکه محدثین آگاه و اهل تخصص، با استفاده از قوانین علم الحدیث آثار جعلی بودن یک مجموعه از روایتها را فاش میساختند، و سازندگان آن روایتها در حال بازجویی اعتراف صریح میکردند که این احادیث را عمداً جعل کردهاند از طرف حکومت حکم اعدام آنان صادر و اجرا میگردید، همچنان که ابوجعفر منصور[1] عباسی در سال 145 محمدبن سعیدبن حسان اسدی را به جرم زندیق بودن و جعلی بودن احادیثش، به دار آویخت، و همچنین در سال 160 در زمان خلافت مهدی خلیفۀ عباسی به وسیلۀ استاندار بصره عبدالکریم بن عوجاء بن کیفر جعل احادیث اعدام گردید و جالب این بود که این جنایتکار، هنگامی که لبۀ تیز شمشیر را در برابر گردن خود دید، و مطمئن شد که به قتل میرسد با صدای بلند فریاد برآورد که من چهار هزار حدیث برای شما جعل کردهام و عموماً دربارۀ حرام و حلال میباشند[2].
در این سالها در بین راوی و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم واسطهها از صحابی و تابعی بیشتر و تدریجاً سلسلۀ راویان طولانیتر شد و ظاهراً بخش دیگر از مصطلحات علم الحدیث مانند: «مشهور و عزیز و غریب و شاذّ و معلّل و متصل و منقطع وضع گردیده و بر بقیه مصطلحات اضافه شده بودند و محدثین در محاورات خود آنها را به کار میبردند ولی هنوز کتابی در مصطلحات حدیث و علم الحدیث درایتی نوشته نشده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر