توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ خرداد ۱۴, جمعه

شرط ولى براى نكاح‏

 

 شرط ولى براى نكاح‏

 اسلام براى اكرام زن و براى آنكه آينده‏اش خوب شود موافقت ولى زن را در امر ازدواج شرط قرار داده است، زيرا ولى مصلحت زن را بهتر مى‏داند.

خداوند متعال فرموده است: ﴿وَأَنكِحُواْ ٱلۡأَيَٰمَىٰ مِنكُمۡ [النور: 33]. «مردان و زنان مجرد خود را به ازدواج يكديگر در آوريد».

 2- خداوند از قول پدر آن دو دختر كه موسى بر سر چاه ديده بود مى‏گويد: ﴿إِنِّيٓ أُرِيدُ أَنۡ أُنكِحَكَ إِحۡدَى ٱبۡنَتَيَّ هَٰتَيۡنِ [القصص: 27].

«من مى‏خواهم يكى از اين دو دخترم را به ازدواج تو در آورم».

در اين دو آيه، خداوند مردان را مورد خطاب قرار داده است واگر خطاب الهى بطرف زنان مى‏بود حتما تصريح مى‏شد، زيرا خداوند متعال فرموده است: ﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ [النساء: 34]. «مردان بر زنان سرپرستند».

و پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «لا نكاح إلا بولي والسلطان ولي من لا ولي له» «نكاح بدون اجازه و سرپرست صحيح نيست و هر كسى كه سرپرستى‏ {صحيح رواه احمد} نداشته باشد پادشاه و حاكم سرپرست او شمرده مى‏شوند.»

و فرموده: «لا نكاح إلا بولي وشاهدي عدل» «نكاح بدون اجازه ولى و حضور دو گواه عادل درست نيست»([1]).

صنعانى مى‏گويد: حديث فوق دلالت مى‏كند كه نكاح بدون اجازه ولى درست نيست زيرا اصل در نفى، نفى صحت است نه نفى كمال.

و پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «أيما امرأة نكحت بغيرن أذن وليها، فنكاحها باطل، فنكاحها باطل، فإذا دخل بها وجب المهر بما أستحل من فرجها، وأن أشتجروا فالسلطان ولي من لا ولي لها» «هر زنى بدون اجازه سرپرست و ولى خود ازدواج كند نكاحش باطل است، نكاحش باطل است، و اگر شوهرش با او همبسترى كرد پرداخت مهريه‏اش بر او واجب مى‏شود. و اگر در اين مورد اختلاف كردند پادشاه ولى كسى است كه ولى ندارد.»

و فرموده است: «لا تزوج المرأة المرأة ولا تزوج المرأة نفسها فإن الزانية هي اللتي تزوج نفسها»([2]) «زن نمى‏تواند زنى را به عقد كسى در آورد و نيز زن نمى‏تواند بدون اجازه ولى خود، خودش را به عقد كسى در بياورد زيرا زن زناكار كسى است كه خودش را به عقد كسى در مى‏آورد.»

وقتى پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  موافقت ولى زن را براى ازدواج زن شرط قرار داده است، اهداف بزرگ و فوايد زيادى را در نظر گرفته است كه به مصلحت زن مى‏باشند:

 شاه ولى اللّه دهلوى؛ در حجة الله البالغة گفته است:

 «شرط قرار دادن ولى در نكاح زنان اهميت به آنان است، و ازدواج خودسرانه زنان كار بدى است كه منشاء كمبود حياء و نيز تعدى بر اولياء و عدم توجه و اهميت دادن به آنان است.

 همچنين بايد نكاح با زنا فرق داشته باشد كه فرق آن با آشكار نمودن و اعلان كردن آن است كه بايد اولياء زن اين كار را بكنند.»

 به نظر من اين حديث پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  مطالب فوق را تاييد مى‏نمايد: «فصل ما بين الحرام ضرب الدف، والصوت في النكاح» «فرق زناشويى نامشروع و زناشويى حلال اين است كه در ازدواج اسلامى خواندن و زدن دف است.»

اين حديث مى‏گويد كه فرق حلال كه ازدواج شرعى است با حرام كه زنا مى‏باشد زدن دف توسط دختران كوچك براى اعلام نكاح است و همچنين سرود سالم كه دختران مى‏خوانند. و از آنجا كه زن در جامعه از تجربه كمترى برخوردار است و حالات مردان و امور پوشيده آنان را نمى‏داند، اگر خودسرانه اقدام به ازدواج كند از خطر فريب خوردن در امان نخواهد بود، زيرا زن به آسانى به ظاهرهاى فريبنده و براق فريب مى‏خورد، بدون اينكه به سر انجام كار فكر كند، بنا بر اين، اجازه ولى براى نكاح شرط قرار داده شده است چون مردان داراى نظرى وسيع‏تر و آگاهى بيشترى هستند و تصميم آن‌ها بر اساس واقعيت استوار است و نه بر اساس احساسات و عواطف.

 چگونه مى‏توان گفت ولى در ازدواج نقشى نبايد داشته باشد و اجازه او شرط نيست در صورتى كه زن چه بخواهد و چه نخواهد در صورت اختلاف با شوهر نياز به پادر ميانى ولى دارد چنانكه در صورت از هم پاشى زندگى زناشويى آثار آن نيز بر ولى مترتب خواهد شد.

 

 

 

وظيفه ولى نسبت به زن‏

پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «إذا أتاكم من ترضون خلقه ودينه فزوجوه، إلا تفعلوه تكن فتنة في الأرض وفساد كبير» «هر گاه كسى پيش شما براى خواستگارى دخترتان آمد كه اخلاق و ديندارى او مورد پسندتان بود، دخترتان را به ازدواج او در بياوريد و اگر چنين نكنيد زمين را فتنه و فساد بزرگى خواهد گرفت.»

1-   ولى زن، بايد از خداوند بترسد و او را به ازدواج شوهرى صالح در بياورد و نبايد زن را به ازدواج فردى بد اخلاق و كسى كه در دينش ضعيف است در بياورد يكى از بزرگان فرموده است: هر كسى دختر يا خواهر يا برادرزاده‏اش را به عقد و ازدواج فردى فاسق در بياورد گويا خويشاوندى او را قطع نموده است.

و مردى به حضرت امام حسن رضی الله عنه  گفت: افراد زيادى به خواستگارى دخترم آمده‏اند، دخترم را به ازدواج كدام يك از آن‌ها در بياوردم؟

حسن رضی الله عنه  فرمود: به كسى كه بيشتر از خدا بترسد، زيرا چنين فردى اگر دخترت را بپسندد او را مورد نوازش قرار مى‏دهد و اگر دخترت مورد پسندش نباشد بر او ظلم نخواهد كرد.

2-   شيخ الاسلام ابن تيميه رحمه الله  گفته است: اگر دختر، مردى را پسنديد كه در سطح او بود بر وليش كه پدر يا برادر يا عمويش باشد واجب است كه دختر را به نكاح همان مرد در بياورد، اگر ولى از ازدواج دادن او سر باز بزند، ولى ديگرى كه نسب دورترى با زن دارد اقدام به اين كار كند. و يا اينكه حاكم اين كار را بكند و همه علماء بر اين كار اتفاق نظر دارند. بنابر اين ولى نمى‏تواند زن را مجبور به ازدواج با كسى بكند كه مورد پسند زن نباشد و نيز به اتفاق علماء ولى نمى‏تواند مانع ازدواج زن با كسى باشد كه مورد پسند زن و هم‏كفو اوست.

زيرا فقط اهل جاهليت و ظالمان، زنان تحت تكفل خود را طبق اغراض و اهداف مشخص خود، بدون اينكه مصلحت زن را در نظر بگيرند به ازدواج با افرادى كه زنان نمى‏پسنديدند مجبور مى‏كردند و آن‌ها را از ازدواج با افرادى كه از نظر شخصيتى با زن برابر و مورد پسند او بود باز مى‏داشتند و اين عمل را خدا و پيامبرش حرام قرار داده و مسلمين به نامشروع بودن اين كار اتفاق نظر دارند.

 خداوند بر اولياى زنان واجب گردانيده تا در امر ازدواج به مصلحت زنان بيانديشند نه به مصالح خود؛ زيرا زن امانتى است در دست ولى خود كه خداوند در مورد امانت فرموده است:

﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا وَإِذَا حَكَمۡتُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡكُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِۚ [النساء: 58].

«بى‏گمان خداوند به شما دستور مى‏دهد كه امانت‏ها را به صاحبان آن برسانيد، و هنگامى كه در ميان مردم به داورى نشستيد دادگرانه داورى كنيد».

حتى اگر فردى از ديدگاه مسلمانان، صالح و نيكو باشد مى‏توان به او پيشنهاد كرد كه با دخترش يا خواهرش ازدواج كند همانگونه كه حضرت عمر بن الخطاب رضی الله عنه  به حضرت عثمان رضی الله عنه  پيشنهاد كرد تا با دخترش حفصه رضی الله عنها ‏ ازدواج نمايد، سپس به حضرت ابوبكر رضی الله عنه  پيشنهاد كرد تا اينكه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  حفصه را خواستگارى نمود و با او ازدواج كرد.

3-   همچنين جايز است كه زن به مرد صالح و نيكو كار پيشنهاد ازدواج بدهد به ويژه اگر زن ولى و سرپرستى نداشته باشد، خديجه بنت خويلد قبل از بعثت به پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  پيشنهاد ازدواج داد و او بهترين همسرى بود كه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  را پناه داد و با جان و مالش به او كمك نمود و هيچ كس اين كار خديجه را عيب نگرفت، در صورتى كه بزرگان و اشراف قريش قبلا به خواستگارى او آمده بودند و او همه را رد نموده بود.

 

 



[1]- آلبانى در الارواء اين حديث را صحيح قرار داده است.

[2]- حافظ در بلوغ المرام گفته است: راويان آن ثقه هستند و آلبانى جمله اول را صحيح قرار داده است و جمله دوم را موقوقف بر ابوهريره دانسته است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...