توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ خرداد ۱۴, جمعه

انتخاب همسر

 

انتخاب همسر

1-   در ازدواج نبايد زن مال و مقام و زيبايى را معيار قرار دهد بلكه كسى را به شوهرى انتخاب كند كه ديندار باشد، زيرا پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «إذا أتاكم من ترضون خلقه ودينه فزوجوه، إلا تفعلوا تكن فتنة في الأرض وفساد كبير»([1]) هرگاه كسى براى خواستگارى دخترتان آمد كه شما او را از نظر اخلاقى و دينى مى‏پسنديديد دختر خود را به ازدواج او در بياوريد و اگز چنين نكنيد فتنه و فساد بزرگى زمين را فرا خواهد گرفت.

2-   شوهر ديندار اگر زن را دوست داشته باشد او را در امور دنيا و آخرت كمك خواهد كرد.

3-   شوهر اگر ديندار باشد گرچه ممكن است زنش را دوست نداشته باشد اما لااقل او را ناپسند نمى‏داند و بر او ظلم نمى‏كند و او را تحقير نمى‏نمايد زيرا شوهر ديندار به گفته‏هاى پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  عمل مى‏كند كه فرموده است: «لا يفرك مؤمن مؤمنة، أن كره منها خلقا رضي منها آخر»([2]) هيچ مرد مؤمنى از زن مؤمنش متنفر نمى‏شود، زيرا اگر در بعضى موارد اخلاقش را نمى‏پسندد در جايى ديگر مورد پسندش مى‏باشد.

4-   شوهر ديندار زن را در امور تربيت درست و اسلامى به فرزندان كمك مى‏نمايد.

5-   خواهرم! اگر شوهرت ديندار باشد اسلام سرنوشت‏ساز زندگى شما خواهد بود و سعادت دنيا و آخرت را برايتان تضمين خواهد كرد.

6-   خواهرم! اگر اشتباهى از تو سر زند، شوهر متدين تو را نصيحت خواهد نمود و راه درست را به تو نشان مى‏دهد، بنابر اين براى ازدواج مردى را انتخاب كن كه ديندار باشد.

7-   مرد مسلمان بايد زن نيكو و متدين و با حجاب را براى همسرى انتخاب نمايد زيرا چنين زنى خانه و خانواده‏اش را از فساد حفاظت مى‏نمايد، و چنين زنى حق شوهر را بجاى مى‏آورد، زيرا او از گفته‏هاى پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  را بياد آور كه فرموده است: «تنكح المرأة لأربع: لمالها ولحسبها ولجمالها ولدينها، فاظفر بذات الدين تربت يداك»([3]) بر اساس چهار ويژگى مردم با زن ازدواج مى‏نمايند: يا بخاطر مالش و يا به خاطر نسب و نژاد و يا به خاطر زيبايى و يا به خاطر ديندارى، با انتخاب زن ديندار به موفقيت دست يابيد.

شخصيت و اخلاق و درون ارزش دارد نه قيافه و صورت ظاهرى، آنحضرت صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده‏اند: «إن اللّه لا ينظر إلى صوركم وأجسامكم ولكن ينظر إلى قلوبكم وأعمالكم»([4]) «خداوند به قيافه و چشم و شما نگاه نمى‏كند بلكه به دل‌ها و اعمالتان نظر دارد».

آزادى زن در انتخاب شوهر

اسلام زن را مورد اكرام قرار داده است و حق زن در انتخاب شوهر را محفوظ داشته و به نظر و خواست زن در انتخاب شوهر كه حساس‏ترين مرحله در زندگى است احترام گذاشته است، زيرا آينده زن به انتخاب شوهر بستگى دارد و اسلام اينگونه به زن در انتخاب شوهر آزادى داده است:

اجازه گرفتن از دوشيزه در ازدواج: دختر باكره حق انتخاب شوهر و اظهار نظر در موضوع ازدواج را دارد، حضرت عايشه رضی الله عنها  مى‏گويد: من از پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در مورد دخترى كه خانواده‏اش او را در نكاح كسى در مى‏آورند پرسيدم كه آيا از او اجازه گرفته شود يا نه؟ پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به حضرت عايشه رضی الله عنها  گفت: بله از دخترها اجازه گرفته مى‏شود. حضرت عايشه رضی الله عنها  گفت من به پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  گفتم دختر از شرم و حيا چيزى نمى‏تواند بگويد. پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود اگر ساكت بنشيند به معنى اين است كه رضايت دارد([5]). دختر كم سن و سال: پدر مى‏تواند دختر كم سن خود را بدون اجازه به عقد كسى در بياورد، حافظ ابن حجر مى‏گويد: زيرا اجازه گرفتن از كسى كه چنان كم سن و سال است كه نمى‏داند اجازه خواستن يعنى چه، معنى ندارد و سكوت و ناراضى چنين فردى يكسان و برابر است([6]). و نيز در قرآن آمده است: ﴿وَأَنكِحُواْ ٱلۡأَيَٰمَىٰ مِنكُمۡ [النور: 32]. ايم در زبان عربى يعنى زنى كه شوهر ندارد فرقى نمى‏كند كوچك باشد، يا بزرگ. پس اين آيه دليلى است بر اينكه پدر مى‏تواند دختر كوچكش را بدون اجازه به عقد كسى در بياورد، در حديث نيز آمده است: كه ابوبكر رضی الله عنه  عايشه رضی الله عنها  را به عقد پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در آورد در حالى كه عايشه دخترى شش ساله بود و در سن نه سالگى به خانه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  برده شد([7]).

زن بالغ و بيوه: زنى است كه يك بار ازدواج كرده اما از شوهرش جدا شده و طلاق گرفته است، جايز نيست كه چنين زنى را بدون اجازه و رضايتش به عقد كسى در آورد.

و بايد رضايت خود را با زبانش بگويد، زيرا پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «لا تنكح الأيّم؛ حتى تستأمر»([8]) حافظ ابن حجر مى‏گويد ظاهر حديث اين مفهوم را مى‏رساند كه «ايم» زن بيوه‏اى است كه شوهرش فوت كرده و يا از شوهرش طلاق گرفته است. و نكاح چنين زنى جايز نيست تا زمانى كه از او اجازه گرفته شود([9]).

اگر ولى و سرپرست چنين زنى او را بدون اجازه‏اش به عقد كسى در بياورد نكاح صحيح نيست. از خنساء بن خدام انصارى رضى‏اللّه‏عنها روايت شده است: «إن أباها زوجها وهي ثيب، فكرهت ذلك، فأتت رسول اللّه فردّ نكاحها»([10]) پدرش او را با اينكه بيوه بود به ازدواج كسى در آورد و او نمى‏پسنديد بنابراين نزد پيامبر آمد و آنحضرت نكاحش را فسخ كرد.

3- دختر دوشيزه‏اى كه به سن بلوغ رسيده است: براى ولى و سرپرست او جايز نيست كه او را به نكاح كسى در بياورد تا زمانى كه راى و نظر دختر را نپرسيده است، زيرا پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «لا تنكح الكبر حتى تستأذن والثيب حتى تستأمر فقيل له؛ إن البكر تستحي فقال أذنها صماتها وفي رواية البكر يستأذنها أبوها»([11]) دختر باكره بدون اينكه از او اجازه گرفته شود و زن بيوه تا وقتى از او مشوره گرفته نشده به نكاح كسى در آورده نشود گفته شد دختر باكره از خجالت نمى‏تواند اظهار نظر كند. فرمود: سكوت دختر باكره به معنى اجازه است و در روايتى امده از دختر باكره پدرش اجازه مى‏گيرد.



[1]- حسن، رواه الترمذى و غيره.

[2]- مسلم.

[3]- متفق عليه.

[4]- مسلم.

[5]- بخارى النكاح.

[6]- فتح البارى 9/193.

[7]- متفق عليه.

[8]- بخاري.

[9]- فتح البارى 9/192.

[10]- بخاري.

[11]- بخاري.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...