[خصلتهای نیکوی عثمان س و منزلت والایش در اسلام]
و رسول خدا ج از قبل خبر داده بود که عمر شهید خواهد شد و عثمان شهید خواهد شد[1]. و پس از فتنه و بلوایی که گریبانگیر او خواهد شد، وارد بهشت خواهد گردید[2]. و عثمان س همسر رقیه دختر رسول خدا ج بود، و او پس از ابراهیم خلیل ج اولین مهاجر بود[3]. و هنگامی که صحت و راستی امامتش آشکار شد، مظلومانه بقتل رسید[4]. تا قضا و قدر مکتوب خداوند انجام پذیرد. او هرگز آتش جنگی را بر نیافروخت[5]، ولشکری را بسیج نکرد[6]، و هرگز مردم را جهت بیعت با خویش ترغیب ننمود[7]. و هرگز همترازان او به مبارزه و جدال با او نپرداختند[8]. و او خلافت را برای نفس خویش نمیخواست. و بدون شک آنچه را که آنان با عثمان کردند، بر غیر از عثمان نیز روا نبود، چه رسد به عثمان س.
[1]- انس نقل میکند که نبی ج از کوه احد بالا رفت در حالی که ابوبکر و عمر و عثمان همراه او بودند. و کوه احد لرزیدن گرفت. ایشان ج با پای خود به احد ضربهای زد و گفت: «ای احد آرام باش برتو یک نبی، یک صدیق، و دو شهید ایستادهاند». این حدیث را بخاری نقل میکند. و شاید همین حدیث باشد که باعث شد عثمان به صحابه اجازه ندهد تا از او دفاع کنند، تا مبادا خون مسلمانان ریخته شود. حال آنکه سخن رسول خدا ج از شهادت وی و این قدر مکتوب خبر میداد. (م)
[2]- در کتاب صحیح بخاری تحت عنوان فضائل الصحابه، حدیثی از ابیموسی اشعری است که میگوید: نبی ج به بستانی وارد شد و مرا امر فرمود که مواظب در بستان باشم. پس از اندک زمانی مردی آمد و اجازه دخول خواست. رسول خدا ج به من فرمودند: «به او اجازه داده و او را به بهشت بشارت بده». آن شخص ابوبکر بود. پس از چند لحظهای مرد دیگری آمده و اجازه دخول خواست. رسول خدا ج فرمودند: «به او اجازه دخول داده و او را به بهشت بشارت بده». آن مرد عمر بود. و چند لحظه بعد، مرد دیگری آمده و اجازه دخول خواست. رسول خدا ج برای چند لحظهای خاموش ماندند و سپس فرمودند: «به او اجازه دخول بده و او را پس از فتنهای که گریبانگیر او خواهد شد، به بهشت بشارت بده». آن مرد عثمان بن عفان بود.
و نیز همانند این حدیث در صحیح مسلم وجود دارد. و ابن ماجه از ابن سیرین که از ائمه تابعین بود از کعب بن عجره البلوی، که یکی از کسانی بود که در عمره حدیبیه همراه با رسول خدا ج حضور داشت، و آیه فدیه (195: بقره) در مورد او نازل شده است، روایت میکند که کعب بن عجره میگوید: روزی رسول خدا ج در مورد فتنهای که وقت آن بسیار نزدیک است سخن میگفت. در همین حین مردی که سرش را پوشانده بود از نزدیکی ما رد شد، و رسول خدا ج فرمودند: «در آن روز این مرد بر هدایت است». پس من از جا جسته و ردای مرد را گرفته، و او را به رسول خدا ج نشان دادم. او عثمان بود. و من از رسول خدا ج پرسیدم: این مرد را میگویید؟ و ایشان جواب دادند: «همین مرد را میگویم».
و در مسند امام احمد از ابی سهله که از موالی عثمان بود، میگوید: عثمان در آن روزی که در خانهاش محاصره شد گفت: «همانا رسول خدا ج به من عهدی نموده است، و من برآن صبر خواهم کرد». نزد ترمذی این حدیث از طریق وکیع، و نزد ابن ماجه به دو صورت، یکی توسط ابی سهله و دیگری توسط عایشه نقل شده است. (خ)
[3]- جلال الدین سیوطی و دیگر علمای قبل و بعد از او کتابهایی نوشتهاند که عموماً در مورد افرادی است که در امری از امور خیر بر دیگران سبقت و پیشیگرفتهاند. مثلاً میگوید: عثمان اولین کسی بود که در راه خدا به هجرت اول، یعنی هجرت حبشه رفت. (خ)
این کتابها به «اوائل» معروفند، الاوائل نوشته ابن هلال العسکری، الاوائل نوشته امام طبرانی، الاوائل نوشته امام مزی. (خ)
[4]- امام احمد در مسندش از عبدالله بن عمر بن الخطاب روایت میکند که میگوید: روزی رسول خدا ج در مورد فتنهای سخن میگفت. در همین حال مردی از آنجا گذر کرد و رسول خدا ج فرمودند: «این مرد نقابدار در آنروز مظلومانه بقتل خواهد رسید». عبدالله ابن عمر میگوید: به آن مرد نگاه کردم و دیدم که عثمان بن عفان است. و نیز حاکم در مستدرک این حدیث را ذکر نموده و به شرایط شیخین آن را صحیح میخواند. و ذهبی نیز بر همین رأی است. (خ)
[5]- منظور مؤلف در اینجا جنگ با اهل قبله و مسلمانان است. اما همه میدانیم که عثمان س جهت اعلای کلمه الله و نشر کلمه حق صاحب عزم و جنگ بود، بصورتی که تاریخ اسلامی نمونه نشاط او را کمتر در جایی دیده است. (خ)
[6]- یعنی جهت دفاع از خودش، و سرکوب شورش شورشگران. (خ)
[7]- بلکه بیعت با او بدون هیچ شوق و رغبتی از سوی او انجام گرفت. شیخ الاسلام این تیمیه درکتاب منهاج السنة میگوید: «همه صحابه جهت برگزیدن عثمان بر یک رأی اجماع نمودند. چون ولایت او نسبت به ولایت دیگران دارای مصلحتی بس بزرگ و مفسدهای بسیار اندک بود». و سپس در صفحه بعد ادامه میدهد: «بدون شک بهتر از شش نفری که رسول خدا ج در هنگام مرگ از آنان راضی و خوشنود بود، - یعنی همان کسانی که عمر س آنان را برگزید – وجود نداشت. و حتی اگر هم در هر کدام از آنان مسئله مکروهی وجود داشت، در غیر از آنان این مکروه عظیمتر و بزرگتر بود. و به همین خاطر است که پس عثمان هرگز بهتر از او و یا خوش سیرتتر از او جای او را نگرفت. (خ)
[8]- همترازان امیرالمؤمنین عثمان همان برادران او بودند که امیرالمؤمنین عمر آنان را در امر شورا شرکت داد. و اما کسانی که عبدالله بن سبأ و یارانش توانستند آنان را به گودال فتنه سرازیر کنند، کسانی بودند که تفاوت آنان با این چند نفر، تفاوت دشت با قله کوه، و یا بهتر بگوییم تفاوت شر و خیر است. و براستی که از اثرات شر و مصیبتی که اینان توسط کوتهفکری و حماقت خویش بر تاریخ اسلامی تحمیل کردند، همان بس که جهاد اسلامی سالهای مدیدی در همان حد خویش توقف نمود که خود از بزرگترین جنایتها و گناهان بشمار میرود. شیخ الاسلام ابن تیمیه در منهاج السنه میگوید: براستی که اخیار و برگزیدگان مسلمانان هیچکدام در مقتل عثمان شرکت ننموده و دست آنان به خون او آلوده نگشت. و کسانی که او را بقتل رسانیدند، طائفهای از مفسدین در زمین و گروهی از اوباش قبائل و اهل فتنه بودند. و علی س همواره میگفت: «خداوندا قاتلان عثمان را در خشکی و دریا و دشت و کوه لعنت بفرما». (خ)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر