توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۳۹۹ مرداد ۳۰, پنجشنبه

بحث هفتم: زياد شدن قتل و فساد

بحث هفتم: زياد شدن قتل و فساد

کمرنگ‌شدنِ علم، بى‌برکت‌ گردیدن وقت و زیاد‌شدن قتل و فساد، یکى از علامت‌هاى نزدیک شدن قیامت است. بدین صورت:

1-   علمِ دین برداشته شود و جهل و بى‌سوادى در امور دین افزایش یابد و اشخاص جاهل و نااهل، مفتى و مجتهد می‌شوند و در رأس امور دین قرار می‌گیرند. رسول الله ص  در این مورد مى‌فرماید:

«إِنَّ بَيْنَ يَدَيِ السَّاعَةِ لَأَيَّامًا، يَنْزِلُ فِيهَا الجَهْلُ، وَيُرْفَعُ فِيهَا العِلْمُ»([1]) «قبل از وقوع قیامت روزهایى هست، که در آن جهل انتشار یابد و علم برداشته شود».

در حدیث دیگری فرموده‌اند:

«إِنَّ مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَةِ ثَلَاثَةً: إِحْدَاهُنَّ أَنْ يَلْتَمِسَ الْعِلْمَ عِنْدَ الْأَصَاغِرِ»([2]) «سه چیز از علامت‌های قیامت هستند: یکى از آنها، طلب کردنِ علم از اشخاص ناکس و پست است». همچنین فرموده‌اند:

«إِنَّ اللَّهَ لاَ يَقْبِضُ العِلْمَ انْتِزَاعًا يَنْتَزِعُهُ مِنَ العِبَادِ، وَلَكِنْ يَقْبِضُ العِلْمَ بِقَبْضِ العُلَمَاءِ، حَتَّى إِذَا لَمْ يُبْقِ عَالِمًا اتَّخَذَ النَّاسُ رُءُوسًا جُهَّالًا، فَسُئِلُوا فَأَفْتَوْا بِغَيْرِ عِلْمٍ، فَضَلُّوا وَأَضَلُّوا»([3]) «الله تعالى علم را به شکلى که آن را از مردم بگیرد، برنمى‌دارد، بلکه با از بین بردنِ علمای دینی برمی‌دارد. وقتی عالمى باقی نماند، مردم جاهلان را پیشوا مى‌کنند و از آنان سئوال مى‌کنند و ایشان بدون داشتنِ دانش، فتوى مى‌دهند، که در نتیجه، خود گمراه شده و دیگران را نیز گمراه مى‌سازند»؛

2-   بى برکت شدن وقت و افزایش بخل و قـتل به ناحق:

«يَتَقَارَبُ الزَّمَانُ، وَيَنْقُصُ الْعِلْمُ، وَتَظْهَرُ الْفِتَنُ، وَيُلْقَى الشُّحُّ، وَيَكْثُرُ الْهَرْجُ»، قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَيَّةُ هُوَ؟ قَالَ: «الْقَتْلُ، الْقَتْلُ»([4]) [پیامبر خدا ص فرمود: «از جمله علامت‌هاى قیامت،] بى‌برکت شدن زمان، کم‌گردیدن عمل، ظهور فتنه‌ها، بخیل‌شدن نفس‌ها و افزایش هرج و مرج مى‌باشد». گفتند: یا رسول الله، هرج و مرج چیست؟ فرمود: «قتل، قتل».

 در موضوعِ بى‌برکت‌گردیدن روزها، رسول‌الله ص فرمودند:

«لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَتَقَارَبَ الزَّمَانُ، فَتَكُونُ السَّنَةُ كَالشَّهْرِ، وَالشَّهْرُ كَالْجُمُعَةِ، وَتَكُونُ الْجُمُعَةُ كَالْيَوْمِ، وَيَكُونُ الْيَوْمُ كَالسَّاعَةِ، وَتَكُونُ السَّاعَةُ كَالضَّرَمَةِ بِالنَّارِ»([5]) «تا وقتى که زمان به هم نزدیک نشود و سال، مثل ماه و ماه، مثل هفته و هفته، مثل یک روز و روز، مثل یک ساعت و ساعت، مثل وقت افروختن آتش، کم (یعنى بى‌برکت) نگردد، روز قیامت فرا نرسد»؛

3-   زیاد شدن قتل به ناحق در بین مسلمانان:

«لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَكْثُرَ الْهَرْجُ» قَالُوا: وَمَا الْهَرْجُ يَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: «الْقَتْلُ الْقَتْلُ»([6]) [پیامبر خدا ص فرمود:] «تا زمانى که هرج و مرج نیفزاید،

قیامت برپا نشود». پرسیدند: هرج و مرج چیست؟ گفت: «قتل، قتل».

در حدیث دیگر مى‌فرماید:

«وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا تَذْهَبُ الدُّنْيَا، حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى النَّاسِ يَوْمٌ لَا يَدْرِي الْقَاتِلُ فِيمَ قَتَلَ، وَلَا الْمَقْتُولُ فِيمَ قُتِلَ». فَقِيلَ: كَيْفَ يَكُونُ ذَلِكَ؟ قَالَ: «الْهَرْجُ، الْقَاتِلُ وَالْمَقْتُولُ فِي النَّارِ»([7]) «قسم به ذاتى، که جانِ من به دستِ اوست، تا زمانى نیاید، که قاتل نداند که براى چه قتل کرده است و مقتول نداند که براى چه کشته شده است، دنیا به آخر نرسد». پرسیدند: چگونه باشد؟ گفت: «به خاطرِ زیاد شدن قتل، قاتل ومقتول به دوزخ روند».

در حدیث دیگر فرموده است:

«إِنَّ بَيْنَ يَدَيْ السَّاعَةِ لَهَرْجًا». قَالَ: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا الْهَرْجُ؟ قَالَ: «الْقَتْلُ، الْقَتْلُ» فَقَالَ بَعْضُ الْمُسْلِمِينَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّا نَقْتُلُ الْآنَ فِي الْعَامِ الْوَاحِدِ مِنْ الْمُشْرِكِينَ كَذَا وَكَذَا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ بِقَتْلِ الْمُشْرِكِينَ، وَلَكِنْ يَقْتُلُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا، حَتَّى يَقْتُلَ الرَّجُلُ جَارَهُ وَابْنَ عَمِّهِ وَذَا قَرَابَتِهِ». فَقَالَ بَعْضُ الْقَوْمِ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَمَعَنَا عُقُولُنَا ذَلِكَ الْيَوْمَ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَا، تُنْزَعُ عُقُولُ أَكْثَرِ ذَلِكَ الزَّمَانِ، وَيَخْلُفُ لَهُ هَبَاءٌ مِنْ النَّاسِ لَا عُقُولَ لَهُمْ»([8]) «قبل از وقوع قیامت هرج و مرج خواهد بود». گفتند: هرج و مرج چیست؟ گفت: «قتل». عده‌ای گفتند: ای رسول خدا، ما هر سال تعداد زیادی از مشرکان را می‌کشیم. رسول الله ص در جواب گفت: «این، قتلِ مشرکان نیست، بلکه قتلی است که شما همدیگر را می‌کُشید؛ حتى همسایه، پسرعمو و خویشاوندانِ خود را می‌کشد». بعضی پرسیدند: «آیا ما در آن روز دارای عقل و خرد خواهیم بود؟» گفت: «نه، آن روز عقل‌هاى اکثر مردم برداشته شده و مردم بى‌خردى به میدان بیایند که از عقل محروم باشند»؛

4-   انتشار زنا، و فساد، کم شدن تعداد مردان و حلال دانستن ربا. در این موضوع رسول الله ص مى‌فرماید:

«إِنَّ مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَةِ أَنْ يُرْفَعَ الْعِلْمُ، وَيَظْهَرَ الْجَهْلُ، وَيَفْشُوَ الزِّنَا، وَيُشْرَبَ الْخَمْرُ، وَيَذْهَبَ الرِّجَالُ، وَتَبْقَى النِّسَاءُ حَتَّى يَكُونَ لِخَمْسِينَ امْرَأَةً قَيِّمٌ وَاحِدٌ»([9]) «از علامت‌هاى قیامت، برداشته شدن علم، انتشار جهل، افزایش باده‌نوشى، زنا و کم شدن شماره‌ی مردان می‌باشد؛ حتى براى پنجاه زن یک مرد خواهد بود».

در دیگر حدیث مى‌فرمایند:

«لَيَشْرَبَنَّ نَاسٌ مِنْ أُمَّتِي الْخَمْرَ يُسَمُّونَهَا بِغَيْرِ اسْمِهَا»([10]) «گروهی از امت من، نامِ دیگری بر شراب نهاده و آن را می‌نوشند».

همچنین فرموده‌اند:

«إِذَا ظَهَرَ الزِّنَا وَالرِّبَا فِي قَرْيَةٍ، فَقَدْ أَحَلُّوا بِأَنْفُسِهِمْ عَذَابَ اللَّهِ»([11]) «چون در شهرى زنا و ربا انتشار یابد، اهل آن عذاب خدا را براى خود حلال کرده‌اند».

در حدیثی دیگر آمده است:

«إِذَا ظَهَرَ الشَّرُّ فِي الْأَرْضِ أَنْزَلَ اللهُ بَأْسَهُ بِأَهْلِ الْأَرْضِ»، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ، فَإِنْ كَانَ فِيهِمْ قَوْمٌ صَالِحُونَ؟، قَالَ: «نَعَمْ، وَإِنْ كَانَ فِيهِمْ قَوْمٌ صَالِحُونَ يُصِيبُهُمْ مَا أَصَابَ النَّاسَ، ثُمَّ يَرْجِعُونَ إِلَى رَحْمَةِ اللهِ وَمَغْفِرَتِهِ»([12]) «چون در روى زمین کارهاى بد و ناشایست گسترش یابد، الله تعالى عذاب خود را بر مردم نازل مى‌کند». راوی می‌گوید: گفتم: ای رسول خدا، اگر در بینشان مردم صالح باشند، آیا آنان را نیز شامل می‌شود؟ فرمود: «بله، اگر در بینشان مردم صالح باشند، آنان را نیز شامل مى‌شود و بعد از آن، مشمولِ بخشش و رحمت خداوند می‌شوند».



[1]- متفق علیه.

[2]- حدیث صحیح بوده و طبرانی و دیگران آن را روایت کرده‌اند. ألبانی نیز در صحیح الجامع (2207) آن را صحیح دانسته است.

[3]- متفق علیه.

[4]- حدیث متفق علیه بوده و أبوداود نیز آن را در سنن خود روایت کرده است که لفظ حدیث از ایشان می‌باشد.

[5]- ترمذی آن را روایت کرده و آلبانی در کتاب الصحیحة (2/538/ح2332) و المشکاة (5448) آن را صحیح دانسته است.

[6]- متفق علیه، و لفظ حدیث از  مسلم است.

[7]- صحیح مسلم.

[8]- حدیث صحیح است، ابن ماجه آن را روایت کرده  و آلبانی در صحیح سنن ابن ماجه (3/298/ح 3213) و در سلسلة الأحادیث الصحیحة (1682) آن را صحیح دانسته است.

[9]- صحیح مسلم.

[10]- سنن أبوداود و مسند امام أحمد. شیخ آلبانی در کتاب صحیح الجامع (2/1904/ح5069) و در الصحیحة (90) آن را صحیح دانسته است.

[11]- حدیث صحیح است، طبرانی و حاکم آن را روایت کرده و شیخ آلبانی نیز در کتاب صحیح الجامع (679) و در  غایة المرام (344) و در  تخریج فقه السیرة (370) آن را صحیح دانسته است.

[12]- حدیث صحیح است، إمام أحمد و طبرانی وحاکم و دیگران آن را روایت کرده، و آلبانی در صحیح الجامع (680) و در  الصحیحة (1376) نیز آن را صحیح دانسته است.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...