توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ خرداد ۱۴, جمعه

زن در سرزمين‌هاى كفر

 

زن در سرزمين‌هاى كفر

اگر نگاهى به وضع زن در سرزمين‌هايى كه به گمان خود پيشرفته و متمدن هستند بيافكنيم مى‏بينيم، وضعيت زنان بسيار اسف بار و بحرانى است، توهين و ذلت، فساد و بى‏بند و بارى، سنگدلى و استفاده بيرحمانه از زنان كه به فجيع‏ترين وضع از وجود آن‌ها براى تامين اهداف خود استفاده مى‏كنند و اين امر را فقط افرادى مى‏پذيرند، كه از سلامت فطرت برخوردار نيستند و سرشت و خوى آن‌ها فاسد و زشت گرديده است.

تا سال 1805 م قانونى در انگليس به مرد اجازه مى‏داد تا زنش را به فروش برساند!!!

مجله حضارة الاسلام سال دوم ص 1078 نوشته است: «در سال گذشته مرد ايتاليايى زنش را به صورت قسطى فروخت و هنگامى كه مشترى از پرداخت اقساط سر باز زد فروشنده و شوهر اولى زن، خريدار را به قتل رساند.

 استاد محمد رشيد رضا؛ مى‏گويد: عجيب‏ترين چيزى كه بعضى از روزنامه‏هاى انگليسى آن را نوشته‏اند اين است كه به گفته بعضى از روزنامه‏ها هنوز در مناطق روستايى انگليس افرادى يافت مى‏شوند كه زنانشان را به قيمت خيلى ارزان مثلا 30 شلينگ مى‏فروشند و بعضى از روزنامه‏ها اسامى اين افراد را نوشته بودند.

4- اما در آمريكا كه خود را در رأس جهان متمدن غرب مى‏داند زنان به بحران و انحطاط اخلاقى و اجتماعى گرفتارند و خانواده‏ها خيلى زود از هم فرو مى‏پاشند. دكتر مصطفى سباعى مى‏گويد: وضع اجتماعى طورى شده كه وقتى دختر به سن هيجده سالگى مى‏رسد بيرحمانه او را از خانه بيرون مى‏كنند تا براى بدست آوردن لقمه‏اى نان تلاش كند. و اگر مقررات طورى باشند كه دختر مجبور باشد بعد از سن هيجده سالگى در خانه مادر و پدرش بماند نه تنها بايد كرايه اتاق و پول غذا و هزينه شستن لباس خود را بپردازد بلكه مبلغ مشخصى را جهت تماس‏هاى تلفنى خود به مادر و پدرش مى‏پردازد.

{ن ك المرأة بين الفقه  القانون ص 300} و تاكنون نيز در تمام سرزمين‌هاى كفر اين رسم وجود دارد فرزند من كه در فرانسه مقيم است به من گفته است كه تاكنون چنين است.

1-   شيوع روسپيگرى و انتشار زنا و لواطت و كثرت بچه‏هاى بى‌سرپرست و بالا رفتن آمارهاى طلاق و جدايى، بوجود آمدن بيمارى‏هاى تناسلى و هلاكت‌بار بويژه بيمارى ايدز كه تا كنون علاجى براى آن پيدا نشده است، از جمله ارمغان‌هاى تمدن غرب بحساب مى‏آيند.

 بلكه زن غربى به حدى از بى‌بند و بارى و فساد اخلاقى و ذلت رسيده كه هيچ عاقلى نمى‏تواند تصور بكند.

دكتر نور الدين عتر مى‏گويد: يكى از دوستانم كه درس تخصص خود را در آمريكا به پايان رسانده بود به من گفت: در ميان آمريكايى‏ها، اقوامى هستند كه زنان خود را با يكديگر عوض كنند و زن هر يك نزد مرد ديگر تا مدت معينى باقى مى‏ماند بعد از اينكه مدت تمام شود، امانت خود را باز مى‏گيرد.

فردى كه از فرانسه آمده بود از عاريه دادن زنان در آنجا نيز سخن مى‏گفت.

از اينرو زن مسلمان بايد بداند كه او از احترام زيادى برخوردار است و نبايد فريب تمدن منحرف و شعارهاى برابرى زن و مرد را بخورد، زيرا تمدنى كه دم از برابرى زن و مرد مى‏زند در واقع مى‏خواهد انسان از زن عروسكى متحرك يا حيوانى عريان بسازد.

 

دختر جوان آمريكايى كه تازه مسلمان شده است‏

اسلام تنها راه نجات و رهايى بشريت است.

«لياميلا» دختر بيست و هشت ساله آمريكائى و دانشجوى جامعه‏شناسى در دانشگاه نيوورى كلمبيا كه مسلمان شده و اسمش را از لياميلا به هاجر تغيير داده است، مى‏گويد:

«دو سال پيش من با جديت تمام به بررسى دقيق و عميق اسلام پرداختم و به دنبال حقيقتى مى‏گشتم كه در فرهنگ مادى گراى آمريكا آن را نمى‏يافتم.» بعد از دو سال بررسى و پژوهش، لياميلا اعلام كرد كه مسلمان شده و اسمش را به هاجر تغيير داده است. در اين مورد مى‏گويد: كلمه «هاجر» به اسلام ارتباط دارد من هاجر را دوست دارم.

 هاجر مى‏گويد: از ديرباز سؤالاتى در مورد جهان هستى و زندگى در ذهنم دور مى‏زد و پژوهش و تفكر براى پاسخ اين پرسش‌هاى فلسفى مرا خسته كرده بود، اما در ميان فرهنگ مادى گراى آمريكا، پاسخ واضح و قانع كننده‏اى براى اين پرسش‌ها نمى‏يافتم، از اسلام مى‏شنيدم اما تصور من از اسلام پيچيده و نادرست بود، شنيدم كه اسلام ميان مرد و زن فرق مى‏گذارد، اسلام دين سختى و سنگدلى است و از حقيقت آن چيزى نمى‏دانستم تا اينكه صفاى اسلام و معنويت دين اسلام را حس نموده و شروع به بررسى و پژوهش در اسلام نمودم.

 تحقيق در اين مورد ابتدا بسيار مشكل بود چون كتاب‌هاى مورد اعتمادى در مورد اسلام به زبان انگليسى وجود نداشت، اما احساس مى‏كردم كه اسلام را دوست دارم زيرا دين عدل و انصاف است و به فرد، آزادى مى‏دهد و مسئوليت‌هاى او را بدو محول مى‏نمايد و همچنان به مرور زمان فهم و درك من از اسلام بيشتر مى‏شد تا اينكه خداوند مرا به دين اسلام هدايت نمود.

 هاجر به اسلام دعوت مى‏دهد

 از زمانى كه هاجر اسلام آورده همواره با جديت و نشاط براى نشر اسلام فعاليت مى‏كند  او مى‏داند كه رسالتش قدم برداشتن در راه شناسائى اسلام به ملتش مى‏باشد كه نسبت به حقيقت اسلام ناآگاه مانده‏اند، زيرا دشمنان كينه‏توز اسلام چهره‏اى غير واقعى از اسلام ترسيم نموده‏اند كه به سبب آن جامعه آمريكايى از درك حقيقت اسلام ناآگاه مانده است.

 اسلام در زندگى هاجر را تغيير چشم‏گيرى پديد آورد، او قبلا همچون سائر دختران آمريكايى زندگى را با بى‏بند و بارى و بدون هدف سپرى مى‏كرد، اكنون ديگر او به مبادى و اصول اسلام پايبند و ملتزم است، چنانكه مى‏گويد: بالاترين هدف من اين است كه در راه اسلام جهاد كنم، و با نظام سرمايه دارى و طغيان و شر مبارزه نمايم، زيرا من به اين نتيجه رسيده‏ام كه اسلام تنها راه نجات انسانيت از خطر جنگ‌ها و گرسنگى‏ها و نابودى است. و هنگامى كه از هاجر پرسيده شد كه چرا اسلام تنها راه نجات انسانيت است؟ گفت: اسلام تنها دينى است كه راه حل‏هاى مناسبى براى مشكلات اجتماعى و سياسى معاصر ارايه مى‏دهد، اسلام نظامى فراگير است كه مطالبات روح و نيازهاى جسد را بدون اينكه در هيچ كدام خللى ايجاد شود همزمان برآورده مى‏كند من پاسخ قانع كننده‏اى براى سوالات ذهنى و فلسفى خود كه خواب را از چشمانم ربوده بود دين اسلام را يافتم.

 هاجر وقتى كه از اسلام صحبت مى‏كند سخنش را درك مى‏نمايد و احساس مى‏كند كه حقيقت را مى‏گويد و گاهى عبارات اسلام را به زبان عربى بر زبان مى‏آورد، اما به هر حال او خوب مى‏داند كه اسلام نظامى همه جانبه و فراگير براى زندگى است و تنها دين عبادت نيست كه با بقيه ابعاد زندگى كارى نداشته باشد.

 جهاد از ديدگاه هاجر مهم‏ترين اصل اسلامى است و مهم‏ترين چيزى است كه مسلمين در عصر حاضر بدان نيازمند هستند و از زمانى كه هاجر مسلمان شده روش زندگى خود را تغيير داده است، اكنون لباس اسلامى مى‏پوشد و نمازهاى پنجگانه را سر وقت بجا مى‏آورد او تلاش‌هاى فراوانى براى حفظ آيات قرآنى نموده است تا بتواند نمازش را بهتر بخواند طبيعى است كه او با مشكلات فراوانى از طرف دوستان و خانواده‏اش مواجه شده است، اما هاجر مسلمان مى‏گويد: تحمل مشكلات در راه عقيده‏ام برايم لذت بخش است و شايسته است تمام زنان و مردان مسلمان چنين باشند و در تاريخ گذشته اسلام مردان و زنان زيادى در راه اسلام شكنجه شده‏اند، اما آن‌ها از دينشان برنگشته‏اند و براى من، اسلام از همه چيز مهم‏تر است.

 فعاليت‏هاى هاجر فقط در امور دينى خلاصه و منحصر نيست، بلكه او يك فعال سياسى هم است و به حقوق ملت مسلمان فلسطينى باور دارد، بنابراين او در مورد ظلمى كه بر ملت فلسطين اعمال شده سخنرانى مى‏نمايد.

 در حقيقت، هاجر پديده‏اى بى‏نظير است: دختر جوان آمريكايى سفيد پوست، به دعوتگرى مسلمان تبديل شده است كه از قضاياى ملت اسلام در جامعه‏اى دفاع مى‏كند كه آن جامعه حاضر به شنيدن اين چنين مطالبى نيست، اما هاجر خسته نمى‏شود و همچنان ادامه مى‏دهد. پيام او به همه ملل اسلامى بويژه ملت عرب اين است كه: شما روزى مشعل راه بشريت بوديد پس در برابر اسرائيل و هم پيمانانش كه سرزمين مقدستان را غصب نموده و با شما مى‏جنگند ضعيف و ناتوان نباشيد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...