توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ خرداد ۱۴, جمعه

كرامت زن مسلمان‏

 

كرامت زن مسلمان‏

زنان مسلمان در صدر اسلام افرادى را كه در خطر بودند پناه مى‏دادند و اسيران را آزاد مى‏كردند كه همه اين‌ها بيانگر اين است كه زن مسلمان از نهايت احترام و عزت برخوردار بود، ام هانى بن ابى طالب دو تن از خويشاوندان شوهرش را كه محكوم به مرگ بودند پناه داد، او مى‏گويد: در سال فتح مكه نزد پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  رفتم ديدم كه آنحضرت صلی الله علیه و آله و سلم  مشغول غسل كردن است و فاطمه با لباسش او را مى‏پوشاند سلام كردم، پيامبر« گفت چه كسى است؟ گفتم من ام هانى دختر ابو طالب هستم، پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: خوش آمدى اى ام هانى! بعد از اينكه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فارغ شد برخاست و در حالى كه پارچه‏اى به خود پيچيده بود، هشت ركعت نماز خواند، چون نمازش را تمام كرد گفتم: اى پيامبر خدا! برادرم على رضی الله عنه  مى‏خواهد مردى را كه من پناه داده‏ام به قتل برساند، من بن هبيره را پناه داده‏ام، پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: كسى را كه تو پناه داده‏اى ما نيز هم پناه داديم.

ابوالعاص بن ربيع شوهر قبلى دختر پيامبر زينب را كه هنوز مسلمان نشده بود و زينب به همين دليل از او جدا شده بود، به اسارت در آمده بود ابوالعاص از زينب خواست كه او را پناه بدهد، زينب به او وعده داد كه كارى برايش بكند منتظر ماند تا پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  با مسلمين نماز صبح را بخواند، آنگاه از در خانه‏اش كه به مسجد باز مى‏شد با صداى بلند آواز داد كه من ابوالعاص بن ربيع را پناه داده‏ام، پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: اى مردم! شما شنيديد زينب چه گفت؟ مردم گفتند بله، پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: سوگند به ذاتى كه جانم در دست اوست من قبلا خبر نداشتم تا آلان كه من و شما اين كلمات را با هم شنيديم، سپس ادامه داد كه مسلمانان عليه دشمنان خود دست واحدى هستند، و ادنى‏ترين آن‌ها با ديگران برابر است، آنگاه به زينب چنين فرمود: ما نيز پذيرفتيم پناه كسى را كه به تو پناه داده‏اى»

 سپس وقتى پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به خانه‏اش وارد شد زينب پيش او رفت و از پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  خواست تا اموال ابو العاص را كه به غنيمت گرفته شده بود به وى بر گردانند و پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  نيز چنين كرد، بعد ابو العاص به مكه برگشت و حقوق و ديونى كه بر گردنش بود هر يك را به صاحبانش باز گرداند و سپس به مدينه بر گشت و مسلمان شد و پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  همسرش زينب را دوباره به عقد او در آورد([1]).

حرمت قتل زنان در جنگ‏

 دين اسلام، زن را چنان مورد اكرام قرار داده است كه كشتن زنان و كودكان و پيرمردان را در جنگ حرام قرار داده است، مگر در صورتى كه زنان و كودكان و پيرمردان به جنگ بر خيزند، آنگاه بايد با آن‌ها جنگيد.

 از انس بن مالك رضی الله عنه  روايت شده كه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  وقتى لشكرى را مى‏فرستاد به آن‌ها چنين توصيه مى‏كرد:

«انطلقوا بإسم اللّه، لا تقتلوا شيخا خافيا، ولا طفلا صغيرا ولا امرأة، ولا تغلوا، وضحوا غنائمكم وأصلحوا وأحسنوا إن اللّه يحب المحسنين»‏ «برويد به نام خدا، پيرمرد سالخورده كودك و زنان را قتل نكنيد و خيانت نكنيد و غنائم خود را جمع آورى كنيد و اصلاح و نيكى كنيد كه خداوند كسانى را كه نيكى مى‏كنند دوست دارد.

و از عبداللّه بن عمر رضی الله عنهما  روايت شده است:

«وجدت امرأة مقتولة في بعض مغازي رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم  فنهى رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم  عن قتل النساء والصبيان و في رواية (فأنكر)».

{متفق عليه} «در يكى از جنگ‌هاى پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  جسد زنى يافته شد، پيامبر با مشاهده آن از كشتن زنان و كودكان نهى فرمود. و در روايتى آمده است كه كشته شدن آن زن را ناپسند دانست.»

وعن رباح بن الربيع رضی الله عنه  قال: كنا مع رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم  في غزوة فرأي الناس مجتمعين على شي‏ء فبعث رجلا فقال: انظر علام اجتمع هؤلاء؟ فجاء فقال: امرأة قتيل، فقال: «ما كانت هذه لتقتل قال: وعلى المقدمة خالد بن الوليد، قال: فبعث رجلا فقال: قل لخالد لا تقتلن امرأة ولا عسيفا»([2]). «از رباح بن الربيع رضی الله عنه  روايت شده كه گفت: ما، در جنگى همراه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  بوديم آنحضرت متوجه شد كه مردم بر چيزى جمع شده‏اند كسى را فرستاد و گفت: نگاه كن آن‌ها چرا جمع شده‏اند؟ آن مرد برگشت و گفت: زنى كشته شده است، پيامبر« فرمود: نبايد اين زن كشته مى‏شد. خالد فرماندهى دسته مقدم جنگ را به عهده داشت پيامبر كسى را فرستاد و گفت: به خالد بگو: مبادا زن يا برده‏اى را قتل كنى.»

 بدينجهت خاورشناس فرانسوى گفته است: تاريخ، هيچ كشورگشا و فاتحى مهربان‏تر از كشورگشايان مسلمان نشناخته است.

 اسلام و حفظ نام نيك زن‏

 حفظ آبرو و نيك نامى زن چنان پيش خداوند مهم است كه در اين مورد قرآن آيه‌هايى نازل نموده كه تا قيامت تلاوت مى‏شوند و در اين آيات خداوند مردم را از تهمت زدن و پخش كردن شايع بد در مورد زن مسلمان بر حذر داشته است.

 چنانكه فرموده است:

﴿وَٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ يَأۡتُواْ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَ فَٱجۡلِدُوهُمۡ ثَمَٰنِينَ جَلۡدَةٗ وَلَا تَقۡبَلُواْ لَهُمۡ شَهَٰدَةً أَبَدٗاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٤ [النور: 4].

«كسانى كه به زنان پاكدامن نسبت زنا مى‏دهند، سپس چهار گواه نمى‏آورند، بديشان هشتاد تازيانه بزنيد و هرگز گواهى دادن آنان را نپذيريد و چنين كسانى فاسق مى‏باشند».

 خداوند در اين آيه سزاى كسى را كه به زن مؤمن تهمت مى‏زند، هشتاد ضربه شلاق قرار داده، و نيز با نپذيرفتن شهادت تهمت زننده براى هميشه و توصيف او به فسق، سزايش را تشديد نموده است. خداوند تنها به اين سزا بسنده نكرده، بلكه: چنين افرادى را كه زنان پاكدامن را تهمت مى‏زنند تهديدهاى شديدترى نموده است:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡغَٰفِلَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ لُعِنُواْ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ ٢٣ يَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَيۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ وَأَيۡدِيهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٢٤ يَوۡمَئِذٖ يُوَفِّيهِمُ ٱللَّهُ دِينَهُمُ ٱلۡحَقَّ وَيَعۡلَمُونَ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ ٱلۡمُبِينُ ٢٥ [النور: 23 - 25].

«كسانى كه زنان پاكدامن و بيخبر از گناه مؤمن را به زنا متهم مى‏سازند در دنيا و آخرت از رحمت خدا دور و عذاب عظيمى دارند. در آن روزى كه عليه آنان زبان ودست وپاى ايشان بر كارهائى كه كرده‏اند گواهى مى‏دهند در آن روز خداوند جزاى واقعى آنان را بى‏كم و كاست بديشان مى‏دهد و آكاه مى‏گردند كه خداوند حق آشكار است».

و در قضيه افك خداوند، پاك دامنى عايشه را نازل كرد و فرمود:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ جَآءُو بِٱلۡإِفۡكِ عُصۡبَةٞ مِّنكُمۡۚ لَا تَحۡسَبُوهُ شَرّٗا لَّكُمۖ بَلۡ هُوَ خَيۡرٞ لَّكُمۡۚ لِكُلِّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُم مَّا ٱكۡتَسَبَ مِنَ ٱلۡإِثۡمِۚ وَٱلَّذِي تَوَلَّىٰ كِبۡرَهُۥ مِنۡهُمۡ لَهُۥ عَذَابٌ عَظِيمٞ ١١ [النور:11].

«كسانى كه اين تهمت بزرگ را پرداخته و سر هم كرده‏اند، گروهى از خود شما هستند، اما گمان مبريد كه اين حادثه برايتان بد است بلكه اين مسأله برايتان خوب است و هر كدام از آنان به گناه كارى كه كرده است گرفتار مى‏آيد و كسى كه بخش عظيمى از آن را به عهده داشته است، عذاب بزرگ و مجازات سنگينى دارد».

 وحى زن را كمك مى‏كند

 خداوند متعال بوسيله وحى، ستمى را كه در گذشته به زنان مى‏شده از آنان دور كرده و حقش را به او باز گردانده است. از حضرت عايشه رضی الله عنها  روايت شده است: بلند وباعظمت است خداوند كه همه چيز را كامل شنيد، گويا اكنون من سخن خوله دختر ثعلبه را مى‏شنوم و بعضى از كلماتش را نمى‏شنوم كه پيش پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  از همسرش شكايت مى‏كرد مى‏گفت: «اى پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم  شوهرم مالم را خورد، و جوانى ام را از بين برد، چندين فرزند از شكم من برايش متولد شد تا اينكه سن من بالا رفت و پير شدم و ديگر بچه به دنيا نمى‏آورم، آنگاه شوهرم مرا بر خود حرام كرد!!! بار خدايا من به تو شكايت مى‏كنم». عايشه مى‏گويد ديرى نگذشت كه جبرئيل اين آيه را آورد:

﴿قَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّتِي تُجَٰدِلُكَ فِي زَوۡجِهَا وَتَشۡتَكِيٓ إِلَى ٱللَّهِ وَٱللَّهُ يَسۡمَعُ تَحَاوُرَكُمَآۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعُۢ بَصِيرٌ ١ [المجادلة: 1].

«خداوند گفتار آن زنى را شنيد و پذيرفت كه درباره شوهرش با تو بحث و مجادله مى‏كند و به خدا شكايت مى‏برد».

در تاييد اين زن نيك كه پيش خداوند شكايت كرد و در مورد آنچه ميان او و شوهرش اتفاق افتاده بود با پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  مجادله نمود وحى نازل شد، خداوند بلا فاصله شكايت او را جواب داد؛ آرى زن مومن و مسلمان اينگونه است و هرگاه مشكلى برايش پيش بيايد نزد خداوند شكايت برد و فقط خداى يگانه را مى‏خواند و از كسى ديگر غير از او كمك نمى‏جويد و نزد ساحران و فالگيرها نمى‏رود، آنطور كه بعضى از زنان در اين زمانه وقتى مشكلى پيش مى‏آيد به قبور اولياء پناه مى‏برند در حالى كه اولياء مرده‏اند و نمى‏شنوند و نمى‏توانند كارى را انجام دهند بلكه خود آن‌ها نيازمند دعاى خير مى‏باشند، خداوند متعال فرموده است: ﴿وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَخۡلُقُونَ شَيۡ‍ٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ ٢٠ أَمۡوَٰتٌ غَيۡرُ أَحۡيَآءٖۖ وَمَا يَشۡعُرُونَ أَيَّانَ يُبۡعَثُونَ ٢١ [النحل: 20 - 21].

«آن كسانى را كه به جز خدا به فرياد مى‏خوانند و پرستش مى‏نمايند آنان نمى‏توانند چيزى را بيافرينند و بلكه خودشان آفريده شده‏اند، مرده و بى‏جان‏اند و نمى‏دانند كه چه وقت زنده و برانگيخته مى‏شوند».

كمك خواستن از غير اللّه و مردگان يا افراد غايب شرك است كه خداوند بر اثر آن اعمال نيك انسان را نابود مى‏كند.

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِهِۦٓ أَحَدٗا ٢٠ [الجن: 20].

«بگو تنها پروردگارم را مى‏پرستم و كسى را انباز او نمى‏كنم».

﴿لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٦٥ [الزمر: 65].

«اگر شرك ورزى، كردارت هيچ و نابود مى‏شود».

 بعضى از زنان نزد ساحران و كاهنان و فالگيرها ميروند كه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در مورد آن‌ها فرموده است: «من أتى كاهنا أو عارفا فصدقه بما يقول فقد كفر بما أنزل على محمد» «هر كس نزد كاهن و فالگيرى برود و او را از چيزى بپرسد نماز چهل روز او قبول نخواهد شد.» به روايت احمد. آلبانى اين حديث راصحيح قرار داده است.

و نيز فرموده است: «من أتى‏ عرافا، فسأله عن شي‏ء لم تقبل له صلوة أربعين ليلة» «هر كس پيش كاهن و فالگيرى بيايد و او را از چيزى بپرسد نماز چهل روز او قبول نخواهد شد.»

عمل به شيوه زنان نيكو

جبرئيل علیه السلام  در غار حراء نزد پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آمد و گفت: ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ ١ پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم  نزد خديجه برگشت در حالى كه بدنش مى‏لرزيد و او را از ماجرا خبر كرد و گفت: من ترسيدم كه مرا طورى نشود خديجه گفت: سوگند به خدا كه او تو را هرگز رسوا نخواهد كرد زيرا تو صله رحم را برقرار مى‏كنى و به بينوايان كمك مى‏نمايى و مهمانان را گرامى مى‏دارى و به يارى ستمديدگان مى‏شتابى، آنگاه پيامبر را نزد ورقه بن نوفل برد، به او گفت پسر عمو به سخن‌هاى برادر زاده‏ات گوش بده، پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  آنچه را ديده بود به اطلاع ورقه بن نوفل رساند، ورقه گفت: او همان رازدار بزرگ، جبرئيل بوده كه بر موسى نازل مى‏شد كاش من در زمان رسالت تو زنده و تندرست مى‏بودم، كاش زنده مى‏ماندم وقتى تو را قومت از شهر بيرون مى‏كنند، پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «مگر آن‌ها مرا بيرون خواهند كرد؟ ورقه گفت: بله، هيچ مردى به اين رسالت كه تو مبعوث شده‏اى نيامده، مگر اينكه قومش با او دشمنى كرده‏اند و اگر من در آن روز زنده باشم تو را به حق يارى خواهم كرد. بدينصورت خديجه رضی الله عنها  پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  را تشويق كرد كه دعوت را ادامه دهد و به او دلدارى داد كه خداوند تو را به خاطر صفات نيكويى از قبيل كمك كردن به بينوايان و يارى فقرا و اكرام مهمانان و كمك به مصيبت زدگان، هرگز رها نخواهد كرد.

ابن حجر مى‏گويد در اين قصه فوايدى هست كه عبارتند از:

(الف) مستحب است كسى را كه برايش كار مهمى پيش آمده دلدارى داده و مشكل را براى او آسان جلوه داد.

(ب) مستحب است  كسيكه برايش كار مهمى پيش آمده فردى را كه به خير خواهى او و صحت نظرش اعتماد دارد در جريان قرار دهد.

حتى اگر فرد مورد اعتماد زن باشد، همانگونه كه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  با خديجه مشوره كرد واين نشانگر اهميت زن در اسلام است.

2- در صلح حديبيه وقتى پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  از نوشتن عهد نامه فارغ شد به اصحابش فرمود برخيزيد و قربانى هايتان را ذبح كنيد و سپس سرهايتان را بتراشيد، كسى بلند نشد تا اينكه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  سه بار تكرار كرد وقتى ديد كسى بلند نمى‏شود نزد همسرش ام سلمه رضی الله عنها  برگشت و آنچه پيش آمده بود براى ام سلمه بيان كرد، ام سلمه به آنحضرت پيشنهاد كرد: بيرون برود بدون اينكه با كسى حرف بزند تا قربانى را ذبح نموده و سر خويش را بتراشيد، پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  نيز از جايگاه خود بيرون رفت و با كسى حرف نزد و قربانى‏اش را سر بريد و فردى را خواست تا سرش را تيغ بزند، وقتى اصحاب ديدند همه بلند شدند و قربانى‏هاى خود را سر بريدند و شروع به تراشيدن سر يكديگر نمودند طورى كه بيننده خيال مى‏كرد با هم درگير شدن و خونريزى براه انداخته‏اند.

{بخارى} اين داستان دليل روشنى است بر اين موضوع كه از زن نيكو و صالح در امور امت اسلامى مشوره گرفته مى‏شود و در مورد قضاياى مهم به رأى و نظرش عمل مى‏شود و نيز روايت مذكور بيانگر عقل كامل و نظر درست ام‏المؤمنين ام‏سلمه است زيرا پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به مشوره او عمل نمود و مشكل حل گرديد.

از داستان خديجه و ام‏سلمه و مشوره پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  از آن‌ها چنين نتيجه مى‏گيريم كه اسلام به مقام و منزلت زن احترام قايل است و ثابت مى‏شود كه اين روايت كه عمر رضی الله عنه  فرموده است: «از زنان مشوره بگيريد اما بر خلاف مشوره آن‌ها عمل كنيد» واقعيت ندارد، زيرا هرگز عمر رضی الله عنه  با روش پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  و آيه قرآن كه مى‏فرمايد:

﴿وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ [الشورى: 38] مخالفت نمى‏ورزد.



[1]- سير اعلام النبلاء ج 1 ص /332 الاصابة48/7

[2]- شيخ آلبانى  رحمه الله  در الارواء اين حديث را حسن قرار داده است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...