6- حمایت و نگهداری آنها از فتنهها
گناه و عصیان و گمراهی برقلب انسان چیره شده و آن را فاسد میگرداند، همچنان عقل و خرد را منحرف ساخته و به ارتکاب اعمال زشت میکشاند، بویژه در گردهم آیی بزرگی که زن و مرد در آن وجود داشته باشند، فرصتی مناسب، و موقع کمیابی برای اوباشان و بیخردان و مفسدانی که به حرمت خداوندأ و مراسم دینی اعتنایی ندارند مهیا میگردد، بخصوص فتنه زنها در همچو گردهم آیی و مراسم، انسانهای پست و بیحیا را بیصبر و کم طاقت میگرداند. بنابراین آنحضرتص در موسم حج در مورد آل بیتشانش توجه شدیدی داشتند و برحمایت و نگهداری آنان از شر شیطان تلاش میورزیدند، تا سرمشقی برای امت گردد، که به برخی از نمونههای آن اشاره مینماییم:
*- هنگامی که آنحضرتص مشاهده کردند که فضل بن عباس بسوی دختری از قبیله خثعم نگاه میکند، گردن فضل را با دست شریفشان تاب دادند، تا راه شیطان مسدود گردیده و بر دلهایشان سهم شیطان اثر نگذارد، طوری که علیس روایت میکند که: «عباسس فرمود: یا رسول الله! چرا گردن پسر عمویت را تاب دادید؟ آن حضرتص فرمودند: دیدم که پسر و دختر بسوی هم نگاه میکنند، از شر و فتنه شیطان در موردشان هراسان شدم»[1]. و در روایت دیگری چنین فرمودند: «دیدم که پسر و دختر جوان -بسوی هم نگاه میکردند- از شرشیطان در موردشان نگران شدم»[2].
*- همچنان همسران پیامبرص در این حج، درحالی که با ایشان یکجا بودند، هنگام روبرو شدن با مردان طواف کننده چادرهایشان را بر چهرههایشان پایین مینمودند، و وقتیکه آنها میگذشتند دوباره چادرهایشان را بلند مینمودند[3].
*- آنحضرتص به همسرانشان توصیه مینمودند تا با مردان در طواف آمیخته نشوند -با آنکه زنان و مردان باهم یکجا طواف مینمودند- چنانکه از ام سلمهل در این مورد نقل است که وی از بیماری خود به آنحضرتص شکایت کرد، آنحضرتص فرمودند: «از عقب مردم سوار بر شتر طواف کن»[4]. و در روایت دیگر، آنحضرتص بوی فرمودند: «هرگاه نماز صبح برپا شد و مردم به نماز ایستادند تو بر شتر سوار شده طواف کن، ام سلمه نیز فرموده آنحضرتص را نافذ نموده و هنگامی که طواف را به پایان رساند، بیرون آمده و نماز خواند»[5]. همچنان از سخن ابن جریج/ برمیآید که زنان با مردان یکجا طواف مینمودند، طوری که فرموده است: «عطا: بمن حکایت نمود که ابن هشام -حاکم مسلمانان- امر نمود تا زنان از مردان جداگانه طواف نمایند، گفت: چگونه زنان را از طواف با مردان منع میکنید درحالی که همسران پیامبرص با مردان طواف نمودند، پرسیدم آیا اینکار قبل از امر به حجاب بود یا بعد ازآن؟ فرمود: سوگند که بعد از امر به حجاب بود، پرسیدم: چگونه آمیخته با مردان طواف مینمودند؟ فرمود: آنان با مردان آمیخته نمیشدند، چنانکه عایشهب در گوشه دور از مردان طواف مینمود[6]، و به مردان نزدیک و یا آمیخته نمیشد، و در هنگام طواف زنی به عایشهل گفت: ای مادر مؤمنان! بیایید که حجرالاسود را لمس کنیم؟ ام المؤمنین عایشهل فرمود: از جانب خود لمس کن و خودش اینکار را نکرد. همسران پیامبرص از جانب شب با شکل و سیمای نا آشنا برای طواف بیرون میآمدند و هر گاهی میخواستند وارد کعبه شریفه شود، انتظار میشدند تا مردان بیرون آیند، سپس آنها داخل کعبه میشدند، عطا/ افزود: من و عبید بن عمیر نزد عایشهل در جوف ثبیر -کوهی معروف در منا است- جایی که ام المومنین مجاور شده بود میرفتیم، پرسیدم خیمه ام المومنین چگونه بود؟ فرمود: قبه ترکی بود که با غشایی پوشانیده شده بود که میان ما و ام المؤمنین حایل بود، و دیدم که ام المؤمنین پیراهنی گلابی برتن داشتند»[7]. در روایت دیگر عطا/ فرموده است: «درحالی که من پسر کوچکی بودم، بر تن ام المومنین پیراهن سرخ رنگی را دیدم»[8]. چنانکه سخن ام المؤمنین عایشهل به برده آزاد شدهاش، دلیل واضحی بر آن است که همسران پیامبرص و سایر زنان دور از مردان طواف مینمودند و با آنان نمیآمیختند، هنگامی که زن آزاد شده ام المومنین عایشهل هفت بار بر کعبه طواف نمود و دو یا سه بار حجرالاسود را لمس کرد، بوی فرمود: «خداوند پاداشت ندهد، خداوند پاداشت ندهد، آیا بر مردان تنگی و فشار میآوری، چرا تکبیر گفته عبور نکردی؟»[9]. پس اگر همچو کاری مشروع و جایز میبود، همسر پیامبرص آن را ترک نمیکرد و یا هم دیگر زنان را از انجام آن باز نمیداشت.
*- همچنان آنحضرتص دویدن آرام در سه دور اول طواف، و به سرعت حرکت نمودن میان صفا و مروه را بر زنان غیر مشروع قرار دادهاند، چنانکه از فرموده عایشهل برمیآید: «ای گروه زنان! ما برای شما الگو هستیم، پس دویدن در طواف بر شما لازم نیست»[10]. و در روایت دیگر فرمود: «ما برای شما الگو و سر مشق هستیم، بر شما دویدن در طواف و میان صفا و مروه لازم نیست»[11].
*- چنانکه آنحضرتص به همسرانشان توصیه نمودند تا بعد از ادای حج، نشستن در خانههایشان را برگزینند، قسمی که در حجة الوداع آنها را مخاطب قرار داده فرمودند: «این آخرین سفری بود، و بعد از این زمان خانهنشینیتان فرا میرسد»[12]. اما امروز در نتیجه جهل و نادانی و ازدحام شدید درحج، فرصت مناسبی برای اوباشان و مفسدان بیوجدان مهیا گردیده و مرتکب اعمال ناشایسته میشوند ، که باید اولیای امور زنان در این مسأله توجه جدی بخرچ دهند و از خداوندأ در مورد ننگ و ناموس خویش بترسند، و در هنگام طواف و دیگر اماکن پر جمعیت از زنان خویش حفاظت و نگهبانی نموده و زمینه را برای مردمان بیحیا و اوباش و بیوجدانی که قدر و عظمت خداوندأ و اماکن مقدسه را نمیشناسند، مساعد نسازند، هر چند اگر بعضی از امور مستحب زمانی و مکانی را هم ترک کنند باکی نیست، زیرا حفاظت عزت و کرامت و ناموس مقدمتر است بر مستحباتی که در حج خلل وارد نمیکنند، و دفع مفاسد مقدم بر جلب چنین مصالح است. اولیای امور باید این نکته مهم را بدانند و درک کنند که زنان تحت مسؤلیت و رعایت آنها قرار دارند، و باید در راه حفاظت و حمایت آنها همیشه سعی ورزیده و متوجه باشند، پیامبرص میفرمایند: «هیچ بندهای نیست که خداوندأ او را به زمامداری رعیتی (هرچند اگر کوچک هم باشد) برگزیده و او درحالی بمیرد که برای رعیت خود خیانت ورزیده باشد خداوندأ بهشت را بروی حرام میسازد»[13]. و در روایت دیگری فرمودهاند: «هر کسی که امور مسلمین به وی سپرده شود، سپس او برایشان کوشش و خیر خواهی نکند، از داخل شدن با آنها در بهشت محروم میشود»[14].
[1]- جامع ترمذی: 885، با تحسین و تصحیح امام ترمزی و تحسین البانی: 702.
[2]- مسند احمد با اسناد حسن: 564.
[3]- سنن ابوداود: 1833، در سند آن یزید بن ابی زیاد است که ضعیف میباشد لیکن با شواهد دیگر تقویت مییابد چنانکه از اسماءل نزد ابن خزیمه شماره:2690، نقل است که فرمود: «ما رویهایمان را از مردان میپوشانیدیم، و اسماءل از همسران پیامبرص نیست، پس واضح میگردد که پوشانیدن روی زنها تنها مخصوص همسران پیامبرص نه، بلکه بر همه زنان و به طریق اولی واجب است.
[4]- صحیح بخاری: 1619.
[5]- صحیح بخاری: 1626.
[6]- فتح الباری از ابن حجر: 3/596.
[7]- صحیح بخاری: 1618.
[8]- منصف عبد الرزاق: 9018.
[9]- سنن بیهقی: 5/81.
[10]- سنن بیهقی: 5/84.
[11]- مصنف ابن ابیشیبه: 12951.
[12]- سنن ابو داود: 1721، با تصحیح البانی: 1515.
[13]- متفق علیه.
[14]- صحیح مسلم: 142.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر