اعتدال و میانهروی در همه امور،کاریست پسندیده، در مقابل، افراط و یا تفریط در همه عرصهها، زشت و قابل نکوهش میباشد، و هر صفت پسندیده، درمیان افراط و تفریط قرار دارد، دین اسلام که کاملترین شریعتها، و از استوارترین برنامهها و روشنترین روشها برخوردار است، برمیانهروی در همه امور تأکید میورزد، آری! امت محمدص بهترین امتها و میانه روترین آنها بوده و از هرگونه افراط و تفریط بدور هستند، نه مانند یهود و مشرکان مادی گرا هستند و نه مانند برخی از مسیحیان، روحانی محض، بلکه پیروان اسلام حق جسم و روح را ادا کرده و با فطرت انسانی هم آهنگ میباشند، چنانکه پیامبر بزرگ اسلامص به امتشان دستور فرمودهاند: «میانهروی را در پیش گیرید، زیرا کسی که در دین سختگیری کند، سرانجام مغلوب سختگیریاش خواهد شد»[1]. همچنان آنحضرتص میفرمایند: «میانهروی را پیشه کنید تا اینکه به مقصود برسید»[2].
بارزترین احوال آنحضرتص در این حج که از لابلای اخلاق عالیشان آشکار گردید، میانهروی و اعتدال ایشان در ادای مناسک و سایر امور، و نفرت و کراهت آنحضرتص از افراط و تفریط بود، ما برای آشنایی بیشتر به این خصوص، در احوال آنحضرتص با پروردگارشان، به نگرش و بررسی دقیق نیاز داریم که میتوان آن را در دو بخش خلاصه کرد:
اول: اعتدال و میانهروی آنحضرتص در عنایت و توجه جدی ایشان به پیوسته بودن و بستگی با پروردگار سبحان از یک سو، و آموزش و قیادت امت، و رعایت امور اهل بیت بخصوص همسران ایشان از سوی دیگر، و همدردی و دلسوزی بر آنها از جانب دیگر.
دوم: اعتدال و میانهروی در حقوق معنوی و جسمی مربوط به خود ایشان، آشکار است که در همچو فضای ایمانی پر از رحمت و نور و برکت، امکان آن میرود که بسیاری از مردم را به تفریط و بیتوجهی به جسد، و یا افراط در حق روحشان بکشاند، لیکن از احوال حج آنحضرتص در مییابیم که ایشان توجه و عنایتی شدید به جسد مبارکشان داشتند، بطور مثال ایشان در روز ترویه (روز هشتم ذی الحجه) به منا تشریف بردند تا به عرفه نزدیک باشند[3]، و در شب عرفه و شب مزدلفه خوابیدند، و روز عرفه روزه نداشتند، و در همین روز در زیر قبه که قبلاً برای ایشان نصب گردیده بود، ایستادند، و درشب مزدلفه نمازهای نفلی قبل و بعد نماز شام و خفتن را ترک کردند، و شب را کاملاً بدون قیام لیل خوابیدند، همچنان در سیر و انتقال میان مشاعر، و هنگام انجام دادن بعضی از مناسک، مانند طواف و سعی و پرتاب سنگریزه بر جمرهها از شتر استفاده نمودند، چنانکه بخاطر خدمتگذاری خویش خادمی برگزیدند،[4] و......غیره اموریکه جسد را راحت و نیرو بخشیده و برادای هدف بزرگ که عبارت از دعا و مناجات، و ادای مناسک با حضور قلب و فکر، و اطمینان خاطر است، آماده، استوار و قادر میگرداند. و حدیث امالحصینل دلیل واضحی بر اعتدال و میانهروی آنحضرتص در حج است، وی فرمود: «من با پیامبر خداص در حجة الوداع شرکت داشتم، ایشان را در حالی دیدم که بر شتر سوار بودند و بلالس و اسامهس با ایشان نیز سوار بودند، یکی آنها شتر را میراند و دیگری چادر را بر سر رسول اللهص قرار داده بود تا از گرمی آفتاب جلوگیری کند، آنحضرتص در ضمن سخنانشان فرمودند: «بشنوید و فرمان برید اگرچه بر شما غلام سیاه و گوش بریدهای مقرر شود که شما را به کتاب الله رهبری نماید»[5].
ام الحصینل در این حدیث اموری مختلف و متنوعی از احوال پیامبرص در حج را روایت نموده است مانند: پرتاب سنگریزه بر جمرات، و سوار شدن ایشان بر شتر در ادای مناسک، و استفاده از سایه بان، و سیر با آرامی و وقار، و خدمتگذاری برخی از اصحابش به ایشان، و آموختن تعالیم دین و مناسک حج، و تقدیم پند و اندرزها به مردم.
پس برادر محترم! اگر میخواهی به هدفت نایل آیی، پس از روش و طریقت کسی پیروی کن که تو و سایر همراهانت را توصیه نموده، فرمودهاند: «دین آسانی است و با دین بمقابله برخاسته نمیشود، و هرکه اینکار را کرده و در دین سختگیری کند، سرانجام او را مغلوب میسازد. پس حق را طلب نموده خود را به آن نزدیک سازید و به ثواب آن شاد شوید، و با انجام کارهای نیک در صبح و شام و پاره از شب یاری بجویید»[6]. و از رهنمودها و ارشادات آنحضرتص سر باز مزن که سبب هلاکتت میشود، قسمی که ایشانص امت را از سر پیچی اوامرشان برحذر نموده و میفرمایند: «و کسی که از روش من روی بگرداند، از من نیست»[7]. بنابراین همه مکلف هستیم که در تمامی عبادات و شئون زندگی خویش اعتدال و میانهرو باشیم و از هرگونه افراط و تندروی و سختگیری بپرهیزیم، همچنان از هرگونه تفریط و بیمیلی و بیتوجهی به امور دین نیز باید بدور باشیم، و سعی نماییم تا عبادات را در نظر خود و دیگران زشت و منفور جلوه ندهیم، و باید راه دین را با نرمی و آرامی پیمود، تا مثل فروماندای از قافله نشویم، که از سیر و رسیدن به همسفرانش عاجز گردیده و وسیله سواری را نیز از پا در آورده است[8].
[1]- مسند احمد: 19786، با اسناد صحیح.
[2]- صحیح بخاری: 6463.
[3]- سنن ابیداود: 1911، با تصحیح البانی: 1682، وسنن ابن ماجه: 3004،3074، با تصحیح البانی: 2433 ،2494.
[4]- متفق علیه، و مسند احمد: 27290، و زاد الـمعاد: 2/247.
[5]- صحیح مسلم: 1298.
[6]- صحیح بخاری: 39.
[7]- صحیح بخاری: 5063.
[8]- برگرفته از حدیث مرسل جابرس، نزد بیهقی درشعب الایمان: 3885، و کشف الخفا از عجلونی: 2339.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر