بزرگوار و دارای برکات بسیار، آن کسی است که فرمانروایی (جهان هستی) از آن اوست، ای همه چی از آن تو! کسی که مالک تمام چیزهاست، مالک قدرت شنوایی و بینایی و قلب است، بخشندهی مهربان است، مالک روز سزا و جزا است، روز رویارویی روزی است که مردمان ظاهر و آشکار میشوند (و تمام پردهها و حجابها کنار میروند و موانع مادی برچیده میشوند. بالآخره علاوه از سر برآوردن مردم از گورها، درون و برون و خلوت و جلوت همهی انسانها نمودار میگردد) و چیزی از (کار و بار و رفتار و پندار) ایشان بر خدا پنهان نمیماند (فریاد وحشتناکی را میشنوند که میگوید) ملک و حکومت، امروز از آن کیست؟ (پاسخ قاطعانه داده میشود که) از آن خداوند یکتای چیره و توانا است[1].
مالک الملک کسی است که مالک متصرف در امر است هر آن گونه که بخواهد، هیچکس حکم و قضاوت او را نمیتواند پس زده و یا پیگیری کند. موجودات همگی مملکت واحدی هستند که خداوند مالک آن است. به این خاطر گفته میشود مملکت واحد که هر کدام از آنها با دیگری در ارتباط است، اگر از جهتی متکثر و زیاد است، از جهت دیگر واحد است؛ زیرا همگی در به وجود آمدن و دوام به خالقشان محتاجاند، و مثال آن بدن انسان است که در حقیقت یک مملکت است در حالی که اعضای زیاد و مختلفی در آن هست، اما آن چنان با هم کار میکنند که غرض به وجود آورنده را اجابت کرده و چون یک مملکت واحد هستند و تمام جهان همچون یک شخص است و اجزای عالم همچون اعضای شخص اینان نیز همدیگر را در پی یک هدف یاری میدهند و آن اتمام خیر است براساسی که اقتضای خداوند بخشنده آن را به وجود آورده است. تنها خداوند، مالک جهان است و هیچ شریکی ندارد. ملک و ملکوت از آن اوست و سپاس و ستایش تنها سزاوار او و او بر هر چیزی تواناست. مالک الملک در قرآن بیان گردیده است آنجا که میفرماید:
﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٦﴾ [آل عمران: 26].
«بگو: پروردگارا! ای همه چیز از آن تو! تو هر که را بخواهی حکومت و دارایی میبخشی و از هر که بخواهی حکومت و دارایی را باز پس میگیری، و هر کس را که بخواهی عزت و قدرت میدهی و هر کس را بخواهی، خوار میداری، خوبی در دست تو است و بیگمان تو بر هر چیزی توانایی».
خداوند مالک الملک بر هر چیزی تواناست و هر آنچه اراده فرماید، به انجام میرساند. خداوند الغنی، المغنی، المعز، الخافض، الرافع و قادر مطلقی است که ارادهاش در مملکتش لازم الإجرا است و هر آن گونه که بخواهد در آن تصرف میکند. میآفریند و یا از میان میبرد و چیزی را ماندگار میکند و یا دچار فنا میکند. هر بندهای که ارادهاش در قلب و اعضایش قابل اجرا باشد، او مالک است، مالک نفس خودش؛ آن هم به اندازهای که خداوند قدرت تسلط بر نفسش بدو عطا کرده است.
﴿مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ﴾ [آل عمران: 26].
«ای همه چیز از آن تو! تو هر که را بخواهی حکومت و دارایی میبخشی».
بهرهی بنده از اسم خداوند مالک الملک
کسی است که بر خضوع در عبادت خداوند تداوم و استمرار بخشیده است. لزوم حضور این است که قلب بنده تا حد امکان به کس دیگری مشغول نگردد. قطب الشاذلی / فرمود: در مقابل یک در، خاضعانه و خاشعانه بایست تا دیگر درها را برایت بگشاید. در مقابل یک مالک حقیقی خضوع داشته باش تا دیگران در برابرت خضوع نشان دهند و خود را به این نام آراسته گردان و آن چنان مالک نفس خود شو که در هر لحظهای فقط از حق پیروی نمایی و از باطل دوری گزینی.
عبدمالک الملک: کسی که مالکیت خداوند تعالی در ملک خویش را دیده و نفس خودش را ملکی خالص از زمرهی ملک خدا بداند و بکوشد که بندگی کاملی برای مولای حقیقیاش انجام دهد، زیرا که ملکش از آن اوست و از اوست که هر چیزی صادر میشود و خداوند نیز او را پاداش داده و او را مظهر مالک الملک میگرداند؛ زیرا هیچ ملکی نمیتواند او را از پروردگارش باز دارد و او گردنش از بندگی جهانیان آزاد گردیده و مالک هر چیزی شود به خاطر خداست، نه برای نفس خودش، زیرا در حقیقت او بندهی خداست.
دعا: پروردگارا! تو مالک الملک هستی و همه چیز از آن توست و همگان بندهی تواند. و تویی که مالک متصرف در سعادتمندان و شقاوتمندانی. خدایا! نور این اسم شریف را برقلبم بتابان تا سر لطیف آن در من تحقق یافته و جز تو کسی را مالک حقیقی ندانم. و عزت و علو تو بر من تجلی یابد و مرا مالک نفس خودم گردان تا زمام و افسار آن در دستم بوده و آن را تسلیم حق گردانم. به درستی که تو بر هر چیزی توانایی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر