الحی Y
«الحی» از اسماء الله الحسنی است که هم در موارد زیادی در قرآن و هم در حدیث رسولالله ص بیان گردیده است؛ مثلاً خداوند میفرماید:
﴿وَعَنَتِ ٱلۡوُجُوهُ لِلۡحَيِّ ٱلۡقَيُّومِ﴾ [طه: 111].
«چهرهها در برابر خداوند باقی و جاویدان، و گرداننده و نگهبان جهان خضوع و خشوع میکنند و کرنش میبرند».
﴿هُوَ ٱلۡحَيُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾ [غافر: 65].
«زندهی جاوید او است، جز او خدایی وجود ندارد».
﴿وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡحَيِّ ٱلَّذِي لَا يَمُوتُ﴾ [الفرقان: 58].
«و (درهمهی امور) برخداوندی تکیه کن که همیشه زنده است و هرگز نمیمیرد».
معنایش این است که خداوند زندهی جاوید است و بقاء مطلق از آن اوست و هیچگاه دچار عدم نبوده است و بقایش دچار فنا نمیشود، پاک و منزه خدایی است که او را نه چرتی و نه خوابی فرا نمیگیرد و همواره بیدار است. تنها کسی است که دوام و بقاء دارد. خداوند میفرماید:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ﴾ [البقرة: 255].
«خدایی به جز الله وجود ندارد و او زندهی پایدار (و جهان هستی را) نگهدار است».
اهل لغت میگویند که: اگر جملهای دو طرفش معرفه باشد، معنای حصر میدهد. خداوند سبحان دارای دو صفت حی و قیوم بر سبیل استقلال میباشد و هر زندهای در جهان در حقیقت حیاتش وابسته به حیات خدای سبحان است و در واقع خداوند سبحان است که برای مدتی محدود، بدو زندگی ارزانی داشته است. بدان که خداوند خود را به وصف حی ستوده است؛ زیرا هم اوست که زندهی جاوید است و مرگ بدو روی نمیآورد و تمامی جانداران هر چند که نبی و مرسل باشند طعم مرگ را میچشند. خداوند میفرماید:
﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ ٣٠﴾ [الزمر: 30].
«(ای محمد! مرگ از مسائلی است که همهی انسانها در آن یکساناند، و شتری است که بر در خانهی همه کس میخوابد لذا) تو هم میمیری، و همهی آنان میمیرند».
حق کسی است که ذاتش ازلی و ابدی باقی است و این اطلاق کلی فقط در مورد خدا صادق است و اوست که میتواند در ملکش دخل و تصرف نماید و هر زندهای به جز خداوند، در حقیقت زنده به ذات خودش نیست، بلکه زندگیاش وابسته به خداوند حی است و هر موجودی در جهان دارای حیاتی متناسب با خودش است. ملائکه حیاتشان به نور وابسته است و آنچه ایشان را مسرور و طربناک میکند، ذکر پروردگارشان است و گیاهان و موجودات بیجان و تمامی حقایق دارای حیاتی هستند که خداوند بدانان ارزانی داشته است. پاک و منزه است خداوندی که زندهی جاوید است. کسی که واجب الوجود است کسی که همیشه و باقی است از ازل ازل تا ابد ابد. ازل یعنی دوام وجود در گذشته و ابد یعنی دوام وجود در آینده. عدهای گفتهاند: معنای ازلی بودن خداوند و صفاتش این است که او موجود بوده است در حالی که زمانی مطرح نبوده است و این از اسماء الله است. قدیم است در ازل؛ زیرا هیچ موجودی غیر از او وجود نداشته است و خداوند زندهی جاوید کسی است که دچار مرگ نمیشود. همه چیز جز ذات او فانی و نابود میشود. در کتاب اسماء ادریسیه تألیف سهروردی آمده است که: ای زندهی جاویدی که هیچ موجودی بقاء و ملکش پیش از تو نبوده است و بعد از تو نخواهد بود!.
هر کس بداند که خداوند زندهی جاوید و پایدار است خواهد دانست که وجودش هر چند مدت زمان طولانی عمر کند و صاحب ملکی باشد، اما رو به فنا و هلاکت خواهد رفت. گویند که چون مأمون هنگام مرگش فرا رسید مقداری خاکستر گسترانید و خود را روی آن میغلطانید و میگفت: ای کسی که ملک و مملکتش پایدار و جاوید است! رحم نمایی به کسی که ملکش رو به زوال و نابودی است. بلکه اگر کسی بداند که فقط خداوند باقی و ماندگار است، اما در عین حال بداند که برای رسیدن به محبوب حقیقی باید از کانال و تونل مرگ گذشت آنگاه مشتاق مرگ میگردد. گفتهاند که: مرگ پلی است که حبیبی را به حبیبی دیگر میرساند. و بر بنده واجب است که در برابر فرامین خداوند همچون مردهای در جلوی دستان مردهشوی، باشد که هر گونه که بخواهد او را میگرداند.
عبدالحی: او کسی است که حق با اسم حی بر او تجلی نموده است و قلبش را بدان زندگی بخشیده است و همچون حضرت عیسی ÷ او را بر زنده گردانیدن مردگان توانا و قادر میگرداند.
دعا: پروردگارا! ذات تو زندهی جاوید و پایدار است و هر زندگی به مدد حیاتبخشی توست. پایداری ابدی و یکتایی و یگانگی از آن توست. پروردگارا! ما را به مشاهدهی نور حی نائل فرما که معنایش در تمامی وجود روان گشته است و نورش در شاهد و مشهود آشکار شده است. پروردگارا! از تو میطلبم که بر ما منت نهاده و ما را در راه خودت به درجهی شهادت نائل فرمایی تا با شهید شدنمان زنده گردیم و به مراتب سعادت دست یابیم. به درستی که تو بر هر چیزی توانایی.
وصلی الله علی سیدنا محمد وعلی آله وصحبه وسلم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر