الصمد Y
«الصمد» اسمی از اسماء الله الحسنی است که هم در قرآن کریم و هم در حدیث رسولالله ص که شامل اسماء الله است وارد گردیده است. خداوند میفرماید:
﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ ٢﴾ [الاخلاص: 1-2].
«بگو: خدا یگانهی یکتا است. خدا سرور والای برآورندهی امیدها و برطرف کنندهی نیازمندیهاست».
صمد کسی است که در مشکلات و گرفتاریها و بلا و مصیبتها فقط به سوی او پناه برده میشود و فقط اوست که میتواند گرفتاریها و بلاها را دفع نموده و در هنگامهی مرگ به فریاد آدمی برسد. همچنین صمد کسی است که معده ندارد، لذا نمینوشد و نمیخورد. خداوند U به تمامی معلومات آگاه و مطلع است و او کسی است که در گرفتاریها و مشکلات بدو پناه برده میشود و این صفات فقط و فقط در خداوند یکتای صمد وجود دارد. خداوند صمد کار به جا و حکیم است، زیرا صمدیتش اقتضای این را دارد که اهل حلم و بردباری و کرم باشد. صمد، آقایی است که بزرگی و آقاییاش برتر از همگان است. خداوند صمد خالق همهی اشیاء، بلکه آقاییاش مقتضی چنین چیزی است. فقط خداوند صمد است که مشتاقانه بدو رو مینمایند و فریادرس همگان است و در هنگامهی مصائب و مشکلات از او طلب یاری و کمک میشود. خداوند صمد هر آنچه بخواهد انجام میدهد و هر آنچه اراده کند حکم میکند و هیچکس مانع اجرای حکم او نیست و هیچکس نمیتواند تقدیر او را رد نماید. او آقای بزرگوار است و ماجدی است که امر فقط امر او است و او خداوند بزرگواری است که کسی برتر از او نیست.
خداوند در تمامی صفات از جمله علم و قدرت و حکمت و غنا در اوج کمال است و هیچ کس همتا و همگون او نیست و تمامی موجودات نیازمند به او هستند و او از تمامی بندگان بینیاز است. او از دیدگان پوشیده است و ذات پاکش منزه از آن است که در شرح و بیان بگنجد. کسی نیست که در آقاییاش او را یاری دهد و بقایش در عدد نگنجد. تمامی نیازمندیها به خداوند رجوع داده میشود و تمامی خیرها از او طلبیده میشود. او ثروتمندی است که بالاتر از او کسی نیست و او برتر و توانا بربندگانش است، کسی که نمینوشد و اوست که بعد از نابودی تمامی مخلوقات باقی و پابرجاست و هرآنچه بر روی زمین است، فانی و نابودشدنی است. خدا زوال نمیپذیرد و همیشه به حال خود باقی است و به کارها ادامه میدهد. او بوده در حالی که مکانی نبوده است و زمانی مطرح نبوده و عرش و کرسی و جن و انسی نبوده است و او الان همان است که بوده. خداوند نمیمیرد و ارث نمیبرد، زیرا خود صاحب اصلی آسمانها و زمین است. او را نه چرتی و نه غفلتی و نه لهوی فرا نمیگیرد. به صفات کسی شبیه نیست و هیچ کس همچون او نیست. از هر عیبی پاک و بری است و بر هر عیبی آگاه است و از هر نوع آفتی پاک است و از هر مخالفتی منزه است. در ذات و صفات و افعال، کامل است. او کسی است که دیگر موجودات را مغلوب میکند و کسی نمیتواند او را مغلوب سازد. تمامی موجودات از دریافت کنه او مأیوس و ناتواناند و عقول از دستیابی به سرعظمتش درماندهاند.
چشمها نمیتوانند او را دریابند در حالی که او چشمها را در مییابد، خداوند از حوادث و نابود شدن پاک و بری است، زیرا هر کس که فرزندهی دارد، ارثی برایش باقی میگذارد و هر آن کس که زاده شود، عاقبت میمیرد در حالی که خداوند از کاستی و فزونی پاک است. همچنین از تغییرات و تبدیلات و زمان و اوقات و ساعات و از مکان و جهت پاک و بری است. خداوند اولی است که ابتدایی ندارد و باقیای است که انتها ندارد و او کسی است که دیدگان او را در نمییابند و جهتها او را در برنمیگیرند، و افکار نمیتوانند او را در محدودهی ذهنی بگنجانند و هر چیزی در نزد او مقدار مشخصی دارد. کلمهی صمد فقط یک بار در قرآن مجید در سورهی اخلاص بیان گردیده است. پیامبر اسلام ص میفرماید: قسم به کسی که جانم در دست اوست ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾ سورهای است که برابر یک سوم قرآن است، زیرا قرآنی که نازل شده یک سوم آن احکام و یک سوم آن وعده و وعید و یک سوم آن اسماء و صفات است. و در ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾ یک سوم آمده که عبارت است از اسماء و صفات. گفته شده که این سوره یک سوم قرآن است. پیامبر اسلام ص میفرماید: قسم به کسی که جانم در دست اوست ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾ سورهای است که برابر یک سوم قرآن است، زیرا قرآنی که نازل شده، یک سوم آن احکام و یک سوم آن وعده و وعید و یک سوم آن اسماء و صفات است. و در ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾ یک سوم آمده که عبارت است از اسماء و صفات. گفته شده که: این سوره یک سوم قرآن است. «پیامبر ص شخصی را در حال دعا کردن مشاهده کرد که آن شخص در دعایش میگفت: پروردگارا! از تو میطلبم؛ زیرا که تو پروردگار یکتا و یگانهای، منفرد و سرور والای برآورندهی امیدها و برطرف کنندهی نیازمندیها هستی، کسی که نزاده است و زاده نشده است و کسی همتا و همگون او نمیباشد. پیامبر فرمودند: این شخص خداوند را با اسم اعظمش به یاری طلبید که هر گاه خداوند با این اسم به یاری طلبیده شود، پاسخ دهد و هر گاه با این اسم از او چیزی خواسته شود آن را ارزانی میدارد». و در کتاب اسماء ادریسیه از سهروردی آمده است که، «ای سرور والای برآورندهی امیدها و برطرف کنندهی نیازمندیها که هیچ مشابهی نداری و کسی و چیزی مثل و مانند تو نیست».
کسی که خداوند او را محل اعتماد و رجوع مردم در کارهای دین و دنیایشان قرار داده است و او نیز در نشر دعوت الهی صادق است، اگر بگویی که همهی اهل الله متفقاند بر این که هر صادقی نجات یافته بوده و نجات مییابد معلوم است که مشرک نیز صادق است، زیرا که او مشرک است، پس چرا صداقتش به او نفعی نرسانده و نجات نمییابد؟ جواب همان است که محیالدین بن عربی میگوید: زیرا که صداقت فقط هنگامی سبب نجات و رستگاری است که با حق همراه باشد. غیبت و سخنچینی گاهی اوقات از روی صداقت است با این وصف هر دو عامل هلاک آدمی بوده و او را نجات نمیدهند. به همین خاطر خداوند میفرماید:
﴿لِّيَسَۡٔلَ ٱلصَّٰدِقِينَ عَن صِدۡقِهِمۡ﴾ [الاحزاب: 8].
«هدف این است که خداوند از راستکاری و راستگویی افراد راستکار و راستگو پرسش کند(و پاداش نیک آنان را بدهد)».
یعنی آیا پروردگارشان ایشان را به این صدق امر فرموده است یا آنان را از آن بازداشته است؛ هر حقی صدق است، اما هر صدقی حق نیست. پس معلوم میشود که مشرک صادق است دراین که مشرک است اما این کلام او که در اولوهیت خداوند شریکی هست، کذب محض است و شرک باطل است و کفر به خداوند محسوب میگردد.
اگر گفته شود: آیا حق تعالی از شریک قرار دادن برای او بیزاری میجوید؟ جواب این است که خداوند از آن بیزاری و تبری نمیجوید؛ زیرا که اصلاً شریکی برایش وجود ندارد و آن عدم است و در مورد چیزی که اصلا وجود ندارد تبری نمیجوید بلکه او از کار کسانی بیزاری میجوید که بدون این که او دلیل و برهانی اقامه کرده باشد آنان به جز خداوند فرمانروایان و فریادرسان دروغین برای خویش قرار میدهند. و معنی بیزاری خداوند از این عملشان مذموم نشان دادن کارشان و خشمگین شدن از آن نسبت به آنان است و الا اگر به صورت حقیقی از ایشان بیزاری جوید چه کسی است که در برابر او وجود خود را حفظ نماید؟ و اگر گفته شود: صمد به معنی باقی و دائمی، کسی که زوال نمیپذیرد، پس حق این است که اگر کسی او را بدین صفت شناخت، باید که نفس خودش را فانی و زوالپذیر بداند و خود را همچون کسی بپندارد که به زودی از این دنیا رخت بر میبندد و در جهان به دیدهی نابودی و فنای آن بنگرد و در مقابل کالاهای بیارزش آن زهد و قناعت پیشه کند، حتی در کسب حلال آن رغبتی نداشته باشد چه برسد به این که به حرام دست درازی نماید، بدین خاطر حکما گفتهاند: اگر دنیا از جنس طلا باشد فناپذیر است و اگر آخرت از جنس سفال باشد پایدار و ماندگار است. بر شخص عاقل واجب است که از طلای فناپذیر دوری گرفته و در کسب سفال ماندگار بکوشد. پس عاقل چگونه در پی دنیا و کالاهای آن است در حالی که همه رو به سوی فنا دارند. و اگر بنده از اسم صمد این را فهمید که به خدا روزی داده نمیشود، خواهد دانست که این خداوند است که طعام و غذا به بندگانش میدهد. خداوند میفرماید:
﴿وَهُوَ يُطۡعِمُ وَلَا يُطۡعَمُ﴾ [الانعام: 14].
«و او روزی میدهد (و رزاق همگان او است و همه بدو نیازمندند) و به او روزی داده نمیشود (و نیازمند کسی نیست)».
و هر گاه بنده با تمام وجود خواسته و آرزویش را با خداوند در میان نهاد به شرطی که در توکل کردنش به خداوند در همهی حالتها صادق باشد و او را در رزق و روزیاش متهم نکند و از هیچ کدام از بندگان خدا طلب کمک و یاری نکند و فقط از خداوند طلب یاری نماید و به خصوص هر گاه بنده بداند که کسی که در هنگام سختیها و مشکلات به او اعتماد میکند و به او تکیه مینماید سرور والای برآورندهی امیدها و برطرف کنندهی نیازمندیها است، طوری عمل میکند که خواستههایش را همیشه به خداوند بیان میکند و رو سوی او کرده و فقط او را مدح و ثنا میکند و به درگاهش تضرع و زاری مینماید و به خداوند نزدیکی میجوید و این میسر نمیشود مگر این که بنده، خداوند را مقصود اصلی دانسته و در تمام امیدها و آرزوها فقط از خداوند یاری بطلبد و در هنگامهی سختی و مصیبت فقط از او یاری بجوید، زیرا فقط خداوند یگانهی یکتاست که سرور والای برآورندهی امیدها و برطرف کنندهی نیازمندیهاست.
عبدالصمد: کسی است که مظهر صمدیت است و در جهت رفع بلایا از مردم میکوشد و مردم را در جهت دستیابی به آنچه مورد نیاز و مصلحتشان است، ایشان را یاری میرساند و از او درخواست میشود تا به درگاه احدیت دعا نماید تا عذاب خداوندی رفع گشته و خداوند ثواب به آنان عطا نماید. او محل نظر خداوند در جهان بوده و در پرورش او عنایت خاصی دارد.
دعا: پروردگارا! تو سرور و والای برآورندهی امیدها و برطرف کنندهی نیازمندیها و مقصود همگانی، تو آقای مقتدر چیره و توانایی، همهی آرزوها را برآورده میکنی. خدایا! دوستانت را با نور صمدیت مواجه گردانیدهای به گونهای که آنان مشتاقانه به سویت میشتابند و اسرار وحدانیت خویش را بدانان فهماندهای که فقط بر تو اعتماد و تکیه مینمایند و آنان را مظهر نور اسم صمدت قرار دادهای. هرآن کس که آنان را ببیند، مجذوب خداوند یکتای یگانه گردد. خداوندا! نور صمدیت خود را بر قلبهای ما بتابان و ما را با انوار بارگاه با عظمتت بپوشان و قلوبمان را با تمام وجود از آن خود گردان. به درستی که تو بر هر چیزی توانایی.
وصلی الله علی سیدنا محمد وعلی آله وصحبه وسلم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر