و تمام است مرا با
تو سخن |
|
خبری نیست به جز
مرگ و کفن |
خبری نیست به جز
ناله و آه |
|
اثــری نیـست ز
آرامش و مـن |
خستـه از اینهمه
نـامـردیها |
|
مـردم حیله گـر
عهــد شکـن |
غصه ما همه اش در
تاریخ |
|
وطن مـا همـه اش بیت
حزن |
خنده ممنوع و
عزاداری رسم |
|
دین نمایش شده و
حرف زدن |
در عمل دوزخ رنج
است و ستم |
|
در سخنـرانـی جنـات
عــدن |
همه اش وعده و امید
و فریب |
|
همه اش صحبت پیروز
شدن |
گوسفندیم در ایـن
راه سراب |
|
سـر مـا مـی رود
آخر از تن |
عمر تو مثل حبابی
است بر آب |
|
و تمـام است مـرا
با تو سخن |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر